خداوند در كمين منافقان
پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷ گروهك منافقين كه در سختترين شرايط جنگ در كنار رژيم بعث قرار گرفت و تفسير مجاهد بودن را در به خاك و خون كشاندن هموطنان خود تفسير كرد در اقدامي جنونآميز طمع به فتح تهران بست كه سربازان امام
پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷ گروهك منافقين كه در سختترين شرايط جنگ در كنار رژيم بعث قرار گرفت و تفسير مجاهد بودن را در به خاك و خون كشاندن هموطنان خود تفسير كرد در اقدامي جنونآميز طمع به فتح تهران بست كه سربازان امام (ره) با عملياتي مرصادوار آنان را زمينگير كردند، اهميت اين نبرد در آن است كه پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سختافزاري آن، با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا،)،اين نبرد كه به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال ۶۷ در گرفت و با شكست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت. اين مقاله به علل اقدام منافقين، و تأثيرات پيروزي ايران در بعد داخلي و بينالمللي ميپردازد.
در فاصله پذيرش قطعنامه ۵۹۸ توسط، توسط حضرت خميني (ره) كه ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود كه منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران( به زعم خود) نگاه ميكردند.
پذيرش قطعنامه۵۹۸، از سوي ايران، عراق را در بنبست سياسي و نظامي قرار داد، و بر گروهها و عناصر «اپوزيسيون» نيز شوك شديدي وارد كرد. در اين ميان، منافقين تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براي خروج از بن بست، توطئهاي كه مأموريت اجراي آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
از طرفي، نظر بر اين كه در آن برهه توجه عمده نيروهاي ايران به جنوب كشور بود، منافقين در اين فكر بودند كه از طريق جبهه غرب در طي چند روز حكومت اسلامي ايران را براندازند. اما بايد يادآور شد از آنجايي كه حضرت امام خميني (ره) در حوزه سياست خارجي ديپلماسي فعالي داشتند، ميتوان چنين عنوان كرد كه مسعود رجوي انتظار پذيرش قعطنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط ايشان به نحوي موجب غافلگيري وي شد.
او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يكنواختي را بين نيروهايش ايجاد كند و مجبور شد در طي مدت زمان اندكي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي كند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن كه شكل يك اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را ميتوان چنين تشريح كرد كه شخصي ميپندارد حكومتي كه يك ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهاي همه جانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، ميتواند با يك ارتش بدون سازمان و غيرنهادينه شده در طول چند روز سرنگون كند.
نقطه اتكا تئوريك مسعود رجوي، حمايتهاي مردمي بود، اما غافل از اين كه مردم، تصور مطلوبي از وي و نيروهايش نداشته و كمترين اعتماد ممكن نسبت به آنها در لايههاي فكري و تجربي ملت ايران وجود نداشت.
غفلت رجوي و تئوريسينهاي نظامي وي از وضعيت فكري سياسي داخلي ايران را ميتوان علت اصلي شكست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب كرد. عراق به حمايت و پشتيباني تسليحاتي و هوايي از منافقين، نيروهاي خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا براي كاستن از حجم نيروهاي خودي در غرب، اقدام به تك وسيعي در خرمشهر كرد سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالحآباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار كرد. عراق همچنين، پس از ورود منافقين به داخل، جهت پشتيباني در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايي خطوط و نيروهاي ايراني كرد و هليكوپترهاي نيروبر عراق نيز، مرتبا به پشتيباني منافقين مشغول بودند.
هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چندين تانك برزيلي دجله (داراي چرخهاي لاستيكي و سرعتي معادل ۱۲۰ كيلومتر در ساعت)، تسخير چندين شهر و در آخر رسيدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندي، نيروها بايستي ساعت ۶ بعدازظهر روز دوشنبه ۳ مرداد به كرند و ساعت ۸ شب به اسلامآباد و ۱۰ شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام كنند.
اگر چه در ساعتهاي مقرر به كرند و اسلامآباد رسيدند، اما در مسير اسلامآباد به كرمانشاه و گردنه حسنآباد، از پيشروي آنها جلوگيري شد.
به هر حال اين عمليات به هر شكلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تأثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري ميتوان به دو حوزه تأثيرات و دستاوردهاي داخلي و تأثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم كرد.
