تاریخ ورزش و برگزاری مسابقات ورزشی در ایران باستان آنطور که باید و شاید روشن و آشکار نیست. زیرا اعمال نابخردانه برخی پادشاهان و اعمال آنها باعث به آتش کشیدن کتابخانه‌ها و معدوم کردن بسیاری از آثار قدیمی ایران گردیده است. اما منابع محدودی مانند اوستا ، سنگ نوشته‌ها ، حجاریها ، مسکوکات و برخی از کتابهای ادبی و تاریخی وجود دارد.

در ایران باستان، به سلامت بدن و فعالیتهای ورزشی توجه بسیار می‌شد. در مذهب زرتشت که مربوط به 600 سال قبل از میلاد مسیح است، برای توفیق در فعالیتهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی، مردم را از تنبلی و تن‌آسایی برحذر داشته بودند.

زرتشت، ورزش و اهریمن

در دین زرتشت، ناخوشی منسوب به اهریمن است و به واسطه او، وارد تن و مایه اختلال مزاج می‌شود، از این‌ رو وظیفه هر ایرانی بود که بر ضد اهریمن، کار و تلاش کند و تندرستی و سلامتی را در سایه سعی و عمل پایدار سازد.

در اوستا، از خداوند، سلامتی و تندرستی و زورمندی خواسته شده، چنانکه مثلا در یشتها آمده است: «بشود که تو ای سروش مقدس زیبا، به مرکب‌های ما قوت و به بدنهای ما صحت بخشی، تا بتوانیم دشمنان خود را از دور کشف نمائیم و هماوردان را رانده، دشمنان بداندیش کین‌توز را به یک ضربت شکست دهیم

ورزش ایران در بعضی بخشها از قدمت بیشتری نسبت به ورزش یونان برخوردار است. در یونان باستان بازیهای المپیک شامل دویدن، کشتی، مشت‌زنی ، اسب دوانی ، ارابه‌رانی و پنجگانه بود. اما در ایران ضمن اینکه بعضی از این ورزش‌ها سابقه بیشتری دارد، ورزشهایی مثل تیروکمان ، قایق‌رانی ، رقص و ... رایج بوده است.
 

کتزیاس Ktsias پزشک یونانی دربار اردشیر هخامنشی در کتاب خود با عنوان «پرسیکا» که در حدود 400 ق.م. نوشته شده مطالبی درباره ورزش در ایران باستان نوشته است.


او مینویسد: ... شاهنشاهان ساسانی، آموزشگاه‌های خاصی برای اطفال، بزرگان و درباریان دایر می‌کردند و شخصا به امور این آموزشگاه‌ها، رسیدگی و نظارت می‌کردند.
«شاگردان آموزشگاه درباری، وقتی تیراندازی را یاد می‌گرفتند، در ملازمت شاه به شکار می‌رفتند تا در ضمن تفریح، نیرومند و فداکار و دلیر و با انضباط شوند و جنگ آزمایی و سلحشوری بیاموزند

دوریس Duris نیز مطالبی در مورد ورزش ایران باستان نوشته بود که آن هم مثل پرسیکا از بین رفته ولی قبل از اینکه از بین برود نویسندگان دیگر مطالب او را در کتب خود مورد اشاره قرار داده اند. دوریس در حدود سال 280 ق.م. می‌زیسته است.

آتنائوس Atheneaus در بخش هفتم کتاب تاریخ خود نوشته است:

«در میان همه جشنهای ایران فقط در جشن مهر (میترا mitra) پادشاه ایران حضور می‌یابد ، ایرانیان پای می‌کوبند و می‌رقصند. گذشته از ایرانیان هیچیک از مردم آسیا ، چنین کاری انجام نمی‌دهند. ایرانیان آنچنان که خواندن را می‌آموزند ، رقصیدن را هم یاد می‌گیرند. گویند که جنبشهای اندامها در پایکوبی ، پیکر آدمی را استوار می‌کند.»

استرابون Strabon جغرافیانویس یونانی که از سال 63 ق.م. تا 19 میلادی می‌زیسته می‌نویسد:

« در ارمنستان هم اسب‌های خوب می‌پرورند که پست‌تر از اسبهای سرزمین ماد نیستند. مرزبان (خشتروپان - ساتراپ) ارمنستان هر سال در هنگام جشن مهرگان 20000 کره اسب به دربار شاهنشاه هخامنشی خراج می‌فرستد.»

مهریشت بخشی از اوستاست که بوسیله «آشوزرتشت» پیغمبر زرتشتیان آورده شده است. آشوزرتشت به عقیده ارسطو دانشمند یونانی و «ادکوس» یک مورخ یونانی در سال 634 قبل از میلاد ظهور کرده است.


