سوال از شاهد طرف مقابل نهاد بسیار مهمی در آیین دادرسی نظام حقوقی کامن لو می باشد که در داوریهای بین المللی نیز تا حد قابل توجهی مقبولیت و کاربرد دارد. سوال از شاهد طرف مقابل همانگونه که تا حدودی از عنوان آن بر می آید ، به معنای سوال وکیل یکی از طرفین دعوی از شاهد طرف دیگر در جلسه دادرسی است و در برابر اصطلاحات (سوال از شاهد شود) و (سوال مجدد از شاهد خود) استفاده می شود.کسانی که با نهاد سوال از شاهد طرف مقابل در نظام حقوقی کامن لو آشنایی ندارند احساس شگفتی می کنند از اینکه تقریباً هیچ محدودیتی نظیر رابطه خادم و مخدومی سابقه مطرح بودن دعوای مدنی یا جزایی ، رابطه نسبی یا سببی تا درجه خاص بین شاهد و یکی از طرفین دعوی و ذینفع بودن شاهد در نتیجه دعوی برای پذیرش شهادت در آن نظام ، وجود ندارد زیرا می پندارند وقتی که روابط و انگیزه آنچنانی برای ادای گواهی خلاف واقع به نفع یا به ضرر یک طرف موجود است شاهد حقیقت را نخواهد گفت و اما اعتقد دیگر این است که وجود یا فقدان آن روابط خاص لزوماً نمیتواند دلیل سلب اعتماد از شاهد یا جلب اطمینان به وی باشد بویژه با مرزهای نصنعی از قبیل رابطه سببی یا نسبی تا درجه سوم از طبقه دوم ( نه یک طبقه با یک درجه پایین تر) و یا گذشت فی المثل دو تا پنج سال ( نه یک روز کمتر ) از زمان قطعیت حکم قطعی دعوایی جنایی یا جنجه مطروح بین شاهد و طرفی که شاهد به ضرر وی شهادت میدهد.
 
یک شاهد نه تنها به لحاظ آن انگیزه ها بلکه به دلایل متعدد دیگر از قبیل داشتن رابطه تجاری یا سابقه دوستی با یکی از طرفین دعوی یا به علت ساده تطمیع شدن خاصه در دنیای مادی کنونی یا در اثر اشتباه ممکن است شهادت نادرست به نفع یا به ضرر یکی از طرفین بدهد.

بنابراین آنچه بیش از همه اهمیت دارد این است که معلوم شود آیا شاهد حقیقت را می گوید یا خیر در تامین این مقصود یعنی برای احراز صحت شهادت به محک مطمئنی نیاز است و آن معیار همانا سوال از شاهد طرف مقابل است که باعث می شود حتی بسیاری از مدعیان یا متهمان که حق ادای شهادت به نفع خود را دارند از توسل به آن امتناع ورزند ؛ زیرا شهادت دادن آنان به وکیل طرف مقابل حق می دهد که در جلسه دادرسی سئوالات متعددی از آنان بنماید ووضع را بیشتر به ضرر آنان تغییر دهد و حکمت این قضیه آن است که دروغ گفتن برخلاف آنچه ممکن است تصور شود کار آسانی نیست وکیل یک طرف در سوال از شاهد طرف مقابل معمولاً به یکی دو سال یا چند سوال پراکنده اکتفا نمی کند بلکه پرسشهای متعددی را بر مبنای یک استراتژی حساب شده طرح می سازد تا کذب بودن یا نقاط ضعف اظهارات شاهد بر دادگاه معلوم شود . نظر به اینکه عملاً غیر ممکن است یک شاهد پاسخ تمامی سئوالات متعدد را از پیش مهیا کرده باشد تا بتواند فی المجلس به همه سئوالات مطروحه پاسخ منسجم و هماهنگ بدهد و از آنجا که به مصداق ضرب المثل معروف فارسی آدم دروغگو کم حافظه است یک وکیل آشنا به رموز سوال از شاهد طرف مقابل معمولا در این کار توفیق می یابد.

