حجاب و نقش آن در سلامت روان (4)


 

نويسنده :عباس رجبي




 

پاي بندي به اصول اخلاق انساني
 

يکي از ضروري ترين نيازهاي آدمي در رسيدن به سلامت رواني، اخلاق و پاي بندي به اصول آن است. انسان زماني مي تواند به سلامت و آرامش رواني برسد که در سايه ي ايمان و اخلاق زندگي کند. ايمان به خدا، بزرگ ترين پاي گاه دروني هر فرد است که مي تواند به تمام اضطراب ها، نگراني ها و ترس هايش خاتمه دهد؛ چنان که قرآن مي فرمايد :«الا بذکر الله تطمئن القلوب؛(1)فقط با ياد خدا دل ها آرام مي شود؛ همان آرامشي که نتيجه ي سلامت رواني فرد است.
شرط اصلي پاي بندي به اخلاق پرهيز از سقوط در پرت گاه شهوت هاي حيواني است. پيامبر اسلام(ص)در حديثي، بزرگ ترين زمينه ي سقوط اخلاق را افتادن مردان و زنان در دام شهوت هاي جنسي مي داند.(2) امام علي (ع)نيز در اين باره مي فرمايد :«لو لا النساء لعبد الله حقاً حقاً(3).اگر بي حجابي و بي بند و باري زنان نبود آن قدر ايمان و اخلاق مردم خوب مي شد که هيچ کس نافرماني خدا را نمي کرد و خداوند حقيقتاً مورد پرستش قرار مي گرفت. هم چنين امام رضا(ع)وجود روابط آزاد بين زن و مرد را علت بسياري از جنايت ها و مفاسد اخلاقي معرفي مي کند(4).
براي اتقان بيش تر مطلب، به چند روايت ديگر اشاره مي کنيم:
قال رسول الله (ص):«ما ترک بعدي فتنه اضرّ علي الرجال من النساء؛(5)پيامبر خدا(ص)فرمودند :پس از من براي مردان، فتنه اي زيان بارتر از زنان نخواهد بود.»
قال رسول الله (ص):«اتقوا النساء فان ابليس طلاع رصاد و ما هو بشي من فخوخه با وثق لصيده في الاتقياء من النساء؛(6)
پيامبر خدا(ص) فرمودند: از زنان بپرهيزيد؛ زيرا شيطان(از حالت هاي دروني شما)بسيار آگاه و در کمين شماست و هيچ يک از دام هاي وي براي صيد پرهيزگاران مانند زنان مورد اطمينان نيست.»
قال رسول الله (ص):«اوثق سلاح ابليس النسا؛(7)
پيامبر خدا (ص)فرمودند:محکم ترين سلاح شيطان، زنان هستند.»
بنابراين مي توان نتيجه گرفت حفظ اخلاق و ايمان جوامع و برقراري صلح و صفا، بستگي زيادي به حفظ حجاب و حريم زن و مرد دارد.
اين جاست که مي توانيم به ارزش حجاب و پوشش زن پي ببريم و آن را عاملي مهم در حفظ اخلاق و راهي براي رسيدن به سلامت رواني بدانيم.
ولتر(8) درباره ي نقش زن در حفظ اخلاق مي گويد:«وظيفه ي زنان، تهذيب اخلاق مردان است.»نيز از اوست که: «زن آفريده شده تا شيرازه ي سعادت و ارتقاي موجودات پيوسته بماند».(9)
به يقين اگر زن حجاب و پوشش مناسب نداشته باشد عامل به وجود آمدن فساد در جامعه و نابودي اخلاق مي شود و زمينه ي تنزل انسان را به حيوانيت و متصف شدن به صفت هايي چون بي وفايي، دروغ گويي، حيله گري، تشتت افکار و ...را به وجود مي آورد و باعث مي شود که انسان هر جنايتي را انجام دهد. بنابراين، بي حجابي مي تواند به بستر مناسبي براي به وجود آمدن بيماري هاي رواني براي زنان و مردان تبديل شود.
چنان چه وضعيت کنوني جوامع غربي-که پوشش و حجاب از ارزش هاي زن به شمار نمي آيد -گوياي اين حقيقت است که بر اثر بي حجابي و برهنگي، فساد و فحشا چنان گسترش يافته است که دختران و پسران از خانواده ي خود هم در امان نيستند و زن که بايد مظهر عاطفه و اخلاق باشد، عامل قساوت، بي رحمي، فساد، قتل، آدم ربايي و تجاوز به عنف شده است اما وقتي ما براي روابط بين زن و مرد، حريم و قانوني چون حجاب قرار دهيم و لذت هاي جنسي را محصور در خانواده کنيم، هرگز به اين مشکلات درمان ناپذير رواني و روحي مبتلا نمي شويم و بهتر مي توانيم زمينه ي رشد و شکوفا شدن استعدادهاي انساني و رسيدن به سلامت رواني افراد، به ويژه زنان و دختران را، آماده کنيم.

