ماشين حساب هاي عجيب انساني
ماشين حساب هاي عجيب انساني
ماشين حساب هاي عجيب انساني
نويسنده:ندا بهجتيان
در دنيا انسان هاي باهوشي وجود دارند که ثابت کرده اند بدون نياز به ماشين حساب و کامپيوتر هم مي توان محاسبه هاي دشوار انجام داد
اگر جزو خواننده هاي پر و پا قرص سرنخ باشيد حتماً در شماره 51 با علي بيات موحد آشنا شده ايد؛مردي که به خاطر نيروي شگفت انگيز ذهنش به سوپر مغز ايراني مشهور شده است.درگزارش امروز سراغ انسان هاي شگفت انگيز ديگري در سطح دنيا رفته ايم که با تقويت نيروي ذهني شان، مغز خود را به يک ماشين حساب زنده تبديل کرده اند؛البته اين انسان هاي عجيب از بهره هوشي بالايي هم برخوردارند.
يکي از عادت هاي جالب توجه آلکسيز اين است که او هميشه يک عدد را به صورت اتفاقي از کامپيوتر انتخاب کرده و ريشه سيزدهم آن را حساب مي کند؛بعد هم همين کار را با کامپيوتر انجام مي دهد تا ببيند توانسته به جواب صحيح برسد يا خير و در بيشتر موارد هم پاسخ او صحيح است.
يکي از محققان موزه علوم لندن درباره آلکسيز و قدرت ذهني عجيبش مي گويد:« او داراي ذهني بزرگ است؛ طوري که انگار تمامي اعداد دنيا در آن جاي مي گيرند. اين مرد بزرگ ترين محاسبات دنيا را آن چنان در آرامش انجام مي دهد که انگار يک عمل جمع ساده بين دو عدد کوچک است».
آلکسيز در عرض کمتر از يک ماه- يعني در 17 دسامبر 2004- توانست ريشه سيزدهم يک عدد تصادفي صد رقمي را در 3/625 ثانيه پيدا کرده و حتي يک بار ديگر آن را امتحان کند. افرادي که همزمان با کامپيوتر اين کار را انجام دادند، مثل لماير به اين نتيجه رسيدند که جواب برابر است با 45792573! همان طور که مي بينيد شکستن اين رکورد در زماني کمتر از 3/625 کاري بعيد و دور از ذهن به نظر مي رسد.
بعد از اين رکورد شکني رويايي، آلکسيز تصميم گرفت که تمرينات بيشتري انجام بدهد و اين بار ريشه سيزدهم يک عدد 200 رقمي را پيدا کند! بنابراين هر روز با انجام دشوارترين تمرينات رياضي به تقويت ذهن خود پرداخت و بالاخره توانست در 6 آوريل 2005 اين محاسبه را در 8 دقيقه و 33 ثانيه انجام دهد؛ کاري که انجام آن نظر اول بعيد و دور از ذهن بود؛ اما آلکسيز با موفقيت اين محاسبه را انجام داد و البته باز هم دست از تلاش برنداشت و آن قدر تمرين کرد تا در 30 جولاي 2007 در دانشگاه آکسفورد رکورد خود را به 77/99 ثانيه کاهش داد و در 15 نوامبر همان سال براي بار سوم اين محاسبه را در 72/4 ثانيه انجام داد.
آنها از آلکسيز تقدير کرده و با تعجب از او درباره چگونگي اين کار سؤال کردند. آلکسيز در پاسخ به آنها گفت:« من بيشتر از چهار سال هر روز تمرينات مختلف رياضي را به صورت ذهني انجام مي دادم.البته اين کار اصلاً راحت نيست و براي انجام آن بايد سه مهارت محاسبه کردن، حفظ کردن و دانستن رياضي را به طور کامل دارا بود. به نظر من اين موهبتي الهي است که از سوي خدا به من عطا شده و من هميشه به خاطر داشتن اين موهبت خدا را شکر مي کنم.»
