تربيت فرزندان با راهنمايي خدا


 

نويسنده:حجت الاسلام والمسلمين محمود رستگاري




 
نگاه ما به بحث تربيت از منظر وحياني و روايي است. به تعبير ديگر در اين مباحث نگاه ما به قرآن به عنوان كتابي انسان ساز است. در تربيت بحث اصلي انسان سازي است. بنابراين در بحث بسيار مهم تربيت فرزندان، نگاه من نگاه به وحي است و سيره و سخن معصومان و پيشوايان دين. البته حتما در اين زمينه ما از نگاه روانشناساني كه تجربيات عملي مفيدي دارند هم استفاده مي كنيم.

فرزند:نعمت و زينت يا...
 

در ادبيات ديني فرزندان عنوان هاي بسيار جالبي دارند. قرآن شريف گاهي از فرزند به عنوان نعمت ياد مي كند و گاهي به عنوان زيبايي، زينت و زيور. در روايات هم از فرزند به عنوان هديه ياد شده است؛ هديه اي الهي. در قرآن كريم فرزند به امانت الهي نيز توصيف شده و اينچنين اشاره شده كه اولاد امانتي است در اختيار شما و توصيه شده كه در اين امانت خيانت نكنيد. در كنار همه اين تعابير در قرآن كريم از فرزند تحت عنوان فتنه هم تعبير شده. فتنه معاني مختلفي دارد و در بعضي موارد به معناي آشوب است و بلا. اما فتنه در آيه اي كه به فرزندان اشاره دارد به معناي آزمون است. اين تعبير خود به تنهايي در مسائل تربيتي بسيار تاثيرگذار است. انساني كه اولاد دارد بايد بداند زينت دارد، هديه الهي و امانت دارد و مهم تر از همه اينها بايد بداند كه اولاد او يك وسيله آزمون است. گاهي همين فرزند با همه زيبايي ها، جلوه ها و ارزش هايش براي انسان دشمن مي شود. همين كه در قرآن و روايت از اولاد گاهي به فتنه تعبير مي شود و جايي به زيبايي، خود نشان دهنده اهميت بالاي تربيت فرزندان است.

ولادتي دوباره در گرو فرزندان
 

در يكي از آيات شريفه قرآن كريم از فرزند تحت عنوان باقيات الصالحات ياد شده است. چه بسا كه فرزند در نسل ها و عصرهاي آينده بدل به وسيله اي مي شود براي ماندگار كردن پدر و مادر. چنانكه امام صادق(ع) فرمودند:«بعد از رفتن انسان از اين عالم پرونده دنيايي او بسته مي شود براي بازخواني در قيامت. اما بعد از مرگ و در عالم برزخ ولادت ديگري براي او آغاز مي شود با پرونده اي كه همچنان گشوده است.» متكلمين ما نيز از عالم برزخ تخت عنوان عالم تكميل پرونده انسان نام برده اند. اين بدان معناست كه انسان بعد از مرگ و در عالم برزخ، جداي از پرونده بسته دنيايي اش، پرونده گشوده اي هم دارد. يا به تعبير ديگر بعد از مرگ، ولادت ديگري براي او آغاز مي شود كه اين ولادت با فرزندان و اموالش در ارتباط است. چنانچه اين فرد اولاد صالحي داشته باشد هر قدم خيري كه فرزند، نوه و حتي نتيجه او و... برمي دارد، گامي است رو به جلو در مسير تكميل پرونده گشوده او. مثل اين كه پدر شيخ مفيد نه تنها از شيخ مفيد بلكه از تمام كساني كه در طول تاريخ از آثار او بهره برده اند، اعم از شاگردان و آثار علمي اش همچنان بهره مند مي شود. چرا كه به واسطه داشتن اين فرزند صالح پرونده او همچنان باز است و اين درسي است براي ما، تا بدانيم انسان ها بعد از حضور در عالم برزخ نيز همچنان با اين عالم در ارتباطند. اينچنين است كه خداوند در قرآن شريف از انسان به مثابه يك عالم و يك جهان ياد كرده است.

