قيامت از ديدگاه قرآن


 






 
آن زمان که پیامبر اسلام (صلی الله عليه وسلم) در صحرای خشک و بی آب وعلف حجاز، مردم را به یکتاپرستی دعوت کرد وسه اصول اصلی اسلام را به یارانش تعلیم می داد هنگامی که از معاد وایمان به تحقق آن بحث می کرد همیشه این سوال مطرح بوده است که قیامت کی می آید و رسول خدا (صلی الله عليه وسلم) جوابی که به این سوال می داد شاید انتظار آن هرگزنمی رفت.
آن هنگام مردی به خدمتش رسید و پرسید «مَتَی السّاعَة» یعنی قیامت کی می آید ؟ و پیامبر در کمال آرامش تنها با مطرح کردن سوالی به جواب سوال پرداخت وفرمود :
«فَمَا أًًًَعدَدتَ لَها » برای آن روز چه چیزی را آماده کرده اید و در واقع این سخن یعنی چه چیزی را پیش از خود برای آن روز فرستاده اید؟
آیا آمادگی رو بروشدن با آن وضعیت را دارید؟ آن مرد گفت:
« أَعدَدتَ لَها حبَّ الله ِ وَ رَسُولِهِ » یعنی توشه ای که آماده کرده ام محبت خدا و محبت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است آن بزرگوار فرمودند: «اَنتَ مَعَ مَن اَحبَبتَ» شما در روز قیامت به همراه محبوب خودت و آنکه دوستش داری خواهی بود. اما نزدیکی قیامت حرفی است که از سال ها پیش و شاید به درازای تاریخ اسلام بر زبانها جاری می شود پس باید گفت بعد از 1400سال الان قیامت نزدیکتر است جواب چنین سوالی درنهایت آیات قرآن کریم است که خداوند می فرماید:
«وَ ما خَلَقَنا السّمواتِ والَارضَ وَ ما بَینَُهما لَاعِبیِنَ» (دخان/39)
نیک بدانید که ما آسمان ها وزمین را عبث وبیهوده نیافریده ایم «ما خَلَقنا هُما الّا بِالحَق ولکنّ اکثَرهُم لا یَعلَمُونَ»
(دخان/39) ما برای مقصود وهدفی آسمان وزمین را آفریده ایم واین هدف باید برآورده شود اما بیشتر آنان نمی دانند.( مومنون/115) آیا فکر می کنید ما شما را بیهوده وعبث آفریده ایم وشما به سوی ما بازگشت داده نمی شوید. (جاثیه/26) بگو: خداشما را زنده می گرداند . سپس شما را می میراند. سپس همه ی شما را گرد هم می آورد در روز قیامت که هیچ شک وشهبه ای درآن نیست. اما بیشتر مردم نمی دانند. خداوند متعال درسوره روم آیه  55) .
می فرماید وقتی قیامت می آید، گناهکاران و مجرمان سوگند می خورندکه به مدتی کم،دردنیا ساکن نبوده اند، یعنی عمر طولانی دنیا حتی اگر عمر نوح هم بوده باشد زود سپری گشته وتمام شده است.در دنیا هم این گونه به سوی دروغ برگردانده می شوند . کسانی که اهل ایمان بودند به آنها می گویند: شما تا آن زمان که خدای متعال مقدر کرده بود، در دنیا باقی ماندید . وحالا روز زنده شدن است .
ولی شما خودتان نمی دانید.

