اصفهان،شهر کليساها(1)


 

نويسنده:مهندس مقدي خدابخشيان(1)




 

تاريخچه:
 

منطقه ي مرزي بين ايران و ارمنستان که امروزه جلفا ناميده مي شود، سرزمين آبا و اجدادي ارامنه ي ساکن دراصفهان و اطراف مي باشد که از دوران باستان،با قرارگيري برجاده نظامي-تجاري مشهور آن روزگار،داراي شهرتي جهاني بوده و علاوه برتجارت در زمينه هاي طلاسازي، نقش برجسته کاري،معماري، مينياتور، ادبيات و هنرهاي سنگ هاي قيمتي، اشتهار داشته است.
تاجران ارمنيِ اين خطه،با سفربه اقصي نقاط جهان،آخرين تکنيک هاي فني و هنري زمانه را،همراه کالاهاي تجاري شان، از سرزمين هاي پيشرفته، به شهرشان مي آوردند و درجهت پيشبرد روزافزون شهر خود، تلاش مي کردند، تا اينکه با کوچ اجباري ساکنان به ايران، اين مرکز تمدن و فرهنگ،به کلّي از ميان رفت و ساکنانش حيات خود را در سرزميني ديگر به شکلي ديگر ادامه دادند[آيوازيان، 2004م.]
تنش هاي موجود ميان دو دولت ايراني و عثماني در قرن هاي15 و16ميلادي،کشور ارمنستان را به عرصه جنگ ميان اين دو دولت تبديل کرده بود،تا اينکه طي صلح نامه سال 1555ميلادي، کشورارمنستان و بخش هايي از منطقه ياد شده به دولت ايران واگذارگرديد که اين امرمخالف منافع دولت عثمان بود. از اين رو،طي حملاتي در سالهاي1590-1570ميلادي، مناطق ازدست رفته را دوباره به تصرف خود درآوردکه اين تسخير دوباره،تحقيري براي موقعيت دولت صفوي بشمار مي آمد[آيوازيان، 2004م.]
به همين دليل،دولت صفوي، سياست ها جانبي براي جلب اعتماد اقوام روشنفکر ارمني، گرجي،کرد و تاتار در پيش گرفت تا آنان را برعليه دولت عثماني، برانگيزاند.
در طي سفري که شاه عباس صفوي براي مقابله با دولت عثماني به شهر جلفاي قديم، کنار رود ارس داشت، به پيشرفت اقتصادي و فرهنگي ارامنه ساکن در آنجا واقف گشت و باتوجه به موقعيت پايتخت خود- اصفهان،و همچنين موقعيت سياسي اي که آن زمان براي دولتش پيش آمده بود، تصميم به استفاده از سياست ديرينه ايراني، يعني «زمين سوخته» گرفت، و با نابود کردن تمامي آنچه در مسير دشمن قرار داشت، براي ايجاد معضلي در زمينه ي تأمين آذوقه،ساکنان شهر را که مردمي پيشرفته در زمينه فرهنگي و اقتصادي بودند،با تحميل مشقت هاي بسيار،پس از فرصت سه روزه اي که به آنان داد،به پايتختش کوچاند[اميري، 1383هـ.ش.]
با مهاجرت ارامنه به اصفهان، روستاييان ارمني به مناطق اطراف اصفهان مهاجرت کردند و شهرنشينان جلفايي که اکثراً تاجر بودند، درساحل جنوبي رودخانه زاينده رود، شهرکي را بنا کردند که به ياد سکونتگاه قديمي شان-جلفاي قديم کنار رود ارس- «جلفاي نو» ناميدند. بدين ترتيب، شاه عباس هم به حريف جنگي اش- عثمانيان- ضربه زد و هم پايتختش را از حيث فرهنگي و اقتصادي ارتقاء داد، چراکه انحصار تجارت ابريشم و ادويه جات جاده ابريشم آن روز،دردست تجار ارمني جلفايي بود.
از آنجا که ارامنه،اولين ملّتي هستند که مسيحيت را در سال301ميلادي، به عنوان دين سمي کشور به رسميت شناختند، تعصبات خاصي نسبت به مسائل فرهنگي، مذهبي شان نشان مي دهند و همين اعتقادات، سبب برپايي اماکن مذهبي متعددي در نقاط مختلف گرديد.
کشور ارمنستان،همواره راه ارتباطي شرق و غرب بوده واين نقش ارتباطي را در زمينه هاي مختلف، ازجمله معماري برعهده داشته است؛چنانکه گنبدسازي را از ايران اقتباس کرده و در معماري خود وارد کرده و سپس آن را به اروپا رسانده است.[پاسدرماجيان،1366هـ.ش.]
ايران، داراي کليساهايي متعدد به صورت پراکنده در نقاط مختلف مي باشد که هريک، به دوره اي خاص از تاريخ تعلّق دارد.
در اين مطلب، به بررسي کلّي سبک هاي کليسا در ايران و سپس بررسي جزئي کليساهاي جلفا باتوجه به پلان موقعيت، پرداخته مي شود.

