مدرسه حدیثی یمن


 

نويسنده: مهدی مردانی




 
در ميان مراكز و حوزه هاي حديثي جهان اسلام، مدرسه حديثي يمن يكي از با سابقه ترين و تأثير گذارترين مراكز اهل سنت است كه سهم بزرگي در نقل و نشر احاديث پيامبر داشته است. از اين رو مقاله حاضر عهده دار بررسي فعاليت اين مدرسه حديثي در دو قرن نخست هجري است.
ويژگيهاي جغرافيايي و فرهنگي يمن، چگونگي شكل گيري مدرسه يمن، روات و محدثين يماني، آثار برجسته حديثي و ويژگيهاي بارز مدرسه يمن موضوعاتي است كه در اين نوشتار به بحث گذاشته شده است.

مقدمه
 

يكي از شاخه هاي تاريخ حديث اهل سنت ـ كه در چند سال اخير تلاش هاي قابل توجهي درباره آن صورت گرفته است ـ مطالعه جغرافيايي رخدادهاي حديثي است. در اين مطالعه يك حوزه جغرافيايي مورد بررسي قرار مي گيرد و به تحولات حديثي آن منطقه نگريسته مي شود. اين گونه مطالعات كه با عنوان مدرسه يا مركز حديثي شناخته مي شوند درباره مراكز حديثي بزرگي چون مكه، بصره، شام، قيروان و... انجام گرفته است.
لكن يكي ديگر از مراكز مهم و باسابقه اي كه در تاريخ تحولات حديثي اهل سنت نقش بسيار زيادي داشته است، منطقه يمن است. وجود شرايطي چون: تعداد چشمگير راويان و محدثان، آثار و مكتوبات حديثي برجسته، مدارس و حلقه هاي درسي معتنابه، اين منطقة جغرافيايي كوچك را به مدرسة حديثي بزرگي تبديل كرده بود كه حتي راويان و محدثان برجسته ديگر مناطق اسلامي براي اخذ و تحمل حديث بدان روي مي آوردند.
شكل گيري و ثبات، محدثان و روات، آثار و تأليفات و ويژگيها و مختصات اين مدرسة حديثي، مهمترين عناويني است كه در اين نوشتار به بحث گذاشته شده است. البته آنچه كه در اين مقاله درباره مدرسه حديثي يمن آمده است، تنها مربوط به فعاليت اين حوزه در دو قرن نخست هجري است كه انشاء الله در فرصت و مجالي ديگر ادامه يافته و تكميل خواهد شد.

1. آشنايي مختصر با يمن
 

1.1: وجه تسميه
 

در سبب نامگذاري يمن ميان علما اختلاف است. گروهي آن را برگرفته از نام شخصي مي دانند كه در اين سرزمين زندگي مي كرده است. اين شخص ـ بنا به قول مشهور ـ فرزند حضرت هود ، «قحطان بن عابر» نام داشت كه نسب قبايل يمني نيز به وي باز مي گردد. (1)
گروه ديگر آن را بر گرفته از «يُمن» به معناي بركت مي دانند كه مسعودي ـ مورخ شهير مسلمان ـ در اين باره گفته است: «انّ اليمن سمّي يمناً ليُمنه و الشام شاماً لشومه.» (2)
اما دسته اي ديگر بر اين باورند كه اين اسم از «يمين» به معناي سمت راست گرفته شده است، چرا كه يمن در اين جهت واقع شده است. اما اينكه مراد از «جهت راست» كدام است، به عقيده اكثريت، يمن در جهت راست كعبه واقع شده است، چنان كه شهر شام نيز در جهت چپ آن قرار گرفته است: «سميّت اليمن لانها عن يمين الكعبة و الشام عن يسار الكعبة و المشأمة الميسرة.» (3)

1.2: ويژگيهاي جغرافيایی
 

سرزمين يمن به لحاظ جغرافيايي در جنوب جزيرة العرب واقع شده است و شامل دو بخش اصلي به نامهاي «يمن الاعلي» و «يمن الاسفل» است. منظور از يمن الاعلي شهر «صنعاء» است كه اصلي ترين و قديمي ترين شهر يمن به حساب مي آيد و به «أمّ اليمن» و «قطب اليمن» معروف است و گفته شده از قديمي ترين بقاع زمين است كه توسط «سام بن نوح» بنا نهاده شده است. (4)
اما مقصود از يمن الاسفل شهر «زبيد» است كه از مقدس ترين و با بركت ترين سرزمين ها به شمار مي رود و به بركت دعاي پيغمبر مورد رحمت واقع شده است. چنان كه به گزارش بيهقي در دلائل النبوة، رسول خدا به اشعريوني كه از يمن بر ايشان وارد شده بودند فرمود: از كجا آمديد؟ گفتند: از زبيد، پس پيامبر فرمود: «بارك الله في زبيد.» (5)

