مرمت کليساي حضرت مريم در جلفا(1)
مرمت کليساي حضرت مريم در جلفا(1)
مرمت کليساي حضرت مريم در جلفا(1)
نويسنده: دکتر عبدالله جبل عاملي(1)
مقدمه
آغاز عمليات
تهيه طرح مرمتي
مطالعه و بررسي
- دين زرتشت، مربوط به اعتقادات ايرانيان پيش از ورود اسلام بوده و در دوران توسعه اسلام، زرتشتيان در انتخاب دين خود مختاربوده اند. کليميان نيز که در عهد عتيق به اصفهان مهاجرت کرده بودند، همواره درکنارمسلمانان مي زيسته اند و احداث چندين کنيسه در محله جويباره دلالت بر آزادي آنان درانجام مراسم مذهبي دارد. مسيحيان،عمدتاً از دوران حکومت ايلخانان در سرزمين ايران حضور داشته اند و خصوصاً ازدوره صفوي که ارامنه به اصفهان مهاجرت کردند، گروههاي مبلغان کاتوليک نيزبه اصفهان اعزام شدند و با کسب مجوزازحکومت صفوي، به احداث کليسا و صومعه پرداختند.
- آنچه حائزاهميت است،اين است که در شهر ما از قديم الأيام،پيروان اديان آسماني درکنارهم و با هم زيستيِ مسالمت آميز، زندگي مي کرده اند.ازهمين رو، وجود بناهاي مذهبيِ باقي مانده از گذشته، داراي ارزش هاي استنادي است،و بنابراين، حفظ و مرمت آنها، درواقع جلوگيري از انهدامِ شواهد و نشانه هاي تاريخي و اثبات وجود آزادي و هم زيستي اديان تلقي مي گردد.
- به همين دليل است که سازمان ميراث فرهنگي کشور، درسال1384 با نمايندگان انجمن ملّي آناستازيس
(N.G.O ايتاليايي) و سفارت واتيکان در تهران، تفاهم نامه اي مشترک تدوين و امضاء کردند که براساس آن، دوطرف ايراني و ايتاليايي، متعهد گرديدند به طور مساوي و مشترک،طرح مرمتي کليساي کاتوليک ها در محله جلفاي اصفهان را اجراء نمايند.اين بناي قديمي، عمدتاً به خاطر ارزش هاي تاريخي- فرهنگي، در فهرست آثارتاريخي اصفهان به ثبت رسيده است و همچون ديگر کليساهاي گريگوري در جلفا و کنيسه هاي کليميان در محله جويباره و غيره،تحت حمايت و حفاظت قانوني قرار دارد.
- بررسي هاي فيزيکي و موضعي با تهيه نقشه هاي معماريِ وضع موجود آغاز گرديد. درحين انجام رولوه، نشانه هاي بسياري از وجود يک عمارتِ دوطبقه چسبيده به ديوارشمالي ساکن کليسا بدست آمد و معلوم گرديد که در گذشته اي نه چندان دور(احتمالاً درزمان احداث مدرسه فرانسوي ها در محوطه باغ کليسا)، اين قسمت که يک بناي خشتي بوده و به علّت متروکه بودن به صورت نيمه مخروبه درآمده بوده،کاملاً تخريب و محلّ آن تسطيح گرديده است.با احداث مدرسه فرانسوي ها، علاوه بر تخريب عمارت چسبيده به نمازخانه کليسا،درقسمت هاي ديگر نيز تغييراتي بوجود آورده اند، مانند ايجاد سالن اجتماعات در محلّ مطبخ قبلي دير و فضاهاي جانبي که درآنجا تغيير کاربري داده شده است.
