رسم رفاقت در حق نوید عدالت
رسم رفاقت در حق نوید عدالت
رسم رفاقت در حق نوید عدالت
رسم رفاقت در حق امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»!؟
گاهی وقتا، با خودم که فکر می کنم، میگم چی میشد آقارو برای یک بار هم که شده ببینم.
یا در عالم خواب یک لحظه زیارتشون کنم. شاید شما هم مثل من فکر می کنید.
ولی تا حالا هیچ کدوم از ماها فکر کردیم وقتی که آقا رو دیدیم توی اون لحظه چی می خواهیم به آقامون بگیم!؟
اصلاٌ چطور توی روی آقامون نگاه کنیم، با این همه گناه که کردیم، دروغ هایی که گفتیم، تهمت هایی که به هم دیگه زدیم، سر هم دیگه کلاه گذاشتیم و دیگه و دیگه که اگه بخوایم بشماریمشون سر به فلک می کشه و تا چند روز و یا چند هفته و یا چند سال باید این کار رو ادامه بدیم تا شمار گناهانمون تموم بشه!
اصلاٌ مگه آدم قحطه که آقا بیاد به خواب امثال من، چرا بیاد؟
ما وقتی میریم خونه کسی که برامون ارزش قائله، دوسمون داره، دلمون براش تنگ شده و می خواهیم خوشحالش کنیم.
وقتی ما با یکی دوست می شیم، سعی می کنیم رسم رفاقت رو در حقش ادا کنیم یعنی هواشو داریم، پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و گاهی اوقات به خاطر رفیقمون حاضریم جونمونم رو هم بدیم و هر کاری که از ما بخواد نهایت سعی خودمون رو می کنیم تا اون کار رو براش انجام بدیم و خیلی کارهای دیگه... .
حالا ما باید با خودمون فکر کنیم، ماها که ادعامون میشه منتظر آقا هستیم، خیلی خاطر آقا رو می خواهیم و جونمون رو به یک نگاهش فدا می کنیم و... .
حالا باید ببینیم رسم رفاقت رو در حقشون ادا کردیم یا نه؟
رسم رفاقت در حق چه کسی، در حق کسی که منجی عالم بشریت است، کسی که تمام عالم به خاطر اون و پدرانش خلق شده.
اصلاٌ رسم رفاقت در حق امام زمان چیه؟ آقا از ما چی می خواد؟ چه کار باید انجام بدیم که رضایت آقامون رو جلب کنیم؟ چه کار باید بکنیم که به دیدار آقامون نائل بشیم؟
پاسخ این سوال رو خود آقا به ما دادن و فرمودن:
« شما گناه نکنید و به واجبات عمل کنید، من خود به دیدار شما می آیم»
شاید تا حالا فکر می کردیم اگر بخواهیم آقا رو ببینیم باید تمام طول سال روزه بگیریم و نماز شب بخونیم و اعتکاف و نماز مستحبی و...، و غیره. ولی حالا می فهمیم که اگه فقط گناه نکنیم آقامون رو می بینیم با این حرف آقا به خیلی از ماها ثابت کرده که ما فقط ادعا داریم و اصلاٌ دوست نداریم آقارو ببینیم چه برسه عاشقشون باشیم و بخواهیم جونمون رو فداش کنیم.
با این حرف مشخص میشه چقدر در حق آقامون نارفیقی کردیم، نا رفیقی که هیچ از پشت بهش خنجر زدیم. خیلیهامون از همون هایی هستیم که پشت امیرالمومنین رو خالی کردن شاید بدتر اونهایی که باهاش جنگیدن و یا اونهایی که به حضرت فاطمه اهانت کردنو یا مثل اونهایی که برای امام حسین نامه ودعوتنامه فرستادن و بعد اونجور به استقبالش رفتن. خدا میدونه!؟
من همیشه بچه که بودم با خودم فکر می کردم و می گفتم کاش تو زمون حضرت علی بودم و نمی گذاشتم اون کارا رو باهاشون بکنن و یا تو زمون امام حسن بودم و نمی گذاشتم اون طور مظلوم واقع بشن و یا تو زمون امام حسین می رفتم و کمکشون می کردم و همینطور امامان دیگه و خیلی موقعیت های دیگه...