1.3: ويژگيهاي فرهنگي
 

از مهمترين ويژگي هاي اهل يمن اين است كه تمامي آنان در زمان رسول خدا اسلام آوردند. خزرجي، مورخ شهير يمني در اين باره مي گويد: «أجمع المسلمون علي أن اهل اليمن أسلموا علي عهد رسول الله.» (6)
دو عامل اصلي زمينه ساز اين رويداد كم نظير شمرده شده است؛ يكي آن كه به دليل موقعيت جغرافيايي مناسب، اين كشور در ميانة مهمترين راههاي تجاري و اقتصادي قرار گرفته بود و همين مسأله سبب شده بود كه بيشتر تجار جزيرة العرب به يمن سفر كنند و طبيعتاً تاجران يمني نيز در بازارهايي كه در گوشه كنار جزيره بر پا مي شد حاضر شوند. چنان كه به گفته برخي مفسران (7) اين موضوع در قرآن كريم نيز اشاره شده و از كوچ تابستانه قريش [به يمن] و كوچ زمستانه آنها [به شام] ياد شده است: « لِإيلافِ قُرَيْش* إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ.» (قريش، 1و2) همين مسأله سبب گرديد كه اهل يمن در بازارهاي تجاري، از آخرين اخبار جزيره مطلع گردند و خبر بعثت پيامبر نيز از اين طريق به گوش آنها برسد.
عامل دوم موسم حج بود. رسول خدا هر ساله در ايام حج خود را بر قبايل مختلف عرضه مي كرد و آنان را به دين اسلام دعوت مي نمود. اين مسأله نيز موجب شد تا قبايل يمني كه در موسم حج حاضر بودند با پيامبر و آيين جديد او آشنا گردند. از اين رو بعد از ورود اسلام به يمن، اين آيين مورد استقبال گسترده اهل يمن قرار گرفت و به سرعت در ميان قبايل و شهرهاي مختلف آن انتشار يافت. (8)
اين امر (استقبال مردم يمن از اسلام) تا آنجا پيش رفت كه پيامبر اكرم افرادي را براي تبليغ و ترويج اسلام به مناطق مختلف يمن اعزام نمود تا از اين طريق آنان را با شريعت خود بيشتر آشنا سازد. بعضي از والياني كه پيامبر به شهرهاي مختلف يمن اعزام كرده بود از اين قرار است: 1. صنعاء: علي بن ابي طالب 2. جند: معاذ بن جبل 3. حضر الموت: مهاجر بن ابي اميه 4. السكاسك و السكون: عكاشه بن ثور 5. زبيد و رمع: ابو موسي اشعري 6. تهامه: خالد بن وليد 7. نجران: عمرو بن حزم انصاري 8. عك: طاهر بن ابي هاله 9. همدان: عامر بن شهر. (9)

1.4: مذاهب فقهي و كلامي يمن
 

الف) مذاهب فقهي:
 

در دو قرن نخست هجري اهل يمن به مذهب فقهي خاصي گرايش نداشتند و براي فراگيري فقه نبوي به كتابهايي چون: صحيفه همام بن منبه الصنعاني، جامع معمر بن راشد و مسند عبدالملك بن عبد الرحمن الذماري اعتماد مي كردند. (10) تنها در اواخر قرن دوم هجري بود كه فقه حنفي و مالكي در يمن شكل گرفت و در مناطقي چون «زبيد» و «جند» رواج پيدا كرد. لكن اين دو مذهب نتوانست رونق چنداني بيابد و به مكانهايي خاص محدود شد.
اما پس از مدتي دو مذهب ديگر ظهور پيدا كرد كه در اكثر شهرهاي يمن انتشار يافت و مذهب عامه مردم گرديد. اولين آن فقه شافعي بود كه در سال 204 هجري وارد يمن شد و در شهرهايي چون معافر، جند، صنعاء،
عدن و تهامه رواج پيدا كرد و دومين آن، فقه زيدي بود كه در سال 284 در الصعدة شكل گرفت و به سرعت در ساير مناطق انتشار يافت. (11)

