اسلحة منقرض شده


 

نويسنده: اشرف حاجي




 
"زنبورك" سلاحي بود كه در زمان صفويان به ايران راه يافت و سپس نادرشاه به خوبي از آن در جهت اهداف خود سود برد و اما در زمان قاجاريان جاي خود را به سلاح هاي جديدتر داد و به موزه هاي رفت.
مقاله حاضر، تاريخچه اين سلاح، ويژگي هاي فني، و نحوه كاربرد آن را شكلي دقيق و با زباني شيوا روايت كرده است.
در زمانه اي كه صحبت از سلاح هاي دقيق ليزري و استفاده از رايانه در نبردهاست، خواندن از سلاحي كه "زنبورك" نام داشته و بر پشت شتر حمل مي شده- طوري كه شتر بايد سر خود را پايين مي گرفته تا گلوله او را هلاك نكند، و البته گاهي هم شتر عصباني مي شد و سوار خود يعني زنبوركچي را هلاك مي كرده!- مي تواند بسيار جذاب باشد.
***
تا قبل از ورود سلاح گرم، سلاح سرد به ويژه شمشير جايگاه خاصي در ميدان هاي رزم داشت؛ اما با ورود اين سلاح و توسعه و پيشرفت آنها، به كار گيري سلاح سرد در جنگ ها كمرنگ شد و تنها هنگامي كه جنگ مغلوبه مي شد و نيز در نبردهاي تن به تن از آنها استفاده مي شد.
ارتش صفوي تا زمان شاه عباس از توپخانه بي بهره بود و استفاده از سلاح آتشين را در زمان شاه اسماعيل اول ناجوانمردانه مي دانست، و در برابر بيگانه قدرتي كه در پيش رو داشت يعني امپراطوري عثماني كه مجهز به سلاح گرم بود و سازمان منظم و مرتبي كه در ارتش خود داشت، عقب مانده بودند، به طوري كه به واسطه فقدان چنين نيرويي، شكست هايي نيز نصيب ارتش صفوي شد. تا اين كه در زمان شاه طهماسب،
سربازان در ميدان نبرد شمشير، نيزه و تفنگ بكار بردند." سربازان ايراني مردان بلند قامت و نيرومندي هستند كه معمولا در ميدان نبرد شمشير و نيزه و تفنگ به كار مي بردند.... تفنگداران ايراني مسلح به تفنگ هايي هستند كه عموما شش وجب درازاي لوله آنهاست."(1) اين مطلب نشان مي دهد كه قبل از ورود برادران شرلي و آوردن توپ و تفنگ به ايران، در جنگ ها از تفنگ استفاده مي شده است. "خانبابا بياني" اظهار مي دارد كه نخستين كساني كه به مشق و تعليم ارتش ايران پرداختند، پرتغالي ها بودند. چرا كه پرتغالي ها سياست نيرومند كردن ارتش ايران را در برابر قدرت عثمانيان انتخاب نمودند: "پرتغالي هاي مقيم هرمز بودند كه نخستين تفنگداران ارتش صفوي را تربيت كردند."(2) و اما تهيه توپ و توپخانه در ايران مستلزم وقت و كوششي مضاعف بود و اين رسته نيز با آمدن برادران شرلي در زمان شاه عباس به قوت رسيد. زنبورك نوعي توپ كوچك بود كه نخستين بار توسط افغان ها ساخته شد و بعدها نادر شاه از آن به خوبي در رزم استفاده مي كرد؛ و كي از علت هاي پيروزي نادر را مي توان به كار گيري ماهرانه اين سلاح دانست. بعدها در دوره قاجاريه استفاده از زنبورك جنبه تشريفاتي يافت تا اين كه به طور كلي ارزش نظامي خود را از دست داد. امروزه زنبورك ها را تنها در موزه ها مي توان يافت.

