تبيين اصل عليّت در فلسفه اصالت وجودى صدرايى(1)
تبيين اصل عليّت در فلسفه اصالت وجودى صدرايى(1)
تبيين اصل عليّت در فلسفه اصالت وجودى صدرايى(1)
نويسنده:موسى اكرمى
شاهد يكم؛ مقدمه
«عليت» و «معلوليت»، بعنوان «مقولات ثانى فلسفى» از گونه اى وجود خارجى- هر چند ضعيف- برخوردار شدند و سراسر هستى، در پيوندى «علت و معلولى» و در دو بخش «وجود مستقل» و «وجود ربطى» قرار گرفت و معلول بصورت نفس نياز و تعلق و افاضه علت درآمد و در اين صورت «اضافه مقولى» جاى خود را به «اضافه اشراقى» داد. بدين سان عليت و معلوليت، عرضيت مشائى خود را از دست دادند و جاى اعتباريتِ «اصالت ماهيتى» آنها را اصالتِ «اصالت وجودى» گرفت و سنخيت ميان علت و معلول و ضرورت علّى بر پايه اى استوار در برابر عليت ستيزيهايى گوناگون نحله هاى كلامى و مكتبهاى فلسفى سر برافراشت.
به منظور دستيابى به تبيين هر چه دقيق تر اصل «علّيت» در فلسفه اصالت وجودى صدرايى شايسته است كه در آغاز، چند اصطلاح كليدى مورد نياز در اين بررسى، مورد توجه قرار گيرد. اين اصطلاحها عبارتند از و «اصالت وجود»، «وحدت وجود»، «تشكيك در وجود»، «امكان وجودى»، «امكان فقرى»، «وجود ربطى»، «اضافه اشراقى «حركت جوهرى»، و «معقول ثانى فلسفى».
شاهد دوم؛«اصالت وجود»
در نگرش اصالت وجودى، اين وجود است كه اصالتاً در خارج تحقق دارد و داراى مصداق خارجى است. اين ذهن است كه ميان وجود و ماهيت تمايز برقرار مى كند. ماهيت امرى اعتبارى و مجازى، و در واقع عدمى است. از خويش ذاتى ندارد و تابع امر اصيل، يعنى وجود است و از وجودِ عينى، انتزاع مى شود.
شاهد سوم؛«وحدت وجودى» و «تشكيك در وجود»
اين جا است كه تشكيك در وجود مطرح مى شود. مراتب موجود در وجود واحد يك اختلاف تشكيكى است. اختلاف تشكيكى چند چيز عبارت است از: اختلاف در آنچه وجه اشتراك و وجه امتياز آن چند چيز است. مابه الاشتراك و مابه الامتياز به يك امر مرتبط با همه ذات، ارجاع دارند. آنچه در عالم خارج است وجود است. وجودات خاص در مرتبه وجودى و يا شدت و ضعف وجودى با هم اختلاف دارند. در همه مراتب هستى، وجود مابه الاشتراك و مابه الامتياز وجودات است. وجودات خاص، مراتب حقيقت واحد وجودند.
پس حقيقت وجود، وحدت تشكيكى دارد. تشكيك در وجود، نفى تباين موجودات، و پذيرش تفاوت طولى در وجود، در برابر تفاوت عرضى در ماهيت، است. مراتب حقيقت هستى در طول يكديگرند. همه هستى، يك وجود است با مراتب گوناگون، كه در حالت بسيط واجب است و در مراتب نزولى پس از آن، مجموعه ممكنات با درجات گوناگون وجود، داراى شدت و ضعف وجودى است. اين شدت و ضعف به نزديكى و دورى وجودات ممكن به وجود بسيط واجب بستگى دارد و منشأ اختلاف آن در خود وجود است. كثرت وجودات خاص، برآمده از دل خود وحدت وجود است. چنين است كه صدرالمتألهين وحدت وجود را همراه با كثرت موجود مطرح مى كند. در مراتب وجودى هر مرتبه فرازين در برگيرنده مرتبه هاى فرودين و محيط بر آنهاست و هر مرتبه فرودين در اندرون مرتبه هاى فرازين و محاط در آن است (درباره موضوع «تشكيك در وجود» (ر.ك. بداية الحكمه، بخش اول، فصل پنجم).
هنگامى كه تشكيك در وجود را مى پذيريم تقسيم وجود يا موجود به واجب و ممكن در اندرون خود وجود يا موجود صورت مى گيرد. با اصالت وجود مواد سه گانه وجوب و امتناع و امكان به ترتيب خصلت وجود، خصلت عدم، و خصلت ماهيت مى شوند. حتى مى توان گامى به پيش نهاد. از آنجا كه تقسيم امور به واجب بالّذات، ممتنع بالّذات، و ممكن بالّذات هنگامى پذيرفتنى است كه مقسم ذهنى باشد، در اصالت وجود، كه مقسم خارجى است، اعيان به دو قسم، بخش مى شوند كه از آن ميان، يكى واجب بالّذات است كه وجودش بالغير است و از جانب واجب بالّذات، واجب مى شود. از اين رو، در چشم اندازى گسترده، همه وجود داراى دو مرتبه واجب و ممكن، يا مستقل و وابسته، و، در واپسين افق، همه وجود واجب است خواه بالّذات خواه بالغير.
بااصالت وجود، صور نوعيه، يعنى منشأيت آثار هر نوع كه در فلسفه منشأ جوهرند، عين ذات وجودات خاص وانحاى وجوداتند. همچنين هيچ يك از صفات و محمولات ملحق شده به وجود، بيرون از ذات وجود نيستند و هر صفتى كه يك موجود عينى بدان متصف مى شود خود از گونه اى وجود برخوردار است. (ر.ك. نهاية الحكمة، المجلد الاول، صص 41 - 40).
شاهد چهارم؛«امكان وجودى» و «امكان فقرى»
شاهد پنجم؛«وجود ربطى»
شاهد ششم؛«اضافه اشراقى»
شاهد هفتم؛«حركت جوهرى»
شاهد هشتم؛«معقول ثانى فلسفى»
ماهيت
در يك تقسيم بندى مى توان اين مفاهيم را به عنوان «مفاهيم انتزاعى» در برابر «مفاهيم انضمامى» قرار داد كه هر چند مانند مفاهيم انضمامى، به عنوان «مفاهيم عينى»، توصيف كننده امور عينى اند، اما بر خلاف مفاهيم انضمامى، فاقد مابازاى عينى اند (ر.ك. معقول ثانى، صص 73- 72).
اما به موجب «اصالت وجود»، اين مفاهيم كه صفت موصوف موجود به وجود خارجى اند، خود از گونه اى حيثيت وجودى در خارج برخوردارند. وحدت وجود و تشكيك در وجود به هر چيز بهره اى از وجود مى دهند و آن را در مرتبه اى از وجود مى نشانند. از نظر مشّاييان، مفاهيم فلسفى در عالم خارج، همچون در ذهن، زائد بر موضوعات خودند. اما در «اصالت وجودِ» صدرايى، اين مفاهيم داراى وجودى در خارج، از سنخ وجود رابطند كه نه وجود فى نفسه دارند و نه معدومند. رابط را در خارج و در ذهن، استقلالى نيست، اما از شأنى وجودى برخوردار است. مفاهيم وجودى نيز - كه حاكى از وجود و صفات ثبوتى براى وجودند مانند ضرورت، وحدت، علّيت - بى آنكه مصداق مستقلى داشته باشند از حقيقتى عينى برخوردارند (ر.ك. اسفار ج 1، ص 174)
منبع: www.mullasadra.org
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}