شاید خیلی از شماها هم مثل من فکر می کنید!؟
ولی حالا خیلی خوشحال هستم که توی اون زمونه ها نبودم چون مطمئن هستم اگر بودم گمراه شده بودم و چه با شمشیر رو از پشت به جای ابن ملجم به فرق حضرت علی می زدم، امام حسن رو مسموم می کردم و شش ماهه امام حسین رو شهید میکردم و... .
حالا ترسم از اینه که آقام بیاد و وضع بشه مثل اون موقع ها، آدم هایی مثل من که ادعاشون میشه بشن مثل کوفی ها و شمشیر دشمنی به دست بگیرن و... .
خدا اون روز رو نیاره!
خدایا اگه قراره من باشم و آقا ظهور کنه و من جزء منافق ها باشم خدایا ازت می خوام که مرگ من رو برسونی. چون این گناهایی که کردم برام کافی که جام توی طبقه هفتم جهنم باشه دیگه نمی خوام توی جهنم همنشین عمر و عثمان و شیطان خیلی پَست های دیگه بشم اگه اون طور بشه اونوقت اون حرومزاده ها من رو مسخره خواهند کرد اونوقت گناه من بدتر از اوناست چون اونا رو در رو دشمن ائمه بودن ولی من توی ظاهر ادعای دوستی داشتم ولی دشمنی من با ائمه خیلی بیشتر از اونا بود.
اگه ابن ملجم یک ضربه به فرق حضرت علی زد من روزی هزاران تیر به سمت قلب ایشان رها می کنم.
چرا باید اینطور باشه؟
چطور شد این خصلت ها توی وجود شیعیان جا گرفت؟
چطور شد که فقط چند ساعت بعد از توبه به فکر گناه می افتیم؟
چطور شد وقتی صدای قرآن رو می شنویم سردرد می گیریم؟
چرا موقع اذان که میشه همه تلوزیون هامون رو خاموش می کنیم؟
چرا وقتی کسی حرفی از اسلام و خدا می زنه فوراً مهر تحجر بهش می زنیم؟
چرا نماز خوندن شده کار بیکلاسا؟
چرا وضع جامعه اینطور شده؟
امام زمان خودت کمکمون کن، دست ما رو بگیر، ما دیگه چیزی برامون باقی نمونده.
چرا دیگه کسی پنجشنبه ها دلش به خاطر آقا نمی گیره، چرا پنجشنبه ها شده بهترین روز هفته ما، چرا روزهای جمعه به فکر هر چیز هستیم الا ظهور آقا، مگه نگفتن که آقا جمعه ظهور می کنن، چرا غروب های جمعه همه ناراحتیم که از فردا باز می خواهیم بریم سره کار ولی از این که امروز هم آقامون ظهور نکردن ناراحت نمی شیم، چرا فکر می کنیم ظهور نزدیک نیست و امام زمان چند صد سال دیگه ظهور می کنن، چرا همه از کلمه ظهور می ترسیم، چرا سالی یکبار هم برای فرج آقا دعا نمی کنیم، چرا سالی یکبار هم دعای ندبه نمیخونیم، شاید بعضی ها بگن صبح جمعه کی حال داره، پس چرا سالی یکبار هم که دعای توسل میخونیم اصلا حواسمون به دعا نیست ، همش توی دلمون میگیم پس کی تموم میشه، هی کتاب دعا رو ورق می زنیم ببینیم چند صفحه دیگه مونده تا تموم بشه، بدبخت مداح حنجرشو پاره می کنه اما از ما جوابی نمی شنوه، اگر یک بار هم جواب بدیم همراه با یک خمیازه بلنده که اگه کناری هامون حواسشون به دعا باشه خوابشون می گیره، توی لحظه خواندن تنها چیزی که بهش فکر نمی کنیم دعا برای ظهور آقاست و تنها چیزی که از خدا می خواهیم این هست که مداح زودتر دعا رو تموم کنه و خوشحال کننده تر از تموم شدن دعا برامون وجود نداره، توی تمام این لحظات فکر می کنیم الان چقدر ثواب کردیم و هرچی گناه کرده بودیم پاک شدن و رفتن... .
بعد از تموم شدن دعا یه غرور کاذب سراسر وجودمون رو می گيره، از در که می اییم بیرون احساس می کنیم چقدر آدم خوبی هستیم و دیگران رو در مقابل خودمون خوار و کوچک می بینیم با افرادی که کنارمون هستند دست می دیم و می گیم التماس دعا و قیافه محزون به خودمون می گیریم تا همه فکر کنن چقدر تحت تأثیر دعا قرار گرفتیم و... .