ب) مذاهب كلامي:
 

در ميان مذاهب كلامي تنها دو فرقه «حروريه» و «اباضيه» بود كه توانست وارد يمن شود و طرفداراني پيدا كند. فرقه «حروريه» در سال 71 هجري و در ايام ابن الزبير وارد صنعاء شدند. اينان طايفه اي از خوارج بودند كه به جهت سكونتشان در قريه «حروراء» حروريه ناميده شدند. فرقه «اباضيه» نيز در دوران مروان بن محمد معروف به «حمار» وارد يمن گرديد و به رئيسشان «عبد الله بن اباض» نسبت داده مي شدند. (12)

2. شكل گيري مدرسه حديثي يمن
 

آغاز شكل گيري مدرسه حديثي يمن را بايد از هنگام ورود اصحاب رسول خدا به يمن دانست. بعد از آن كه تمام اهل يمن اسلام آوردند، زمينه ورود صحابه پيامبر به اين سرزمين فراهم گرديد و تعدادي از آنان كه بالغ بر 82 نفر بودند براي تبليغ و ترويج معارف نبوي به يمن وارد شدند.
در اين ميان گروهي از اهل يمن نيز به مدينه سفر كرده و به محضر رسول خدا مشرف شدند تا ضمن اظهار اسلام از احاديث آن حضرت بهره مند شوند. اين افراد هنگامي كه به شهرهاي خود بازگشتند احاديث نبوي را براي هم وطنان خود بازگو كردند و به نشر معارف نبوي پرداختند. در حقيقت اينان اولين حلقه محدثان يماني بودند كه در قالب سفرهاي تبليغي اخبار و احاديث پيامبر را شنيده و براي اقوام خود نقل مي كردند. نام برخي از اين افراد عبارت است از: 1. جرير بن عبد الله البجلي 2. عدي بن حاتم الطائي 3. اشعث بن قيس الكندي 4. فروة بن مسيك المرادي. (13)
اين روال ادامه داشت تا آنكه ورود گروه هاي يماني به مدينه زياد گرديد، به همين خاطر رسول خدا تصميم گرفت كه شماري از اصحاب خود را به يمن بفرستد تا آداب و آيين اسلام را به مردم آن ديار بياموزد. از اين رو افرادي چون: علي بن ابي طالب، ابو موسي اشعري، معاذ بن جبل، نعمان بن بشير، ابو عبيدة الجراح، يعلي ين اميه، عطية بن عروه و... را به يمن اعزام نمود.
بدين ترتيب مساجد يمن ـ كه از مهمترين مراكز فرهنگي آن ديار به شمار مي رفت ـ به مراكز تعليم و تعلّم احاديث نبوي مبدّل گشت و حلقه هاي تدريس قرآن و حديث و فقه با حضور يكي از صحابه و تني چند از طلاب در مساجد تشكيل مي شد. اين جلسات به تدريج به مكان هاي ديگر نيز سرايت كرد و در محل هايي با نام «مَدْرس» تشكيل مي شد. تا آنكه در سال 594 هجري «اسماعيل بن طفتكين» اولين مدرسة يمن را ـ كه بعدها به مدرسة «المِيليْن» معروف گشت ـ در شهر زبيد بنا نهاد. (14)

3. روات و محدثين مدرسه يمن
 

الف) صحابه يماني
 

همانطور كه اشاره گرديد، اولين گروه از روات و محدثين مدرسه يمن را صحابه تشكيل دادند كه برخي اهل يمن و برخي از ديگر مناطق اسلامي بودند. از ميان صحابه يماني كه حدود 65 نفر بودند، گروهي در يمن سكونت داشتند و احاديثي را كه از پيامبر تحمل كرده بودند نشر مي دادند و گروه ديگر در ساير بلاد اسلامي استقرار يافته و به تبليغ سنت نبوي مي پرداختند. از اين رو براي شناخت كامل مدرسه يمن شايسته است كه با اين گروه از محدثين ـ كه حكم اساتيد مدرسه حديثي يمن را نيز دارند ـ آشنا شويم. (15)

1. ابو موسي الاشعري؛
 

ابو موسي عبد الله بن قيس الاشعري، يكي از سرشناس ترين صحابي پيامبر است كه سابقه اي طولاني از حضور در كنار رسول خدا دارد. او از جمله اشخاصي است كه بسياري از اهل يمن از وي حديث شنيده اند كه شخصيت هايي چون: عياض الاشعري، عامر الشعبي، ثابت بن قيس النخعي، الاسود بن يزيد النخعي و... از آن جمله اند. خود وي نيز از پيامبر ، خلفاي اربعه، معاذ بن جبل، عبد الله بن مسعود، عمار بن ياسر، و عايشه حديث نقل نمود كه تعداد آنها بالغ بر 360 حديث است.

