فضای عمومی در محاصره تبلیغات بازرگانی


 

نويسنده: پروفسور حمید مولانا




 
چندی پیش هنگام ورود به فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) هنوز چند قدمی از محل تشریفات نگذشته بودم که آگهی بزرگ یکی از شرکت های ژاپنی جلو چشم های من و سایر مسافران ظاهر شد. وقتی که وارد ترمینال اصلی این فرودگاه جدیدالتأسیس بین المللی شدم به جای مظاهر ایرانی، ملی و اسلامی تابلوهای بزرگ و رنگین تبلیغاتی جلب توجه می کرد. در طول مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) به تهران و در فاصله ای کوتاه تابلوها و به اصطلاح فرنگی ها «بیلبوردهای» عظیم با چراغ های پرارتفاع و نورافشان خود، کالاهای مختلف داخلی و خارجی، را تبلیغ می کنند. در طول این جاده وقتی که به مرقد حضرت امام خمینی(ره) نزدیک می شدیم این تابلوهای عظیم تبلیغاتی به قدری بر محیط و جاده مسلط شده بودند که من بخشی از گنبدها و گل دسته های مقبره امام را نمی توانستم مشاهده کنم.
این تهاجم تبلیغاتی، این تجاوز به حریم و فضای عمومی، این سلطه گرائی تبلیغات بازرگانی منحصر به مسیر فرودگاه بین المللی امام خمینی نیست. این وضع اسف آور در بسیاری از جاده ها، بزرگراه ها، پارک ها، خیابان ها و حتی کوچه ها و معابر عمومی به طور شرم آوری وجود دارد. اینگونه تبلیغات بازرگانی، چه از طریق بنگاه ها و شرکت های غول آسای جهانی و چه از طریق بنگاه ها و مؤسسات داخلی که محیط و فضای عمومی را فراگرفته اند نه نماد و نشانه انقلاب اسلامی ایران و نه سمبل تمدن بزرگ و تاریخ پرافتخار ملی و ایرانی و اسلامی ماست. اینها نماد و نماینده نظام ها و سیستم های مالی، بازرگانی، اقتصادی، تجاری و تبلیغاتی حاکم بر جهان امروز هستند که حتی در خود غرب، یعنی اروپا و آمریکا، به این آسانی و به این بی قوارگی اجازه حضور و تبلیغ آنها در فضای عمومی داده نمی شود.
تصور کنید اولین فرد خارجی که برای اولین بار وارد ایران و فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) می شود چه می بیند؛ با دیدن این آگهی های تبلیغاتی چه انگاره ای از ایران در مغز او جای می گیرد؟ میلیاردها تومان از بیت المال خرج شده تا این جاده ها، بزرگراه ها و پارک ها احداث شود و ما همه اینها را در ازای چند میلیون تومان در اختیار مؤسسات بازرگانی و شرکت های داخلی و خارجی می گذاریم. کدام فلسفه و اصول زندگی بر ما حکومت می کند؟ چرا خود و طبیعت را این همه آزار می دهیم. کوه و دامنه البرز با زیبایی و شکوه خود به ما می گوید نگذارید آگهی های بازرگانی در بزرگراه ها، خیابان ها، پل ها، معابر عمومی، این مناظر را از چشم شما دور نگاه دارد. تصمیم بگیرید، همه را دور بیندازید، نگذارید دیگران بر حقوق مسلم شما تسلط یابند. به محیط زیست و محیط فرهنگی خود، به آینده جوانان و کودکان که مورد تهاجم اینگونه پروپاگاندا هستند، حساس باشید. چرا اجازه می دهید اسم و نشانه این شرکت ها بر شما و بر کودکان شما حکومت کند؟
من در اینجا به حرمت شهروندان و برای اقدام به فضا و حقوق عمومی، و برای اینکه می خواهم این موضوع را به هموطنان عزیز و گرامی خود و به مسئولان بگویم که این وضع اسف آور و بی سامان تبلیغاتی در هیچ کشوری به اندازه کشور ما زشت و نامناسب نیست. تقریباً به همه کشورها و شهرهای بزرگ دنیا سفر کرده ام، ولی کمتر کشوری را از جنبه تبلیغات بازرگانی و فضای عمومی به بدی ایران دیده ام.