حفظ استواري خانواده
 

يکي ديگر از آثار و فوائد حجاب که در سلامت رواني زنان تأثير دارد نقشي است که در پاي بندي همسران به پيمان مقدس ازدواج دارد؛ زيرا حجاب و پوشش باعث مي شود، زن از نگاه هاي آلوده ي مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشق هاي آزاد، محفوظ بماند و به زندگي و خانواده ي خود وفادار باشد. در حالي که شيوع بي حجابي و بي بند و باري، باعث مي شود شوهران به جاي توجه و محبت به همسران شان، به دنبال لذت جويي از زنان آرايش کرده ي کوچه و بازار باشند و زنان نيز از جلوه گري و طنازي براي به دام انداختن مردان بيگانه ابايي نداشته باشند. در نتيجه عشق و علاقه بين همسران از بين مي روند و باعث فروپاشي خانواده مي شود.
اهميت اسلام به حجاب و پوشش از آن جهت است که نظام خانواده، از گسستگي حفظ شود و اعضاي آن از خطرها و آسيب هاي رواني بي بند و باري مصون بمانند در حالي که آزادي زن در جلوه گري و نمايش زيبايي هاي زنانگي اش، آثار مخربي بر سلامت رواني خانواده و به ويژه بر خودش مي گذارد زيرا مفهوم بي حجابي اين است که زن مجاز باشد براي هر مردي خودآرايي کند بدون ترديد ادامه ي اين روند باعث مي شود زن از خانه بيرون بيايد و آواره ي کوچه و خيابان گردد اين در حالي است که نشو و نماي نيروي فعال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثير شگفتي که زن مي تواند در رشد و تعالي جامعه ي انساني داشته باشد در سايه ي خانه و خانواده شکوفا مي شود. به گفته ي لمبروزو «براي زن نيکوترين دوره ي زندگاني، همان دوره اي است که همه ي نيروهاي روحي و جسمي او صرف پرداختن به خانواده و جامعه مي شود.»(10)
آزاد شدن از قيد خانه و خانواده، به معناي از دست دادن آرامش و امنيت رواني است. خانه را مسکن گويند زيرا محل سکونت و آرامش روحي براي انسان است. اگر زن اين جاي امن و سکون و محل شکوفايي استعدادها و نيروهاي دروني اش را از دست داد، آرامش و سلامت رواني خود را نيز از دست مي دهد. فشارهاي رواني اي که امروز دامن گير زنان غربي شده، به اين دليل است که بي بند و باري و داشتن روابط جنسي، سبب شده از زندگي در خانه بيزار شوند و وظيفه ي مادري خود را فراموش کنند و به جاي آن در قيد و بند رقابت هاي زندگي مدرن امروزي بيفتند و تمام ارزش هاي معنوي خود را فدا کنند. اينک يکي از نتايج عشق آزاد و تأثير آن را در به خطر انداختن سلامت رواني زنان، يادآوري مي کنيم.
در شوروي (سابق)در ضمن نخستين سال ها پس از انقلاب اکتبر، گرايش رسمي به طرف عشق آزاد جلب شد. انگلز(11)(فيلسوف و اقتصاددان آلماني 1895-1825)زناشويي را يکي از شکل هاي تاريخي باقي مانده از سرمايه داري مي پنداشت. بنابراين در شوروي پيوند آزاد هم چون زناشويي، مورد موافقت بود و به نسبت گسترش شعور کمونيستي در توده ها، زناشويي بايستي کاملاً از بين مي رفت و عشق آزاد جانشين آن مي شد. نتيجه ي اين تجربه کاملاً آشکار است. خودکشي زناني که ترک شده بودند، به نسبت، شيوع بيش تري يافت(و)افزايش آهنگ سقط جنين به طور جدي در جمعيت کشور اثر گذاشت و سلامت(جسمي و رواني)تعدادي از زنان را به مخاطره انداخت... به طور غم انگيزي تعداد زيادي از کودکان ترک شده، آدم هاي خانه به دوش و آواره و جاني، کساني بودند که از پيوند عشق ازاد به دنيا آمده بودند. خلاصه اتحاد شوروي، از ديدگاه اجتماعي، «شکست تجربه ي عشق آزاد» را پذيرفت».(12)
امروزه ما شاهد تکرار اين تجربه ي تلخ در جوامع غربي هستيم و پيش بيني ويل دورانت از روند بي بند و باري در غرب عملاً تحقق پيدا کرده است. وي در اين باره مي گويد:
به زودي زماني خواهد رسيد که هيچ مردي نخواهد خواست با زني که با هم از تپه ي زندگي بالا رفته بودند پايين برود و ازدواج بي طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف.»(13)
وضع کنوني جوامع غربي بر اثر آزادي بي حد و حصر زنان در خودآرايي و دلبري، از اين هم بدتر شده و بر اساس آمارهاي موثق، روز به روز به تعداد ازدواج هاي غير رسمي افزوده مي شود. دکتر مکيه مزرا درباره ي آثار مخرب آزادي روابط زن و مرد بر نظام خانواده مي نويسد:
يکي از آثار بي بند و باري اين است که مردان از تشکيل خانواده خودداري مي کنند؛ زيرا لذت هاي جنسي براي آن ها هميشه فراهم است و به آساني مي توانند به آن برسند بدون آن که بخواهند خود را در قيد و بند خانواده و مشکلات آن قرار دهند.»(14)