معدود ناراضيان نظام را افرادي تشكيل ميدادند كه به نحوي از انحاء از پيروزي انقلاب اسلامي متضرر شده بودند اما با اعلام پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام خميني (ره) كه ايشان همانگونه كه اشاره شد از آن به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند، برخي از همين اقشار سرخورده از انقلاب اسلامي زمينه و بستر لازم را براي شايعهسازي عليه نظام و فاصله انداختن در بين ملت و نظام مناسب ديدند و شروع به جوسازي و تنشآفريني كردند.
صحبتهاي اين عده بيشتر پيرامون اين موضوع بود كه ايران از روي ضعف نظامي و به ناچار قطعنامه را پذيرفته است و رژيم جموري اسلامي ايران ديگر ياراي مقاومت در مقابل حملات خارجي را ندارد اما با پيروزي شكوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عمليات مرصاد، اين دستاويز تبليغاتي از بدخواهان نظام سلب شد.
با حمله منافقين و موفقيتهاي نسبي و اوليه آنان مانند اشغال كرند غرب، اين عده چهره واقعي خويش را نشان داده و به اشكال مختلف سعي در امداد منافقين داشتند. به هر حال اين گروه نيز در جريان غائله منافقان شناسايي شده و از نيروهاي انقلابي و مردمي تفكيك شده و به سزاي اعمال و افكار خائنانه خود رسيدند و يا به عراق متواري شدند.
جنگ تحميلي به صورت ضمني و با درايت حضرت امام (ره) به عنوان يك عنصر وحدتبخش در جامعه ايران عمل ميكرد. با اعلام پذيرش قطعنامه به گواه تاريخ، رزمندگان اسلام در جبههها در هالهاي از غم و اندوه فرو رفتند؛ چرا كه اين انگيزه را داشتند كه دست كم تا چند سال ديگر و نيل به پيروزي و تحقق شعار (راه قدس از كربلا مي گذرد) دست از مبارزه و مقاومت نكشند.
در اين بين، خبر حمله منافقين به كشور از محور غرب در سراسر ايران و جهان منتشر شد.
با اعلام اين خبر، نيروهاي مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسيج و ... از تمام ايران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند كه تبلور همبستگي ملي و مشاركت عمومي را در اين جريان ميتوان مشاهده كرد.
استقبال گرم و پذيرايي درخور توجه استانهاي همجوار از آوارگان كرمانشاهي را نيز ميتوان ناشي از شكلگيري اين روحيه و تحكيم وحدت مضاعف در ملت ايران قلمداد كرد كه منجر به نوعي وفاق ملي شد.
در اين راستا وي سعي داشت تا تداوم جنگ را ناشي از سياستهاي ايران قلمداد كند و از اين امر به عنوان يك اهرم تبليغاتي استفاده ميكرد اما در سطح تحليل خرد و فردي با در نظر گرفتن روحيه خشونتطلب و ذات توسعهطلب صدام حسين، وي قلبا از صلح با ايران رضايت چنداني نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقين به ايران فرصت جديدي براي گرفتن امتياز از ايران پيدا كند.
بدين لحاظ وي از هيچگونه كمكي اعم از نظامي، لجستيكي و اطلاعاتي و تبليغاتي به ارتش اصطلاحا آزاديبخش رجوي دريغ نمي ورزيد كه در اين خصوص اسناد معتبر وجود دارد.
با شكست مفتضحانه نيروي منافقين، آخرين اميد صدام نيز تبديل به ياس گرديد. به عبارتي، شكست نيروهاي منافقين مهر تأييدي بر شكست نظام عراق از ايران بود و ميتوان ناكامي رجوي را «شكست مضاعف» صدام حسين قلمداد كرد.
زمينه هاي تاريخي اختلاف ميان اين دو كشور نيز بر قوتيابي اين تئوري دامن زد. حمله عراق به ايران را ميتوان به نحوي ناشي از شكلگيري اين ايده محسوب كرد.
پس از شكستهاي سنگين و پي در پي ارتش عراق در عملياتهايي از قبيل ثامنالائمه (ع)، طريقالقدس، مطلعالفجر و به ويژه بيتالمقدس و والفجر ۸ كه منجر به آزادسازي خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهك منافقين به ايران در واقع آخرين اميد رژيم بعث عراق، قدرتهاي استكباري و كشورهاي منطقه براي خلع يد انقلابيون مسلمان از نظام ايران بود.