در این مقاله شمه ای از تکنیک سوال از شاهد طرف مقابل و مسائل مربوط به آن تحت ده عنوان بدون اینکه آیین دادرسی محکمه یا دیوان داوری خاصی مدنظر باشد ارائه می شود مطالعه این مختصر ، خواننده را به شیوه استفاده از این آیین دادرسی آشنا می کند و برای وکلای ایرانی که در دیوان داوری ایران _ ایالات متحده در لاهه به دفاع از دعاوی مطروحه می پردازند متضمن فایده عملی بیشتری است چرا که روسای شعب آن دیوان معمولاً اجازه سوال مستقیم از شاهد طرف مقابل را به وکلای طرفین می دهند در محاکم داخلی کشور نیز شاید بتوان روزی ، در راستای مساعدت به قاضی در کشف حقیقت با اجازه روسای دادگاه ها تا حدودی از روش سوال از شاهد طرف مقابل به منظور احراز صحت گواهی شهود بهره جست.
 

تحقیق پیرامون شاهد و موضوع شهادت

اولین اقدام تحقیق کافی درباره شاهد و موضوع شهادت وی به منظور کشف مطالب خلاف واقع یا نقاط ضعف برای تنظیم استراتژی طرح سئوال است. این تحقیقات باید از دو جنبه صورت پذیرد : یکی قابل اعتماد بودن شاهد دوم صحت موادی شهادت وی .

در خصوص قابل اعتماد بودن شاهد وکیل باید بکوشد واقعه ی رابطه ای را که ممکن است انگیزه ای برای شهادت خلاف واقع به ضرر موکل وی ایجاد کند _ و بر دادگاه آشکار نباشد _ کشف نماید از جمله این عوامل می توان روابط خویشاوندی ، تجارت و استخدامی، دوستی شاهد با طرف مقابل یا سابقه خصومت وی با موکل را نام برد اثبات عدم امکان وقوف شاهد قضایایی که نسبت به آنها شهادت می دهد نیز موجب بی اعتبار ساختن اظهارات وی می گردد روابط خاص بین شاهد و طرفین همان طور که قبلاً گفته شد باعث عدم پذیرش شهادت نمی گردد اما قاضی یا هیات منصفه به شهادت افرادی که دارای انگیزه ای برای کتمان حقیقت یا شهادت کذب هستند با تردید بیشتری می نگرند در مواردی نیز که معلوم شود شاهد فاقد اطلاعات مربوط به موضوع شهادت است از جمله به علت اینکه تخصیص مورد ادعا ندارد یا اینکه در محل معین در زمان مود نظر حضور نداشته است به شهادتش ترتیب اثر داده نمی شود.

صحت و سقم شهادت می توان با سه ضابطه سنجید : یکی اینکه آیا گواهی شاهد با تجارب کلی انسان و عرف عقلاً تطبیق می کند یا خیر _ مثلاً هیچ شاهدی نمی توان پذیرفت که کسی برای شنا کردن در اقیانوس به قطب شمال رفته باشد _ ضابطه دیگر ، فقدان هرگونه تعارض در اظهارات شاهد است و بالاخره اینکه آیا مطالب شاهد با واقعیات محرز و غیر قابل انکار قضیه انطباق دارد یا خیر .
 
برای اطلاع بیشتر به «نحوه پاسخگویی شاهد» رجوع کنید.
 
هنگامی که این تحقیقات به عمل آمد و از نقاط ضعف و قوت و گواهی شاهد آگاهی حاصل شد می توان با ملحوظ داشتن آنها به طرح سئوالات پرداخت.

در اختیار داشتن اطلاعات و مدارک کافی درباره شاهد و موضوع شهادت به وکیل امکان می دهد کذب بودن اظهارات شاهد را بر دادگاه ثابت کند برای مثال هرگاه شاهد اشتغال خود را در فلان شرکت انکار کند وکیل می تواند با ارائه فی المثل حکم اشتغال وی ، نادرست بودن گفته او را بر دادگاه اثبات نماید در سیستم حقوقی کشورهای تابع کامن لو طرفین دعوی علی القاعده مجازند مدارکی را در رابطه با جواب شاهد در جلسه دادرسی ارائه کنند و در نتیجه شهود از بیم اینکه مبادا وکیل طرف مقابل اسناد و مدارکی را برای اثبات خلاف بودن اظهارات آنان در اختیار داشته باشد ، به سهولت دروغ نمی گویند.
 