بركات داشتن اولاد صالح
 

در روايت اينچنين آمده است:«كسي كه انساني را حيات بدهد درست مثل آن است كه يك ملت را حيات بخشيده» و چه انساني بهتر از فرزند خود انسان. چه بسيار انسان هايي كه عالم، دانشمند يا صنعتگري شاگردي آنها را مي كند؛ اما در حقيقت نزديك ترين فرد به انسان همان فرزند است كه اگر او را بتواند حيات بدهد. درست مثل اين است كه يك ملت را حيات داده است. همانطور كه خداوند، حضرت ابراهيم را يك ملت مي داند. اين بدان معناست كه يك انسان مي تواند به مثابه يك ملت باشد و تا اين عالم هست بر تارك تاريخ آن بدرخشد. در مقابل اگر پدر و مادري انساني را بميراند يا حتي اگر حاكميتي يا مديران جامعه چنان عمل كنند كه از ديدگاه فرهنگي يا تربيتي انساني آسيب ببيند يا حيات معقول و حيات واقعي انسان را از او دريغ كنند در حقيقت يك ملت را نابود كرده اند. پس يك فرد تنها خودش نيست آنچنانكه من خودم نيستم، بلكه خودم هستم و يك جامعه. روايت است كه پيغمبر اكرم از كنار قبري مي گذشت عصاي مبارك را به سمت قبر نشانه گرفت و فرمود:«صاحب اين قبر گرفتار است.» چيزي نگذشت كه باز پيامبر از همان مسير عبور كرد و فرمود: «از گرفتاري نجات پيدا كرد.» از پيامبر پرسيدند، اما چگونه، دست اين آدم كه از دنيا كوتاه است؛ آن گرفتاري چه بود و اين رهايي از چه روي شد؟! پيامبر اكرم پاسخ دادند:«اين مرد در اثر اعمال دنيوي اش، آدم گرفتاري بود. اما در عوض فرزند صالحي دارد كه از اعمال نيك او بي بهره نمي ماند.» اين بار هم از اين فرزند عمل صالحي سر زده؛ به خلق خدا خدمتي كرده، گرهي از كار خلق باز كرده يا بندگي واقعي خدا را كرده... در حقيقت اعمال نيك اين فرزند او را از گرفتاري رهانيده است.

دعا؛ اولين گام
 

براي داشتن فرزنداني صالح
انبيا انسان هايي كامل بودند. البته كمال هم مراتبي دارد.از اين رو پيامبر گرامي اسلام اكمل تمام انبيا است و دين اسلام هم اكمل همه اديان. خداوند كمال انسان را مي خواهد، از همين روي نيز معلمان كاملي براي كامل كردن انسان ها قرار داده كه همان انبيا هستند. خداوند در قرآن كريم خطاب به پيغمبر مي فرمايند:قصه هاي قرآن و سرگذشت انبيا را براي مردم بيان كن بلكه رشد عقلاني پيدا كنند و خردشان رشد پيدا كند. حالا در همين قصص قرآني از پيامبران نقل شده كه از خداوند طلب اولاد مي كنند، يكي از اين پيامبران ابراهيم(ع) است. پيامبري كه سني از او گذشته و همچنان اولادي ندارد و ديگري حضرت زكرياست. اما پرسش اينجاست كه رمز اين قصص در چيست، وقتي خداوند از پيامبرش مي خواهد اين داستان را براي مردم بازگو كند در حقيقت اولين قدم براي صاحب فرزند شدن را به بندگانش مي آموزد. بر مبناي همين تعايم اولين قدم براي فرزندي خوب داشتن و فرزندي صالح و با تربيتي درست داشتن دعاست. دعا به معناي خواستن. شما مي خواهيد فرزند داشته باشيد، هديه يا امانتي الهي كه باقيات الصالحات باشد يعني نسل اندر نسل مايه رشد و تعالي و كمال شما باشد. اگر مي خواهيد يك همچو فرزندي داشته باشيد گام اول دعا و درخواست از خداست. بشر متفكر و انسان هاي كامل يعني انبيا نيز اين اصل را آموخته و به كار بسته اند. حضرت ابراهيم(ع) دست به دعا برمي دارد كه پروردگارا به من فرزند عطا كن؛ اما فرزندي صالح. اين خواسته خود به تنهايي تعليمي است بس عظيم براي پدران و مادران كه بدانند در اولين قدم چه چيزي را و از كه بخواهند. اين قصص به تو مي آموزند خواسته ات را از پروردگاري بخواه كه خالق فرزند توست. خدايي كه وقتي كودكي را در رحم همسر تو قرار مي دهد، به خود آفرين مي گويد. ابراهيم خواسته اش را با پروردگارش مطرح مي كند. و اينگونه پاسخ مي گيرد:«به او بشارت دهيد كه پسري بردبار در انتظار اوست.»

