مطالعات آسيب‌شناسي مدرسه‌ي سردار قزوين (1)


 

نويسنده: مهندس مجتبي كاويان (1)




 

بخش نخست: شناخت معماري و سازه
 

كليد واژه‌ها: پي، ترك، تويزه، عارضه، عدم تعادل، كاربندي، گنبد، نشست.

ديباچه
 

بسياري اوقات، آسيب‌شناسي را مقدمه‌اي براي طرح مرمت در نظر مي‌گيرند. اين سخن را نادرست نمي‌پنداريم، اما آسيب‌شناسي در واقع مؤخره‌اي بر شناخت يك بناست و زماني درك ما از واقعيت‌هاي يك اثر معماري كامل‌تر مي‌شود كه آسيب‌هاي آن را شناخته و بتوانيم براي آن‌ها علت‌هاي توجيه شده بياوريم.
در اين راستا هدف از اين مقاله ارائه‌ي روشي براي مطالعه و آسيب‌شناسي به عنوان آخرين بخش از شناخت كامل يك مجموعه‌ي معماري است كه در گذشته بنا شده است و ما نسبت به نگه‌داري آن مسؤوليم. لازم مي‌دانم كه از دوستان عزيز در شركت مهندسي ايستاره، جناب آقاي مهندس انوري و مهندس موسوي بابت همكاري در مراحل اين پروژه سپاسگزاري نمايم. همچنين از استاد محترم، جناب آقاي مهندس داريوش حيدري كه در شناخت و تحليل كليه‌ي آسيب‌ها از راهنمايي‌هاي ايشان بهره‌ برده‌ام، تشكر فراوان دارم. همچنين از مسؤولان گرامي پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي قزوين كه صادقانه امكانات خود را در اختيار اين پروژه قرار دادند، سپاسگزارم. مقاله در دو بخش تنظيم شده است: بخش نخست، در مورد شناخت معماري و سازه است و بخش دوم به آسيب‌شناسي مي‌پردازد.

كليات
 

«مدرسه را به طور خلاصه مي‌توان مؤسسه‌اي براي آموزش عالي تعريف تكرد كه در آن علوم سنتي اسلامي ـ حديث، تفسير، فقه و جز آن ـ تدريس مي‌شود. اين نوع مؤسسات آموزشي به طور مرسوم مسكوني هستند. ... از قرن دهم (ميلادي)، اگر پيش از آن نباشد، اين شيوه‌ي آموزش همراه با تشريح و تفسير تدريس شده كه به نوبه‌ي خود با مباحثه و مناظره توأم بود. بديهي‌ست كه مسجد براي چنين امري مناسب نبود. [هيلن براند. معماري اسلامي. ترجمه‌ي مرحوم باقر آيت‌الله زاده شيرازي. چاپ دوم 1383. انتشارات روزنه. فصل «مدرسه». با تلخيص.]
به گواهي تاريخ، قزوين همواره خاستگاه دانشمندان، انديشه‌ورزان و هنروراني بوده كه نام هر يك از آنان بر تارك فرهنگ ايران اسلامي درخشنده است. (2) «از آن جا مدارس در سراسر كشور و به تعداد بسيار ساخته مي‌شدند، احتمال دارد كه اكثر آن‌ها براي پاسخ‌گويي به نياز طلاب بومي ساخته شده باشند، زيرا كه نيازمند اسكان در بنا نبودند. تنها بزرگ‌ترين و معتبرترين نمادها مي‌توانستند جاذب طلاب دور از وطن باشند كه در آن‌ها نيازمند پيش‌بيني براي اسكان طلاب بوده است.» (همان). از همين جا مي‌توان اعتبار و فضاي غني قزوين براي آموزش فقه و علوم اسلامي را درك كرد.
از مهم‌ترين مدارس سنتي قزوين مدرسه‌ي پيغمبريه، مدرسه‌ي مولاوردي‌خان، مدرسه‌ي سردار، مدرسه‌ي صالحيه، مدرسه‌ي شيخ‌الاسلام است. اما زيباترين مدرسه‌ي قزوين در روزگار قاجار توسط دو برادر كه داراي منصب سرداري بودند و در جنگ‌هاي ايران و روس به شجاعت و لياقت شهرت داشتند، ساخته شد. حسين‌خان و حسن‌خان سردار در سال 1231 قمري با احداث اين مجموعه، شاهكاري از معماري و هنر قاجاري را به وجود آورده‌اند. موقعيت مدرسه‌ي سردار در بافت قديم شهر قزوين در جنوب غربي شهر در نزديكي دروازه‌ي تبريز (مغلواك) قرار داشته است كه هم اكنون در كوچه‌اي به همين نام مي‌باشد. اين مدرسه مانند ديگر مدارس داراي حجره‌هايي در دو طبقه براي سكونت طلاب (در جبهه‌هاي شرقي و غربي)، برخي فضاهاي شبستاني و فضاهاي خصوصي‌تر اشكوب دوم (در جبهه‌ي شمالي) و داراي دو مدرسه براي آموزش و يك گنبدخانه (در جبهه‌ي جنوبي) به عنوان فضاي عبادت بوده است. مردم محله نيز از برخي فضاهاي مدرسه جهت عبادت و نماز گزاردن استفاده مي‌كرده و مي‌كنند تا سال‌هاي 42 در اين مكان مدرسه‌ي ابتدايي البرز مستقر بوده است. از آن سال به بعد، گنبدخانه‌هاي جنوبي (هر دو فضاي مدرس و شبستان مياني آن‌ها) جهت نماز استفاده مي‌شده است.

