تعقل از نظر ملاصدرا(3)


 

نويسنده:سحر کاوندی




 

تبيين سومی از ملاصدرا در مورد تعقل
 

پس از ارائه دو طريق از سوی صدرالمتألهين در مورد کيفيت ادراک صور عقلی که عبارت بودند از مشاهده ارباب انواع از دور و اتحاد با عقل فعال, به نظريه ديگری از ايشان بر‌مي‌خوريم که در آن نفس را نسبت به معقولات و صور عقلی, خلاق دانسته است.
همانگونه که در ادراکات حسی و خيالی, نفس را مصدر صور حسی و خيالی دانست, در اثر حرکت جوهری وقتی نفس به مرتبه تجرد کامل و تام از ماده و لواحق آن مي‌رسد, يعنی به مرتبه تجرد عقلانی نايل مي‌شود, خلاق و فاعل صور عقلی و معقولات مي‌گردد. کما اينکه مي‌گويد:
« نسبت نفس به صور ادراکی بطور مطلق, نسبت فاعل مؤثر است نه نسبت قابل منفعل متصف». (16)
يا آن که:
خداوند نفس انسان را بگونه ای آفريده که قدرت بر ايجاد صور اشياء مجرد و مادی را دارد زيرا نفس از سنخ ملکوت و از عالم قدرت و فعل است آنچه مانع از تأثير و افاده نفس مي‌شود, همراهی آن با احکام جسم و جهات امکان و فقر و نيز حيثيات قوه و عدم است زيرا که نفس, مصاحب با ماده و لواحق آن مي‌باشد, و هر صورتی که از فاعل غالب صادر مي‌شود, احکام وجوب و تجرد و غنا را داشته و حصول تعلقی به آن فاعل خواهد داشت. بلکه مي‌توان گفت که حصول آن صورت فی نفسه, در واقع عين حصول صورت برای فاعل افاضه کننده وجود آن صورت خواهد بود و در اصل در عرف الهيين فاعل واقعی اوست.(17)
پس بنابر اين تبيين, نفس در حقيقت مصدر و فاعل و خلاق صور عقلی است اما سؤالی که در اين رابطه مطرح مي‌شود آن است که آيا صدور تعقلات کثيره و صور عقلی متعدد از نفس و فاعليت نفس برای آنها, منافاتی با قاعده «الواحد لايصدر عنه الا الواحد» ندارد؟
«البته صدرالمتألهين در موضعی قاعده الواحد را مختص به ذات باريتعالی که واحدی بسيط من جميع الجهات است مي‌داند که در اينصورت, تخصصاً از مورد سؤال خارج مي‌شود».
در پاسخ به سؤال فوق ملاصدرا, ابتدا قاعده کلی‌اي بيان مي‌کنند که حصول کثرت در معلول از چهار جهت, ممکن است: يا بجهت تعدد فاعل و يا تعدد قابل, يا کثرت طولی و يا تعدد ابزار و آلات.
حال بايد ديد, کداميک از موارد فوق منشاء پيدايش تعقلات کثير مي‌شود؟ کثرت فاعلی و نيز تعدد قابل نمی‌تواند موجب كثرت و تعدد در صور عقلي و معقولات گردد زيرا نفس ناطقه جوهر واحد بسيط است و كثرتي ندارد تا موجب كثرت تعقلات گردد و اگر بنا به فرض نفس مركب باشد نيز مي تواند منشاء تعقلات بينهايت شود. از سوی ديگر چون قابل هم, نفس است, و آن جوهر واحد بسيط است بنابرين کثرت قابل هم نمي‌تواند سبب تعدد معقولات گردد.
همچنين کثرت طولی که بمعنی حصول و وجود يکی از ديگری است بگونه ای که در هر مرتبه ای, بيش از يک موجود نباشد, موجب کثرت تعقلات نيست زيرا بسياری از معقولات مانند تصور سفيدی و سياهی, هيچ عليتی نسبت به هم ندارند.