1. جرير بن عبد الله البجلي؛
 

او از رسول خدا، عمر بن خطاب و معاويه بن ابي سفيان روايت نقل كرده و گروهي از اهل يمن مانند شهر بن حوشب الاشعري، عامر بن سعد البجلي، عامر بن شراحيل الشعبي و همام بن الحارث النخعي نيز از وي حديث نقل كرده اند. تعداد 100 حديث از وي بر جاي مانده كه پانزده حديث در صحيحين نقل شده است.

1. وائل بن حجر الحضرمي؛
 

او تنها از رسول خدا حديث نقل كرده است و دو فرزندش، علقمه و عبد الجبار نيز احاديث وي را بازگو كرده اند. از وي 71 حديث بر جاي مانده كه شش حديث را مسلم در صحيح خود نقل كرده است.

1. عدي بن حاتم بن عبد الله الطائي؛
 

وي شيخ حديثي عامر الشعبي، محل بن خليفه الطائي و تميم بن طرفة الطائي بوده است. از وي 66 حديث نقل شده كه پنج حديث در صحيحين ذكر شده است.

1. مقدام بن معدي كرب الكندي؛
 

او از رسول خدا، خالد بن وليد و معاذ بن جبل و ابي ايوب انصاري حديث نقل كرده است و اشخاصي چون جبير بن نفير الحضرمي، حسن بن جابر الكندي، خالد بن معدان الكلاعي، عامر الشعبي و... احاديث او را آورده اند. 47 حديث از وي بر جاي مانده كه دو حديث در صحيح بخاري ذكر شده است.

1. شريد بن سويد الثقفي؛
 

ابن حبان او را از مشاهير صحابه يمن شمرده است و افرادي چوم عمرو بن نافع الثقفي، يعقوب بن عاصم الثقفي و فرزندش عمرو بن الشريد از وي حديث نقل كرده اند. 24 حديث از وي بر جاي مانده كه بخاري در كتاب الأدب و ترمذي در الشمائل حديث وي را آورده اند.

1. لقيط بن عامر العقيلي؛
 

وي نيز از مشاهير صحابه يمن بوده و راوياني چون عبد الله بن حاجب، عمرو بن اوس الثقفي، ابن ابي الخيثمه و... از وي حديث نقل كرده اند. از وي 24 حديث بر جاي مانده است.

1. عبد الله بن الحارث الزبيدي؛
 

وي شيخ راوياني چون سليمان بن زياد الخضرمي، عبيد بن الثمامة المرادي، عمرو بن جابر الحضرمي و مسلم بن يزيد الصدفي بوده است. از وي 17 حديث بر جاي مانده كه ابو داود، ترمذي و ابن ماجه حديث وي را نقل كرده اند.

1. صعب بن جثامة الليثي؛
 

ابن حبان وي را از مشاهير صحابه يمن شمرده است. عبد الله بن عباس و شريح بن عبيد الحضرمي احاديث او را نقل كرده اند. 16 حديث از وي باقي مانده كه دو حديث در صحيحين آورده شده است.

1. اشعث بن قيس الكندي؛
 

او از پيامبر ص و عمر بن خطاب حديث نقل كرده و اشخاصي چون جرير بن عبد الله البجلي، عامر الشعبي، ابراهيم النخعي، عبد الرحمن بن عدي الكندي نيز احاديث وي را بازگو كرده اند. جمعاً 9 حديث از وي نقل شده است كه جماعتي از جمله بخاري و مسلم احاديث او را آورده اند.
برخي ديگر از صحابه يماني كه به نقل و نشر حديث اشتغال داشتند عبارتند از: زياد بن حارث الصدائي، سلمة بن يزيد الجعفي، فروة بن مسيك الغطيفي، كعب بن عياض الاشعري، نمط بن فيس الهمداني، صخر بن وادعة الغامدي، كعب بن عاصم الاشعري، طارق بن سويد الحضرمي، عامر الشهر الناعطي، مالك بن عبادة الهمداني، عمرو بن معدي كرب، غرفة بن الحارث الكندي، وهب بن قيس الثقفي، ابو شاه اليماني، عقبة بن نمر الهمداني و...

