در قلمرو سياست، ديپلماسى داراى دو مفهوم و دو بعد مختلف است. در واقع، اين مفهوم دو روى يك سكه را تصوير مى‏كنند: از سويى اين واژه، مترادف «سياست خارجى»(1) استعمال مى‏شود. از اين ديدگاه است كه ما از خوبى يا بدى ديپلماسى يك كشور سخن مى‏گوييم و منظور ما دقيقا توفيق يا شكست سياست خارجى يك دولت است. از سوى ديگر اين كلمه به مجموعه ى كارگزاران و مقامات رسمى يك مملكت گفته مى‏شود كه مسؤوليت اجراى تصميمات مربوط به سياست خارجى را دارند... در واقع، سياست خارجى يك دولت كه براساس هدف‏ها و خط مشى ملى تدوين مى‏گردد، به وسيله ى مأموران ديپلماتيك در خارج از كشور به اجرا در مى‏آيد(2).

1. اصل مصونيت ديپلماتيك در حقوق بين الملل‏
 

فرآيند تحقق مسؤوليت‏هاى فراملى هر كشور و اجراى تصميمات سياست خارجى آن، فراسوى مرزهاى جغرافيايى- كه از حاكميت و قدرت آن دولت بيرون است و چه بسا در كشورهايى كه نسبت به دولت مفروض دشمن تلقى مى‏شوند- نيازمند برخوردارى مأموران ديپلماتيك آن دولت از امنيت جانى، مالى و شغلى است، از اين امنيت مى توان با عنوان مصونيت ديپلماتيك ياد كرد:
مصونيت به طور كلى بدين معنا است كه دارنده ى آن از تعقيب قانون و مأموران كشور در امان است، و مقصود از مزايا آن است كه امتيازاتى به كسى داده شود كه ساير مردم از آن، حق استفاده ندارند(3).
مصونيت ديپلماتيك، امروزه يكى از اصول به رسميت شناخته شده ى روابط بين الملل است و ابعاد مختلف آن قانون مند شده و مورد توجه جهانيان است. آن چه در اين مبحث لازم است به آن پرداخته شود، پيشينه و مبناى نظرى اين حق و چگونگى برخورد دين اسلام با آن خواهد بود:
مأموران سياسى در گذشته و در هر زمان و هر تمدنى از اين مصونيت‏ها مزايا، حداقل در زمان صلح برخوردار بوده اند. تا سال 1961 اين مقررات جنبه عرفى داشت، ليكن با انعقاد عهدنامه وين به صورت نوشته و مدون در آمد(4).
اين اصل كه سابقه‏اى ديرينه در حيات اجتماعى بشر و روابط بين ملت‏ها دارد، داراى كاربردى بس وسيع و مثبت مى‏باشد، و هر دولتى كه از رفتار منطقى‏ترى در صحنه جهانى برخوردار باشد، براى ديپلماسى و مصونيت ديپلماتيك ارزش بيش‏ترى قایل است:
مصونيت‏ها بر حقوق بين الملل استوارند، در حالى كه امتيازات و مزاياى سياسى مبتنى بر مقررات ساده نزاكتى مى‏باشند كه حقوق بين الملل آنان را به صورت تجويزى و نه امرى بيان داشته است، و تحقق وجودى آن بستگى به قوانين داخلى كشورها دارد. گرچه تعداد محدودى از آن مزايا، مانند برخى معافيت‏هاى مالى و گمركى ريشه حقوقى بين المللى دارند(5).