سبک هاي کليساها درايران:
 

کشورايران،از همان ابتداي نشر مسيحيت، داراي کليساهاي زيادي بوده است.
اين کليساها،به سه دوره زماني تعلّق دارند:
الف) کليساهايي که از بدو نشر مسيحيت تا قرون13 و14،و نيمه ي دوم قرن15 ساخته شده اند.
ب) کليساهايي که در دوره ي صفويه و قاجار بنا شده اند و اکثراً در اصفهان و نواحي اطراف هستند.
ج) کليساهايي که در قرون19 و 20 بنا شده اند.
اين کليساها،ازنظر پلان و شکل ظاهري نيز به چند دسته تقسيم مي شوند:
-کليساهاي باسيليکايي بدون گنبد
-کليساهاي باسيليکايي گنبددار
-کليساهاي با گنبد گريودار
-کليساهاي با گنبد بدون گريو
-کليساهاي چندگنبدي با يک گنبد شاخص تر
-کليساهاي با سقف تخت
-کليساهاي با گنبد گرجي
کليساهايي که داراي پلان مستقل هستند و آبسيد محراب آنها درجهت شرقي است و در مستطيل محاط مي باشند، به سه دسته تقسيم مي شوند:
-کليسا با پلان چليپايي محاط در مستطيل و گنبد مرکزي
-کليساهاي داراي صحن تک جناحي
-کليساهايي که به وسيله ستون هاي دو رديفه،فضاي داخلي شان به سه بخش تقسيم مي گردد[آراکليان، 1375هـ.ش.]

خصوصيات کليساها در جلفا
 

کليساهاي جلفا:
 