بدين ترتيب معلوم مي شود که بي حجابي و بي بند و باري تا چه حد مي تواند نظام خانواده را متزلزل کند و سلامت رواني اعضاي آن را به خطر اندازد. ما در اين جا تأثير بي حجابي را بر تزلزل فروپاشي خانواده از چند جهت بررسي مي کنيم تا معلوم شود چگونه سست شدن ارکان خانواده باعث از بين رفتن جاي گاه زن مي شود و نشاط و آرامش او را زير سؤال مي برد.
8-1 تأثير گسترش فحشا و بي بند و باري در تزلزل خانواده
اگر زنان در جلوه گري و نمايش زيبايي هاي ظاهري خود در خارج از محدوده ي خانواده، آزاد باشند چگونه مي توانند براي شوهران خود همسري باوفا بمانند و در نتيجه مايه ي خرسندي خود و آرامش گر زندگي آنان باشند. آن ها به زودي محبت همسران شان را از دست مي دهند عشق و صميميت جاي خود را به اختلاف و نزاع مي دهد و نتيجه ي آن چيزي جز دچار شدن زنان به فشارهاي رواني ديگري نيست. فلسفه ي پوشش و منع کام يابي جنسي از غير همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگي اين است که همسر قانوني شخص از لحاظ رواني، عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالي که در سيستم «آزادي کام يابي»، همسر قانوني از لحاظ رواني، يک رقيب و مزاحم و يا زندان بان به شمار مي رود، در نتيجه کانون خانوادگي بر اساس دشمني و نفرت پايه گذاري مي شود.(15)
برتراندراسل درباره ي اهميت پيوندهاي خانوادگي مي نويسد:
زناشويي نبايد از نظرگاه عشق بازي هاي موقتي نگريسته شود. اگر اين عشق هاي موقتي و زودگذر که در سر راه هر زوج ممکن است قرار گيرد با تحمل و انديشه برطرف نگردد چه بسا که هر يک از دو زوج به سوي شخص ديگري متمايل شده و زندگي آن ها در هم ريخته شود و يک زناشويي تازه شکوفه کند؛ و اين زناشويي تازه نيز خود دست خوش عشق زودرس ديگري شود که در صورت تداوم اين وضع چه بسا که به سرعت اساس خانواده ي مشترک در هم ريخته شود.(16)
خانم لمبروزو نيز مي گويد:
بارها ديده شده است در ممالکي که زن ها بيش تر طنازي و دلبري مي نمايند، مردها نسبت به آن ها بدبين بوده، از قبول زناشويي سرپيچي مي کنند و بارها مشاهده شده است که حتي بعد از تشکيل خانواده، در اثر آشنايي مردان با اين گونه زنان نفاق و جدايي ميان همسرها توليد گشته است.(17)
8-2 افراط در مصرف وسائل آرايش
از عوارض ديگر بدحجابي در به خطر انداختن کانون محبت خانواده، توجه به مدگرايي و مصرف بي رويه وسائل آرايشي و روي آوردن به کارهايي از قبيل جراحي پلاستيک براي زيباتر شدن است. اين کارها موجب صرف هزينه هاي فراوان است که براي بسياري از مردان پرداخت آن مقدور نيست و يکي از اين دو نتيجه را به دنبال دارد: يا باعث جنگ و نزاع هميشگي بين زن و شوهر مي شود، زيرا مردان غالباً توان پرداخت چنين هزينه هاي سرسام آوري را ندارند و اگر هم براي مردي پرداخت آن مقدور باشد خوشايند او نيست او از اين که مي بيند بايد هزينه ي زيادي بپردازد تا همسرش در انظار عمومي و براي مردان بيگانه خود را بيارايد رنج مي برد و از پرداخت آن اکره دارد؛ و يا زنان از حسرت نداشتن آن غصه مي خورند همه اين ها نتيجه اي جز فشارهاي رواني براي زنان ندارد.
8-3 سردمزاجي جنسي(18)
مطالعات علمي نشان مي دهد هر چه زنان در بين انظار عمومي بيش تر برهنه شوند، در آميزش جنسي سرد مزاج تر خواهند بود و کم تر مي توانند شوهران خود را به اوج لذت جنسي(19) برسانند. منطقي(1373)در مطالعه ي خود، تأثير جاذبه هاي زنان را در آستانه ي ادراکي مردان بررسي مي کند و نتيجه مي گيرد که در اثر رعايت نکردن حجاب و افراط در جلوه گري زنان، آستانه ي ادراکي مردان تغيير کرده، درک آن ها از زيبايي زنان کم تر مي شود. به گفته ي پاک نژاد(1365)هر چه انسان ها در برابر يک ديگر عريان تر شوند، سطح برداشت جنسي و سکسي شان، سوز و عشق و جذبه اش کم تر و يک نواخت تر و به هم نزديک تر مي گردد؛ و در عمل مي بينيم، متخصصان مامايي و بيماري هاي زنان، زودتر از ديگران به علت سر و کار داشتن با اعضاي جنسي، با ارگاسم و اوج لذت جنسي وداع مي کنند.(20)
از بين رفتن لذت جنسي در روابط بين زن و شوهر، اثرات زيان بخشي در روابط خانوادگي آنان مي گذارد و به ايجاد تنش و جدايي مي انجامد.
چنان که سعدي نيز در کتاب گلستان در ضمن يک حکايت مي گويد:
زن کز برِ مرد بي رضا برخيزد
بس فتنه و جنگ از آن سرا برخيزد.» (21)