پي مدرسه، پي مستحكمي نيست و تنها يك شفته‌ي ساده به قطر 30 سانتي‌متر است كه سطح ترازي براي اجراي ديوارها بوده است. سازه‌ي بنا به طور كلي به سه بخش تقسيم مي‌شود كه يكي در جبهه‌ي شمالي با مجموعه فضاهاي خرد و متنوع و ديگري در جبهه‌ي جنوبي با جرزهاي جسيم و تاق و گنبدهاي كلان، سازه‌هاي مفصل‌تر آن هستند و ديگري اضلاع شرقي و غربي حياط مركزي هستند كه با مجموعه‌اي از ديوارهاي به هم پيوسته و تاق‌هاي آهنگ، دو جبهه‌ي شمالي و جنوبي را به هم متصل مي‌كنند.
سازه‌ي عمده و كلان اين مدرسه مانند مدارس سنتي ديگر در گنبدخانه‌هاي مدرس و شبستان جنوبي اجرا شده است كه جرزهاي ماهيچه و اسپر در آن واضح‌تر مي‌شود و كليت سازه بر شش جرز ماهيچه استوار مي‌گردد كه سه زمينه‌ي مربع شكل را با كاربندي‌هايي با تقسيمات 24 تايي پوشش مي‌دهد كه زمينه‌ي مركزي آن را گنبدي مي‌دهد با خيز بالا و تپه‌اي بر روي آن سوار كرده كه بنا را در محله معرفي مي‌كند.

جبهه‌ي جنوبي مدرسه‌ي سردار
 

سكويي كه در فاصله‌ي حدوداً 4 متري از ديوار جنوبي حياط مركزي قرار دارد، ويژگي ممتازي به جبهه‌ي جنوبي داده است و مقدمه‌ي ورود به آن مي‌باشد. دسترسي به اين سكو از طريق دو پله در گوشه‌ي شرقي و غربي آن ميسر بوده است كه پله‌هاي دسترسي مياني آن از كارهاي جديد مي‌باشد. اين پله‌ها كه اين چنين از پيرامون، وارد ساحتي مقدس‌تر از كليت مدرسه مي‌شود، در واقع نوعي احترام به مكان عبادت (نيايش و آموزش) است كه مسير مستقيمي به جايگاه عبادت معرفي نمي‌كند و ريشه‌هاي كهني در اذهان ايرانيان دارد. گنبدخانه‌هاي جنوبي فضاي مدرس مي‌باشند كه در بسياري از مدارس سنتي وجود داشته‌اند؛ فضايي براي مباحثه و تعليم و مناظره و نيز عبادت. (تصوير 7).
مدارس معمولاً فضايي نيز براي عبادت داشته‌اند و در هر يك از اين مدرس‌ها (گنبدخانه‌ها) محرابي هم تعبيه شده است، گنبدخانه‌ي مركزي اما فضايي مختص عبادت ساخته شده و به همين خاطر است كه هم محراب و هم كاربندي آن مفصل‌تر از محراب‌هاي ديگر مي‌باشد و ورودي باشكوهي دارد (تصوير 8). گرچه ارتباط هر سه گنبدخانه در فضاي دروني ميسر است، در كوچكي در يكي از گوشه‌هاي جبهه‌ي شمالي هر دو گنبدخانه‌ي شرقي و غربي ارتباط مدرس‌ها را با حياط فراهم مي‌كرده است تا ورود به فضاي بزرگ مدرس، محقر بود و تواضع بيش‌تري را موجب شود (تصوير 9). اين مدرس‌ها ارتباط زيبايي هم ازكمرپوش جبهه‌ي شمالي دارند كه به راهروهاي پشت حجره‌ها در هر دو ضلع غربي و شرقي منتهي مي‌شود (تصوير10). اشكوب مياني اين فضاها، تاق‌پوش نيستند و بر دو چوب ساده استوارند كه ارتباط ايوانچه‌هاي جنوبي حياط مركزي را با حجره‌ها برقرار مي‌كنند.