ارامنه،به دليل روح مذهبي اي که داشتند، پس از سکونت درجلفا، تعداد 24کليسا بنا کردند که اغلب،همنام کليساهاي شهر قديمي جلفا بوده،سبک خاصي را در کليساسازي دنبال مي کردند. هم اکنون 13عدد از آنها پابرجا هستند و مي توان آنها را در 6گروه زير تقسيم کرد:
1. پلان چهارگوش با گنبد مرکزي
2. پلان سه بخشي با 3گنبد مرکزي بزرگ
3. پلان چهارگوش مستطيلي با 4ستون
4. پلان چليپايي
5. پلان دوبخشي با دو گنبد
6. پلان با 3گنبد که گنبدبزرگ در بخش محراب است.[ميناسيان، 1992م.]
بناي کليساهاي جلفا، که با کمک هاي مالي خواجه ها و تجارجلفايي و در برخي موارد با استعانت هاي مردمي ايجاد مي گرديد و ويژگي هاي خاص در زمينه جانمايي، مصالح، هندسه فضايي، معماري و دکوراسيون داخلي، آنها را از ساير کليساهاي ارمني مختص ساخته است.
اين بناها، تماماً با مصالح آجر بوده و از معماري قرن 17ميلادي ايران، بسيار تأثير پذيرفته اند.
کليساهاي جلفا،دربافت متراکم شهري عجين شده و داراي حصاري در اطراف حياط هستند که بيشتر مواقع، يکي از جبهه هاي آنها به اين ديوار متصل است. قرارگيري در داخل بافت شهري و دارا بودن حصارهاي مرتفع،معماري اين بناهاي مذهبي را منحصربه فرد گردانده، آنها را درتشابه ديرهاي بزرگ قرن17ميلادي ارمنستان قرار مي دهد. تلفيق کليسا، با بافت اطراف شهر باعث شده است که گنبدهاي آنها به عنوان شاخصه اي از دور خودنمايي کنند.برج هاي ناقوس منفرد درداخل حياط کليساها، به دوران بعد از ساخت کليسا و اغلب، قرن 18ميلادي تعلّق دارند.
محوطه ي داخلي حياط کليساها در اطراف داراي بناهايي با کاربري سالن، محلّ سکونت کشيش،اتاق هاي حسابداري، مطبخ، ديرهاي کوچک و در برخي موارد، تعدادي آرامگاه هستند.
حق نظريان،کليساهاي جلفا را ازنظر ساختاري به 3گروه تقسيم مي کند:
- اولي،با 4جرز باربر و گنبدي که به آن تکيه دارد.
- دومي،با سالن گنبددار و دو جرز باربر يا 2جفت جرز باربر.
- سومي،داراي صحن تابستانه که به فضاي آزاد راه دارد.
نمازخانه ي تمامي کليساهاي جلفا، از داخل داراي محراب 5ضلعي و در دوطرف آن، اتاقک مربع شکل مي باشند.
هريک ازکليساهاي جلفا،داراي سبکي خاص، متعلّق به يکي از گروههاي ذکر شده است، که به نوبه خود اهميت ويژه اي دارد.
سبک منحصربه فردي از کليسا در جلفا وجود دارد که ازنظر نوآوري در گونه شناسي(تيپولوژي)،يگانه است و آن کليساهاي با صحن بازمي باشد، که به تبعيت از اقليم گرم و خشک اصفهان بوجود آمده است و به عنوان شاهکاري در پيشرفت معماري اين خطه به حساب مي آيد. اين کليساهاي تابستانه، که داراي محراب و صحن مرتبط با فضاي آزاد هستند، در قرن18، در محوطه برخي کليساها، يا در نزديکي آنها ايجاد شدند؛ به طوري که چنين سبکي در هيچ يک از کليساهاي ارامنه،نه در ارمنستان و نه
در ساير نقاط جهان، ديده نشده است.
نوآوري هاي موجود در کليساهاي جلفا، نه تنها آن را درميان ساير کليساهاي ارمني، منحصر به فرد مي گرداند،بلکه درميان کليه کليساهاي مسيحي نيز جايگاه خاصي به آن مي دهد.
وسعت و هندسه ي فضايي کليساهاي جلفا نيز از ديگر نوآوري ها به شمار مي روند.
پلان معماري و حلّ هندسه فضاييِ داخلي کليساهاي جلفا، پيرو سبک معماري ارمنستان قرون وسطي، شامل سالن گنبددار باسيليکايي است،ولي ازنظر تزئينات داخلي و وسعت فضايي آنها، در معماري کليساها کاملاً يگانه و بي نظير مي باشند.
استفاده ازمصالح آجر و گوشه هاي راست، همچنين گنبدهاي تخم مرغي و دوپوسته، برگرفته ازمعماري اسلامي مي باشد.
کاربرد برخي شاخصه هاي مساجد در بناهاي کليساهاي جلفا را مي توان، به دليل تعصب مذهبي مسلمانان اصفهان و جلوگيري از بروز برخي اختلافات مذهبي برشمرد.
استفاده از برخي تکنيک هاي معماري ايراني را در بخش هاي شرقي و غربي نمازخانه هاي کليسا،مثلاً در استفاده از گنبدهاي نيمه به جاي اتاق هاي کامل، مي توان مشاهده کرد.
همچنين، وجود قوس هاي5 و 7 و نوک تيز تزئيني و باربر،و در برخي موارد، استفاده از کاهگل در پوشش ديوارها و گنبد خارجي را مي توان تأثير معماري محلّي دانست.
استفاده از آجرهاي رنگي زرد و آبي به صورت معرق و معقلي،در فضاي داخلي کليساها، همچنين، استفاده از گره چيني ها در بخش هاي ورودي را مي توان از هنرهاي خاص عصرصفوي برشمرد. نقاشي هاي داخلي کليساها را نيز مي توان مربوط به سبک شرقي-اروپايي قرن17، بخصوص سبک نقاشي هاي ايتاليايي دانست.
لازم به ذکراست که سبک نقاشان ارمني جلفا،تأثيرگذار در سبک نقاشي عصر صفوي بوده و بنيان گذارهنر نقاشي روي پارچه در ايران، ارمنيانِ جلفا مي باشند.
چنين سنتزي در معماري ارمني و ايراني، وقتي پلان معماري اصيل ارمني، به موازات برخي شاخصه هاي مساجد قرار مي گيرد و مينياتوربه سبک ارمني در کنار نقاشي هاي سبک اروپايي مي آيد، باعث مي شود که معماري کليساهاي قرن17 جلفا، در تاريخ معماري، جايگاه منفرد و خاصي را بيابد.[حق نظريان، 2004م.]
در اينجا، به بررسي مختصر کليساهاي جلفاي اصفهان پرداخته مي شود:
13کليساي پابرجاي جلفا عبارتند از:
1. آمناپرکيچ (منجي همگان) (AMENAPRKITCH) (وانک)
2. يعقوب مقدس (HAKOP)
3. گورک مقدس (GEVORK)
4. مريم مقدس (MARYAM)
5. استپانوس مقدس (STEPANOS)
6. يحياي مقدس (JOHN or HOVHANES)
7. کاتارينه مقدس (KATARINE) (دير زنان سياهپوش)
8. بيت لحم (BETLEM)
9. نيکولاس مقدس (NIKOQAYOS)
10. گريگور مقدس (GRIGOR)
11. ميناس مقدس (MINAS)
12. سارکيس مقدس (SARKIS)
13. نرسس مقدس (NERSES)
در نقشه راهنما، کليساهاي مذکور به ترتيب اعداد فوق، جانمايي شده اند.
منبع:نشريه دانش نما،شماره 162-161.