آلکسيز لماير به تمام کساني که دوست دارند حافظه شان را تقويت کنند، توصيه مي کند که هر شب قبل از خواب سعي کنند تمام اتفاقاتي را که در طول روز براي آنها رخ داده و تمام کارهايي که انجام داده اند را به طور کامل به ياد بياورند، بعد از آن سعي کنند اتفاقات روز گذشته را هم به طور کامل مرور کنند؛ از حل جدول کلمات متقاطع هم غافل نشوند.
بعد کم کم به جاي استفاده از ماشين حساب از ذهن خود استفاده کنند،از حساب هاي ذهني راحت شروع کرده و کم کم آنها را سخت تر کنند اما ذهن خود را خسته نکنند. سعي کنند تمامي اين تمرينات را از روش هاي راحت تر شروع کرده و به مرور زمان آن را دشوارتر کنند. شب ها استراحت کاملي داشته باشند و از مسائل ناراحت کننده اي که آرامش ذهني شان را بر هم مي زند دوري کنند.
آلکسيز مي گويد در اوقات فراغتش گاهي به تماشاي فيلم مي نشيند، گاهي به اعداد مي انديشد و گاهي اعداد را مانند کلمات تصور مي کند. از نظر او اين يک هنر است که انسان بتواند موضوعاتي را که فهميدن آنها برايش مشکل است به صورتي براي خود معنا کند که بهتر قادر به درک آنها باشد.
خيلي ها او را با نام ويم کلين و حتي پاسکال مي شناسند. علاقه شديد ويليام به رياضي از هشت سالگي شروع شد. او به خاطر توانايي اش در محاسبه حاصل ضرب اعداد تا 500 و کمي بعد تا 10000 و 25000 هميشه مورد تحسين ديگران قرار مي گرفت. ويليام به خاطر مهارت و سرعت در محاسبه اعمال رياضي در ذهن خود شهرت زيادي داشت.
او تمام محاسبات و حتي اتفاقات و رويدادها را به راحتي به ذهن مي سپرد و هيچ وقت فراموش نمي کرد؛ براي همين به او لقب « مرد حافظه ماشيني» داده بودند.
با کشته شدن برادر ويليام او ديگر خيلي تنها شده بود. به خاطر همين براي فراموش کردن مرگ برادرش تصميم گرفت در يک بيمارستان مشغول به کار شود. اما از بخت بد او بيمارستان مورد حمله آلمان ها قرار گرفت و ويليام مجبور به فرار شد. بعد از پايان جنگ، ويليام بايد کاري پيدا مي کرد تا بتواند زندگي خود را بگذراند، بنابراين به فرانسه رفت و در آنجا به عنوان حسابدار در يک شرکت هنري مشغول به کار شد و از همان زمان بود که به او لقب « پاسکال» داده شد.
از آنجا که محاسبات رياضي ويليام خيلي ها را شگفت زده کرده بود به او لقب « پاسکال؛ مخترع فرانسوي ماشين حساب» را دادند. مدتي از کار جديد ويليام کلين مي گذشت تا اينکه او تصميم گرفت به عنوان معلم در يکي از مدارس فقير پاريس مشغول به کار شود و حتي مدتي هم در يک سيرک فرانسوي کار کرد.
بالاخره در سال 1958 در يک مؤسسه تحقيقاتي نيروي هسته اي اروپايي استخدام شد اما بعد از چند سال نتوانست دوري از وطن را تحمل کند و با بازنشسته کردن خود بعد از 18 سال دوري از وطن در 65 سالگي به آمستردام بازگشت.
با اين حال علاقه به رياضيات همچنان در او زنده بود و او هر روز به تمرين براي به دست آوردن ريشه اعداد مي پرداخت و هر بار رکوردي جديد از خود به جا مي گذاشت. تا اينکه در 27 آگوست 1976 موفق شد با محاسبه هفتاد و سومين ريشه از يک عدد 500 رقمي در عرض 2 دقيقه و 43 ثانيه نام خود را در کتاب رکوردهاي جهاني به ثبت برساند.
او در حالي که در منزل خود مشغول استراحت بود به طرز وحشيانه اي با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود اما تحقيقات پليس به هيچ نتيجه اي نرسيد؛ قاتل او هرگز دستگير نشد و انگيزه قتل تا به امروز سر به مهر باقي مانده است.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره 54.