تنظیم سوال پیشاپیش براساس نکات مورد اختلاف

وکیل باید قبل از حضور در جلسه دادرسی سوالات مناسبی را براساس مطالعات و تحقیقات خود تنظیم نماید و از آنجا که جواب شاهد دقیقاً قابل پیش بینی نیست در عین حال باید آمادگی لازم را برای تغییر سئوالات برحسب مورد داشته باشد.

تردیدی نیست که هدف وکیل از طرح سئوال بی اعتبار کردن یا لااقل خدشه دار ساختن اظهارات شاهد و هدایت وی در جهت بیان مطالبی در اثبات مقصود خویش است از این رو ، وکیل سئوالات را نه به طور اتفاقی بلکه بر محور نکاتی که خود در مقام رد یا تائید آنهاست، یا به عبارت دیگر ، در محدوده محل نزاع تنظیم می کند.
 

بستن راه فرار بر شاهد

بعد از آنکه معلوم شد وکیل در پی بیان چه مطلبی از سوی شاهد است موضوع تنظیم استراتژی مناسب برای وادار ساختن شاهد به اظهار آن نکات مطرح می گردد. وکیل باید قبل از عنوان کردن اصل مطلب ، سئوالاتی را برای بستن راه های فرار بر شاهد طرح کند . فی المثل برای اینکه وکیل به دادگاه نشان دهد که شاهد قاعدتاً نمی توانسته است سند معینی را در تاریخ معینی در ایران مهر کرده باشد و ثابت کند که به آن تاریخ تهیه شده بعداً تنظیم گردیده و مجعول است ابتدا از شاهد می پرسد که آیا درست است که مهر شما هیچ گاه نزد کسی جز خودتان نبوده است؟ و در صورت دریافت یک پاسخ مثبت وکیل آنگاه براساس مدارکی که شاهد نتواند آن را انکار کند می پرسد : شما در فلان تاریخ ایران را ترک کردید درست است ؟ و سرانجام سئوال می کند که پس شما در آن تاریخ نمی توانستید آن سند را در ایران مهر کرده باشید .


در مثال بالا اگر از ابتدا از شاهد سئوال شده بود :
 
شما که در فلان تاریخ ایران را ترک کرده بودید چطور می توانستید آن سند را مهر کنید ؟

وی ممکن بود برای مثال جواب دهد که من مهر را نزد منشی خود گذارده بودم که این گونه اسناد را مهر بزند.

نمونه دیگر اینکه در یکی از پرونده های مطروح نزد دیوان داوری خواهان بهانه اثاثه منزلش را که مدعی بود توسط دولت ایران ضبط شده است مطالبه می کرد و در اثبات اینکه چه اثاثه ای داشته است به شهادت استناد کرد بود شاهد اظهار می کرد که وی از سال 1975 تا 1978 در ایران اقامت داشته و به خانه خواهان رفت و آمد می نموده و مشاهده کرده است که خواهان در آن زمان حدود هزار قطعه وسایل عتیقه در اطاقهای مختلف داشته است نادرست بودن این شهادت از آنجا استنباط می شد که قاعدتاً نمی بایست ظرف آن سه ال از 1975 تا 1978 مرتباً به اطاقهای مختلف از جمله اطاق خواب وی رفت و آمد کرده باشد و لذا برای اینکه معلوم شود شاهد حداقل نمی تواند بگوید که اطلاع داشته خواهان تا سال 1978 اقلام مورد ادعا را در اختیار داشته است ابتدا باید مشخص می شد که وی چه سالی احتمالاً اطاقهای مختلف خواهان را بازدید کرده است و در پایان سئوال نهایی طرح می گردید : از این رو طرح سئوالات بدین گونه مناسب به نظر می رسید :
 
س : این وسایل عتیقه در اطاقهای مختلف در منزل آقای… قرار داشت درست است ؟

ج : بله .
 
