مباني‌ اسلامي‌ حق‌حاكميت ‌مردم‌ در قانون ‌اساسي‌ جمهوري ‌اسلامي‌(2)


 

نویسنده : علي صباغيان




 

3. اصل‌برابري‌انسانها
 

اصل‌برابري‌انسانها از جمله‌زيربناي‌هاي‌مهمي‌است‌كه‌در قلمرو سياست‌و حاكميت‌ظهور و بروز آن‌مي‌تواند به‌اصل‌حاكميت‌انسانها بر سرنوشت‌خويش‌منجر شود. واژه‌\"برابري\" بر تساوي‌يكسان‌انسانها تاكيد مي‌كند. انسان‌براي‌مدتها برابري‌خويش‌را با استناد به‌اصول‌حقوق‌طبيعي‌جستجو مي‌نموده‌ است. اديان‌الهي‌نيز كه‌بر پايه‌فطرت‌انسان‌بنا نهاده‌شده‌اند همگي‌بر اصل‌برابري‌انسانها تاكيد كرده‌و راه‌هر گونه‌تمايز و تبعيض‌را بسته‌اند.
در دين‌مقدس‌اسلام‌نيز براصل‌مساوات‌و برابري‌انسانها به‌عنوان‌يك‌اصل‌ذاتي‌و فطري‌تاكيد شده‌و اين‌اصل‌به‌نخستين‌پايه‌نظام‌اجتماعي‌اسلام‌تبديل‌شده‌است. قرآن‌كريم‌در آيه‌13 سوره‌حجرات برخلقت‌يكسان‌ابناي بشر تاكيد دارد. اندكي‌توجه‌به‌مفاد اوليه‌اين‌آيه‌نشان‌مي‌دهد كه‌تمامي‌فرزندان‌آدم‌(ع) يكسان‌هستند و تفاوتي‌بين‌آنها نيست‌و اگر قبيله‌هاي‌متفاوتي‌هم‌وجود دارد به‌جهت‌رنگ‌پوست، زبان‌و نژادهاي‌آنهاست. اين گونه‌ويژگي ها به‌جهت‌هماهنگي‌با طبيعت‌است‌و حق‌و يا امتيازي‌را براي‌كسي‌ايجاد نمي‌كند و اگر امتيازي‌باشد به‌دليل‌پرهيزكاري‌در نزد خداوند است‌نه‌در زندگي‌اجتماعي.
يكسان‌بودن‌همه‌انسانها وسيع‌ترين‌و مهمترين‌حق‌آنان‌است‌ و آيه‌ سوره‌حجرات‌اولين‌ملاك‌و دليل‌ براي ذكر اين‌اصل‌كلي‌ در قانون‌اساسي‌است:(يزدي، 1375، ص‌) \"مردم‌از هر قوم‌و قبيله‌اي‌كه‌باشند از حقوق‌مساوي‌برخوردارند.\" از ديدگاه‌اسلام‌همه‌انسانها، از يك‌پدر و مادر مشترك‌(آدم‌و حوا) آفريده‌شده‌اند كه‌آنها هم‌از خاك‌به وجود آمده‌اند. قرآن‌كريم‌در آيه‌اول‌سوره‌نسا براين‌برابري‌طبيعي‌تاكيد مي‌كند. قرآن‌كريم‌در آيه‌ سوره‌اعراف‌نيز بار ديگر براين‌نكته‌تاكيد مي‌كند كه‌از نظر اسلام‌تمامي‌آدميان‌به‌اعتبار خلقت‌انساني‌و اصل‌انسانيت‌با هم‌برابرند و كسي‌را بر ديگري‌هيچگونه‌امتياز و برتري‌نيست‌و به‌تعبير قرآن‌همه‌انسانها از يك‌نفس‌واحدي‌خلق‌شده‌اند.
پيامبر اسلام‌(ص) نيز نفي‌تبعيض‌بين‌انسانها و ضرورت‌پاي‌بندي‌آنان‌به‌برابري‌طبيعي‌كه‌در آن‌هيچ گونه‌تفاوتي‌جز تقوي‌\"نمي‌تواند معيار تبعيض‌و نابرابري‌تلقي‌گردد را به‌كرات‌اعلام‌كرده‌است. پيامبر بر برابري‌همه‌مردم‌در برابر حق‌تاكيد فرموده و هرگونه‌تبعيضي‌را كه‌بر مبنايي‌غيراز پرهيزگاري‌بنا شده‌باشد انكار نموده‌است . چرا كه‌انسانها همه‌چون‌دندانه‌هاي‌شانه‌برابر هستند.
مجموع اين مطالب دلالت بر مشاركت تمامي انسان ها در اصل تعيين سرنوشت شان دارد