اگر جزو خواننده هاي پر و پا قرص سرنخ باشيد حتماً در شماره 51 با علي بيات موحد آشنا شده ايد؛مردي که به خاطر نيروي شگفت انگيز ذهنش به سوپر مغز ايراني مشهور شده است.درگزارش امروز سراغ انسان هاي شگفت انگيز ديگري در سطح دنيا رفته ايم که با تقويت نيروي ذهني شان، مغز خود را به يک ماشين حساب زنده تبديل کرده اند؛البته اين انسان هاي عجيب از بهره هوشي بالايي هم برخوردارند.
سوپر مغز گينسي
يکي از عادت هاي جالب توجه آلکسيز اين است که او هميشه يک عدد را به صورت اتفاقي از کامپيوتر انتخاب کرده و ريشه سيزدهم آن را حساب مي کند؛بعد هم همين کار را با کامپيوتر انجام مي دهد تا ببيند توانسته به جواب صحيح برسد يا خير و در بيشتر موارد هم پاسخ او صحيح است.
يکي از محققان موزه علوم لندن درباره آلکسيز و قدرت ذهني عجيبش مي گويد:« او داراي ذهني بزرگ است؛ طوري که انگار تمامي اعداد دنيا در آن جاي مي گيرند. اين مرد بزرگ ترين محاسبات دنيا را آن چنان در آرامش انجام مي دهد که انگار يک عمل جمع ساده بين دو عدد کوچک است».
آلکسيز در عرض کمتر از يک ماه- يعني در 17 دسامبر 2004- توانست ريشه سيزدهم يک عدد تصادفي صد رقمي را در 3/625 ثانيه پيدا کرده و حتي يک بار ديگر آن را امتحان کند. افرادي که همزمان با کامپيوتر اين کار را انجام دادند، مثل لماير به اين نتيجه رسيدند که جواب برابر است با 45792573! همان طور که مي بينيد شکستن اين رکورد در زماني کمتر از 3/625 کاري بعيد و دور از ذهن به نظر مي رسد.
بعد از اين رکورد شکني رويايي، آلکسيز تصميم گرفت که تمرينات بيشتري انجام بدهد و اين بار ريشه سيزدهم يک عدد 200 رقمي را پيدا کند! بنابراين هر روز با انجام دشوارترين تمرينات رياضي به تقويت ذهن خود پرداخت و بالاخره توانست در 6 آوريل 2005 اين محاسبه را در 8 دقيقه و 33 ثانيه انجام دهد؛ کاري که انجام آن نظر اول بعيد و دور از ذهن بود؛ اما آلکسيز با موفقيت اين محاسبه را انجام داد و البته باز هم دست از تلاش برنداشت و آن قدر تمرين کرد تا در 30 جولاي 2007 در دانشگاه آکسفورد رکورد خود را به 77/99 ثانيه کاهش داد و در 15 نوامبر همان سال براي بار سوم اين محاسبه را در 72/4 ثانيه انجام داد.
آنها از آلکسيز تقدير کرده و با تعجب از او درباره چگونگي اين کار سؤال کردند. آلکسيز در پاسخ به آنها گفت:« من بيشتر از چهار سال هر روز تمرينات مختلف رياضي را به صورت ذهني انجام مي دادم.البته اين کار اصلاً راحت نيست و براي انجام آن بايد سه مهارت محاسبه کردن، حفظ کردن و دانستن رياضي را به طور کامل دارا بود. به نظر من اين موهبتي الهي است که از سوي خدا به من عطا شده و من هميشه به خاطر داشتن اين موهبت خدا را شکر مي کنم.»
آلکسيز لماير به تمام کساني که دوست دارند حافظه شان را تقويت کنند، توصيه مي کند که هر شب قبل از خواب سعي کنند تمام اتفاقاتي را که در طول روز براي آنها رخ داده و تمام کارهايي که انجام داده اند را به طور کامل به ياد بياورند، بعد از آن سعي کنند اتفاقات روز گذشته را هم به طور کامل مرور کنند؛ از حل جدول کلمات متقاطع هم غافل نشوند.