*واما اولین مرحله از قیامت چگونه شروع میشود؟
 

نفخ صورشروع مرحله ی اول قیامت است برای قیا مت سه نفخه وبطور کلی پنج نفخه وجود دارد. در قانون از سه نفخه آن سخن رانده شده است. نفخه ی اول همان شیپور خوابیدن است که با نواختنش همه می میرند و زمین از همه ی موجودات عاری می شود برای اهل ایمان ترس و هراسی نیست مومنان پیش از هول و هراس براحتی جان می دهند همان طوری که قرآن می فرماید : « وَنُفِخَ فِی الصُّوِرِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَوَات ِوَ مَن فِی الاَرضِ »(زمر 68) هنگامی که در شیپور دمیده می شود ، هر آن چه در آسمانها و زمین است، بیهوش می شوند ومی میرند « اِلاَّماشاءَ اللهُ» مگر آن کس که خدا خواسته باشد که باقی بماند. «ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخری» این نفخه دوم است.نفخه ی «بیدار باش» است و با شیپور دوم همه بیدار می شوند. « فَإِذاهم قِیام ینظُرونَ »(زمر 68) همه آماده می شوند و به انتظار محاسبه می ایستند ، همانطور که در سوره ی یس آیه51آمده است:
«نُفِخَ فِی الصَّوِرفَاِذاهُم مِنَ الاَجداثِ اِلَی رَبِهِّم یَنسِلُونَ»
نفخه ی دوم که زده می شود . مردم همگی ناگهان از قبر هایشان بیرون آمده وزنده می شوند.
«یَومَ یَدعُ الدَّاعِ إلَی شَیءٍنُّکرُ ** خُشَّعاًأبصَارُهُم یَخرُجُونَ مِنَ
اُلاَجدَاثِ کَأَنَّهُم جَرَادُ مُّنتَشِرُ ** مُّطِعِینَ إِلَی اُلدَّاعِ یَقُولُ الکَافِرُونَ هذَا یَومُ عَسِیرُ»(قمر8-6) روزی که داعی [ حق ] آنها را به سوی امری دهشتناک دعوت می کند ، برای چیزی که آنرا نشناخته اند وانتظار چنین واقعه ای رانداشته اند ، ذلت ازسیما و وجودشان می بارد. از قبرهایشان بیرون می آیند ومثل ملخهای پراکنده باعجله به این طرف و آن طرف می روند و به دنبال صدا می گردند وآن روز کافران می گویند روز بسیار سختی است . واینکه آیا زنده شدن روحی است یا جسمی؟ واقعیت این است که از روی متون متعدد قرآن وسنت روشن می شود که هم جسمی است وهم روحی.
چنانچه خداوند متعال درآیات متعددی به واقع این امر اشاره کرده است.
«أَیَحسَبُ اُلإِنسَانُ أَن لن نَجمَعَ عِظَامَهُ»(قیامت/3) آیا انسان گمان می کند که ما استخوانهایش راجمع نمی کنیم .
« بَلی قادِرِینَ عَلَی أَن نُسَوّیَ بَنَانَهُ » ما قدرت آن را داریم که حتی سر انگشتان را همچون دنیا که هیچ دو نفری پیدا نمی شوند که سر انگشتانشان مثل هم باشند معنایش این است که زنده شدن هم جسمی است وهم روحی.
امام بخاری و مسلم هم از ابو هریره روایت کرده اند که پیامبرخدا فرمود: « یَعرِقُ النُاسُ یَومَ القیامَـةِ » مردم در روز قیامت به اندازه ای عرق می کنند « حَتَّّی یذهَبُ عرُقُهم فی الأَرضِ سَبعِینَ ذِرَاعاً » که عرقشان به اندازه ی هفتاد ذرع در زمین فرو می رود « وَیجمُعهُم حَتی یَبلُغَ آذَانَهُم» وعرق آنها را طوری در بر می گیرد تا به گوشهایشان می رسد. پیامبر خدا می فرماید : لخت و پا برهنه مانند روزی که متولد شده اید ، محشور می شوید . عاشیه رضی الله عنها می فر ماید: مردان و زنان لخت همدیگر را تما شامی کنند؟
فر مودند : وضعیت آنقدر شدید وناخوشایند است که فرصت پیدا نمی کنند که یکدیگررا نگاه کنند یعنی هول و هراس خیلی زیاد است . آیا لباسی در آن روز وجود دارد؟ بله اما نه برای همه کس بلکه تنها برای کسانی که در دنیا به دین خدا خدمت کرده اند. خداوند متعال آنها را در روز قیامت رسوا نمی کند وقتی انسانها در روز قیامت صف می کشند به دستور خدا فر شتگان به استقبال مؤمنان می روند . خداوند در سوره قیامت یادآور شده است که در آخرت انسان ها به دو گروه تقسیم می شوند گروهی نیکبخت و سعادتمند و دیگری بدبخت و شقاوتمند. سیمای نیکبختان از نور می درخشد و پروردگار عزوجلّ را نگاه می کنند و چهره شقاوتمندان بسی تیره می باشد و هاله ای از ذلت و خواری بر آن می نشیند و در این سوره در باره وضع و حال در حالت احتضار را بحث وبیان می کند که چنان حا لتی از هول وسختی انسان را فرا می گیرد و در آن هنگام انسان با سختی و مضیقتی دست به گریبان است که به حساب نمی آید و تصورش نمی رود و همچنین در خاتمه سوره حشر، معاد را با دلایل و برها نهای عقلی ثابت می کند.