اما با رشادهاي رزمندگان، پشتيبانيهاي مردمي و رهبري بينظير حضرت امام (ره) اين عمليات ـ بطور اخص و جنگ تحميلي بطور اعم ـ با پيروزي ايران خاتمه يافت و بدين ترتيب زمينههاي لازم براي تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان فراهم شد.
با شكلگيري و حمله منافقين به ايران جهانيان در اين انديشه بودند كه مردم از حمايت نظام دست كشيده و به منافقين ملحق خواهند شد و در نتيجه نظام ايران سرنگون خواهد شد اما با پخش خبر حمله منافقين در كشور وضعيت به گونهاي متفاوت از اين تعابير خود را نشان داد. بدين ترتيب كه گروههاي مختلف مردمي از سراسر ايران به سمت جبهه غرب سرازير شده و نيروهاي رجوي در حالي كه هنوز به كرمانشاه نرسيده بودند، زمينگير شده و تار و مار شدند.
شركت گسترده نيروهاي مردمي در اين عمليات حاكي از حمايت همهجانبه مردم از نظام جمهوري اسلامي و مشروعيت فوقالعاده سياسي آن در افكار عمومي جهان بود. در واقع ميتوان پيروزمندان نهايي و ظفرمندان قطعي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را ملت سلحشور ايران قلمداد كرد.
شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدي بر روحيه باقيمانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد. بسياري از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگي و بنبست سازمان سخن به ميان ميآوردند و بسياري ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهاي اروپايي رفتند.
صدام نيز ۱۰ روز پس از اين شكست با برقراري آتشبس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه هزيمت سازمان مجاهدين خلق درعراق بود. سازمان درپي اين عمليات و تحولاتي كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد، هر روز بيش از پيش منزوي شد.
http://www.morsalat.ir
كانون هابيليان (www.habilian.ir)
ارسال توسط کاربر محترم:hasantaleb
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا،)،اين نبرد كه به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال ۶۷ در گرفت و با شكست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت. اين مقاله به علل اقدام منافقين، و تأثيرات پيروزي ايران در بعد داخلي و بينالمللي ميپردازد.
در فاصله پذيرش قطعنامه ۵۹۸ توسط، توسط حضرت خميني (ره) كه ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود كه منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران( به زعم خود) نگاه ميكردند.
پذيرش قطعنامه۵۹۸، از سوي ايران، عراق را در بنبست سياسي و نظامي قرار داد، و بر گروهها و عناصر «اپوزيسيون» نيز شوك شديدي وارد كرد. در اين ميان، منافقين تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براي خروج از بن بست، توطئهاي كه مأموريت اجراي آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
از طرفي، نظر بر اين كه در آن برهه توجه عمده نيروهاي ايران به جنوب كشور بود، منافقين در اين فكر بودند كه از طريق جبهه غرب در طي چند روز حكومت اسلامي ايران را براندازند. اما بايد يادآور شد از آنجايي كه حضرت امام خميني (ره) در حوزه سياست خارجي ديپلماسي فعالي داشتند، ميتوان چنين عنوان كرد كه مسعود رجوي انتظار پذيرش قعطنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط ايشان به نحوي موجب غافلگيري وي شد.
او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يكنواختي را بين نيروهايش ايجاد كند و مجبور شد در طي مدت زمان اندكي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي كند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن كه شكل يك اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را ميتوان چنين تشريح كرد كه شخصي ميپندارد حكومتي كه يك ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهاي همه جانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، ميتواند با يك ارتش بدون سازمان و غيرنهادينه شده در طول چند روز سرنگون كند.
نقطه اتكا تئوريك مسعود رجوي، حمايتهاي مردمي بود، اما غافل از اين كه مردم، تصور مطلوبي از وي و نيروهايش نداشته و كمترين اعتماد ممكن نسبت به آنها در لايههاي فكري و تجربي ملت ايران وجود نداشت.