س : وقتی شما اول بار در سال 1975 به منزل آقای … وارد شدید ، حتماً آن گونه که مرسوم است آقای … اطاقهای مختلف و از جمله اطاق خوابهایش را به شما نشان داده و شما متوجه وجود وسایل عتیقه در آن اطاقها شدید درست است ؟
ج : بله .
 
س : مسلماً بعد از آن دیگر دلیل نداشت که شما دفعات بعد که به منزل آقای … می رفتید به کلیه اطاقهای ایشان از جمله اطاق خوابشان سر بزنید درست است ؟
ج : بله .
 
س : یعنی اینکه بعد از بار اول که در سال 1975 به خانه آقای… رفتید دیگر تنها به اطاق پذیرایی ایشان می رفتید نه به اطاقهای دیگر، درست است ؟
ج : بله .
 
س : پس شما نباید بتوانید بگویید که مشاهده کرده اید که کلیه وسایل عتیقه مورد ادعا تا سال 1978 که شما ایران را ترک کردید در خانه ایشان بوده است .

در مورد سئوال اخیر هر گاه احتمال رود که شاهد به نوعی شهادت خود را توجیه کنداولی است که سئوال بدین گونه طرح گردد :
 
س : پس شما با اینکه از سال 1975 به بعد جز به اطاق پذیرایی به اطاق دیگری نرفتید معتقدند که می توانید شهادت بدهید که آن وسایل را تا سال 1978 در آن اطاقها مشاهده کرده اید ؟

احتمال اینکه شاهد به سوال آخر جواب مثبت بدهد بسیار زیاد است ؛ زیرا او تصور می کند که اگر جواب بگوید بله هنوز به نفع طرف خود شهادت می دهد در حالی که جواب سوال که در واقع تاییدی است بر آنچه سئوال کننده القا می کند بی اعتباری شهادت وی را آشکار میسازد.
 

طرح سئوالات تلقینی

برخلاف موردی که وکیل از شاهد موکل خود سوال می کند سئوالات تلفیقی از شاهد طرف مقابل مجاز است و پرسشهای غالباً چنین طرح می شود به علت تلفیقی بودن طبع این سوالات که توجه دادگاه هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل بیشتر متوجه سوال کننده است تا شاهد چرا که این وکیل است که اطلاعات را عرضه میکند نه شاهد.

وکیل با استفاده از سئوالات تلفیقی در واقع قضایا را به نحوه مطلوب خود به سمع دادگاه می رساند و می کوشد جوابهای شاهد به نوعی باشد که بر توصیف وی از اوضاع صحه بگذارد برای تامین این هدف بسیار مهم است که شاهد در جهت مورد نظر وکیل هدایت و به ادای پاسخهای کوتاه وادار شود.

یکی از حقوق دانان امریکایی در مقام بیان اینکه سوال باید نه به گونه ساده بلکه به شیوه تلفیقی طرح شود این مثال را می آورد که بر فرض اینکه شما بخواهید اثبات کنید که شاهد به علت فلان واقعه عصبانی بوده است به جای اینکه از او سئوال کنید آن واقعه چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ یا اینکه آیا آن واقعه شما را عصبانی کرد ؟ از وی بپرسید آن واقعه شما را عصبانی کرد مگر نه ؟ یا شما به آن علت فریاد می کشیدید درست است ؟ آیا با این حال همچنان اصرار می ورزید که عصبانی نبودید ؟