بنابرين, کثرت تعقلات و معقولات در انسان از ناحيه ابزار و آلات است. تعدد حواس انسان که همانند جاسوسهايی برای او هستند, زمينه ساز و معد نفس برای تعقلات کثير و اطلاع از صور عقليه متعدد است. به اين معنا که چون ادراکات نفس, از حس سرچشمه مي‌گيرند و ادراکات حسی هم از طرق مختلف برای نفس حاصل مي‌شوند اين امر زمينه را برای حصول تصورات اوليه و تصديقات اوليه و يا بعبارتی معقولات کثيره, فراهم می‌سازد. اما حصول تصورات و تصديقات اکتسابی هميشه بجهت اختلاف در ابزار و آلات نبوده و گاه منشاء آن امتزاج و ترکيب تصورات و تصديقات بديهی است.(18)
آنچه با توجه به مطالب بيان شده در مورد کيفيت حصول ادراکات عقلانی بدست مي‌آيد آن است که صدرالمتألهين طرق مختلفی را برای چنين حصولی ذکر مي‌کند. آيا اين مسئله, حاکی از تناقض گويی در کلام ملاصدراست؟ آيا مي‌توان بين اين آراء جمع کرد؟
با دقت و تعمق در کلمات ايشان, روشن مي‌گردد که آراء مختلف صدرالمتألهين, حاکی از تحولات و تطورات مختلف نفس است. به اين معنی که نفس در اول مراتب تعقل, صور عقليه را از دور مشاهده مي‌کند, و در مرتبه مياني و دوران وسط, اتحاد با عقل فعال و در نتيجه صور عقلی مي‌يابد و در انتهای سير عقلانی, خلاق صور عقليه مي‌گردد. گويا اولين فردی که چنين نظری را بيان داشت, حکيم سبزواری بود.(19) اما ايشان در اسرار الحکم, نامی از مرحله خلاقيت نفس نبرده است وليکن روشن است که نفس پس از اتحاد با رب النوع و صيرورت نفس به نور قاهر و مدبر, خود توان خلاقيت را نيز خواهد يافت. استاد حسن زاده آملی نيز بر همين عقيده مي‌باشند.(20)
بنابرين ملاصدرا بلحاظ حالات مختلف نفس از صفا و کدورت و قوت و ضعف, تعبيرات مختلفی دارد که تمام آن تعبيرات بجهت مراتب اشتدادی و استکمالی و احوال نفس در هر مرتبه ای صحيح و تمام است. گاه نفس, عالم عقول مفارقه و مبادی عاليه (کليات و مجردات) را در ابتدای امر چنان درک مي‌کند که گويی چيزی را در هوای غبارآلود از دور مي‌نگرد تا کم کم بتواند آنها را زلال بنگرد. در مرحله بعد _ پس از طی مراحل کمالی _ نفس, چيزی را که تعقل کرده است عين صورت عقليه آن بحسب وجود مي‌گردد, پس نفس ناطقه و عقل فعال در اين معنی موافقند که هم نفس ناطقه بحسب وجود عين صورت معقوله خود است و هم عقل فعال عين صور معقوله اشياء است.
پس عقل فعال خزانه معقولات است و مخرج نفوس از نقص به کمال است که نفوس با حصول معدات در تحت تصرف و تدبير وی استکمال و اشتداد نوری مي‌يابند و بدان حد و مقدار حصول معدات و استعداد و قابليت, با عقل فعال ارتباطی خاص مي‌يابند. از اين ارتباط بيتکيف و بيقياس, تعبير به اتحاد نفس در عقل فعال و يا فنای نفس در عقل فعال مي‌نمايد. اين اتحاد و فنا را مراتبی است تا حدی که نفس, عقل بسيط مي‌گردد... قوه عقل نظری به اتصال کامل, يعنی اتحاد و فنای در عقل بسيط, ظهور جميع صور علميه است بدون مقدمه و نتيجه ... .
نفس در قوس صعود, چون با عقل بسيط اتحادی وجودی يافت, تمامی حقايق عقلانيه و رقائق برزخية آنها, نفس حقيقت انسان کامل و از اجزای ذات او مي‌گردند و در حقيقت انسان کامل است که برحسب هر درجه ای از درجات, تعين خاص و اسم مخصوص حاصل نمود. و بدين جهت انسان کامل را جايز است که آثار تمامی آن تعينات را به حقيقت خود اسناد دهد.(21)
مضمون عبارات و کلمات استاد آشتيانی نيز همان تعبير استاد علامه حسن زاده آملی, در مراتب مختلف ادراک صورعقلی و معقولات, از نظر صدرالمتألهين مي‌باشد.(22)

