تعهدآور بودن اراده يك جانبه نسبت به خود(2)
تعهدآور بودن اراده يك جانبه نسبت به خود(2)
نويسنده: سعيد بيگدلي
2- دلايل مخالفين تأثير ايقاع
1-2- نظريه اراده يك جانبه ترجيح اراده شخص بر ديگري است :
به نظر نمي رسد چنين ايرادي چندان قاطع باشد . همچنان كه برخي گفته اند، مهم اين است كه جز در موارد استثنايي، چيزي ناخواسته بر ديگري تحميل نشود. به علاوه در توجيه عدم ترجيح اراده متعهد بر طلبكار نيز گفته شده است كافي است كه طلبكار موضوع تعهد را مطالبه ننمايد تا اثري بر تعهد حاصله بار نشود . از سوي ديگر، اصولاً اينجا قبولي يا رضايت متعهدله ضروري به نظر نمي رسد كه در نتيجه آن، نتيجه مشابه با عقد يا همان عقد شود . در واقع در چنين مواردي كافي است كه متعهدله طلب به وجود آمده براي خود را رد ننمايد و اين مي تواند با آنچه ما از نظر حقوقي قبول مي دانيم تفاوت فراوان داشته باشد .
2-2- تعارض با حاكميت اراده :
)Stark – 1972 – 1061/ Marty, Raynaud – 1992 – n 321/ Malaury, Aynes – 1992 – n186(
اما همان طور كه قبلاً يادآور شديم، اين ايراد وارد به نظر نمي رسد . خود تعهد با الزام آور بودن آن دو چيزند، چه بسا اراده يك جانبه نيز بتواند با خواست فرد ايجاد تعهد نمايد، اما پس از اعلام، اجتماع از رد آن جلوگيري نمايد.(سنهوري- 1958 – ج1 – ص 1286) چراكه وقتي اراده اي اعلام مي شود، تبديل به موجودي اجتماعي شده، با امور شخصي متمايز مي گردد . هنگامي كه اراده اعلام مي شود، اصولاً اطميناني نسبت بدان ايجاد مي شود كه همين امر شايسته احترام است و قانونگذار ممكن است براي خيانت به اين اعتماد مشروع ضمانت اجرا تعيين كند.
به علاوه هيچ ضرورتي وجود ندارد كه هر التزامي دائمي باشد و امكان عدول ازآن نباشد . تا هنگامي كه تعهد وجود دارد، البته نمي توان خلاف آن رفتار كرد اما اين به معناي ضرورت حفظ اين تعهد نيست . بنابراين همچنان كه در عقود جايز نيز مي توان ديد، امكان دارد تعهدي موجود باشد و در عين حال طرفين يا يكي از آنها اجازه در فسخ عقد نيز داشته باشند .
3-2- بناي نظريه بر امري غير واقعي :
اين ايراد بي پاسخ نيست . از سويي هميشه چنين گفت گوهايي وجود ندارند و از سوي ديگر حتي در مواردي كه گفت گو مي شود نيز مشكل حل نمي شود . در اين مورد نيز بايد بين گفت گوها و اعلام نهايي اراده تفاوت قائل شد . درست است كه قبل از رسيدن به تصميم، عوامل مختلفي و از جمله همين گفت گوها مي تواند در ايجاب اثر بگذارد، اما در نهايت آنچه به صورت قطعي و نهايي اعلام مي شود نظر موجب است و اراده تنهاي اوست كه اثرگذار است و اين ايجاب جز به اراده او نمي تواند منسوب شود.
)Mazaud – 1991 – 363/ Stark – 1972 – 1057(
4-2- سكوت قانونگذار :
گروه مقابل براي اين ايراد نيز پاسخي دارند . به اعتقا آنان لازم نيست هر موضوعي در قوانين موضوعه وجود داشته باشد تا قابليت استناد بيابد . تنها منبع حقوق قانون نيست . بسياري از امور، عليرغم اينكه ردپايي از آنها نيز در قانون وجود ندارد، جزء امور بديهي حقوقي محسوب مي شوند . رويه قضايي مي تواند كاستي هاي موجود در قوانين را پوشش دهد، همچنين عرف از منابعي است كه در اين مسئله تأثير دارد . به علاوه اينكه حقوقدانان متعددي با قابليت تأثير اراده يك جانبه توافق دارند .