« لَا أُقسِمُ بِِیَومِ القِیاَ مَةِ » به روز قیامت وروز حساب وجزا قسم می خورم « وَلاأََقسِمُ بِالنَّفسِ اُ لَّلَوّامَةِ » و به نفس و نهاد مومن وبا تقوا که صاحب خود را در مورد ترک طاعات و انجام اعمال تباه کننده ملامت و سرزنش می کند.
« لتبعثن ولتحاسبن» و «أیَحسَبُ اُلإنَسانُ ألَّن نَجمَعَ عَظِاَمَهُ» ازبس که روز قیامت مهم وهول انگیز است که خداوند بدان سوگند یاد کرده است و به نقس نهادی قسم خورده که صاحب خود را بخاطر تقصیراتی که دارد سرزنش وملامت کرده وبا وجود طاعت وعبادتی که اندوخته کرده است طلب بخشودگی وقبول توبه می کند . حسن بصری گفته است؟نفس لوامه همان نفس ونهاد انسان مؤمن است. چون مؤمن خود را ملامت می کند و می گوید.از گفتارم چه هدفی داشتم؟ و از عملم چه قصدی داشتم؟ اما کافر خود را سرزنش نمی کند و راهش را می گیرد ومی رود وخود را محاسبه ومواخذه نمی کند. آیا انسان کافر و تکذیب کننده ی حشر و نشرگمان می کند که در روز قیامت نمی توانیم استخوانهایش را بعد از پوسیدن و متلاشی شدن جمع کنیم «بلی قاَدِرِیَن عَلَی أَن نُسَوَّی بَتَانَهُ» آن را جمع آوری می کنیم و ما قادریم قسمت ها و بندهای انگشتان او را اعاده کنیم و به یکدیگر متصل نماییم که کوچکترین اعضای او می باشد و از لحاظ بهسازی دقیق ترین ولطیف ترین اندام هستند تا چه رسد به استخوان های درشت وبزرگ. از این روبنان یعنی سرانگشتان ، که دارای شکل وضعی شگفت انگیزند و ساختار دقیق دارند . « فَا ذَِابَرِقَ البَصَرُ» وقتی چشم خیره شد واز شدت اهوال و مخاطره آشفته گشت « وَخَسَفَ القَمَرُ» وروشنایی ماه تاریک شد « وَجَمِعَ الشّمسُ وَالقمرَُ» وماه وآفتاب باهم جمع شدند وبرای عذاب کفار در آتش انداخته شدند. عطاء گفته است: در روز قیامت ماه و خورشید با هم جمع می شوند وآنگاه به دریا انداخته می شوند تا تبدیل به آتش بزرگ خدا شوند
« یَقولُِِ الإِنسَانُ یَو مَئِذٍ أَینَ المَفّرُ» در آن روز انسان نابکار وکافر می گوید به کجا می توان گریخت ؟و به کجا باید فرار کرد ؟ و از این حادثه جانکاه و مصیبت بزرگ چگونه باید گذشت ؟ این را از نومیدی بر زبان می آورند چون می دانند که در آن هنگام راه فراری نیست . مقصود از
این آیات هول و هراس آخرت است دیده ها در روز قیامت خیره می شوند و از شدت هول و هراس متحّیر می گر دند و از مشاهده ی عظمت امور، خیره می مانند و انسان عقلش را از دست می دهدهوش از سرش می پرد وبه جستجوی مجا ومفری می افتد اما هیهات قیامت فرا رسیده وحیات به سر آمده است.
