بزرگترين خطر براي قدرتهاي استکباري


 





 

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:
 

براي من، اين حقيقت مثل روز روشن است که قدرتهاي استکباري عالم و در رأس قله ي فساد، امريکا، و طرفين امريکا - قدرتهايي که در غارت ملتهاي ضعيف و فشار به انسانها در سرتاسر دنيا، با او همدست و همکارند - و نيز همه ي دولتهايي که در ميان توده هاي مردمشان پايگاهي ندارند و براي ماندن، محتاجند که به يک قدرت - و امروز به امريکا - متکي باشند (مثل همين دولتهاي ارتجاعي که متأسفانه در منطقه ي ما از آنها هست)، احساس مي کنند که اين حرکت اسلامي - آن چيزي که امروز در دنياي اسلام، محسوس و مشهود است - بزرگترين خطرها براي آنهاست. اين را استشمام و حس کرده اند. مي فهمند که اين مسأله ديگر از قبيل رواج تفکر مارکسيسم و سوسياليسم و امثال اينها نيست.
ما در زندگي خودمان، تفکر مارکسيستي و داعيان و مبلغان آن را ديده بوديم . در همه جا هم مشاهده مي شد که با زحمت و اصرار و استدلال مجبور بودند يک يک انسانها را به چيزي که سعي مي کردند رنگ و لعاب ايمان به آن بدهند، معتقد کنند. مذهب که اين طور نيست. مذهب در دلها به صورت عميق و راسخ هست؛ کافي است که به آن جهت بدهند، غبار را از روي آن بردارند و اشتباه در برداشتها نسبت به آن را توجه و تذکر بدهند. لذا از اين مي ترسند و مي دانند که اين چيزي است که به زندگي فساد و قدرت مطلقه و تسلط طاغوتي - که امروز امريکا و اذناب و ايادي و پيروانش به آن مبتلا هستند - آسيب سختي خواهد زد.
فهميده اند و احساس کرده اند که کانون اين اشعاع و حرکت، ايران اسلامي است. همه، مخصوصا شما جوانان عزيز و دانشجويان بدانيد که آنها تمام قدرت خودشان را امروز به کار مي برند، تا جمهوري اسلامي را شکست بدهند. هيچ کاري نيست که اينها بتوانند بکنند و نکنند. کساني که صحنه را مي شناسند، وقتي نگاه مي کنند، از آشفتگي و سردرگمي امريکا - که محور حرکت هم امريکاست - براي پيدا کردن راههاي ضربه زدن به ايران، تعجب مي کنند. اين آشفتگي و سردرگمي، گاهي براي کساني که صحنه را درست مشاهده مي کنند، موجب تفريح مي شود؛ ولي دستشان به جايي نمي رسد.
براي استکبار جهاني و زشت ترين فصل آن - يعني حکومت ظالم امريکا - مسأله فقط اين نيست که بازارش را در ايران از دست داده، يا ديگر به منابع کشور ما دسترسي ندارد. البته اين هم هست؛ زيرا براي دستگاههاي سرمايه داري عالم، پول و سرمايه و استفاده ي مادي، همه چيز است؛ اما مسأله اين نيست، اين بخشي از مسأله است. مسأله اين است که دستگاه استکباري مي بيند، آينده نگري دارد، مي فهمد و مي داند که اگر اين حرکت - يعني حرکت اسلامي استوار و مؤمن و متکي به ايمانها و عواطف مردم - به همين ترتيب پيش برود، ادامه ي قدرت استکباري امريکا و دستياران و دست نشاندگانش مشکل، بلکه محال خواهد شد . حق هم با آنهاست، ما هم اين را پوشيده نمي داريم.
البته ما در شکل دهي و راه اندازي حرکت اسلامي در جهان، هيچ نقش مستقيم و غيرمستقيمي که از روي برنامه ريزي و طراحي ما باشد، نداريم؛ از اول هم نداشتيم . نقش، از آن اسلام است؛ يعني همين که ملت ايران توانسته اند پرچم اسلام زندگي و زندگي ساز و اسلام مبارز، نه اسلام تسليم در مقابل دشمنان خدا، نه اسلام طاغوت و نه اسلام امريکايي - همان طوري که امام عزيزمان تعبير کردند - بلکه اسلام ناب محمدي (ص) را بلند کنند، در دست محکم نگهدارند و متزلزل نشوند. نفس همين، براي ملتهاي مسلمان دنيا اميدبخش است.
ما در اين جا وظيفه ي سنگيني پيدا مي کنيم . آنچه تا حالا عرض کردم، وضعيت دنيا و حساسيت زمانه است؛ اما با شناختن اين حساسيت، وظيفه ي ما و بيش از همه وظيفه ي شما جوانان، مضاعف مي شود. ما بايد ايران اسلامي را آن چنان آراسته کنيم و بسازيم که براي اسلام موجب آبرو بشود . يک ايران بي سواد و بي بهداشت و بي رشد؛ ايراني که آحاد مردم در آن، اتحاد و اتفاقي نداشته باشند، براي اسلام و انقلاب و نهضت اسلامي، هيچ افتخاري درست نمي کند؛ بلکه به عکس، موجب سرشکستگي هم خواهد شد.
منبع:حديث ولايت، جلد چهارم، ص 205-203