پي‌نوشت‌ها:
 

16. سه رساله فلسفی, المسائل القدسيه, ص 221.
17. همان, ص 218.
18. اسفار, ج 3, ص 381-382.
19. سبزواری, ملاهادی, اسرار الحکم, ص 161.
20. حسن زاده آملی, حسن, دروس اتحاد عاقل به معقول, ص 353.
21. همان, ص 345-347-353-356-357.
22. آشتيانی, سيد جلال الدين, شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا, ص 142.
 

منابع:
1. آشتيانی, سيد جلال الدين, شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا, چ 3, ويرايش دوم, ايران, قم, مرکز انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه, 1378 ش.
2. آملی, محمد تقی, دررالفوائد, و هو تعليقه علی شرح المنظومه السبزواری, ج 2, ايران, چاپخانه مصطفوی.
3-4. ابن سينا, حسين, الاشارات و التنبيهات, مع شرح نصير الدين طوسی, تحقيق الدکتور سليمان دنيا, دوم, سوم, لبنان, بيروت, موسسه النعمان, 1413 ه 1992 م.
5. _____ رساله نفس, مقدمه و حواشی و تصحيح دکتر موسی عميد, ايران, تهران, سلسله انتشارات انجمن آثار ملی (16), 1331 ش. 1371 ق.
6. _____ روانشناسی شفاء, ترجمه اکبر دانا سرشت, چ 2, ايران, چاپ خودکار ايران.
7. _____ المبدأ و المعاد, به اهتمام عبدالله نورانی, زير نظر مهدی محقق, ايران, تهران, انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گيل شعبه تهران, با همکاری دانشگاه تهران.
8. حسن زاده آملی, حسن, دروس اتحاد عاقل به معقول, چ 1, ايران, قم, انتشارات قيام, 1375 ش.
9. سبزواری, ملاهادی, اسرار الحکم, با مقدمه و حواشی ميرزا ابوالحسن شعرانی, تصحيح و تعيين موارد آيات توسط سيد ابراهيم ميانجی, ايران, چاپ اسلاميه 1362 ش.
10. شيرازی, صدرالدين محمد (ملاصدرا). الحکمة المتعاليه فی الاسفار العقلية الاربعة, ج1و 3و 4و 8, چ 2, ايران, قم, انتشارات مصطفوی, 1368 ش, 1383 هـ.ق.
11. _____ رساله اتحاد عاقل و معقول, مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهين, تحقيق و تصحيح حامد ناجی اصفهانی, چ 1, ايران, تهران, انتشارات حکمت, 1375.
12. _____ رساله الحشر, ترجمه و تصحيح محمد خواجوی, ايران, تهران, انتشارات مولی.
13. _____ سه رساله فلسفی, المسائل القدسيه, ايران, قم, مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم, 1378 ش.
14. _____ شرح الهداية الاثيريه, چاپ سنگی.
15. _____ الشواهد الربوبيه فی المناهج السلوکيه, با حواشی حاج ملاهادی سبزواری, تعليق و تصحيح و مقدمه سيد جلال الدين آشتيانی, چ 2, ايران, مشهد, مرکز نشر دانشگاهی 1360 ش.
16. _____ المبداء و المعاد, ترجمه احمد بن محمد الحسينی اردکانی, به کوشش عبدالله نورانی, ايران, تهران, مرکز نشر دانشگاهی, 1362 ش.
17. _____ مفاتيح الغيب, ترجمه و تعليق محمد خواجوی, چ 2, ايران, تهران, انتشارات مولی, 1371 ش, 1413 هـ. ق
www.mullasadra.org