« ینبّؤالانسان یومئذ بما قدم وأخر» درآن روز تمام اعمال گذشته انسان به او گفته می شود و از کوچک و بزرگ و مهم وناچیزاعمالش با خبر می شودکه در حال حیات از پیش فرستاده و آنچه برای بعد از مرگ گذاشته است . از نیک و بد وحسن وقبح عملکردخود با خبرمی شود.
«بل الانسان علی نفسه بصیرَة» بلکه انسان بر خود گواه است و به زشتی و عمل و ناپسندی کار خود شهادت می دهدو به شاهدی دیگر نیاز ندارد.
«وجوه یومئذ ناضرة» بعد از این خداوند یادآور می شودکه انسان ها دنیا و لذایذ نا پایدارآن را بر آخرت وثروت های پایدارش ترجیح می دهند انسان ها را در روز قیامت به دو گروه نابکار و نیکان تقسیم می نماید.
«تعرف فی وجوهم نضرة النعیم»« الی ربها ناظرة» به شکوه و جمال و عظمت خدایشان می نگرندو در جمال حق واله وشیدا می شوند بزرگترین نعمت برای بهشتیان دیدن خدای متعال و نظر کردن بدون حجاب به ذات مبارکش می باشد.
(همانطور که گفتیم انسان در روز قیامت به دو دسته تقسیم می شوند) کسی که نامه ی اعمال یا پرونده اش به دست راستش داده می شود با شادی تمام و با صدای بلند فریاد می زند و به همراهان و اطرافیانش می نگرد ومی گوید نامه ی عملم را بگیرید وبخوانید!در آن چیزی نیست که نخواهد دیگران آن را ببینندچنین فردی یا از مسلمانان دسته ی اول
«سابقین» است که مرتکب گناه کبیره یا انجام فاحشه ای نشده است یا از مسلمانان دسته ی دوم «اصحاب الیمین» که اگر گاهی مرتکب گناهی شده است بلافاصله توبه کرده است وبه سوی پروردگارش برگشته است زیرا او دارای چنان ایمان محکم واستواری بوده که او را از گناه محفوظ داشته است «فَهَو فِی عِیشهٍ رَاضِیِهٍ فِی جَنَّةٍ عالِیَةٍقُطُوفُها دا نَیةُ»
(حاقه/23-21)چنین فردی در زندگی وحیاتی که به سر می برد به حدی از آن راضی است که حتی آن زندگی نیز از خودش راضی است.
چرا که صاحبش از او راضی است. او در یک باغ پر شاخ وبرگ ودرمکان مرتفع به سر می برد به طوری که میوه هایش رسیده وقابل دسترسی می باشند « مُتََّکِئینَ عَلیَها مُتَقابِلین»(واقعه/16) آ نها در حالی که بر تخت ها تکیه زده اند رو بروی هم قراردارند.مجلس آنها چون مجلس اهل دنیا نیست . اهل دنیا گرچه در مجالسشان ظاهراً با هم هستند اما دلهایشان با هم نیست و در بسیاری از موارد نسبت به هم (حسد و بخل)دارند اهل دنیا وقتی در مجلس می نشینند دوست ندارند روبروی هم باشندو اصلاًاز یکدیگر خوششان نمی آید در بهشت نه کینه ای هست و نه عداوت ودشمنی ،اهل همه دوستدار هم هستند و بخاطر همین محبت است که وقتی در آن مجلس عمومی می نشینند روبروی هم قرار می گیرند و در چنین مجلسی هرگز زحمت آماده کردن غذا ونوشیدنی و.... را نمی کشند زیرا خدمتکاران زیادی دارند و در خدمتشان هستند «یَطوفُ عَلَیهِم وِلدَانُ مُخَلَّدُونَ بِأکوابٍ وأَباریِقَ وکَأسٍ مِن مَعِینٍ»(واقعه/18-17) کودکانی که همیشه در حالت کودکی خود باقی می مانند و تغییر نمی کنند