سازه‌ي بخش جنوبي
 

پي
 

اين ساختمان چنان كه گفته شد، پي خوبي نداشته و ضعف پي، مهم‌ترين مشكل اين بناست. براي شناخت وضعيت دقيق پي، گمانه‌هايي در جبهه‌ي جنوبي حفر شد (تصوير 11).
پي اصلي بنا، همان پي دريافت شده در گمانه‌ي شماره‌ي 1 (تصوير 12) است، زيرا كه در دهه‌ي 60 با تعويض ديوارهاي پيراموني، پي‌هاي جديد براي ديوارهاي اسپر جبهه‌ي جنوبي (تصوير 13) ايجاد مي‌كنند كه در گمانه‌ي دو مشخص شده است.
خاك بلافصل زير پي، ماسه‌اي است؛ اما به نظر مي‌رسد ـ چنان كه در يكي از كنده‌هاي مشابه در نزديكي كوچه‌ي تبريز مشاهده گرديد ـ در لايه‌هايي رس‌هاي آبرفتي هم وجود داشته باشد. ضمن اين كه خاك قزوين به طور كلي يك خاك نشست‌پذير است و از سيلاب‌هايي تشكيل شده است كه به مرور ميان گسل‌هاي طبيعي را پُر كرده‌اند. (تصوير 14)

جرزها و اسپرها
 

جرزهاي كار شده در كليت بنا چنان كه گفته شد، جرزهاي خوبي نيستند و مصالح دروني آن‌ها نخاله و آجرهاي نامنظم است.
اما در جبهه‌ي جنوبي، سيستم‌هاي ماهيچه و اسپر منظم‌تر است و به جهت اين كه سازه‌ي مهمي روي آن‌ها اجرا شده است، جرزهاي باربر از اسپرها كاملاً مشخص است. ضمن اين كه مصالح درون ديوارها نيز ـ با توجه به برخي عكس‌هاي مرمتي سال‌هاي 64 ـ تماماً آجر است (تصاوير 15 و 16).
سازندگان بنا، براي جلوگيري از سنگين شدن وزن، ديوارهاي باربر را قيدبندي (3) كرده و بدين وسيله درون آن را خالي نموده‌اند. اين مسأله در جرزهاي شمالي جبهه جنوبي در ايوانچه‌هاي كنار ورودي مركزي ـ كه به كمرپوش‌هاي شمالي گنبدخانه‌هاي شرقي و غربي راه دارد (4) ـ مشهود است. اما در جرزهاي جنوبي آن، از نظر پنهان مانده كه در برخي عكس‌هاي مرمتي قابل مشاهده است (تصوير 17).

تويزه‌هاي باربر
 

قطر اين تويزه‌ها چنان كه در عكس‌هاي مرمتي سال 62 ديده مي‌شود، 3 آجر كامل است كه با احتساب ابعاد آجرها، به همراه ملات خود، در مجموع حدود 65 تا 70 سانتي‌متر عرض دارند و جزو تويزه‌هاي سنگين محسوب مي‌شوند (تصوير 18). چفت اجرايي اغلب آن‌ها پنچ و هفت تند و با دهانه‌هاي 7 متري هستند (تصوير 19). تويزه‌هاي باربر اصلي روي جرزهاي ماهيچه نشسته‌اند (تصوير 16).

كاربندي و گنبد
 

گنبدخانه‌ي مركزي در يك زمينه‌ي مربع بر يك كاربندي با تقسيمات 24 تايي بنا شده است. در اين تقسيم 24 تايي، اضلاع قطرهاي آن به صورت اختري و به فاصله‌هاي 5 تايي (در اضلاع 24 ضلعي مورد نظر) حركت كرده است تا بتواند زمينه‌اي چليپايي را تحت پوشش قرار دهد (تصوير 20). كاربندي‌هاي اختري چنان كه مي‌دانيم براي پوشش زمينه‌هاي چليپايي (يا به عبارتي هشت و نيم هشت) است كه اضلاع زمينه‌ي كاربندي از دهانه‌هاي ورودي گنبدخانه بزرگتر است و بنابراين تبديل مستقيم از طريق تقسيمات زوج، امكان‌پذير نيست.

