200 هزار سال پيش؛ مردمان يخ
200 هزار سال پيش؛ مردمان يخ
200 هزار سال پيش؛ مردمان يخ
براي بسياري از مردم، نام انسان نئاندرتال(1) تصورات ذهني اي از يك موجود پر مو، خميده قامت، وحشي، عضلاني و كم عقل را بر مي انگيزد. اين درست همان ديدگاه مشتركي است كه دانشمندان و عوام در سال هاي پاياني قرن نوزدهم نسبت به اين انسان هاي كهن داشتند. ولي در سال هاي دهه 1950، زماني كه يافته هاي جديدي در اين باره به دست آمد و شواهد موجود باز بيني شدند، شمار رو به تزايدي از متخصصان به صف منتقدان اين ديدگاه پيوستند.
در زمان نگارش اين كتاب "وارثان" نوشته "ويليام گولدينگ"(3) نئاندرتال ها تبديل به جماعت ساده اي شده اند كه زندگي بي پيرايه آنان، توسط مهاجمان جنگجويي كه همان انسان هاي نوين هستند، از هم پاشيده است. با اين حال، "ديرينه انسان شناسان"(4) هنوز هم با بسياري از ويژگي هايي كه در مورد زيست شناسي و رفتار نئاندرتال ها مطرح مي شود، موافق نيستند و به ويژه درباره روابط آنان با انسان هاي نوين اختلاف نظر وجود دارد.
نئاندرتال ها، قد بلند و هيكل چهار شانه هايدلبر گنسيس ها را از دست دادند و كوتاه قد و خپله شدند. اين شكل بدني، براي حفظ حرارت شكلي آرماني به شمار مي رفت. آنان همچنين براي اين كه بتوانند از عهده شرايط لازم براي نحوه زندگي توان فرساي دوران يخبندان برآيند، تا حد زيادي عضلاني شدند. اين وضعيت بدني، در اوايل دوران كودكي حاصل مي شد.
آنان احتمال خويش را در مرداب ها يا كناره هاي عميق رودخانه ها به دام مي انداختند، سپس با زوبين هاي خود به آن نزديك مي شدند و از فاصله اي كوتاه جانور را از پاي در مي آوردند. فراواني آسيب هاي سر و گردن در بقاياي انسان هاي نئاندرتال مشاهده شده است، با الگوي موجود در ورزشكاران شركت كننده در نمايش هاي گاوچراني مطابقت مي كند؛ و اين نشان مي دهد كه انسان هاي نئاندرتال از نزديك با جانور عظيم الجثه سر شاخ و توسط آنها پرتاب مي شده اند.
اين غار نشينان حتي از افراد مسن و رنجور نيز مراقبت مي كردند. استخوان هاي يك نئاندرتال مسن كه آن را "لاشاپل اوسنتز"(11) ناميده اند، نشان مي دهد كه او تمام دندان هاي آسياي خود را از دست داده بود، طوري كه امكان جويدن غذا براي وي وجود نداشت.
با اين حال، استخوان بالاي حفره دنداني در اين نئاندرتال تا حدي التيام يافته بودند. اين مطلب نشان مي دهد كه نئاندرتال هاي ديگر پيش از غذا دادن به او، آن را برايش نرم مي كرده اند.
شبيه سازي هاي رايانه اي نشان مي دهند كه از زمان آغاز تداخل عمل ميان انسان هاي نئاندرتال و بشر جديد، بالاتر بودن ميزان مرگ و مير نئاندرتال ها در مقايسه با نياكان انسان امروزي تنها در حدود 2 درصد بيشتر بود، باعث مي شد تا آنها در مدت زماني حدود يك هزار سال به آستانه انقراض برسند. با اين حال، برخي از پژوهشگران معتقدند كه نئاندرتال ها هيچ گاه منقرض نشدند و در مقابل، با تداخل توليد مثلي با انسان هاي نوين، در جوامع نورسيدگان حل شدند و به اين ترتيب ژن هايشان همچنان در ميان مردمان كنوني اروپا باقي مانده است.