سفرا و ديپلمات‏ها از ديرباز، زبان و سخن گوى ملل جهان در قبال هم بوده اند. هنگامى دول حاكم بر دو كشور توانسته‏اند به تفاهم برسند و رفتار مسالمت آميزترى در برابر هم داشته باشند كه سفيران آنان نقش فعالى ايفا مى‏كردند. امروزه نيز وظايفى، چون حفاظت از منافع ملى كشور فرستاده، بالا بردن سطح روابط و برقرارى مناسبات دوستانه، نقش نمايندگى دولت متبوع، انجام مذاكره براى دست يابى به تفاهم و هم‏كارى، جمع آورى اطلاعات ممكن و ارایه نظر و مشاركت در سياست گذارى‏هاى دولت خويش را براى سفرا و ديپلمات‏ها برشمرده اند. لازمه ى انجام اين وظايف در كشور بيگانه، برخوردارى از مصونيت سياسى مى‏باشد.
دانشمندان روابط بين الملل در مورد منشأ اين مصونيت چند نظر ارایه داده اند: منتسكيو در روح القوانين مى‏نويسد:
نمايندگان سياسى يك كشور در خارج در حكم زبان ریيس يا پادشاه آن كشورند، و زبان سلطان طبق مقررات بين المللى بايد آزاد باشد.
با نظر به سابقه ى ديرين اين حق مى‏توان گفت منظور منتسكيو، عرف بين الملل و قوانين نانوشته است. البته از قرن هفدهم چون رؤساى كشورها به عنوان نمايندگان ملل شناخته شدند، سفراى آنان نيز غيرمستقيم نماينده ى ملت‏ها و زبان آنان به شمار آمدند.
برخى ديگر نظريه مصلحت خدمت را مطرح كرده و هدف از مصونيت را تأمين اجراى مؤثر وظايف سياسى سفير دانسته اند. بعضى نيز مصونيت را اصلى عملى نشاى از رفتار متقابل دولت‏ها ذكر كرده اند. اما آن چه در اين جا مى‏تواند مبناى اين مصونيت قرار گيرد و با ديدگاه‏هاى فوق نيز هم خوانى دارد و مكمل آن‏ها مى‏باشد، اين است كه نخستين نياز جوامع بشرى و دولت‏هاى آنان آگاهى از ديگر نقاط جهان و تحولاتى كه در كشورهاى ديگر رخ مى‏دهد، بوده است. اين نياز متقابل دولت‏ها به ويژه براى دولت‏هاى هم جوار مسأله‏اى است كه مصالح طرفين را در بر دارد و مى‏تواند امنيت خاطر آنان را در زمانى كه انتقال اخبار و اطلاعات به جهت نبودن وسايل ارتباطى امروزى بسيار كند و ناقص بوده، به همراه داشته باشد. بنابراين، زبان سلطان يا دولت وجود مصونيت دايمى را الزام نمى كرد، ليكن اين نياز امرى است كه ايجاب مى‏كرد نمايندگان و سفراى كشورهاى ديگر در كشور ميزبان به طور دايمى از مصونيت سياسى برخوردار باشند. اين موضوع در اعصار گذشته با توافق بين دولت‏ها كم‏كم به صورت عرف بين الملل پذيرفته شده است تا جايى كه تخطى كشور ميزبان مى‏تواند دال بر سوی نيت آن تلقى شود و حمله كشور فرستاده را در پى داشته باشد.