5-2- عدم قابليت اثبات تعهد :
با اين همه همچنان كه بزرگان حقوق ابراز داشته اند، اين مشكل چندان جدي به نظر نمي رسد و قانونگذار مي تواند نفوذ ايقاع موجد دين را منوط به اجازه ويژه و همراه با تشريفات خاص كند و با اين تمهيد تنها به اراده اي اعتبار بخشد كه صدور و سلامت آن احراز شود؛ كاري كه همه قوانين جديد كرده اند تا از گشاده دستي در اين باره پرهيز شود، همان امري كه در طلاق تحقق يافته و انجام آن منوط به صيغه ويژه و با تشريفات خاص گرديده است ( كاتوزيان، 1377، ص129 ) .
6-2- مضر بودن اين نظريه براي متعهد:
با اين وجود مشكل به نظر مي رسد چنين استدلالي بتواند مانع عقلاني در مقابل ايقاع ايجاد نمايد، چراكه در هر صورت تصميم گيرنده نهايي خود اشخاص هستند و حتي در مورد عقد نيز، طرفين مصون از گزند بي تدبيري و اشتباه نيستند و گرچه اينجا اين احتمال عقلايي مضاعف باشد، اما بعيد است بتوان به چنين بهانه اي آزادي و اختيار عمل را از فرد گرفت. مخصوصاً كه اين امر به عنوان حمايت از او صورت مي گيرد.
7-2- وجود جايگزينهاي مناسب تر :
براي مثال گفته شده است كه ، موجب به علت ايجاب يك جانبه خود متعهد نشده است، اما بازگشت از ايجاب يا رد انعقاد قرارداد بدون جهت قانوني، خود يك تقصير است . اگر اين تفصير باعث ايجاد خسارتي شود، او موظف است خسارت زيان ديده را جبران نمايد . از سوي ديگر چون بهترين شيوه جبران خسارت ، رفع منبع آن است، متعهدله مي تواند تقاضاي انجام عين تعهد را نمايد .
با اين همه اين پاسخ قابل پذيرش نيست و تناقض آميز است . چگونه مي توان از يك سو اعلام كرد كه ايجاب يك جانبه تعهدآور نيست و از سوي ديگر، بازگشت ازآن را تقصير محسوب كرد؟
بنابراين چه تفاوتي خواهد داشت كه بگوييم ايجاب تنها و ساده باعث ايجاد تعهد مي شود ؟
به علاوه اين نظريه ناكافي است و براي مثال از بطلان خود به خود ايجاب در صورت حجر يا فوت كه نمي توان آنها را تقصير محسوب نمود، پيشگيري نمي كند. (Stark–1972–n1068) .
همچنين به عنوان راه حل ديگر به « پيش قرارداد » استناد شده است . بر اساس اين توجيه، طرفين قبل از انعقاد قرارداد، به صرف اعلام ايجاب و سكوت قابل ( به اعتبار احتمال قبولش )، به نوعي پيش قرارداد تن داده اند كه همين امر باعث خواهد شد موجب نتواند از اين قرارداد عقب نشيني نمايد. (Mazaud–1991–361)
پذيرش اين توجيه نيز از ديدگاه حقوقدانان با دشواري جدي روبروست .
به همين جهت ملاحظه مي شود كه توجيهات جايگزين ايقاع باعث پيچيدگي مطلب خواهد شد در حالي كه نظريه ايقاع، بدون تكلف و متوسل شدن به استدلال هاي دور از ذهن قادر است نمونه هاي مورد نظر را تفسير و توجيه نمايد .
بنا بر آنچه در بخش نظرات مخالفين و موافقين ايقاع گفته شد، بعيد به نظر مي رسد كه دلايل نظري مخالفين بتواند پايگاه فكري مناسبي براي تضعيف اين فكر باشد. اين مطلب از سوي بزرگان حقوق داخلي و خارجي نيز مورد تأييد قرار گرفته است ( كاتوزيان، 1377، ص130 – مازوها، 1991، ش360 ) . به علاوه در فقه نيز، با اينكه اين مباحث به روشني مورد بحث و گفت گو قرار نگرفته است، مع ذلك اظهارنظرهايي مي توان يافت كه به صراحت قابليت ايقاع را جهت تعهدزايي بيان مي دارند ( يزدي، 1407ق، ص583 – نائيني، 1370ق، ص122 – يزدي، 1378، ص69 – حسيني، سيدمحمدجواد ص186) ، كه اين خود نشانگر قوت اين نظريه است . با اين همه، اين تمام مطلب نيست و بايد موارد خاص مورد بحث در زمينه ايقاع را نيز مورد بررسي قرار داد تا بتوان دريافت كه آيا امكان استفاده از اين نهاد به عنوان منبع مستقل تعهد وجود دارد يا خير.
پي نوشت ها :
[4] - در حقوق ايران نيز نمي توان در قوانين مربوطه ، مقرره اي صريح مبني بر تجويز تأثير اراده يك جانبه در تعهد يافت .
منبع:www.lawnet.ir
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}