************
درس هايي از ادبيات
در زمان نگارش اين كتاب "وارثان" نوشته "ويليام گولدينگ"(3) نئاندرتال ها تبديل به جماعت ساده اي شده اند كه زندگي بي پيرايه آنان، توسط مهاجمان جنگجويي كه همان انسان هاي نوين هستند، از هم پاشيده است. با اين حال، "ديرينه انسان شناسان"(4) هنوز هم با بسياري از ويژگي هايي كه در مورد زيست شناسي و رفتار نئاندرتال ها مطرح مي شود، موافق نيستند و به ويژه درباره روابط آنان با انسان هاي نوين اختلاف نظر وجود دارد.
نئاندرتال ها چه شكلي داشتند؟
و چگونه در عصر يخ زنده ماندند؟
نئاندرتال ها، قد بلند و هيكل چهار شانه هايدلبر گنسيس ها را از دست دادند و كوتاه قد و خپله شدند. اين شكل بدني، براي حفظ حرارت شكلي آرماني به شمار مي رفت. آنان همچنين براي اين كه بتوانند از عهده شرايط لازم براي نحوه زندگي توان فرساي دوران يخبندان برآيند، تا حد زيادي عضلاني شدند. اين وضعيت بدني، در اوايل دوران كودكي حاصل مي شد.
شكارچيان گوشتخوار
آنان احتمال خويش را در مرداب ها يا كناره هاي عميق رودخانه ها به دام مي انداختند، سپس با زوبين هاي خود به آن نزديك مي شدند و از فاصله اي كوتاه جانور را از پاي در مي آوردند. فراواني آسيب هاي سر و گردن در بقاياي انسان هاي نئاندرتال مشاهده شده است، با الگوي موجود در ورزشكاران شركت كننده در نمايش هاي گاوچراني مطابقت مي كند؛ و اين نشان مي دهد كه انسان هاي نئاندرتال از نزديك با جانور عظيم الجثه سر شاخ و توسط آنها پرتاب مي شده اند.
پرستاري در جامعه
اين غار نشينان حتي از افراد مسن و رنجور نيز مراقبت مي كردند. استخوان هاي يك نئاندرتال مسن كه آن را "لاشاپل اوسنتز"(11) ناميده اند، نشان مي دهد كه او تمام دندان هاي آسياي خود را از دست داده بود، طوري كه امكان جويدن غذا براي وي وجود نداشت.
با اين حال، استخوان بالاي حفره دنداني در اين نئاندرتال تا حدي التيام يافته بودند. اين مطلب نشان مي دهد كه نئاندرتال هاي ديگر پيش از غذا دادن به او، آن را برايش نرم مي كرده اند.
انقراض
شبيه سازي هاي رايانه اي نشان مي دهند كه از زمان آغاز تداخل عمل ميان انسان هاي نئاندرتال و بشر جديد، بالاتر بودن ميزان مرگ و مير نئاندرتال ها در مقايسه با نياكان انسان امروزي تنها در حدود 2 درصد بيشتر بود، باعث مي شد تا آنها در مدت زماني حدود يك هزار سال به آستانه انقراض برسند. با اين حال، برخي از پژوهشگران معتقدند كه نئاندرتال ها هيچ گاه منقرض نشدند و در مقابل، با تداخل توليد مثلي با انسان هاي نوين، در جوامع نورسيدگان حل شدند و به اين ترتيب ژن هايشان همچنان در ميان مردمان كنوني اروپا باقي مانده است.
************
پينوشتها:
1- Neanderthals/ 2- H. G. Wells/ 3- Clive Gamble/ 4- Palaeoanthropologists/ 5- Homo neanderthalensis/ 6- Christoph Zollikofer/ 7- Auroch/ 8- musk ox/ 9- Hyoid bone/ 10- Stanley Ambrose/ 11- La- chapelle- aux- saints/ 12- Lapido
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}