بعد کم کم به جاي استفاده از ماشين حساب از ذهن خود استفاده کنند،از حساب هاي ذهني راحت شروع کرده و کم کم آنها را سخت تر کنند اما ذهن خود را خسته نکنند. سعي کنند تمامي اين تمرينات را از روش هاي راحت تر شروع کرده و به مرور زمان آن را دشوارتر کنند. شب ها استراحت کاملي داشته باشند و از مسائل ناراحت کننده اي که آرامش ذهني شان را بر هم مي زند دوري کنند.
آلکسيز مي گويد در اوقات فراغتش گاهي به تماشاي فيلم مي نشيند، گاهي به اعداد مي انديشد و گاهي اعداد را مانند کلمات تصور مي کند. از نظر او اين يک هنر است که انسان بتواند موضوعاتي را که فهميدن آنها برايش مشکل است به صورتي براي خود معنا کند که بهتر قادر به درک آنها باشد.
مردي با توانايي ذهني خارق العاده
سريع تر از ماشين حساب
حافظه ماشيني
خيلي ها او را با نام ويم کلين و حتي پاسکال مي شناسند. علاقه شديد ويليام به رياضي از هشت سالگي شروع شد. او به خاطر توانايي اش در محاسبه حاصل ضرب اعداد تا 500 و کمي بعد تا 10000 و 25000 هميشه مورد تحسين ديگران قرار مي گرفت. ويليام به خاطر مهارت و سرعت در محاسبه اعمال رياضي در ذهن خود شهرت زيادي داشت.
او تمام محاسبات و حتي اتفاقات و رويدادها را به راحتي به ذهن مي سپرد و هيچ وقت فراموش نمي کرد؛ براي همين به او لقب « مرد حافظه ماشيني» داده بودند.
با کشته شدن برادر ويليام او ديگر خيلي تنها شده بود. به خاطر همين براي فراموش کردن مرگ برادرش تصميم گرفت در يک بيمارستان مشغول به کار شود. اما از بخت بد او بيمارستان مورد حمله آلمان ها قرار گرفت و ويليام مجبور به فرار شد. بعد از پايان جنگ، ويليام بايد کاري پيدا مي کرد تا بتواند زندگي خود را بگذراند، بنابراين به فرانسه رفت و در آنجا به عنوان حسابدار در يک شرکت هنري مشغول به کار شد و از همان زمان بود که به او لقب « پاسکال» داده شد.
از آنجا که محاسبات رياضي ويليام خيلي ها را شگفت زده کرده بود به او لقب « پاسکال؛ مخترع فرانسوي ماشين حساب» را دادند. مدتي از کار جديد ويليام کلين مي گذشت تا اينکه او تصميم گرفت به عنوان معلم در يکي از مدارس فقير پاريس مشغول به کار شود و حتي مدتي هم در يک سيرک فرانسوي کار کرد.
بالاخره در سال 1958 در يک مؤسسه تحقيقاتي نيروي هسته اي اروپايي استخدام شد اما بعد از چند سال نتوانست دوري از وطن را تحمل کند و با بازنشسته کردن خود بعد از 18 سال دوري از وطن در 65 سالگي به آمستردام بازگشت.
با اين حال علاقه به رياضيات همچنان در او زنده بود و او هر روز به تمرين براي به دست آوردن ريشه اعداد مي پرداخت و هر بار رکوردي جديد از خود به جا مي گذاشت. تا اينکه در 27 آگوست 1976 موفق شد با محاسبه هفتاد و سومين ريشه از يک عدد 500 رقمي در عرض 2 دقيقه و 43 ثانيه نام خود را در کتاب رکوردهاي جهاني به ثبت برساند.
او در حالي که در منزل خود مشغول استراحت بود به طرز وحشيانه اي با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود اما تحقيقات پليس به هيچ نتيجه اي نرسيد؛ قاتل او هرگز دستگير نشد و انگيزه قتل تا به امروز سر به مهر باقي مانده است.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره 54.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}