حالا دیگه ریا هم توی تک تک سلول های بدنمون رسوخ پیدا کرده، احساس می کنیم چقدر نورانی شدیم، آدم های دیگه رو در مقابل خودمون پست و ناچیز می بنیم و فکر می کنیم از ما بهتر وجود نداره و ما از همه برتریم. به خونه که می رسیم با همه با اخم و تخم برخورد می کنیم و با رفتارمون می خواهیم به اهل خونه نشون بدیم که چقدر آدم خوبی هستیم و در مقابل اونا چه آدم های بدی هستند و از خدا و امام و پیغمبر چیزی حالیشون نیست و... .
ساعت ها به همین منوال می گذرد و در تمام این ساعات ما حتی یک لحظه هم به فکر آقامون نیستیم، به آقامون نزدیک نشدیم هیچ بلکه سالها ازشون فاصله گرفتیم احساس غرور و ریا توی وجودمون قوت بیشتری گرفته این ها همه هیچ باعث ناراحتی آقامون هم شدیم.
اگر به فکر امام زمانمون نباشیم بهتر از اینه که این طور رفتار کنیم و دل آقامون رو بشکنیم، اگر سالی یک بار با تمام وجودمون بگیم :«اللهم عجل لولیک الفرج» بهتر از اینه که هر هفته با ریا بریم جمکران!؟
حالا برای یک لحظه چشمات رو ببند و فقط به آقا فکر کن به مظلومیتشون ، غریبیشون و به گریه های هر صبح و هر شبشون و یکبار با اخلاص و با تمام وجودت و با تمام ارادتی که نسبت بهشون داری بگو:
«اللهم عجل لولیک الفرج»
با این کارت مطمئن باش دل آقا رو شاد کردی.
«خدایا به ما توفیق بده تا عباداتمون رو نسبت به تو خالص کنیم و به ما توفیق بده که از منتظران واقعی امام زمان باشیم».
«اللهم عجل لولیک الفرج»
دم به دم بر همه دم بر گل و رخسار محمد صلوات
شرکت سونی می گوید: زندگی کلید بازگشت ندارد.
پس به گونه ای زندگی کن که رضایت پروردگار را به دست آوری.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :venta121
گاهی وقتا، با خودم که فکر می کنم، میگم چی میشد آقارو برای یک بار هم که شده ببینم.
یا در عالم خواب یک لحظه زیارتشون کنم. شاید شما هم مثل من فکر می کنید.
ولی تا حالا هیچ کدوم از ماها فکر کردیم وقتی که آقا رو دیدیم توی اون لحظه چی می خواهیم به آقامون بگیم!؟
اصلاٌ چطور توی روی آقامون نگاه کنیم، با این همه گناه که کردیم، دروغ هایی که گفتیم، تهمت هایی که به هم دیگه زدیم، سر هم دیگه کلاه گذاشتیم و دیگه و دیگه که اگه بخوایم بشماریمشون سر به فلک می کشه و تا چند روز و یا چند هفته و یا چند سال باید این کار رو ادامه بدیم تا شمار گناهانمون تموم بشه!
اصلاٌ مگه آدم قحطه که آقا بیاد به خواب امثال من، چرا بیاد؟
ما وقتی میریم خونه کسی که برامون ارزش قائله، دوسمون داره، دلمون براش تنگ شده و می خواهیم خوشحالش کنیم.
وقتی ما با یکی دوست می شیم، سعی می کنیم رسم رفاقت رو در حقش ادا کنیم یعنی هواشو داریم، پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و گاهی اوقات به خاطر رفیقمون حاضریم جونمونم رو هم بدیم و هر کاری که از ما بخواد نهایت سعی خودمون رو می کنیم تا اون کار رو براش انجام بدیم و خیلی کارهای دیگه... .
حالا ما باید با خودمون فکر کنیم، ماها که ادعامون میشه منتظر آقا هستیم، خیلی خاطر آقا رو می خواهیم و جونمون رو به یک نگاهش فدا می کنیم و... .
حالا باید ببینیم رسم رفاقت رو در حقشون ادا کردیم یا نه؟
رسم رفاقت در حق چه کسی، در حق کسی که منجی عالم بشریت است، کسی که تمام عالم به خاطر اون و پدرانش خلق شده.