غفلت رجوي و تئوريسينهاي نظامي وي از وضعيت فكري سياسي داخلي ايران را ميتوان علت اصلي شكست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب كرد. عراق به حمايت و پشتيباني تسليحاتي و هوايي از منافقين، نيروهاي خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا براي كاستن از حجم نيروهاي خودي در غرب، اقدام به تك وسيعي در خرمشهر كرد سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالحآباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار كرد. عراق همچنين، پس از ورود منافقين به داخل، جهت پشتيباني در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايي خطوط و نيروهاي ايراني كرد و هليكوپترهاي نيروبر عراق نيز، مرتبا به پشتيباني منافقين مشغول بودند.
هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چندين تانك برزيلي دجله (داراي چرخهاي لاستيكي و سرعتي معادل ۱۲۰ كيلومتر در ساعت)، تسخير چندين شهر و در آخر رسيدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندي، نيروها بايستي ساعت ۶ بعدازظهر روز دوشنبه ۳ مرداد به كرند و ساعت ۸ شب به اسلامآباد و ۱۰ شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام كنند.
اگر چه در ساعتهاي مقرر به كرند و اسلامآباد رسيدند، اما در مسير اسلامآباد به كرمانشاه و گردنه حسنآباد، از پيشروي آنها جلوگيري شد.
به هر حال اين عمليات به هر شكلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تأثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري ميتوان به دو حوزه تأثيرات و دستاوردهاي داخلي و تأثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم كرد.
تأثيرات و دستاوردهاي داخلي عمليات مرصاد
الف) تحكيم ثبات داخلي نظام و مشروعيت آن در بعد كارآمدي نظامي
معدود ناراضيان نظام را افرادي تشكيل ميدادند كه به نحوي از انحاء از پيروزي انقلاب اسلامي متضرر شده بودند اما با اعلام پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام خميني (ره) كه ايشان همانگونه كه اشاره شد از آن به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند، برخي از همين اقشار سرخورده از انقلاب اسلامي زمينه و بستر لازم را براي شايعهسازي عليه نظام و فاصله انداختن در بين ملت و نظام مناسب ديدند و شروع به جوسازي و تنشآفريني كردند.
صحبتهاي اين عده بيشتر پيرامون اين موضوع بود كه ايران از روي ضعف نظامي و به ناچار قطعنامه را پذيرفته است و رژيم جموري اسلامي ايران ديگر ياراي مقاومت در مقابل حملات خارجي را ندارد اما با پيروزي شكوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عمليات مرصاد، اين دستاويز تبليغاتي از بدخواهان نظام سلب شد.
ب) شناخته شدن دوست از دشمن و تصفيه عناصر مردمي از ضد مردمي
با حمله منافقين و موفقيتهاي نسبي و اوليه آنان مانند اشغال كرند غرب، اين عده چهره واقعي خويش را نشان داده و به اشكال مختلف سعي در امداد منافقين داشتند. به هر حال اين گروه نيز در جريان غائله منافقان شناسايي شده و از نيروهاي انقلابي و مردمي تفكيك شده و به سزاي اعمال و افكار خائنانه خود رسيدند و يا به عراق متواري شدند.
ج) تحكيم وحدت در بعد داخلي و تبلور مشاركت عمومي و همبستگي عمومي و همبستگي ملي
جنگ تحميلي به صورت ضمني و با درايت حضرت امام (ره) به عنوان يك عنصر وحدتبخش در جامعه ايران عمل ميكرد. با اعلام پذيرش قطعنامه به گواه تاريخ، رزمندگان اسلام در جبههها در هالهاي از غم و اندوه فرو رفتند؛ چرا كه اين انگيزه را داشتند كه دست كم تا چند سال ديگر و نيل به پيروزي و تحقق شعار (راه قدس از كربلا مي گذرد) دست از مبارزه و مقاومت نكشند.
در اين بين، خبر حمله منافقين به كشور از محور غرب در سراسر ايران و جهان منتشر شد.
با اعلام اين خبر، نيروهاي مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسيج و ... از تمام ايران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند كه تبلور همبستگي ملي و مشاركت عمومي را در اين جريان ميتوان مشاهده كرد.
استقبال گرم و پذيرايي درخور توجه استانهاي همجوار از آوارگان كرمانشاهي را نيز ميتوان ناشي از شكلگيري اين روحيه و تحكيم وحدت مضاعف در ملت ايران قلمداد كرد كه منجر به نوعي وفاق ملي شد.