ب) تابعين يماني
 

بعد از صحابه، تابعين يماني دومين حلقة مدرسه يمن اند كه نقش به سزايي در رونق آن داشتند. آنان احاديثي را كه به صورت شفاهي از شيوخ صحابي خود اخذ كرده بودند در خلال حلقه هايي كه در مساجد بر پا مي شد به
شاگردان خود تدريس مي كردند و از اين طريق به نقل و نشر احاديث نبوي در داخل و خارج يمن مي پرداختند.
اما از ميان شمار فراوان تابعين ـ كه حدود 70 نفر اند ـ سه تن از آنها نقش مهمي را در نشر حديث ايفا كردند.

1. طاوس بن كيسان اليماني؛
 

وي از كبار تابعين و مفتي اهل يمن بود كه از اصحابي چون: زيد بن ثابت، ابو هريره، زيد بن ارقم، ابو موسي اشعري، ابن عباس، عبد الله بن عمر، عبد الله بن الزبير و... حديث شنيد و براي اشخاصي چون: مجاهد بن جبرف عطاء بن ابي رباح، عمرو بن دينار، ابن الشهاب الزهري، محمد بن المنكدر و... نقل كرد.
او فردي زاهد و عابد بود و تمامي بزرگان به صداقت و وثاقت وي تصريح كرده اند. چنان كه ذهبي به نقل
از «عمرو بن دينار» گفته است: «حدثنا طاوس و لاتحسبن احداً أصدق لهجة من طاوس.» (16) همچنين الجندي درباره وي چنين گفته است: «كان ولاة اليمن و علماءها يعولون في امورهم الدينية علي قوله فقد اشتهر بأنه امام وقته و فقيه مصره.» (17)

1. ابو عقبه همام بن منبه اليماني؛
 

او از اصحابي چون: ابو هريره، معاويه بن ابي سفيان، ابن عباس، ابن عمر، ابن الزبير حديث شنيد و شيخ حديثي اشخاصي چون: عقيل بن معقل، علي بن حسين بن آتش و معمر بن راشد بود. او نيز از ثقات تابعين بود و بزرگاني چون ابن معين، ابن حبان، ذهبي و ابن حجر بر وثاقت وي شهادت دادند.

1. ابو عبد الله وهب بن منبه اليماني؛
 

وي برادر همام بن منبه است كه از بزرگاني چون: انس بن مالك، جابر بن عبد الله، عبد الله بن عباس، عبد الله بن عمر بن خطاب، نعمان بن بشير، ابي سعيد الخدري و ابوهريره حديث شنيده و از طاوس بن كيسان، عمرو بن دينار و برادرش همام بن منبه نيز روايت كرده است. وي همچنين شيخ راويان بسياري بود كه داود بن عيسي الصنعاني، سماك بن الفضل، عبد الكريم الحوران، عمرو بن خالد الصنعاني و دو فرزندش عبد الله و عبد الرحمن از آن جمله اند. او از ثقات و معتمدين بود و بزرگاني چون: ابن حبان، ذهبي و ابن حجر وي را توثيق نمودند.
برخي ديگر از تابعين يماني كه در نشر حديث سهم بزرگي داشتند از اين قرار اند: ادريس الصنعاني، ثمامة بن شراحيل اليماني، حُجر بن قيس المدري، ربيعة بن سلمة اليماني، زياد الجندي، سعد الاعرج، شهاب بن عبد الله الخولاني، صفوان بن يعلي التميمي، عبد الله بن جريع، عبد الله بن زيد بن بوذان، عبد الرحمن بن بزرج، عثمان بن يزدويه، عطاء بن نافع، عكرمة البربري و... .(18)

4. آثار برجسته حديثي مدرسه يمن
 

حاصل دو قرن تلاش روات و محدثان مدرسه يمن، آثار و تأليفات حديثي گرانسنگي است كه جايگاه مهم و تأثير گذاري را در ميان مصادر روايي داشته و مرجع بسياري از كتب معتبر پس از خود بودند. از اين رو شايسته است كه به منظور شناخت بيشتر اين مدرسه، با برجسته ترين ميراث حديثي آنان نيز آشنا شويم. (19)