بیان مطالب فوق بدین معنی نیست که کلیه سئوالات باید همواره تلفیقی باشد معمولا تعدادی از مجموع سئوالات هر چند اندک غیر تلفیقی است گاه شرایط پرونده و هدف از برخی پرسشها اصولاً اقتضای طرح سئوالاتی از آن نوع را ندارد در مواردی شاید مناسب باشد ابتدا نسبت به واقعه ای از شاهد توضیح خواسته شود و سپس با توجه به اظهارات وی سئوالاتی بشود که او از پاسخ دادن به آنها عاجز بماند برای مثال در یکی از پرونده های مطروح نزد دیوان داوری ایران ایالات متحده وکیل ایران براساس قرائنی دریافته بود که سند انتقال سهام چند شرکت ایرانی به یک تبعه امریکا نه در سال 1978 که ادعا میشد بلکه چند بعد و به تاریخی مقدم به منظور طرح دعوی در این دیوان تهیه شده است وی از یک نفر آلمانی که آن سند را امضا کرده بود و در دیوان شهادت می داد سئوال کرد آیا این سند انتقال را شما نوشتید شاهد بعد از نگه کردن به آن سند پاسخ داد خیر وکیل آنگاه از شاه خواست دقیقاً توضیح بدهد آن سند چگونه تنظیم شده و به امضا رسیده است شاهد از ادای هرگونه توضیح عاجز ماند و بالمال اصالت سند نزد دیوان داوری مورد تردید جدی قرار گرفت ( برای نمونه های دیگری از سوالات غیر تلفیقی براساس هدف از طرح پرسش به عنوان شماره 6 این مقاله رجوع نمایید) اخذ توضیح از شاهد ضمن سئوالاتی غیر تلفیقی _ جز پرسشهایی که پاسخ آنها مقدمه سئوال نهایی است _ معمولاً هنگامی توصیه می گردد که پیش بینی شود شاهد حرف موجهی برای گفتن ندارد والا وی فرصت خواهد یافت مطالب بیشتری در تایید شهادت خود بیان دارد.
 

سئوال هایی که باید از طرح آنها اجتناب شود

یکی از اصول مورد قبول متخصصان فن این است که وکیل هرگز نباید سئوالاتی را مطرح کند که خود جواب آن را نمی داند همان گونه که قبلاً بیان شد ، وکیل سئوالات خود را براساس یک استراتژی از پیش تنظیم شده طرح می کند تا به هدف معین برسد و مسلم است که برای نیل به چنین هدفی خود او باید جواب هر سئوال را بداند در غیر این صورت اظهارات شاهد در کنترل وی نخواهد بود و بالطبع نمیتواند استراتژی خود را اعمال نماید.

نوع دیگری از سئوال که باید از آن پرهیز شود پرسشی است که به شاهد امکان دهد مطالبی را که به نفع خود در شهادتش گفته است تکرار کند یا با ادای توضیحات مفصل راجع به مسائلی که مورد نظر وکیل نیست ، از جاذبه و تداوم سئوالات وکیل و توجه دادگاه به نقش وکیل بکاهد . پرسشها باید به گونه ای باشد که جواب آنها ترجیحاً بله یا خیر _ آن طور که مورد نظر سئوال کننده است باشد به عبارت دیگر وکیل هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل برعکس مورد سئوال از شاهد خویش _ باید بیشتر خود سخن بگوید و در حالی که توجه دادگاه را به خویش جلب کرده است شاهد طرف مقابل را در جهت دلخواه هدایت کند از این رو ، معمولاً وکیل حرف شاهدی را که توضیحات اضافی می دهد با ذکر جمله متشکرم قطع می کند.

سئوال زیان آور دیگری که باید از آن احتراز شود سئوالی است که به شاهد طرف مقابل فرصت توجیه موارد تناقض را بدهد بطوریکه مثلاً با اظهاراتی از قطعیت اثر مدرکی که بالاستقلال قابل استناد است بکاهد برای نمونه اگر نامی یا مدرکی وجود دارد که خلاف بودن شهادت را قطعنامه اثبات می کند مباید از شاهد خواست که وجود آن را توجیه کند چرا که مسلماً شاهد نه تنها بر ارزش اثباتی آن سند _ که خود از اعتبار کافی برخوردار است _ نخواهد افزود بلکه ممکن است با برخی توضیحات ابتکاری اثر آن را کاهش دهد شک نیست که طرف ذینفع میتواند هنگام عرضه مدافعات خود به آن سند مستقلاً استناد کند و کذب اظهارات شاهد را به دادگاه متذکر شود.


منبع

www.lawnet.ir