اصلاٌ رسم رفاقت در حق امام زمان چیه؟ آقا از ما چی می خواد؟ چه کار باید انجام بدیم که رضایت آقامون رو جلب کنیم؟ چه کار باید بکنیم که به دیدار آقامون نائل بشیم؟
پاسخ این سوال رو خود آقا به ما دادن و فرمودن:
« شما گناه نکنید و به واجبات عمل کنید، من خود به دیدار شما می آیم»
شاید تا حالا فکر می کردیم اگر بخواهیم آقا رو ببینیم باید تمام طول سال روزه بگیریم و نماز شب بخونیم و اعتکاف و نماز مستحبی و...، و غیره. ولی حالا می فهمیم که اگه فقط گناه نکنیم آقامون رو می بینیم با این حرف آقا به خیلی از ماها ثابت کرده که ما فقط ادعا داریم و اصلاٌ دوست نداریم آقارو ببینیم چه برسه عاشقشون باشیم و بخواهیم جونمون رو فداش کنیم.
با این حرف مشخص میشه چقدر در حق آقامون نارفیقی کردیم، نا رفیقی که هیچ از پشت بهش خنجر زدیم. خیلیهامون از همون هایی هستیم که پشت امیرالمومنین رو خالی کردن شاید بدتر اونهایی که باهاش جنگیدن و یا اونهایی که به حضرت فاطمه اهانت کردنو یا مثل اونهایی که برای امام حسین نامه ودعوتنامه فرستادن و بعد اونجور به استقبالش رفتن. خدا میدونه!؟
من همیشه بچه که بودم با خودم فکر می کردم و می گفتم کاش تو زمون حضرت علی بودم و نمی گذاشتم اون کارا رو باهاشون بکنن و یا تو زمون امام حسن بودم و نمی گذاشتم اون طور مظلوم واقع بشن و یا تو زمون امام حسین می رفتم و کمکشون می کردم و همینطور امامان دیگه و خیلی موقعیت های دیگه...
شاید خیلی از شماها هم مثل من فکر می کنید!؟
ولی حالا خیلی خوشحال هستم که توی اون زمونه ها نبودم چون مطمئن هستم اگر بودم گمراه شده بودم و چه با شمشیر رو از پشت به جای ابن ملجم به فرق حضرت علی می زدم، امام حسن رو مسموم می کردم و شش ماهه امام حسین رو شهید میکردم و... .
حالا ترسم از اینه که آقام بیاد و وضع بشه مثل اون موقع ها، آدم هایی مثل من که ادعاشون میشه بشن مثل کوفی ها و شمشیر دشمنی به دست بگیرن و... .
خدا اون روز رو نیاره!
خدایا اگه قراره من باشم و آقا ظهور کنه و من جزء منافق ها باشم خدایا ازت می خوام که مرگ من رو برسونی. چون این گناهایی که کردم برام کافی که جام توی طبقه هفتم جهنم باشه دیگه نمی خوام توی جهنم همنشین عمر و عثمان و شیطان خیلی پَست های دیگه بشم اگه اون طور بشه اونوقت اون حرومزاده ها من رو مسخره خواهند کرد اونوقت گناه من بدتر از اوناست چون اونا رو در رو دشمن ائمه بودن ولی من توی ظاهر ادعای دوستی داشتم ولی دشمنی من با ائمه خیلی بیشتر از اونا بود.
اگه ابن ملجم یک ضربه به فرق حضرت علی زد من روزی هزاران تیر به سمت قلب ایشان رها می کنم.
چرا باید اینطور باشه؟
چطور شد این خصلت ها توی وجود شیعیان جا گرفت؟
چطور شد که فقط چند ساعت بعد از توبه به فکر گناه می افتیم؟
چطور شد وقتی صدای قرآن رو می شنویم سردرد می گیریم؟
چرا موقع اذان که میشه همه تلوزیون هامون رو خاموش می کنیم؟
چرا وقتی کسی حرفی از اسلام و خدا می زنه فوراً مهر تحجر بهش می زنیم؟
چرا نماز خوندن شده کار بیکلاسا؟
چرا وضع جامعه اینطور شده؟
امام زمان خودت کمکمون کن، دست ما رو بگیر، ما دیگه چیزی برامون باقی نمونده.