1. صحيفه همام بن منبه (132 ق)
 

اين كتاب توسط تابعي پرآوازه «همام بن منبه» به نقل از صحابي شهير «ابو هريره» نگاشته شده است و از كهن ترين آثاري است كه درباره احاديث نبوي تأليف شده است. چنان كه ذهبي در وصف آن گفته است: «صاحب تلك الصحيفة الصحيحة التي كتبها عن ابي هريرة و هي نحو من مائة و اربعين حديثاً حديث بها عنه معمر بن راشد.» (20) همچنين دكتر صبحي صالح درباره اين صحيفه گفته است: «تعدّ هذه الصحيفة نتيجة علمية باهرة تقطع بتدوين الحديث في عصر مبكر و تصحح الخطا الشايع أن الحديث لم يدوّن الا في اوائل القرن الهجري الثاني.»(21)

1. جامع معمر بن راشد (153 ق)
 

معمر بن راشد، نخستين كسي است كه از گروه اتباع تابعين به گردآوري احاديث و تبويب آنها پرداخت. جلال الدين سيوطي در اين باره مي گويد: «اول من جمع الحديث و الاثار، عبد الملك بن جريح بمكة و معمر بن راشد باليمن.» از ويژگيهاي اين جامع آن است كه به همراه فتاوي تابعين در ديگر كشورهاي اسلامي نيز انتشار يافت. علت اين امر، نياز عالماني كه در سرزمينهاي اسلامي انتشار يافته بودند و نيز مقابله با بدعت آفريني فرقه هاي منحرفي چون خوارج بود.

1. مصنف عبد الرزاق (211 ق)
 

«الجامع الكبير في الحديث» يا مصنف عبد الرزاق، از بزرگترين مجموعه هاي روايي است كه درباره احاديث نبوي تصنيف شده است. چنان كه ذهبي در اين باره گفته است: «كتب عبد الرزاق شيئاً كثيراً و صنّف الجامع الكبير و هو خزنة علم.» (22) همچنين ابن حزم در ضمن توصيف كتب حديثي گفته است: «ثم الكتب التي فيها كلام رسول الله و كلام غيره، ثم ما كان فيه الصحيح فهو اجل مثل: مصنف عبد الرزاق و مصنف ابن ابي الشيبة و مصنف بقي بن مخلد...» (23) اين كتاب بر حسب ابواب فقهي ـ يعني از كتاب الطهاره تا كتاب اهل الكتابين ـ مرتب گرديده و مشتمل بر احاديث مرفوعه، موقوفه و مقطوعه مي باشد.

5. ويژگيهاي بارز مدرسه حديثي يمن
 

1. رحلة اعلام مدرسه يمن براي طلب حديث
 

«رحله» در لغت به معناي كوچ كردن و در اصطلاحِ دانش حديث، به سفرهاي علمي گفته مي شود كه به منظور تحصيل علوّ اسناد و يا ملاقات حفاظ و استفاده از آنان صورت مي گيرد. (24)
آغاز رحله هاي علمي را بايد از ابتداي رسالت پيامبر دانست كه افراد بسياري از قبايل و امصار مختلف براي آشنايي با دين اسلام و شنيدن احاديث پيامبر به مدينه سفر مي كردند كه در اين ميان سهم اهل يمن بيش از هر طايفه و منطقه بود. اين امر در دوره تابعين نيز ادامه داشت و محدثان يماني براي فراگيري حديث به كشورها و شهرهاي مختلفي همچون مكه، مدينه، عراق و شام سفر كردند، چنان كه ذهبي در اين باره مي گويد: «خرج من اليمن ائمة التابعين و تفرقوا من الارض.» (25)
گفتني است علاوه بر سفرهايي كه محدثان يمني به ديگر شهرهاي اسلامي انجام مي دادند، بسياري از محدثان و روات كشورهاي اسلامي نيز براي اخذ حديث از اعلام مدرسه يمن، به اين سرزمين سفر مي كردند. به عنوان مثال معمر بن راشد البصري، سفيان الثوري، سفيان بن عيينه و احمد بن حنبل از كساني بودند كه به يمن سفر كرده و از مشاهير روايي يمن حديث شنيدند. (26)