اراده ی خداوند بر این است که اهل مجلس از دیدن وبودنشان لذت می برند مرتب اطرافشان می گردند و با پارچ وظروف وکاسه های پُراز شراب، همیشه جاری وروان هستند . وگوشت هر پرنده ای که خود دوست داشته باشند برایشان فراهم می شود ومیوه وآن چه هنگام خوش و خوشگذرانی خورده می شود وخود انتخاب می کنند تقدیم شان می شود. اهل بهشت روی تشک هایی در جاهای بلند قرار دارند و به استراحت مشغولند وقتی سخن از تشک به میان می آید همسر نیز با آن تداعی می شود البته همسران آنگونه نیستند که در دنیا بوده اند بلکه تغییر و تحولی ازهر لحاظ در آنها به وجود آمده است در آفرینش دوباره تغییر وتحولاتی ایجاد کر ده ایم آنها در روز قیامت مانند دنیا نیستند(هم از لحاظ سیرت وهم از لحاظ صورت) تغییر کرداند آنها را به دختر تبدیل کر ده ایم و از لحاظ روحی حالتهایی به آنها داده ایم که زن های دنیایی کمتر این حالت را دارند زنان بهشتی عُرب هستند (عُرب)به زنانی گفته می شود که شوهرهایشان را بسیار دوست دارند و این محبت وعشق را نیز اظهار می کنند و آنها هم سن و.سال می باشند . واما احوال کسانی که نامه واعمالشان به دست چپ شان داده می شود. « فَلَیسَ لَهُ ههُنا حَمیمِ»
(حاقه/35 ) امروز در این حالت دوست و مدافعی که دلسوز او باشد و بخواهد از او دفاع کند وجود ندارد و عذابشان دربرابر{عدم ارتباط صحیح با مخلوقات خدا}بی توجهی به فقرا و نیازمندان عدم تشویق دیگران به چنین کاری است
«وَلا طَعامُ إِلاَّ مِن غِسلِینٍ لا یَأ کُلُهُ اِلاَّ اُلَخاطِئُونَ»
(حاقه/36-31) هیچ خوراکی جز ، ( غسلین) ندارند.(غسلین) چیست؟
(غسلین ) خوراکی است از درختی به نام (ضریع) یا (زقوم )
زیرا در جای دیگر می فرماید خوراک فرد مجرم غیر از (ضریع) و(زقوم) نیست و می فرماید هیچ خوراکی جز غسلین نیست پس غسلین و ضریع و زقوم یک چیز هستند نام درخت (زقوم) و (ضریع) است زیرا این درخت دارای تیغ های آنچنان تیزی است که هر گاه به پستان شتر وحیوانات دیگر برخورد کند آن را زخمی می کند وهنگام خوردنش آنقدر ناگوار است که از دهان تا معده را می سوزاند. تنها افرادی از این خوراک می خورند که عمداً و با هدف مشخص از مسیر بندگی خداوند متعال منحرف شده اند وبه خداوند عظیم وبزرگ ایمان نداشته و در فکر فقیر و نیازمندان نبوده اند لذا جهنم مأوی و مسکنی است مملوّاز آتش. در آنجا برای هر فردی که مستحق آن است اتاقی کوچک ازآتش که هم چون کابین تلفن های امروزی ساخته شده است
«إِنَّها عَلَیهمِ مُوصَدَةُ» اطاقی که نه در دارد نه راه فرار چهار گوشه ی این اطاق با ستون های بسیار قوی محکم شده است

*پوشاک اهل دوزخ
 

پوشاک اهل دوزخ از (قطران) است:
