آداب خوردن قورباغه
آداب خوردن قورباغه
آداب خوردن قورباغه
براي موفقيت، اول سراغ سخت ترين کارتان برويد
قوانين قورباغه خوري
يعني اگر دو تا کار خيلي ضروري داريد، اول آن کاري را انجام بدهيد که اصلاً دلتان نمي خواهد به اش فکر کنيد. دومين قانون قورت دادن قورباغه هم اين است: "اگر قرار است قورباغه زنده اي را بخوري، هيچ فايده اي ندارد که همين طور بنشيني و فقط به آن زل بزني". خيلي از ماها وقتي به کسي مي گوييم: "سرم به شدت شلوغه و حسابي دارم کار مي کنم" در حقيقت داريم به اين فکر مي کنيم که بايد کار کنيم. ساعت هاي متمادي به طور بسيار جدي به اين مي انديشيم که چه کارهاي مهمي داريم و چقدر انجام اين کارها اهميت دارند. در واقع کار نمي کنيم بلکه به کار کردن فکر مي کنيم! اين همان زل زدن به قورباغه زنده است که يکي از آفت هاي موفقيت به شمار مي رود.
برايان تريسي در کتابش حکايتي تعريف مي کند که واقعاً حيفم مي آيد شما از شنيدن آن محروم شويد. مردي در يکي از خيابان هاي نيويورک از موسيقي داني مي پرسد: "چطور مي توانم خودمو به تالار کارنگي برسونم؟". موسيقي دان جواب مي دهد: "با تمرين آقا، با تمرين". فکرش را بکنيد! آدرس از يکي بپرسيد و چنين جوابي بدهد. حقش است که يک فصل کتکش بزنند تا ديگر مزخرف تحويل مردم ندهد. به هر حال برايان تريسي در کتابش 21 روش عالي براي غلبه بر تنبلي را برمي شمارد.
سفره را بچينيد
براي هر روز از قبل برنامه ريزي کنيد
باور کنيد من دارم کم کم از فيل خوردن پشيمان مي شوم. همين جوري مي شود که آدم کارهايش را انجام نمي دهد. نمي شد فيل نخوريم؟ حالا شما خيلي سلول هاي خاکستري مغزتان را اذيت نکنيد: "يک فيل را چطور مي خورند؟". برايان تريسي جوابش اين است: "لقمه، لقمه!".
قانون 20-80 را در همه امور به کار بگيريد
ما ظاهراً طبق طبيعت خودمان هميشه اين اندرز را به کار مي گيريم: "اول اين کارهاي خرده ريزه را يک سر و ساماني بدهم، بعد بنشينم با خيالي راحت آن کار بسيار مهم و بزرگ را انجام دهم". الان شما داريد از خوردن قورباغه بزرگ و زشت طفره مي رويد و دنبال بچه قورباغه ها مي دويد. اين قورباغه هاي کوچولو را رها کنيد. قورباغه بزرگ، منتظر شماست.
وش تنبلي سازنده را تمرين کنيد
روش الف ب پ ت ث را مدام به کار بگيريد
بسته به ذائقه خودتان مي توانيد مقداري پودر نارگيل يا پسته هم اضافه کنيد. معجون "قورباغه طالبي" ما آماده است. نوش جان بفرماييد!
هر بار يک بشکه جلو برويد
انگليسي ها با همين ضرب المثل هاي احمقانه نصف دنيا را مستعمره خودشان کرده بودند؟ ماجراي بشکه هم آن قدر بي نمک است که ارزش بازگويي ندارد. خلاصه مطلب آنکه وقتي يک قابلمه پر از قورباغه جلويتان گذاشته اند و مي گويند: بخور! اگر اين طور فکر کنيد که "من بايد يک قابلمه قورباغه بخورم" هيچ وقت قورباغه را نمي خوريد. شما فقط بايد به يک چيز فکر کنيد: "من بايد يک دانه قورباغه ميل کنم". و البته اين کار را سريعاً انجام دهيد. يک قورباغه که چيزي نيست. برويد بالا، خيرش را ببينيد. اگر با همين طرز فکر جلو برويد، به زودي خواهيد ديد که قابلمه اول را خورده ايد و منتظر دومي اش هستيد!
خودتان را به فعاليت ترغيب کنيد
خودتان را از گرداب عصر تکنولوژي نجات دهيد
کار را به قسمت هاي کوچک تر تقسيم کنيد
اکبرآقا: "برو آقا حالم را به هم زدي". ظاهراً اکبر آقا متقاعد نمي شود. بنابراين مي توانيد از روش "سوراخ کردن پنير سوئيسي" کمک بگيريد. يک قطعه بزرگ پنير سوئيسي را مي دانيد چطور مي خورند؟ اول يک سوراخ خوشگل در آن ايجاد مي کنند و بعد شروع به خوردن مي کنند. شما هم قورباغه تان را سوراخ کنيد. بعداً ميل بفرماييد. کتاب برايان تريسي براي رژيم غذايي هم مفيد است چون بعد از خواندنش کلاً تا مدت ها از خوردن بيزار مي شويد.
منبع: نشريه همشهري شماره 7
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}