در مدرس‌هاي شرقي و غربي نيز همان تقسيمات 24 تايي با همان حركت 5 تايي به شيوه‌ي اختري تكرار شده است، اما تنها نيمي از خطوط آن تبديل به تويزه‌هاي كاربندي شده است و در عمل شبيه به تقسيمات 12 تايي شده است (تصوير 21). در حالي كه نگاه به كليت خطوط كاربرندي آن در پلان مشخص مي‌كند كه تقسيمات بيش‌تري داشته و تنها چيزي كه از اين زمينه‌ي 24 تايي در اين جا مانده، در واقع همان زمينه هشت و نيم هشتي است كه نسبت طول ضلع كوچك به ضلع بزرگ، نشان دهنده‌ي اين موضوع است.
خيز گنبد مركزي در وضعيت موجود، از تيزه‌ي كاربندي‌ها تا نوك آن حدود 4 متر مي‌باشد. در گنبدخانه‌ي غربي و شرقي به ترتيب اين خيز 2/85 و 2/40 متر است. بدين ترتيب خيز گنبد مركزي بيش‌تر از خيز ديگر گنبدخانه‌ها است.

بام‌سازي
 

نخستين مرحله در بام‌سازي، تقويت تاق‌ها و بستن آخرين منافذ به وسيله‌ي ريختن دوغاب گچ در پشت آن‌ها بوده است. اين كار شامل تاق‌هاي اصلي و كاربندي‌ها و همه‌ي بخش‌هايي مي‌شده كه قرار بوده است در زيرسازي پنهان شوند.
روي تويزه‌هاي اصلي به وسيله‌ي كنوسازي قيدبندي مي‌شود. بدين ترتيب كه دو طرف تويزه، ديوارچه‌هايي ساخته و به وسيله‌ي تاق‌هاي كم‌خيزي، به هم مرتبط مي‌شده است و سطح صاف‌تري را براي اجراي بام‌سازي پديد مي‌آورده‌اند.

عمليات تسطيح، در معماري تاق و تويزه، اساسي‌ترين كار بام‌سازي است؛ به خصوص وقتي كه زمينه‌هاي بزرگ كه با تكنيك كاربرندي يا گوشه‌سازي به دايره تبديل شده‌اند، روش پُر كردن فضاي مثلث شكل پشت كاربندي‌ها اهميت دارد (تصوير 24).
ما از لايه‌هاي بام جبهه‌ي جنوبي مدرسه در وضعيت موجود به دليل كميود گزارش‌هاي مرمتي و اين كه هنوز گمانه‌اي در پشت‌بام ايجاد نكرده‌ايم، اطلاع دقيقي نداريم؛ اما با توجه به ظواهر، براي آسيب‌هايي كه در پشت‌بام ملاحظه مي‌شود، دلايل اوليه‌اي عنوان مي‌شود.
اما به طور كلي پس از تسطيح بام به وسيله‌ي خاك‌هاي سبك، نوبت به شيب‌بندي مي‌رسد. اين كار با غوره گل انجام مي‌شده و پس از آن در چند لايه‌ي متوالي شيره‌ي سوخته‌ي انگور و كاه گل براي عايق‌كاري ريخته مي‌شده است و در نهايت، در صورت تمايل بام را آجر فرش مي‌كرده‌اند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1- كارشناس ارشد مرمت و احياي ابنيه و بافت‌هاي تاريخي
2- ابوعبدالله قزويني، حمدالله مستوفي، عبيد زاكاني، ميرعماد، ملك محمد عماد الكتاب، شهيد ثالث، علامه دهخدا، سير اشرف‌الدين حسيني (نسيم شمال)، عارف قزويني و خيلي از بزرگان ديگري كه به قزوين رفت و آمد داشته‌اند.
3- اجراي تاق‌هايي درون ساختار ديوارها كه ديده نمي‌شود.
4- و همين راهروها نيز تا حدود زيادي وزن ديوار را كم مي‌كند.
 

منابع و مآخذ
1- مورگان. ويليام. «رفتار اجزاي سازه‌ها». ترجمه: بديعي. مجيد. تاريخ انتشار: 1362.
2- سالوادوري. ماريو. «سازه در معماري». ترجمه: گلابچي. محمود. انتشارات دانشگاه تهران. چاپ چهارم. 1382.
3- چيني. جوزپ. «پايدارسازي ساختمان‌هاي آجري». ترجمه: سعيد ايرانفر. انتشارات سازمان عمران و بهسازي شهري. چاپ اول: 1383
4- حيدري. داريوش. جزوه‌ي آسيب‌شناسي. دانشگاه هنر اصفهان. 1385.
5- اسناد سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي استان قزوين در مورد مرمت‌هاي مدرسه سردار.
6- هيلن براند. «معماري اسلامي». ترجمه‌ي مرحوم باقر آيت‌الله زاده شيرازي. چاپ دوم 1383. انتشارات روزنه.
ماهنامه‌ي دانش نما، شماره 171-170، تير ـ مرداد 88