4.اصل‌آزادي‌اراده‌و اختيار
 

در نظام‌خلقت‌تمامي‌موجودات‌جهان‌به‌حكم‌نظام‌آفرينش‌از بدو وجود تا نقطه‌نهايي‌در مسيري‌كه‌جهان‌آفرين‌براي‌آنها معين‌كرده‌در حركتند. در اين‌ميان‌تنها انسان‌مي‌تواند به‌وسيله‌آنچه‌كه‌با ميل‌و اراده‌انجام‌مي‌دهد، مسير زندگي‌خويش‌را تغيير داده‌و نقطه‌پايان‌را بر سرنوشت‌خود بگذارد. اين‌موهبت‌آزادي‌اراده‌و اختيار ارزش‌و امتياز انسان‌و مهمترين‌تفاوت‌او با ساير موجودات‌است. البته‌از آنجا كه‌آزادي‌و اختيار كامل‌در عالم‌امر است‌اختيار و آزاديي‌كه‌در اين‌دنيا به‌انسانها داده‌شده‌از عالم‌بالا (عالم‌امر) به‌آنان‌افاضه‌شده‌است.(يزدي، 1375 ، ص‌13) در چنين‌آزاديي‌عنصر عقلاني‌كاملاً‌دخيل‌است‌و انسان‌هرگز نسبت‌به‌اعمال‌و افكار غيرعقلاني‌آزاد نيست‌و اسلام‌نيز هرگز اين‌نوع‌آزادي‌را محترم‌نمي‌شمرد(عميد زنجاني،بي تا،ص 242 ).
بين‌آزادي‌اراده‌و اختيار انسان‌با قدرت‌عقل‌و تشخيص‌كه‌آن‌نيز از مميزات‌انسان‌نسبت‌به‌ساير مخلوقات‌است،‌رابطه‌وثيقي‌وجود دارد. ‌انسان‌كه‌آزادي‌در ذات‌و فطرت‌او نهفته‌است،‌ ازاين ناحيه قدرت‌تشخيص‌و پايان‌نگري‌مي يابد تا بتواند از آزادي‌خويش‌در جهت‌تحقق‌مسئوليت‌جانشيني‌خدا و حركت‌به‌سمت‌عينيت‌بخشيدن‌به‌كرامت‌انساني‌خود بهره برداري كند و در انتخاب‌راه‌كوركورانه‌اقدام‌نكند. به علاوه‌مقتضاي‌امرو نهي‌به‌انسان‌و مسئوليت‌اخلاقي‌او نيز آزادي‌اراده‌و اختيار است. (يزدي، 1375، ص‌49) برهمين‌اساس‌شايد بتوان‌گفت‌كه‌\"تعريف‌جامع‌درباره‌آزادي‌اين‌است‌كه‌محيط‌زندگي‌انسان‌به‌گونه‌اي‌باشد كه‌مانع‌نمود و تكامل‌و تجلي‌شخصيت‌افراد نباشد و هر فردي‌بتواند بدون‌برخورد با كوچكترين‌مانعي‌استعداد خود را شكوفا سازد.( سبحاني ، بي‌تا، ص‌).
از ديدگاه‌اسلام، خداوند انسان‌را موجودي‌شريف‌و نمونه‌قرار داده‌و مزايايي‌به‌او بخشيده‌كه‌ساير موجودات‌از آن‌محرومند . يكي‌از امتيازات‌انسانها آزادي‌اراده‌توأم‌با مسئوليت‌است‌كه‌به‌موجب‌آن‌مي‌توانند سرنوشت‌خويش‌را رقم‌زنند و نتيجه‌كار خوب‌و بد خويش‌را ببينند. (اسراء / 70)خدا با تمام‌سلطه‌و سيطره‌اي‌كه‌بر همه‌موجودات‌دارد انسان‌را در حدود اختياري كه‌به‌او بخشيده‌ مطلقاً‌ملزم‌به‌انجام‌كارها نساخته‌بلكه‌به‌وسيله‌امرو نهي‌و ارشاد و بيان‌عاقبت‌امور، بدون‌سلب‌آزادي‌و استقلال‌وي، افعال‌و حركات‌انساني‌را تحت‌انضباط‌در آورده‌است .(انسان /3)
علاوه‌بر اين‌در قرآن‌كريم‌به‌طور صريح‌تأكيد شده‌است‌كه‌خداوند سرنوشت‌هيچ‌قومي‌را تغيير نمي‌دهد مگر آنكه‌آن‌قوم‌خود سرنوشتشان‌را تغيير دهند.(رعد /11) در متون‌اسلامي‌از آيه‌شريفه‌\"اِن‌الله‌لا يغيرُ‌ما بقوم‌حتي‌يغيروا ما بأنفسهم\" اراده‌جمعي‌انسانها استنباط‌مي‌شود.(مجموعه مقالات مشاركت سياسي،‌، ص‌11) نتيجه آن كه ، انسان حسب نعمت آزاديي كه از آن برخوردار است ، مسئول سرنوشت انتخابي اش مي باشد.