پيشينه استفاده از سلاح گرم در ايران
 

استفاده از سلاح گرم، بعد از اختراع باروت در چين در قرن يكم و دوم ميلادي آغاز شد و كاربرد آن در جنگ ها در قرن هفتم ميلادي گسترش يافت. بعد از آن، رفته رفته توپ و تفنگ جاي سلاح سرد را در جنگ گرفت. پور داوود بيان مي كند: "... نزد پيشينيان يك گونه سلاح گرم در نبردها به كار رفته و آن ديگ هايي بوده پر از نفت افروخته و يا قير گداخته كه از برج و باروها بر سر دشمن فرو مي ريختند". (پور داوود 11:1345)
هم زمان با حكومت صفويه در قرن 17 ميلادي برابر با قرن 11 هجري، سلاح گرم و آتشين در اروپا رو به پيشرفت و تكامل گذاشت. پس از آن، اين سلاح رفته رفته از اروپا به ساير ممالك از جمله ايران راه پيدا كرد. با آمدن سلاح آتشين، كاربرد سلاح هاي سرد كمرنگ شد." در دوره قاجار اساس و محور جنگ افزارهاي ارتش ايران را سلاح هاي آتشين فلزي، مخصوصا توپ و تفنگ، تشكيل مي دادند." (معطوفي، 718:1378)
تفنگ از اختراعات بعد از توپ بود و از قرن 15 ميلادي در اروپا به كار برده شد. عثماني ها بعد از توپ، در مدت زمان كوتاهي تفنگ را هم به كار بردند. به طور كلي استفاده از سلاح آتشين، حتي در اروپا، با مقاومت روبه رو بود. اما عثماني ها به سرعت از اسلحه گرم استفاده كردند كه باعث اعجاب همگان شد. در ايران نيز استفاده از آن يا مقاومت مواجه بود، چنان كه شاه اسماعيل استفاده از سلاح گرم را در جنگ ها ناجوانمردانه مي دانست. ايرانيان ميدان جنگ چالدران را پشت سر گذاشتند بدون اين كه از سلاح گرم بهره ببرند، و اين امر موجبات شكست ايران را در اين جنگ فراهم كرد. شاهان ايران يگانه عامل پيروزي عثماني ها را تجهيزات سازماندهي نفرات و استفاده از سلاح مدرن، علي الخصوص توپخانه قوي آنها مي دانستند.
پس از اين حوادث و بر حسب ضرورت، شاه عباس اول براي تقويت بنيه نظامي كشور گام هاي اساسي برداشت، اما بعد از آن تا برآمدن نادر، اين جريان كم رنگ و يا متوقف شد. نادر شاه بازسازي نيروي نظامي كشور را وجهه همت خويش ساخت و توانست توپخانه قدرتمند و توانايي را برپا دارد.

زنبورك
 

زنبورك از جمله سلاح هاي آتشيني است كه در قرون دهم الي سيزدهم قمري در نبردها مورد استفاده قرار مي گرفت. "اين اسلحه نخستين بار در عصر شاه عباس اول صفوي، توسط آنتوني شرلي و روبرت شرلي در ساحل درياچه وان در سال 1012 هـ. ق ساخته شد." (تاريخچه فلز و سلاح در ايران: 60 و 61)
در تحقيقات پيرامون ريشه لغوي اين سلاح، كلمباري "سرهنگ مهندسين قورخانه مباركه" محمد شاه قاجار (1250-1264 ق) اظهار مي دارد: "كلمه زنبورك از زنبور (زنبور عسل) گرفته شده است چون كه در واقع وظيفه اين گروه نظامي حمله به دشمن در زماني بود كه بر اثر خستگي با گرما و سرما از پا درآمده بود در چنين موقعيتي، اين سربازان همانند زنبورهايي كه از كندوي خود دفاع مي كنند، به دشمن حمله ور مي شدند و امان او را مي بريدند." (كلمباري، 46:1374)
دهخدا زنبورك را "نوعي تفنگ كوتاه يا توپ كوچكي كه در ايران جهاز شتر استوار مي كردند و زنبوركچي در عقب آن نشستي و هم بر شتر آن را آتش مي دادند"، ياد مي كند. (لغتنامه دهخدا، ذيل زنبورك)
در فرهنگ اصطلاحات قاجار، زنبورك، چنين توصيف مي شود: "توپ كوچكي كه روي شتر بسته مي شود و قادر به شليك چند گلوله با فاصله زياد ميان شليك ها است." (مدرسي، 293:1380)
در دوره صفوي، با وجود ساخت اين سلاح، چندان به آن اهميت داده نشد؛ ولي در دوره افشار، نادر به خوبي توانست از اين سلاح استفاده كند و صفوف منظمي از زنبوركچيان تشكيل دهد كه همگي در استفاده از اين سلاح مهارت كافي داشتند. اسداللّه معطوفي در كتاب خود بيان مي كند: "زنبورك را اولين بار افغان ها به وجود آوردند و در اواخر عهد صفويه باعث پيروزي آنها بر سپاه صفوي نيز شد. بعدها نادر از آنها اقتباس كرد و زنبورك ها را به خوبي مورد استفاده قرار داد.... در دو طرف جهاز شتر زنبورك، دو كيسه چرمي مشكي مي آويختند كه در آن مهمات حمل مي شد، در انتهاي جهاز ميله اي قرار داشت كه در آن پرچم قرمزي مي نهادند و با پارچه اي بنام شبارق روي آن را مي پوشاندند. به علاوه، يك مشك پر آب نيز زير شكم شتر مي بستند...." (معطوفي، 923-922)