چرا دیگه کسی پنجشنبه ها دلش به خاطر آقا نمی گیره، چرا پنجشنبه ها شده بهترین روز هفته ما، چرا روزهای جمعه به فکر هر چیز هستیم الا ظهور آقا، مگه نگفتن که آقا جمعه ظهور می کنن، چرا غروب های جمعه همه ناراحتیم که از فردا باز می خواهیم بریم سره کار ولی از این که امروز هم آقامون ظهور نکردن ناراحت نمی شیم، چرا فکر می کنیم ظهور نزدیک نیست و امام زمان چند صد سال دیگه ظهور می کنن، چرا همه از کلمه ظهور می ترسیم، چرا سالی یکبار هم برای فرج آقا دعا نمی کنیم، چرا سالی یکبار هم دعای ندبه نمیخونیم، شاید بعضی ها بگن صبح جمعه کی حال داره، پس چرا سالی یکبار هم که دعای توسل میخونیم اصلا حواسمون به دعا نیست ، همش توی دلمون میگیم پس کی تموم میشه، هی کتاب دعا رو ورق می زنیم ببینیم چند صفحه دیگه مونده تا تموم بشه، بدبخت مداح حنجرشو پاره می کنه اما از ما جوابی نمی شنوه، اگر یک بار هم جواب بدیم همراه با یک خمیازه بلنده که اگه کناری هامون حواسشون به دعا باشه خوابشون می گیره، توی لحظه خواندن تنها چیزی که بهش فکر نمی کنیم دعا برای ظهور آقاست و تنها چیزی که از خدا می خواهیم این هست که مداح زودتر دعا رو تموم کنه و خوشحال کننده تر از تموم شدن دعا برامون وجود نداره، توی تمام این لحظات فکر می کنیم الان چقدر ثواب کردیم و هرچی گناه کرده بودیم پاک شدن و رفتن... .
بعد از تموم شدن دعا یه غرور کاذب سراسر وجودمون رو می گيره، از در که می اییم بیرون احساس می کنیم چقدر آدم خوبی هستیم و دیگران رو در مقابل خودمون خوار و کوچک می بینیم با افرادی که کنارمون هستند دست می دیم و می گیم التماس دعا و قیافه محزون به خودمون می گیریم تا همه فکر کنن چقدر تحت تأثیر دعا قرار گرفتیم و... .
حالا دیگه ریا هم توی تک تک سلول های بدنمون رسوخ پیدا کرده، احساس می کنیم چقدر نورانی شدیم، آدم های دیگه رو در مقابل خودمون پست و ناچیز می بنیم و فکر می کنیم از ما بهتر وجود نداره و ما از همه برتریم. به خونه که می رسیم با همه با اخم و تخم برخورد می کنیم و با رفتارمون می خواهیم به اهل خونه نشون بدیم که چقدر آدم خوبی هستیم و در مقابل اونا چه آدم های بدی هستند و از خدا و امام و پیغمبر چیزی حالیشون نیست و... .
ساعت ها به همین منوال می گذرد و در تمام این ساعات ما حتی یک لحظه هم به فکر آقامون نیستیم، به آقامون نزدیک نشدیم هیچ بلکه سالها ازشون فاصله گرفتیم احساس غرور و ریا توی وجودمون قوت بیشتری گرفته این ها همه هیچ باعث ناراحتی آقامون هم شدیم.
اگر به فکر امام زمانمون نباشیم بهتر از اینه که این طور رفتار کنیم و دل آقامون رو بشکنیم، اگر سالی یک بار با تمام وجودمون بگیم :«اللهم عجل لولیک الفرج» بهتر از اینه که هر هفته با ریا بریم جمکران!؟
حالا برای یک لحظه چشمات رو ببند و فقط به آقا فکر کن به مظلومیتشون ، غریبیشون و به گریه های هر صبح و هر شبشون و یکبار با اخلاص و با تمام وجودت و با تمام ارادتی که نسبت بهشون داری بگو:
«اللهم عجل لولیک الفرج»
با این کارت مطمئن باش دل آقا رو شاد کردی.
«خدایا به ما توفیق بده تا عباداتمون رو نسبت به تو خالص کنیم و به ما توفیق بده که از منتظران واقعی امام زمان باشیم».
«اللهم عجل لولیک الفرج»
دم به دم بر همه دم بر گل و رخسار محمد صلوات
شرکت سونی می گوید: زندگی کلید بازگشت ندارد.
پس به گونه ای زندگی کن که رضایت پروردگار را به دست آوری.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :venta121
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}