ما کشور زیبایی داریم. ما تمدن و تاریخ بزرگی داریم پس چه شده است که به جای مناظر زیبا و بی نظیر خود، به جای آیات قرآن و روایات و گفته های انبیاء، به جای غزل های عرفانی و ملی حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی کالاهای خارجی را تبلیغ کنیم؟
چه عواملی، تحت چه شرایطی اینگونه محیط آلوده فرهنگی و تبلیغاتی را به وجود آورده است. عاملان و گردانندگان آنها چه کسانی هستند؟ ارزش های آنها از کجا آبیاری می شود؟ اینها پرسش هایی است که باید به آنها پاسخ دهیم.
رانندگی و ایمنی در خودرو مهم است یا توجه کردن و پرکردن جاده ها و بزرگراه ها و پل ها از تبلیغات بازرگانی. با هر معیاری که در دنیا حساب کنید، نصب صفحه های بزرگ تصویری و تلویزیونی و پخش آگهی ها در چهارراه ها و میادین با سلامتی راننده ها مغایرت دارد. این صفحات تلویزیونی و تصویری که مثل برج بر میادین و چهارراه های ما (مثل پارک وی و خیابان ولیعصر و میدان ونک) سر به آسمان کشیده آیا با ایمنی راننده ها مغایرت ندارد؟
خود باختگی و غفلت ما همراه با طمع و تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی دیگران باعث شده است که امروز ایران و محیط کشور ما بهشتی مناسب برای نفوذ و تزریق فرهنگ مصرف گرا و میدانی برای تبلیغات نامناسب آنها قرار گیرد، به قدری که حتی برخی از ما فراموش کرده ایم که این وضع آسیب های فراوانی در بردارد. تعجب آور است که ما حس خود را در نتیجه این تبلیغات از دست داده ایم طوری که خود نیز ملتفت آن نیستیم. خودباختگی و غفلت ما به قدری بالا رفته است که برخی از ما آگهی و پروپاگاندا را به صورت یک زیبایی و مظهر «مدرن» و «غربی شدن» و حتی «پیشرفت» می بینیم در حالی که در خود غرب، در خود آمریکا و اروپا این وضعیت وجود ندارد و هر آن با آن مبارزه می شود. آگهی و تبلیغات بازرگانی یکی از بزرگترین اختراعات و واردات نظام سرمایه داری آمریکا است ولی در خود آمریکا، در پایتخت آن کشور مثل واشنگتن و در اماکن و معابر عمومی شهرهای بزرگ ایالات متحده نصب تابلوها و بیلبوردها به آن وضعی که در تهران و ایران است به کلی ممنوع است. و همین طور در بسیاری از کشورهای اروپا، آسیا و آمریکای لاتین. در فرودگاه بین المللی واشنگتن و در بزرگراه های آن کشور نصب تابلوهای آگهی به طور کلی قدغن است. در پاریس، در لندن، در آمستردام، در وین و سایر شهرهای بزرگ اروپا در مراکز شهر در معابر عمومی در اماکن عامه تبلیغات بازرگانی شدیداً کنترل می شود. ولی در کشور ما و در همین تهران، آگهی های تجارتی، تابلوهای بزرگ شرکت ها و بانک ها بر نیمی از مساجد و اماکن عمومی سایه افکنده است و همین طور در خیابان ها. اشتباه نشود، من مخالف تبلیغات بازرگانی داخلی و خارجی نیستم. تبلیغات و آگهی یکی از اساس اقتصاد امروز دنیاست و درآمد و تأثیرات آن یکی از ارقام بزرگ تجارت جهانی است. من به عنوان اقتصاددان، و استاد امور بین الملل و ارتباطات و اطلاعات و بازاریابی از شرایط و روش ها و تأثیرات آن آگاه هستم و سال هاست که در این رشته ها در اطراف و اکناف دنیا مشغول تحقیق و مطالعه بوده ام. ولی تبلیغات سالم بازرگانی با تبلیغات و روش های ناسالم زمین تا آسمان فرق دارد و همین طور ارزش های یک جامعه مطلوب با ارزش های یک جامعه مورد تهاجم.
ما سیاستگذاری کلی و دقیق در این حوزه ها نکرده ایم. تبلیغات بازرگانی با فرهنگ عمومی، با انقلاب فرهنگی، با فرهنگ و ارشاد اسلامی، با توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و با سلامتی و ایمنی جامعه ما ارتباط مستقیم دارد. در مقاله های آینده ابعاد مختلف این پدیده را تحلیل خواهم کرد.
منبع:رجا نیوز
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh