سير«زمان» از ارسطو تا صدرا(2)
سير«زمان» از ارسطو تا صدرا(2)
زمان از ديدگاه ابن سينا
نظر ابن سينا درباب زمان از جهت اساس و استخوانبندي تفاوت عمده اي با نظر ارسطو ندارد. وي ابتدا به بيان اقوال مختلف در هستي و چيستي زمان پرداخته، بعضي را باختصار و بعضي ديگر را بتفصيل نقد كرده و سرانجام زمان را از قبيل كمّ متصل ناپايدار و مقدار حركت فلك دانسته و «آن» را جزء فرضي آن، شمرده است. بنابراين هنگام مطالعه عبارات ابن سينا در باب زمان نبايد منتظر نكته بنيادين و كاملا جديدي بود. اما از آنجا كه گفتار وي ممكن است دربردارنده توضيح ويژه اي باشد و استناد نسبت فوق را نيز تأمين كند به گزيده هايي از ترجمه طبيعيات شفا اشاره ميگردد:
1 - اقوال مردود:
2 - تفاوت زمان و حركت:
3 - ارتباط زمان و حركت:
4 - «آن»:
«... زمان اجزاء بالفعل كه تقسيم ناپذير نباشند ندارد ... چنانكه خط را همواره ميتوان تقسيم كرد و هيچ وقت به نقطه كه وجود مستقل داشته باشد نميرسيم; و وجود «آن» در زمان، مانند وجود نقطه است در خط».[25]
5 - نفي عليت از زمان:
6 - خلاصه كلام:
پس: زمان مقدار است و مقداري است متصل و محاذي حركت و مسافتها و در او فصلي ميتوان توهم كرد و آن فصل «آن» است».[28]
شيخ اشراق و مسئله زمان
تفصيل رأي شيخ اشراق درباره زمان - و مكان - گويا در بخش طبيعيات از كتاب المشارع و المطارحات ذكر شده باشد. اما ديگر آثار فلسفي وي كه غالباً در الهيات و منطق بحث ميكنند، مطلب مفصلي در اين باب ندارند. از اين جهت با وجود تفحص بسيار[29] در آثار مذكور فقط به چند سطري ميتوان برخورد كه درباره زمان و مكان با هم ايراد شده و فقط يك سطر آن تنها بزمان اشاره ميكند; اما همان يك سطر و موقعيت ايراد آن نظر او در باب زمان را معلوم ميدارد. شيخ در مبحث جوهر و عرض از كتاب المشارع و المطارحات پس از تقسيم كميت به متصل و منفصل وتقسيم كمّ متصل به پايدار و ناپايدار (قارّ و غيرقار) ميگويد: «اما قسمي كه ممكن نيست كه جز بر طريق تجدد باشد زمان است»[30].
در متن كوتاه فوق، تعريف زمان و خصوصيات آن بصراحت بيان نشده است. اما معرفي آن بعنوان كميت متصل ناپايدار، اتحاد بنيادين رأي او با ابن سينا و ارسطو را مكشوف ميدارد و پيداست كه آنچه توسط اين مقدار متصل ناپايدارتقدير ميشودچيزي جزحركت فلك نيست.
البته نظر شيخ اشراق درباره عقول و افلاك تا حدودي با نظر مشائيان تفاوت دارد. ولي مهمترين اختلاف آنان در تعداد است و اصل حركت فلك; دوراني و يكساني و دوام حركت فلك و تأثير آن در ديگر حركات و مقياس بودن آن براي بقيه حركات را شيخ اشراق، همانند مشائيان، پذيرفته است.[31]
بنابراين ميتوان گفت تا اينجا هيچ نظريه جديدي درباره زمان، در مقابل نظر ارسطو، ارائه نشده است.
پينوشتها:
[20]-ابن سينا، شفا، سماع طبيعي(ترجمه محمدعلي فروغي)، ص477.
[21] - همان، 478.
[22] - همان.
[23] - همان، 483-482.
[24] - همان، 481-480.
[25] - همان، 480.
[26] - همان، 483.
[27] - چنانكه ملاحظه ميشود، ابن سينا با تذكر اين نكته كه زمان، علت چيزي نميشود، خود را از مسامحه اي كه ارسطو مرتكب شد بركنار داشته است.
[28] - شفا(منبع پيشين)، ص480.
[29] - براي كسب نظر شيخ اشراق درباره زمان كتابهاي حكمة الاشراق، المقاومات، التلويحات، رساله اعتقاد الحكماء و الهيات و منطق از المشارع و المطارحات بطور كامل تفحص گرديد.
[30] - شيخ اشراق المشارع و المطارحات، چاپ انجمن فلسفه (مجموعه يكم)، ص235، سطر 13.
[31] - به المشارع، مشرع ششم، فصلهاي پنجم، هشتم و نهم; و حكمة الاشراق، مقاله دوم، فصلهاي چهارم، هشتم و مقاله سوم، فصل هاي دوم و سوم و مقاله چهارم، فصل دوم مراجعه شود.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}