كلمباري نيز در سفرنامه خود در اين كه افغان ها نخستين كساني بودند كه زنبورك را ابداع كردند مي نويسد: "به نظر مي رسد كه افغان ها، مبتكران اين رسم بوده اند. آنان توپ كوچكي را بر پشت شتر قرار مي دادند و آن را با يك محور متحرك به زين شتر وصل مي كردند و در هنگام تير اندازي، شتر را وادار به زانو زدن مي كردند." (كلمباري:46)
منابع تاريخي به اتفاق، برد تير زنبورك را زياد نمي دانند. برد اين سلاح چنان بود كه زنبوركچيان مي بايست تامل مي كردند تا دشمن را به تيررس خود بكشانند، آن گاه به طرف دشمن شليك مي شد. ابوتراب سردادور در توصيف خود از برد زنبورك ها چنين بيان مي كند: " زنبورك ها در واقع مثل يك تفنگ شكاري بودند كه مي توانستند در حدود صد تا صدوپنجاه ساچمه به اندازه فندق و يا گردوي پوست كنده به مسافت 200 متري بر روي دشمن بپاشند؛ و چون در مسافت بالاتر از اين حد اثر ساچمه از بين مي رفت، پس بايد شترهاي زنبورك ها از انظار پوشيده بود و سعي كنند دشمن را به تيررس بكشانند". (سردادور، 614:1354)
غلامحسين مقتدر در كتاب خود "تاريخ نظامي ايران" در خصوص زنبورك و برد آن بيان مي كند: "علاوه بر توپخانه، زنبوركخانه اي بود كه عده آن به 1500 نفر مي رسيد و زنبورك را روي جهاز شتر مي بستند و زنبوركچي به حال سواره سلاح خود را پر كرده و تيراندازي مي نمود. برد تير زنبورك از تفنگ معمولي بيشتر نبود و كيسه هاي باروت و گلوله به طرفين جهاز شتر آويخته و زنبوركچي فتيله به كمر خود بسته بود كه در موقع تيراندازي زنبورك هم در حال حركت و هم توقف (روي شتر خوابيده) اجرا مي شد، اما در حال اخير شتر خيلي زود رم مي كرد و باعث حوادث ناگواري مي شد." (مقتدر، 26:1320)
كلمباري مدت پانزده سال در ايران و در دربار محمد شاه قاجار اقامت داشت. وي خدماتي را در بعضي از امور تشكيلاتي، نظامي و فني در قشون ايران انجام داده است از جمله خدمات وي در اصلاح ساختمان زنبورك عبارت بود از:
- تغيير در ساختمان قنداق زنبورك و نحوه فتيله گذاري و پر كردن آن.
- تهيه طرح عراده اي در مه 1847 م/ جمادي الاول 1263 ق براي نصب روي شتر و سوار كردن زنبورك بر روي آن، به طوري كه شليك گلوله از روي شتر و در حال حركت آسان شود.
ابتكارات كلمباري فقط شامل قنداق توپ نمي شد، بلكه در ساختمان توپ ها نير تغييراتي به وجود آورد. "مثلا به جاي روش قديمي فتيله گذاري، باتري سنگي (احتمالا قطعه آهني كه در تفنگ ته پر روي باروتدان را مي گرفت) را به كار مي برد. در اين صورت، پر كردن و تير اندازي كه تا آن زمان هميشه بيش از سه دقيقه طول مي كشيد، در مدتي كوتاه تر و به طريقي آسان تر انجام مي گرفت و دقت و سرعت تيراندازي نيز بيشتر شده بود. با ثابت كردن عراده، ديگر بين تيراندازي ها وقفه نمي افتاد و به اين ترتيب مي توانستند سه گلوله در دقيقه شليك كنند." (همان:48)
در دوره قاجار همچنان از زنبورك استفاده مي شد، و ليكن اندك اندك از ارزش نظامي آن كاسته شد و
به تدريج جنبه تشريفاتي پيدا كرد. لرد كرزن كه از زنبورك به آتشبار شتر يا آتشبار جمازه تغيير كرده، درباره زنبورك در عهد فتحعليشاه و ناصرالدين شاه چنين اظهار مي دارد: هنوز در سالنامه دولتي نام موهوم گروه زنبوركچي ها كه آتشبار جمازه است، ديده مي شود.
اين دسته در عهد پادشاهان پيشين قاجار قدر و منزلت بسيار داشتند و شامل عده اي محدودي از افرادي است كه قد كوتاه و اونيفرم نارنجي با يراق هاي سرخ و سبز دارند و بر شتر سوارند و توپ هاي گرداني را كه در عقب سر آنهاست، شليك مي كنند . در عهد فتحعليشاه اين دسته پيوسته هنگامي كه شاه سوار بر اسب و يا از آن پياده مي شد، سلام سلطاني شليك مي نمودند و با آن كه هنوز روي كاغذ وجود دارند، اين گروه از كار افتاده و به كلي عاطل و باطل دير يا زود از بين خواهند رفت و ترديدي هم نيست كه ديگر درصدد تهيه و تجهيز آن بر نخواهند آمد". (لرد كرزن، 766:1362)
به طور كلي مي توان گفت زنبورك، هم بر روي شتر سوار مي شد و هم بر روي سه پايه قرار مي گرفت و در همان حال شليك مي شد. در موزه اي در تبريز زنبوركي به نمايش گذاشته شده كه از آن در جنگ با روس ها (قرن 19 ميلادي) استفاده مي شده است، اين زنبورك بر روي سه پايه اي قرار گرفته كه طرز به كارگيري آن را به ما نشان مي دهد.