« سرابیلُهُم مِن قَطرانٍ» پیراهنی که می پوشند از(قطران) است قطران ماده ای است سیاه که باعث از بین بردن پوست بدن انسان می شود و پوشیدن چنین لباسی از چنین جنسی باعث اذیت وآزار انسان می شود. زیرا رنگ سیاه آن، اعصاب انسان را بسیار خسته می کند و بوی بسیار بدی نیز دارد و چرب هم است و همین هم باعث جذب آتش می شود و درنتیجه همچون(قیر) به سرعت ذوب می شود و به بدن انسان می چسبد.(غذا و نوشیدنی اهل دوزخ) غذای جهنمیان (غسلین) و (ضریع) و (زقوم) است و به جای آب و هر نوشیدنی دیگر به آنان آب بسیار داغ وجوشان داده می شود چنان داغ وسوزان است که وقتی از آن می نوشند تمام درونشان را می سوزاند واز بین می برد. «و سُقُوا ماءً حَمیمِاً فَقَطَّعَ اَمعَاءَهُم» افزون براین نوع زندگی و این همه عذاب می فرماید: دوزخیان هرگز چنین گمان نکنند که روزی این عذاب برداشته یا تخفیف داده می شود دوزخیان این را بدانند که اگر قرارباشد چیزی برایشان زیاد شود عذاب است و عذاب «فَذُوقُوافَلَن نَزیدکُم إلاّعَذاباً»

*آيا قيامت، الان موجود است؟
 

قيامت هم اكنون موجود است . اين مدعا با براهين عقلى و شواهد نقلى قابل اثبات است كه به برخى از شواهد نقلى آن اشاره مى شود:
يكم : قرآن كريم از بى توجهى تبهكاران نسبت به معاد ، به غفلت تعبير مى كند: لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد (1).
تبهكار را در محكمه عدل الهى حاضر كرده ، او را به قيامت و عذابش آگاه مى كنند و مى گويند: تو از اين حقيقت ، يعنى انقطاع اسباب و انساب و رجوع همه اشيا به مبداء قهار در قيامت ، غافل بودى . خود آنان مى گويند: يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا (2) غفلت در جايى است كه چيزى موجود باشد، اما مورد التفات نباشد و گرنه درباره معدوم ، تعبير غفلت درست نيست .
در جاى ديگر نيز مى فرمايد: يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخرة هم غافلون (3)؛ دنياگرايان تنها به ظاهر كه حيات دنياست چشم دوخته اند و از باطن آن كه آخرت است غافلند .
دوم : آيه كريمه كلا لو تعلمون علم اليقينَ لترون الجحيمَ ثم لترونها عين اليقين (4) به صراحت بر مشاهده دوزخ براى صاحبان علم اليقين دلالت دارد و اين ناظر به شهود در دنياست و گرنه پس از مرگ ، همه مردم آن را مشاهده مى كنند؛ چه در دنيا علم اليقين دست يافته باشند يا نه .
حجابى كه مانع رسيدن به علم اليقين و شهود بهشت و دوزخ است همان حجاب گناه است و اهل باطن كه از گناه مبرا هستند، جهنم و بهشت و نيز غوطه ور بودن تبهكاران در جهنم و تنعم بهشتيان در آغوش نعمتهاى بهشتى را هم اكنون مى بينند . همچنين آنان نجات جهنمى از جهنم بر اثر توبه و آتش خوارى غاصبان مال يتيم را هم اكنون مى بينند ان الذين ياءكلون اءموال اليتامى ظلما انما ياءكلون فى بطونهم نارا (5)
بهشت و دوزخ بالفعل موجود است ، ولى ما از نظر سير زمانى ، هنوز به آن نرسيده ايم و نرسيدن ما دليل بر نبودن آن نيست . آنان كه زمين و زمان و گذشته و آينده را در نورديده اند، پيش از برچيده شدن نظام دنيا نيز قيامت را به خوبى مشاهده مى كنند و ما نيز به تدريج به طرف آن در حركت هستيم .