دستاوردها و تاثيرات عمليات مرصاد در بعد خارجي و بينالمللي
الف: خنثيشدن نقشههاي صدام در چشمداشت به بهرهبرداري از اشغال ايران توسط منافقين
در اين راستا وي سعي داشت تا تداوم جنگ را ناشي از سياستهاي ايران قلمداد كند و از اين امر به عنوان يك اهرم تبليغاتي استفاده ميكرد اما در سطح تحليل خرد و فردي با در نظر گرفتن روحيه خشونتطلب و ذات توسعهطلب صدام حسين، وي قلبا از صلح با ايران رضايت چنداني نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقين به ايران فرصت جديدي براي گرفتن امتياز از ايران پيدا كند.
بدين لحاظ وي از هيچگونه كمكي اعم از نظامي، لجستيكي و اطلاعاتي و تبليغاتي به ارتش اصطلاحا آزاديبخش رجوي دريغ نمي ورزيد كه در اين خصوص اسناد معتبر وجود دارد.
با شكست مفتضحانه نيروي منافقين، آخرين اميد صدام نيز تبديل به ياس گرديد. به عبارتي، شكست نيروهاي منافقين مهر تأييدي بر شكست نظام عراق از ايران بود و ميتوان ناكامي رجوي را «شكست مضاعف» صدام حسين قلمداد كرد.
ب: تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در نظام جهاني
زمينه هاي تاريخي اختلاف ميان اين دو كشور نيز بر قوتيابي اين تئوري دامن زد. حمله عراق به ايران را ميتوان به نحوي ناشي از شكلگيري اين ايده محسوب كرد.
پس از شكستهاي سنگين و پي در پي ارتش عراق در عملياتهايي از قبيل ثامنالائمه (ع)، طريقالقدس، مطلعالفجر و به ويژه بيتالمقدس و والفجر ۸ كه منجر به آزادسازي خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهك منافقين به ايران در واقع آخرين اميد رژيم بعث عراق، قدرتهاي استكباري و كشورهاي منطقه براي خلع يد انقلابيون مسلمان از نظام ايران بود.
اما با رشادهاي رزمندگان، پشتيبانيهاي مردمي و رهبري بينظير حضرت امام (ره) اين عمليات ـ بطور اخص و جنگ تحميلي بطور اعم ـ با پيروزي ايران خاتمه يافت و بدين ترتيب زمينههاي لازم براي تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان فراهم شد.
ج: افزايش مشروعيت اسلامي ايران در افكار عمومي جهان بهواسطه حمايتهاي مردمي
با شكلگيري و حمله منافقين به ايران جهانيان در اين انديشه بودند كه مردم از حمايت نظام دست كشيده و به منافقين ملحق خواهند شد و در نتيجه نظام ايران سرنگون خواهد شد اما با پخش خبر حمله منافقين در كشور وضعيت به گونهاي متفاوت از اين تعابير خود را نشان داد. بدين ترتيب كه گروههاي مختلف مردمي از سراسر ايران به سمت جبهه غرب سرازير شده و نيروهاي رجوي در حالي كه هنوز به كرمانشاه نرسيده بودند، زمينگير شده و تار و مار شدند.
شركت گسترده نيروهاي مردمي در اين عمليات حاكي از حمايت همهجانبه مردم از نظام جمهوري اسلامي و مشروعيت فوقالعاده سياسي آن در افكار عمومي جهان بود. در واقع ميتوان پيروزمندان نهايي و ظفرمندان قطعي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را ملت سلحشور ايران قلمداد كرد.
شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدي بر روحيه باقيمانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد. بسياري از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگي و بنبست سازمان سخن به ميان ميآوردند و بسياري ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهاي اروپايي رفتند.
صدام نيز ۱۰ روز پس از اين شكست با برقراري آتشبس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه هزيمت سازمان مجاهدين خلق درعراق بود. سازمان درپي اين عمليات و تحولاتي كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد، هر روز بيش از پيش منزوي شد.
http://www.morsalat.ir
كانون هابيليان (www.habilian.ir)
ارسال توسط کاربر محترم:hasantaleb
÷÷
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}