پي‌نوشت‌ها:
 

1.رعد، آيه 28.
2.قال رسول الله (ص):النساء حبائل الشيطان،(نوري،1988،ج1، ص159)
3.محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج20،ص35.
4.عن الرضا عليه السلام فيما کتب اليه من جواب مسائل:و حرم الله الزنا لما فيه من المفاسد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترک التربيه للاطفال و فساد المواريث و ما اشبه ذلک من وجوه الفساد،(همان،ص311)
5.ابوالقاسم پاينده، نهج الفصاحه، ص533.
6.همان، ص10.
7.همان،ص970.
8.voitaire
9.ولتر به نقل از احمد زرازوندي، افکار جاويدان،ص81.
10.جنيا لميروزو، روح زن، حسام شهر ئيسي، ص9.
11.Enjeis
12.لپ اينياس، روان شناسي عشق ورزيدن، کاظم سامي، ص189.
13.ويل دورانت، لذات فلسفه، عباس زرياب، ص170.
14.مکيه مزرا، مشکلات المراه المعاصره ،ص354.
15.مرتضي مطهري، مجموعه آثار(مسئله حجاب)ص437.
16.برتراندراسل، زناشويي و اخلاق، مهدي افشار،ص272.
17.جنيا لمبروزو، روح زن، حسام شهرئيس،ص47.
18.frigidily
19.orgasm
20.سيد رضا پاک نزاد، اولين دانش گاه و آخرين پيامبر،ج19،ص39.
21.مصلح الدين شيرازي، گلستان، ص142.
 

منبع:نشريه پيام زن، شماره 219.