2. غلبه صحت در اسانيد احاديث مدرسه يمن
 

در ميان احاديثي كه از مدارس و حوزه هاي مختلف حديثي بر جاي مانده است، احاديث مدرسه يمن از بهترين و صحيح ترين اسناد برخوردارند و اين به دليل شدت اهتمام و اعتناي محدثين يماني به ضبط و ثبت اسانيد است. چنان كه خطيب بغدادي در اين باره گفته است: «و لاهل يمن روايات جيّدة و طرق صحيحة مرجعها الي الحجاز.» (27) همچنين حاكم نيشابوري در اين خصوص اظهار داشته: «أصح اسانيد اليمانيين: معمر عن همام بن منبه عن ابي هريرة.» (28)
شاهد ديگر بر اين مسأله، كثرت اخراج احاديث يمانيين در صحيحين است. چنانكه تنها از «صحيفه همام بن منبه» 62 حديث در صحيح بخاري و 87 حديث در صحيح مسلم نقل شده است. (29)

3. اهتمام اعلام مدرسه يمن به دانشهاي حديثي
 

يكي ديگر از ويژگيهاي مدرسه حديثي يمن ـ كه نشان دهنده نشاط علمي اين مدرسه است ـ عنايت و اهتمام اعلام و مشاهير آن به دانشهاي حديثي است. بدين معنا كه بسياري از محدثان مدرسه يمن، علاوه بر آنكه در زمينه نقل و روايت حديث حضوري پر رنگ داشتند، در ديگر علوم حديثي نيز مشاركتي فعال داشته و منشأ اثر بودند. به عنوان مثال، طاوس بن كيسان اليماني، وهب بن منبه، معمر بن راشد، عبد الرزاق بن همام و هشام بن يوسف الصنعاني از بزرگاني هستند كه در دانشهايي چون رجال، مصطلح الحديث و غريب الحديث نيز صاحب نظر و انديشه بودند. (30)

4. كثرت احاديث مدرسه يمن
 

از ديگر ويژگيهاي مدرسه يمن، كثرت احاديث بر جاي مانده از محدثان آن است كه نسبت به ديگر مدرسه هاي حديثي تفاوت چشمگيري دارد. چنان كه عبد الرزاق بن همام ـ كه يكي از اعلام مدرسه يمن است ـ درباره تعداد احاديثش گفته است: «كتبت عن معمر عشرة آلاف حديث» (31) همچنين ابراهيم بن عباد الدبري درباره وي گفته است: «كان عبد الرزاق يحفظ نحواً من سبعة عشر ألف حديث.» (32) علاوه بر آن كه بررسي ميزان احاديث مدرسه يمن اين كثرت را به خوبي آشكار مي سازد؛ به عنوان مثال مصنف عبد الرزاق: 19418 حديث، جامع معمر بن راشد: 1615 حديث و صحيفه همام بن منبه: 139 حديث را به ثبت رسانده است. (33)

جمع بندي و نتيجه
 

مدرسه حديثي يمن يكي از فعال ترين و مؤثر ترين حوزه هاي حديثي اهل سنت است كه سهم زيادي در حفظ و نشر ميراث حديثي آنان داشته است. جايگاه حوزه حديثي يمن چنان بود كه در طول دويست سال پس از هجرت، هيچ مدرسه حديثي يافت نمي شد مگر آنكه گروهي از نخبگان و بزرگان مدرسه يمن در آن حضور داشتند و اينها همه از نقش و سهم بزرگ مدرسه يمن در رونق مكتب حديثي اهل سنت حكايت دارد.
البته در تحليل مدرسه حديثي يمن، موضوعات مهم ديگري نيز وجود دارد كه شايسته مطالعه و بررسي است و نيازمند همت و اراده محققان و دين پژوهان است:
1. بررسي رحله ها و سفرهاي حديثي يمانيان
2. حلقه هاي درسي و مجالس حديثي يمن
3. خاندانهاي برجسته حديثي يمن
4. سهم زنان يمني در نشر حديث
5. پژوهش هاي حديثي معاصر در يمن
اميد است كه اين نوشتار فتح البابي براي پژوهش در اين موضوعات به حساب آيد.