2. اصل مصونيت ديپلماتيك در اسلام‏
 

در اسلام اين اصل به عنوان يك عرف و سيره ى عقلايى پسنديده پذيرفته شده است. افزون بر آن، هدف متعالى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كه انجام رسالت جهانى است، بيش از پيش ضرورت مصونيت سياسى و امنيت را براى سفراى وى و مبلغان مكتب اسلام در ميان ديگر قبايل و ملل جهان ايجاب مى‏كرد. بنابراين، دولت اسلامى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مصونيت ويژه‏اى نه تنها براى نمايندگان دولت‏ها پذيرا بود، كه حتى براى نمايندگان مدعيان دروغين نيز مصونيت قایل شده است. در سيره ى ابن‏هشام چنين آمده: مسيلمه ى كذاب به رسول اكرم نوشت: صلى الله عليه و آله و سلم از مسيلمه ى رسول خدا به محمد رسول خدا، سلام عليك. اما بعد، من در اين كار (رسالت) با تو شريك شده ام؛ نصف زمين براى من و نصف آن براى قريش، ولى قريش قوم تجاوز كارى هستند. آن گاه دو فرستاده نامه وى را براى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آوردند. حضرت به آن دو فرمود: شما چه مى‏گوييد؟ گفتند: ما نيز همين را مى‏گوييم. حضرت فرمود:
«لو لا ان الرسول لايقتل لضربت اعناقكما(6)؛ به خدا قسم! اگر چنين نبود كه پيك را نبايد كشت، شما را گردن مى‏زدم».
ابى رافع گويد: قريش مرا نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس چون او را ملاقات نمودم، اسلام در دلم جاى گرفت. عرض كردم:اى رسول خدا، من هرگز نزد آنان باز نمى- گردم. حضرت فرمود: من به پيمان‏ها خيانت نمى كنم و نامه رسان‏ها را زندانى نمى‏كنم. ولى تو برگرد. اگر در دل خود آن چه الآن احساس مى كنى، احساس كردى به نزد ما بازگرد. او گفت: رفتم و پس از مدتى نزد آن حضرت آمدم و اسلام آوردم.
حضرت على عليه‏السلام نامه رسان معاويه را ديد و فرمود: چه چيز در پشت سر پنهان كرده‏اى؟ گفت: مى‏ترسم مرا بكشى. حضرت فرمود: چگونه ترا بكشم با اين كه تو نامه رسان هستى!؟
بنابراين، مصونيت سياسى سفرا و نمايندگان مى‏تواند به عنوان يك اصل پذيرفته شده در سياست خارجى دولت اسلامى مطرح باشد، و كاملا با مصالح بشريت از جمله مصالح ملى دولت اسلامى منطبق است.
ثلاث لم يجعل الله لاحد من الناس فيهن رخصة: بر الوالدين برين كانا او فاجرين و وفاء بالعهد للبر و الفاجر و اداء الامانة الى البر و الفاجر(7)؛ سه چيز را خداوند براى همه واجب كرده است: نيكى به والدين، چه خوب و چه فاجر باشند؛ وفاى به عهد نسبت به نيكوكارو گنهكار و اداى امانت در مقابل هر كس.

3. استجاره و امان‏
 

(و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ثم ابلغه مأمنه ذلك بانهم قوم لايعلمون)(8)؛ اگر مشركى درخواست پناهندگى كرد به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود، و سپس او را به محل خويش باز گردان، چون آن‏ها قومى نادان هستند.
استجاره در واقع نوعى پناهندگى سياسى است كه براساس آن كفار با ترك مخاصمه موقت، فرصت شنيدن كلام الهى را پيدا مى‏كنند. آن ها پس از شنيدن كلام خدا، مى‏توانند مسلمان شوند، يا قرارداد ذمه را بپذيرند. تعليل پايان آيه، به حكمت حكم استجاره و امان اشاره دارد. رحمت و لطف مسلمانان نسبت به كفار براى آن است كه آن ها نادان اند، و شايد بدين طريق ايمان آوردند. استجاره همان گونه كه با اصل مصونيت ديپلماتيك رابطه دارد، با اصل همزيستى مسالمت‏آميز نيز در ارتباط است‏.

پي نوشت ها :
 

1. Foreiqn policy
2. على‏اصغركاظمى، روابط بين الملل در تئورى و عمل، ص 238.
3. جواد صدر، حقوق ديپلماتيك و كنسولى، ص 94.
4. محمدرضا ضيایى بيگدلى، حقوق بين المللى عمومى، ص 245.
5. همان.
6. بحارالانوار، ج 21، ص 412.
7.تحف العقول، ص 211.
8. توبه (9) آيه‏ى 5.
 

منبع : کتاب «مبانی، اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی» نوشته آقای سید صادق حقیقت .