استفاده از شتر براي حمل زنبورك
 

در منابع بي شمار، تصاويري از زنبورك مشاهده مي شود كه نحوه حمل و استفاده از اين سلاح را به ما نشان مي دهد. در اين تصاوير شتر به عنوان حيواني است كه براي حمل زنبورك در نظر گرفته شده است، به كار گيري شتر براي حمل تجهيزات نظامي، به دليل مقاومتش در برابر تشنگي و آب و هواي نامساعد به خصوص در صحرا، مناسب بوده است.
در كتابچه تاريخچه فلز و سلاح در ايران، پيرامون چگونگي حمل زنبورك با شتر آمده است: "براي حمل زنبورك از شتر كمك مي گرفتند، بدين ترتيب كه روي كوهان شتر جهاز مخصوصي قرار مي دادند و زنبورك روي آن نصب مي شد و در همان محل نيز آن را شليك مي كردند، و در طرف چپ جهاز هم در كيسه محتوي باروت سياه و گلوله آهني آويزان مي كردند. در هنگام نبرد، زنبوركچي فتيله اي بلند به كمر خود مي آويخت و بر روي شتر مي نشست و به سمت دشمن حمله مي برد و به جهت تبحري كه در استفاده از زنبورك داشت، مي توانست در حال حركت و يا نشسته بر شتر، زنبورك را پر كرده و شليك نمايد و با كمك روش جنگ و گريز به سرعت جاي خود را تغيير دهد و بي نظمي در سپاه دشمن اندازد." عبداللّه مستوفي در كتاب خود در مورد نحوه قرار دادن زنبورك بر روي كوهان شتر چنين بيان مي كند: "اين اسلحه را زنبوركچي مورب جلو شتر مي بسته... چون بايد زنبورك سر سواري پر شود، اگر اين اسلحه را مي خواستند راست بر شتر ببندند، بايد براي پر كردن آن پياده شده و چهار پايه اي همراه داشته باشند كه زير پاي خود بگذارند و الا همين كه تير اول را در مي كردند، اسلحه بيكار مي شد. گذشته از اين بايد شتر را تمرين بدهند كه سرش را بلند نكند و الا كله شتر هدف مي شود. براي جلوگيري از اين دو نقص، مجبور بودند كه شتر را مورب وادارند تا تير زنبورك به جبهه دشمن پرتاب شود. (مستوفي، 411:1371)
كلمباري وضعيت شتري كه بر روي آن جهاز مربوط به زنبورك سوار شده است را چنين توصيف مي كند: "بر پشت شتر جهاز چوبي بزرگي مي گذاشتند و روي آن را با پارچه نمدي سياهي مي پوشاندند. تخته هاي مياني جهاز با تسمه هاي چرمي به قاش آن و به صورتي نصب مي شد كه نوك كوهان از ميان سوراخي كه در جهاز بود بيرون مي زد. در قسمت خميده داخل جهاز، سوراخي تعبيه شده بود كه يك محور آهني كه انتهايش دو شاخه بود، از آن عبور مي كرد و براي نگهداري بازوي توپ به كار مي آمد. لوله توپ از آهن بود و هفتاد سانتي متر طول داشت. از دو طرف جهاز شتر، دو كيسه چرمي مشكي آويزان بود كه در آنها مهمات حمل مي شد. افسار، سينه بند تنگ و بند زير شكم حيوان را نيز با نوارهاي رنگارنگ تزيين مي كردند." (كلمباري، 48)
اين شترها به دليل اين كه براي چنين عملياتي در نظر گرفته مي شدند، تربيت شده بودند؛ به گونه اي كه صداي شليك، آنها را آزار نمي داد و تنها هنگامي كه در عرصه جنگ زخم بر مي داشتند سر از عنان زنبوركچي بر مي تافتند و گاهي پيش مي آمد كه صاحبان خود را هلاك مي كردند.

************

پي‌نوشت‌ها:
 

1- بياني، خانبابا، معرفي يك نسخه خطي، 1350، مجله بررسي هاي تاريخي، شماره 6 ص 141.
2- بياني، خانبابا، پيشين، ص143.
 

منبع:نشريه دانشمند- ش564