پي نوشت ها :
 

1-شيباني1391، ج1، 31
2-مسعودي 1385، ج2، 387
3-بخاري 1314، ج4، 217
4-همداني 1989، ص102
5-بيهقي 1405، ج6، 298
6-يحيي الحسين 1388، ج1، 69
7-ابن كثير 1389، ج7، 378
8-حديثي، ص90- 95
9-نك: كبسي 1425، ص54ـ60
10-اكوع 1391، ص106
11-شرف الدين 1400، ص36ـ37
12-نك: كبسي 1425، ص138
13-ابن حزم، ص278
14-اكوع 1400، ص7
15-نك: كبسي 1425، ص244ـ257
16-ذهبي 1402، ج5، 463
17-كندي 1403، ج1، 104
18-نك: كبسي 1425، ص287ـ297
19-نك: كبسي 1425، ص487ـ494
20-ذهبي 1402، ج5، 311
21-صبحي صالح 1388، ص32
22-ذهبي 1382، ج2، 609
23-سيوطي 1385، ج1، 110
24-بغدادي 1403، ج2، 223
25-ذهبي 1405، ص47
26-كبسي 1425، ص466
27-بغدادي 1403، ج2، 287
28-نيشابوري 1937، ص55
29-كبسي 1425، ص500
30-نك: كبسي 1425، ص533
31-ذهبي 1402، ج7، 11
32-رازي 1401، ص190
33-نك: كبسي 1425، ص558
 


1. ابن حزم، علي بن احمد الاندلسي، اسماء الصحابة الرواة و ما لكل واحد من العدد، مصر، دار المعارف.
2. ابن كثير، ابي الفداء اسماعيل بن كثير(1389 ق)، تفسير القرآن العظيم، بيروت، دار الفكر.
3. اكوع، اسماعيل بن علي(1400 ق)، المدارس الاسلامية في اليمن، منشورات جامعة صنعاء.
4. اكوع، محمد بن علي(1391 ق)، اليمن الخضراء مهد الحضارة، القاهرة، مطبعة السعادة.
5. بخاري، محمد بن اسماعيل(1314 ق)، صحيح البخاري، القاهرة، دار التراث العربي.
6. بستي، محمد بن حبان(1379 ق)، مشاهير علماء الامصار، القاهرة، مطبعة لجنة التأليف و النشر.
7. بغدادي، احمد بن علي الخطيب(1403 ق)، الجامع لاخلاق الراوي وآداب السامع، رياض، مكتبة المعارف.
8. بيهقي، احمد بن حسين(1405 ق)، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشريعة، بيروت، دار الكتب العلمية.
9. حديثي، نزار عبد اللطيف، اهل اليمن في صدر الاسلام، سوريا، المؤسسه العربية.
10. ذهبي، محمد بن احمد بن عثمان(1405 ق)، الامصار ذوات الآثار، بيروت، دار ابن كثير.
11. ذهبي، محمد بن احمد بن عثمان(1382 ق)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، مصر، دار احياء الكتب العربية.
12. ذهبي، محمد بن احمد بن عثمان(1402 ق)، سير اعلام النبلاء، بيروت، مؤسسة الرسالة.
13. رازي، احمد بن عبد الله(1401 ق)، تاريخ مدينة صنعاء، مطبعة صنعاء.
14. سيوطي، جلال الدين عبد الرحمن(1385 ق)،تدريب الراوي في شرح تقريب النووي، مصر، دار الكتب الحديثة.
15. شرف الدين، احمد حسين(1400 ق)، تاريخ الفكر الاسلامي في اليمن، مطبعة الرياض.
16. شيباني، عبد الرحمن بن الدبيع(1391 ق)، قرة العيون باخبار اليمن الميمون، دار المطبعة السلفية.
17. صبحي صالح(1388 ق)، علوم الحديث و مصطلحه، بيروت، دار العلم للملايين.
18. كبسي، محمد علي احمد(1425 ق)، مدرسة الحديث في اليمن في القرنين الاول و الثاني الهجريين، جامعة صنعاء.
19. كندي، محمد بن يوسف السكسكي(1403 ق)، السلوك في طبقات العلماء و الملوك، صنعاء، وزارة الاعلام و الثقافة.
20. مسعودي، علي بن حسن(1385 ق)، مروج الذهب و معادن الجواهر، مصر، مطبعة السعادة.
21. نيشابوري، ابو عبد الله الحاكم(1937 م)، معرفة علوم الحديث، القاهرة، دار الكتب المصرية.
22. همداني، حسن بن احمد بن يعقوب(1989 م)، صفة جزيرة العرب، بغداد، دار الشؤون الثقافية العامة.
23. يحيي بن الحسين(1388 ق)، غاية الأماني في اخبار قطر اليماني، القاهرة، دار الكتاب العربي

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : j133719