سوم : رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در معراج بهشت و جهنم را از نزديك ديد و به خوردنيها و نوشيدنيهاى هر يك از پرهيزكاران و تبهكاران آگاه شد . اگر بهشت و جهنم پيش از برچپده شدن نظام دنيا موجود نباشد، آن حضرت در معراج اين حقايق را مشاهده نمى كرد . در برخى روايات عترت طاهرين (عليهم السلام ) نيز آمده است كه از ما نيست كسى كه منكر وجود فعلى بهشت و دوزخ باشد: ما اولئك منا و لا نحن منهم ... (6)
چهارم : حارثة بن مالك در جواب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه از او پرسيدند: كيف اصبحت ، عرض كرد: اصبحت موقنا . آنگاه حضرت پرسيدند: علامت يقين تو چيست ؟ عرض كرد: ... گويا اهل بهشت را مشاهده مى كنم كه از نعمتهاى الهى بهره مى برند ... و گويا اهل جهنم را مى نگرم كه در آن معذبند و فرياد بر مى آورند . گويا اكنون صداى نعره آتش در گوشهايم مى پيچيد ... پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز با تعبير عبد نور الله قلبه سخنان او را تاييد و وى را دعا كرد . (7) گرچه در تعبير حارثه كاءن آمده است ، نه ان ، ولى بايد توجه داشت كه راجع به معدوم (كأن ) نيز نمى توان گفت ؛ زيرا معدوم نه محققا مشهود است نه گويا مشهود . (8)
پنجم : برزخ كه عالمى بين دنيا و قيامت است ، قطعا بين دو امر موجود قرار دارد و اگر جهان سوم (قيامت ) معدوم بود و تنها دو عالم (دنيا و برزخ ) وجود داشت در اين صورت برزخ حقيقتا برزخ نبود؛ زيرا بين دو عالم قرار نگرفته بود .
برزخ سرپلى است كه دنيا را به قيامت كبرا پيوند مى زند و حقيقت آن يا اثرى است از امواج آتش جهنم و يا نسيمى از بوستانهاى بهشت . پس ‍ وجود فعلى برزخ بما هو برزخ ، خود نشانى از وجود بالفعل قيامت است و بر اين اساس در بسيارى از آيات قرآن كريم ، سخن از اعداد و آماده سازى بهشت و جهنم است ؛ مانند و سارعوا الى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الاءرض اءعدت للمتقين (9)، فاتقوا النار التى وقودها الناس و الحجارة ، اعدت للكافرين (10)
تعبير آماده سازى ، ظهور در موجود بودن دارد و چون اعداد در قالب فعل ماضى بيان شده است و حمل آن بر مضارع به صورت مجاز و با اين توجيه كه مستقبل محقق الوقوع در حكم ماضى است ، قرينه خارجى ندارد، از آن بر مى آيد كه بهشت و دوزخ هم اكنون موجود است .
ششم : در حالات امام سجاد و امام صادق (عليهما السلام ) آمده است كه در حال تلاوت سوره حمد، بر اثر تكرار آيه كريمه (مالك يوم الدين ) بيهوش ‍ مى شدند . با انضمام اين مقدمه كه گاهى بعد از نماز مى فرمودند: آتش ‍ بزرگ مرا به خود مشغول كرده بود (11) و اين حاكى از مشاهده (يوم الدين) و نار الله الموقدةَ التى تطلع على الافئدة (12) است و گرنه لفظ و مفهوم را بيهوش نمى كند و هنر همين است كه انسان جهنم را هم اكنون ببيند، نه اين كه بر وجود قيامت دليل عقلى اقامه كند:
خود هنردان ديدن آتش عيان
نى گپ دل على النار الدخان
حاصل اين كه ، بهشت و دوزخ بالفعل موجود است ، ولى ما از نظر سير زمانى ، هنوز به آن نرسيده ايم و نرسيدن ما دليل بر نبودن آن نيست . آنان كه زمين و زمان و گذشته و آينده را در نورديده اند، پيش از برچيده شدن نظام دنيا نيز قيامت را به خوبى مشاهده مى كنند و ما نيز به تدريج به طرف آن در حركت هستيم . تعبيرات قرآنى و روايى نيز اگر ظهور در حدوث قيامت در آينده دارد، به اين معناست كه انسانها بعد به قيامت مى رسند، نه اين كه قيامت هم اكنون معدوم است و بعد يافت مى شود .
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :bamaram