 

ترجمه برخی از فقره‌های مهریشت در این فرصت خالی از لطف نیست:

« اسبهای پیمان شکنان در زیر بار سوار خویش خیره‌سری کنند و از جای گام بیرون نگذارند و اگر هم بجنبند ، چندان پیش نروند، نیزه‌ای که دشمن بدگوی به مهر ، به سوی هماورد خود پرتاب کند به عقب برگرداند.» - فقره 20

« کسانی که مهر را از نابکاری خویش آزرده و ناخشنود کنند، در هنگام کارزار تیرهای پرعقاب آراسته آنان هرچند که از زه کمان، خوب کشیده شود و جست پرواز گیرد به نشان نرسد ، و نیزه‌های سرتیز آنان با دسته‌های بلند هرچند که از نیروی بازوان خوب انداخته شود، به تنشان نرسد.» - فقره 39

«در گردونه مهر ، هزار کمان خوب ساخته شده نهاده و بسیاری از این کمانها به زه گوزن آراسته ، آنچنان خوب ساخته شده که تندی نیروی اندیشه ، پران و به تندی نیروی اندیشه به سوی نابکاران روان گردد. هزار گرز آهنین در گردونه مهر نهاده شده که به تندی نیروی اندیشه نابکاران و پیمان شکنان روان گردد.» - فقره 132

گزنفون مورخ بزرگ یونانی در کتاب خود «تربیت کوروش» می‌نویسد:

« ... در هر شهر پارس جایی است بنام «الواترا» ، قصر شاهی یا حکومت و سایر ابینه دولتی در اینجا واقع شده و محل تربیت و پرورش افراد است این محل چهار قسمت دارد، یکی برای کودکان ، دیگری برای نوجوانان، سومی برای مردان ، چهارمی برای کسانی که دیگر نمی‌توانند اسلحه برگیرند و موافق قانون کلیه افراد هر محل باید در قسمت محله خود حاضر شوند

چوگان‌بازی‌

تاریخ پیدایش بازی چوگان و تنظیم آئین‌نامه و مقررات آن به درستی معلوم نیست، آنچه مسلم است این فن و آموزش آن، از حدود دو هزار سال پیش در ایران باستان (در بین طبقات ممتاز) رواج داشته، چنانکه فردوسی، به استناد چند سند قدیمی از جمله کتابی که تاریخ تألیف آن را دو هزار سال قبل از خودش اعلام داشته، پیدایش بازی گوی و چوگان را از دوران کیانیان می‌داند.

فردوسی، صفحات زیادی از شاهنامه را اختصاص به چگونگی و توصیف بازی چوگان داده است و حماسه‌هایی درباره آموزش و قهرمانان این فن سروده که یکی از نمونه‌های آن، داستان صحنه چوگان‌بازی سیاوش با افراسیاب است.

در آثار مکتوب عهد هخامنشی از چوگان و گوی نامی برده نشده و معلوم نیست این ورزش چگونه و با چه عنوانی معمول بوده است و به نظر می‌رسد که در آن زمان شکل ساده‌یی داشته، ولی از دوره اشکانیان رونق و رواج یافته و طبق آیین‌نامه و مقررات منظمی اجرا می‌شده است
 

کودکان، پیاده چوگان‌بازی می‌کردند و جوانان، سوار بر اسب در گوی‌زنی هنرنمایی می‌نموده‌اند.

بازی چوگان بعد از اسلام، از ایران به اروپا رفته و در آنجا اندکی تغییر شکل داده و رواج پیدا کرده است؛ و به گفته اوسلی  انگلیسی متفرعاتی همچون «گلف»  و «کریکت» «پیدا کرده است. این دو بازی را باید صورتی از همان چوگان‌بازی بدون اسب و پیاده کودکان ایرانی دانست.
 

وقت تمرینات و تعلیمات و تربیت ورزش چنین است:

کودکان و مردان در طلیعه صبح ، پیرمردان در روزهای معین وقتی که می‌توانند، ولی جوانان همه وقت. اینان هر شب در اطراف ابنیه دولتی و حکومتی با اسلحه می‌ خوابند، عده روسای این شعب که مسئول تربیت و ورزش هستند 12 است، زیرا در پارس 12 طایفه وجود دارد.

... این تربیت تا سن 16 تا 17 سالگی است سپس طفل داخل طبقه نوجوانان می‌شود، اینها به کارهای عام‌المنفعه گمارده شده اغلب در شکار شاهی، با شاه بیرون می‌آیند. پارسیان شکار را آموزشگاه حقیقی جنگ می‌پندارند، جوانان در شکار سحرخیزی، در سرما و گرما بردباری، راه رفتن و دوندگی و تیراندازی و آمادگی روحی و چابکی را فرا می‌گیرند...»

در سایر تمرینات ورزشی آنروز ایرانیان متمدن، آن عصر را مسخر خود ساختند. شرح این فتوحات در کتاب آسمانی تورات و کتابهای تاریخی و بر سینه کوهها ثبت و ضبط گردیده است.

منبع:www.vesalsport.com