معرفي فضاها
- فضاي مستطيل شکل با دو ديوار قطور در دوطرفِ آن محدود شده است که با جرزهاي باربربه پنج دهانه تقسيم مي شود. درقسمت همکف،اين دهانه که با جرزهاي ياد شده از هم مجزا و قابل شناسايي هستند، به صورت تورفتگي غرفه مانند ساخته شده و در ارتفاع، با تاق نماها پوشيده شده و بر روي اين غرفه ها،غلام گردش قرار گرفته است. فضاي کوچک ورودي، داراي ارتفاع کوتاهي است و بر روي آن، فضاي نواختن اُرگ قرار دارد که دسترسي به آن با پلکاني از فضاي ورودي تأمين شده است و بر روي تالار اصلي، کاملاً اشراف دارد. بر بالاي غرفه هاي طرفين تالارِ نمازخانه، در هر ضلع، دو بالکن تعبيه شده که گروههاي آواز و کُردرآنجا قرار مي گرفته اند. در زير فضاي مهراب، يک زيرزمين به صورت دخمه در درون خاک حفر شده که عمدتاً کاربري تدفيني داشته است و پله هاي ورود به آن،دقيقاً بر روي محور مهراب قرار دارند.درجبهه جنوبي تالار در پشت ديوارهاي ضخيم خشتي، دو فضاي کوچک قرار دارد که داراي سبک صفوي است، با تاق هاي جناغي هفت و پنج، و بيش تر به عنوان اتاق کشيش،بهره برداري مي شده است.پوشش اصلي تالار،به صورت تاق و تويزه است و بر روي دهانه جلوي مهراب، يک نورگير از سقف،به صورت گنبد کوچکي ساخته شده و از منشور هشت ضلعي زير گنبد نور،به داخل تالار وارد مي شود. علاوه برآن،پنجره هاي فوقاني غلام گردش ها نيزمنابع نوررساني هستند.
به طورکلّي،تالار اصلي کليسا، داراي فضاي جالبي است که با تناسبات معقول در پلان و ارتفاعات،شايستگي يک اثر معماري قابل توجه را کسب نموده است.
- در جبهه ي شمالي تالار، يک بناي خشتي در دوطبقه وجود داشته و همان گونه که قبلاً به آن اشاره شد،درتغييرات انجام گرفته در گذشته، اين ساختمان،کاملاً تخريب شده است و تنها اثر برجاي مانده از آن، مجموعه برج ناقوس است که با آجر پخته به صورت آجرتراش و آب ساب با مهارت و دقت، ساخته شده و پوشش فوقانيِ ناقوس، داراي يک شکل هندسي هرمي است.
معرفي سازه هاي معماري و تکنولوژي ساختاري
- درشروع ايجاد تويزه هاي نيم دايره (پاکار) تيرهاي چوبي به صورت کلاف در دوجهت نصب شده اند. تعدادي تير چوبي بر سر ديوارها و به موازات طول تالار قرار گرفته اند که ازميان جرزهاي باربر مي گذرند و از داخل غلام گردش ها قابل رؤيت هستند. اين عناصر سازه اي عمدتاً براي جلوگيري از شکستن ديوار در خطوط عمودي مفيدند.تعداد ديگري ازکلاف هاي چوبي نيز به صورت عرضي قرار گرفته اند و پاي قوس هاي پوششي را به هم متصل مي سازند.اين اجزاء، عمدتاً داراي نقش مهاربندي بوده اند تا از رانش تويزه ها به طرف خارج جلوگيري به عمل بياورند، ولي وضعيت تاق ها درهنگام آغاز عمليات مرمتي نشان داد که اين کلاف ها مقاومت کافي براي جلوگيري از رانش را نداشته اند. (در مبحث آسيب شناسي شرح داده خواهد شد.)
- بخش ديگري از سازه هاي بنا، شالوده هاي آن است که در زمان بررسي ها با انجام پي گردي هاي موضعي مشخص گرديد. کليه ديوارها و جرزهاي باربر کليسا بر روي يک شالوده گل شفته آهک قرار گرفته اند و بستر آن در داخل زمين داراي خاکي نسبتاً متراکم و مقاوم است. عمق اين خاک رسوبي به چندين متر مي رسد. (در داخل محوطه حياط اقدام به حفر دو چاه براي دفع آب باران نموديم و بدين ترتيب، مشخصات خاک آن محوطه بدست آمد. مقاومت آن بالغ بر دوکيلوگرم بر سانتي متر مربع است.)
معرفي سطوح تزئيني
تزئينات موجود،به صورت نواري در لبه جرزها و تاق ها با الگوي ساده و با آب رنگ نقاشي شده اند و گرچه مصالح آن چندان مرغوب و پايدار نيست، بهرحال، اجراي آن استادانه بوده است.
منبع:نشريه دانش نما،شماره 162-161.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}