5. اصل‌مسئوليت‌همگاني
 

‌دين‌اسلام‌بر مسئوليت‌همگاني‌مسلمانان‌تاكيد دارد. اين‌مسئوليت‌يكي‌از شاخصه‌هاي‌امت‌اسلامي‌است‌كه‌براساس‌آن‌همه‌افراد جامعه‌اولاً‌مسئول‌ تمام‌اعمال‌نيك‌و بد خويشند ( جاثيه /15 ) و ثانياً‌تعهدات‌و مسئوليتهاي‌متعدد را براي‌حفظ‌سلامت‌جامعه‌و اعضاي‌آن‌بر عهده‌دارند. در كنار خطابات‌عمومي‌قرآن‌و مسائلي‌كه‌در رابطه‌با جامعه‌مطرح‌است‌آيات‌بسياري‌نيز وجود دارد كه‌فرد فرد انسان‌را مخاطب‌قرار داده‌و از او مسئوليت‌مي‌طلبد.
پيامبر اسلام‌در بيان‌اين‌مسئوليتها خطاب‌به‌مسلمانان‌مي‌فرمايد \"كلكم‌راع‌و كلكم‌مسئول‌عن‌رعيته\". همچنين‌درباره‌كسي‌كه‌شب‌را به‌صبح‌رساند ولي‌به‌امور مسلمانان‌اهتمام‌نبخشد او را مسلمان‌نمي‌داند. علاوه‌براين، براساس‌خيرخواهي‌و دلسوزي‌كه‌در متون‌اسلامي‌از آن‌به‌\"نصح\" تعبير شده‌است‌مردم‌خود را در مسئوليت‌ديگران‌سهم‌مي‌بينند و سرنوشت‌همه‌را از خود و سرنوشت‌خود را مربوط‌به‌ديگران‌تلقي‌مي‌كنند.(‌عميد زنجاني، بي تا، ص‌ 135 )
با مروري ‌بروقايع‌ زمان ‌پيامبر و خلفاي‌راشدين ‌مشخص‌ مي‌شود كه ‌مسلمانان‌ تربيت ‌يافته‌ صدر اسلام ‌در مقابل‌حكومت‌احساس‌مسئوليت‌داشته و در مقابل‌كجي‌ها و اشتباهات‌آن اعتراض‌مي‌كردند. آنها را به‌عدالت‌و تقوا دعوت‌ مي‌كردند و خلاصه‌آنكه‌نظارت‌براعمال‌حكومت‌را حق‌خود مي‌دانستند. از بين‌روايات‌بي‌شماري‌كه‌در اين‌خصوص‌وجود دارد اين‌روايت‌مشهور است‌كه عمر خليفه‌دوم‌در آغاز خلافت‌بر فراز منبر نشست‌و خطبه‌مفصلي‌خواند و گفت‌اگر من‌از صراط‌حق‌و عدالت‌كج‌شدم‌شما مرا راست‌كنيد. يك فرد مسلمان دست‌به‌شمشير كرده‌ و فرياد زد: اگر تو راست‌نشدي‌با شمشير كج‌مستقيمت‌سازيم.(نائيني،1365 ،ص16)
اصل‌مسئوليت‌كه‌يكي‌از پايه‌هاي‌نظام‌اسلامي‌به‌شمار مي‌رود متوجه‌زمامداران‌نيز مي‌شود. برهمين‌اساس‌حضرت‌علي‌(ع) در رد مطلقيت‌و القأ مسئوليت‌زمامدار طي‌فرمان‌تاريخي‌خود به‌مالك‌اشتر و در تذكرات‌متعدد تمامي‌راههاي‌استبدادي‌را بر روي‌حاكم‌مي‌بندد و او را از خود كامگي‌و خود محوري‌برحذر مي‌دارد و آنرا مايه‌راه‌يافتن‌فساد در دل، صغف‌در دين‌و نزديك‌شدن‌سلب‌نعمت‌الهي‌مي‌داند.
با توجه‌به‌نقشي‌كه‌اصل‌مسئوليت‌در اداره‌امور جامعه‌داراست‌تدوين‌كنندگان‌قانون‌اساسي‌جمهوري‌اسلامي‌ايران‌را نظامي‌بر پايه‌ايمان‌به‌آزادي‌توأم‌با مسئوليت‌انسان‌در برابر خدا دانسته‌و با همين‌نگرش‌اصول‌ديگر را نيز تدوين‌كرده‌اند.
منبع: www.lawnet.ir