اولاد؛ اسوه تمام خوبي ها
 

حضرت زكريا نيز از خداوند مي خواهد به او نسل اعطا كند. فرزند مي خواهد اما فرزندي كه او را در تداوم تاريخ ماندگار كند؛ پروردگار نيز خواسته او را برآورده و نسلي پاك به او عطا مي كند. در اين باب نقل است كه روزي جواني نزد امام صادق (ع) رفت كه من نمي توانم فرزندي داشته باشم. حال آن كه آرزوي خودم و همسرم داشتن اولاد است. حضرت خطاب به اين جوان فرمودند زياد بگو و زياد بخوان اين دعاي زكريا را: «رب هب لي من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعاء» ايشان ادامه دادند كه اي جوان اگر صاحب اولاد شدن تو در اراده الهي باشد يعني به مصلحت تو باشد ترديد نكن كه موانع برطرف مي شوند.» در كنار درخواست بندگان از خداوند به عنوان اولين گام براي صاحب اولاد شدن در قرآن كريم هم دعاهايي است با همين مضمون. در 2 سوره قرآن خداوند از پدران و مادران سخن گفته. يكي سوره لقمان و ديگري سوره فرقان. در سوره لقمان خداوند آموزه هايي خطاب به پدران و مادران دارد كه در قالب ده فرمان از زبان حضرت لقمان جاري شده و در سوره فرقان نيز همين مباحث به صورت ادعيه اي مطرح شده كه در ابتدا سيماي موحدان و بندگان صالح خدا را ترسيم مي كند و در پايان مي گويد پروردگارا ما را كمك كن تا فرزندان مان آن طور باشند كه بتوانيم آنان را چون پيشوايان و قافله سالاران مسلمين تربيت كنيم و فرزندي به جامعه تحويل بدهيم كه براي همه الگو و نمونه باشد. در حقيقت قرآن به ما مي آموزد كه از پروردگارتان اينگونه فرزندي درخواست كنيد. قرآن فراتر از همه آرزوهاي دنيوي ما همچون آرزوهايي محدود به پيشرفت هايي از قبيل دكتر يا مهندس شدن به فرزندان مي نگرد و به ما مي آموزد از پروردگارمان درخواست كنيم فرزندي كامل به ما ببخشد. فرزندي كه اسوه همه خوبي ها و مكارم و فضائل باشد.

مشورت با فرزند
 

در جاي ديگري از قرآن كريم در سوره صافات، به ماموريت عجيب حضرت ابراهيم اشاره شده و برخورد زيباي اين پدر و فرزند كه منجر بر آفرين گفتن پروردگار بر آنها شد. پدر مي خواهد حكم الهي را اجرا كند اما اين حكم را بر فرزندش تحميل نمي كند (درست بر خلاف ما كه نماز و دين را با زور و اجبار به فرزندان مان آموزش مي دهيم) در اين آيه به زيبايي اشاره شده زماني كه پدر مي خواهد امر الهي را اجرا كند از فرزندش مي پرسد نظر تو چيست و آن وقت است كه فرزند، فرزندي كه به خواسته پدر، خداوند او را از صالحان قرار داده به زيبايي جواب مي دهد:«پدر آنچه را كه به آن ماموري انجام بده. من صبر مي كنم و بعد هم خواهي ديد كه چه خواهم كرد.» و اينجاست كه خداوند مي فرمايد آفرين بر اين پسر و آفرين بر اين پدر.
منبع:نشريه شهرزاد، شماره 19.