بررسي فقهي شبيه سازى(1)
بررسي فقهي شبيه سازى(1)
انواع و احكام
يكم: جسم هر چيز مادى از اجزائى كوچك و به هم پيوسته تشكيل يافته و هر جزئى كه كوچك تر از آن قابل تصور نيست، در صورتى كه در موجود زنده وجود داشته باشد، سلول ناميده مى شود. سلول داراى پوسته اى خاص است كه درون آن هسته اى جاى دارد وبه منزله مغز آن سلول به شمار مى آيد و مايعى به نام سيتوپلاسم، آن هسته را احاطه كرده است. هسته، خود درونِ پوسته اى هسته اى قرار دارد كه هسته درون آن داراى شبكه اى متشكل از ۴۶ نوار (رشته) است كه مجموع آنها كروموزوم ناميده مى شود و هسته تمام سلول هاى بدن، همين تعداد است. بر خلاف سلول هاى جنسى، يعنى سلول هاى اسپرم كه در مردان از بيضه و در زنان، سلول هاى تخمك هاى تخمدان، آنها را ترشح مى كنند.
هر چند سلول هاى پيكرى، در شكل گيرى سلول هاى ياد شده از حيث پوسته ويژه درون آن و سيتوپلاسم و هسته، شركت دارند، ولى هسته هر يك از سلول هاى جنسى در درون خود از ۲۳ كروموزوم تشكيل يافته است.
دوم: پديد آمدن انسان يا حيوانى كه مادرش آن را به شيوه باردارى و زايمان طبيعى متولد مى سازد، به اين شكل است كه سلول هاى اسپرم از پدر و سلول هاى تخمك ـاز ناحيه مادر ـ در درون رحم مادر كه با انزال اسپرم به وسيله آميزش صورت مى گيرد، با يكديگر آميخته مى گردند و در اثر همين آميختگى، سلول جديدى داراى ۴۶ كروموزوم پديد مى آيد كه مجموع كروموزوم هاى سلولِ اسپرم و تخمك مى باشند. هرگاه اين سلولِ جديد به وجود آمد، در درون رحم تغذيه مى كند و افزايش و تكثير مى يابد.
بنابراين در آغاز، دو سلول، سپس چهار سلول و پس از آن شانزده و آن گاه ۳۲ سلول پديد مى آيد و هر يك از سلول هاى تكثير شده، از كليه جهات و ويژگى ها با يكديگر مساوى اند، با اين تفاوت كه هرگاه تعدادشان به ۳۲ سلول رسيد مانند گذشته با اين ويژگى ها، افزايشى نخواهند يافت؛ بلكه با اين كه هر يك از اين سلول ها در ويژگى هاى موجود خود، نظير ديگر سلول ها هستند؛ ولى پس از اين مرحله، هر يك از اين سلول ها موظف به انجام دادن كارهاى ويژه اى در مورد اعضاى گوناگونى هستند كه خداى متعال آنها را در وجود انسان و حيوان آفريده است؛ همان اعضايى كه انسان يا حيوان از آنها به وجود آمده است. بدين سان، برخى از سلول ها، پديدآورنده پوست، بعضى به وجودآورنده گوشت، برخى استخوان و بعضى مغز و برخى ديگر قلب و ساير اعضا را به وجود مى آورند.
بنابراين هر سلولى گر چه مى تواند از آنچه پايه و اساس ايجاد هر يك از اعضا شود، برخوردار باشد، ولى اين سلول ها به انجام وظايف گوناگونى اختصاص خواهند يافت؛ به نحوى كه گويى در هر يك از اين سلول ها جز چيزى كه عهده دار ايجاد عضو است، چيز ديگرى وجود ندارد تا جنين، به صورت كودكى كامل درآيد و مادرش آن را بدون عيب و نقص به دنيا آوَرَد.
سوم: هر عضوى از اعضاى متعدد و فراوان هر حملى كه آفرينش آن كامل گردد، از سلول هاى همسان پديد آمده است؛ مثلاً پوست، از سلول هاى پوستى همسان به وجود آمده و هر چه فرد بزرگ تر و پوستش گسترده تر گردد، سلول هاى آن نيز متعدد و در محتوا و اختصاص آنها به موردى كه پوست از آن به وجود آيد، نظير يكديگرند و كبد و استخوان و قلب نيز همين گونه اند. بنابراين آن جا كه گفتيم سلول هاى تخمك هاى لقاح يافته به ۳۲ عدد مى رسند و هر يك از سلول ها، موظف به كار خاصى مى شوند، انجام اين كارِ خاص در سلول هاى هر عضوى به تناسب اقتضاى آن عضو صورت مى گيرد؛ به نحوى كه پيشتر يادآور شديم، كروموزوم هاى چهل و شش گانه از تمام وظايفى كه هر كروموزوم بر عهده دارد، برخوردارند، با اين تفاوت كه اين كروموزوم ها در مقام تاثيرگذارى و جز در مواردى كه بدان نياز است، مثلاً آن گاه كه بواسطه آن، پوست يا هر عضو ديگرى به وجود آيد، عمل نمى كنند و تاثير نخواهند داشت.
چهارم: هرچند سلول و كروموزوم هاى هسته هر سلولى آن قدر ريز و كوچك اند كه با چشم عادى قابل رويت نيستند، ولى پيشرفت علم بدان جا دست يافته كه آن كروموزوم ها در پديد آمدن صفات و ويژگى هاى مخصوص هر نوع و هر فردى، دخالت دارند و به منزله مغز هسته تلقى مى شوند و ويژگى هاى سلول و خصوصيات انسان يا حيوانِ كامل نتيجه محصول همين كروموزوم هاست.
همان گونه كه پى برديد، كروموزوم هاى سلول تخمكِ لقاح يافته، از كروموزوم هاى اسپرم و تخمك به وجود مى آيند و به دليل اين كه كروموزوم ها از پدر و مادر پديد آمده اند، منشا انتقال صفات و ويژگى هاى موجود در پدر و مادر به سلول ها و جنين و كودكى كه بعدها از مادر متولد مى شود، خواهند گشت؛ چنان كه به عنوان مثال كروموزوم هاى سلول هاى پوست از ويژگى هاى پوست برخوردارند. سلول هاى نو و پوست جديد نيز داراى همان ويژگى ها خواهند بود، خواه تكثير سلول هاى ياد شده، به گونه اى طبيعى صورت گرفته باشد يا مصنوعى.
پنجم: معناى دقيق (استنساخ) (شبيه سازى) كه مقصود ما در اين جاست، پى جويى نسخه دوم چيزى است كه قبلاً وجود داشته است. اين نسخه جديد، گويى مصداق ديگرى از موردى است كه ما در صدد نسخه بردارى از آن هستيم و گويى آنچه در ابتدا وجود داشته، از نو تحقق يافته و اين پديده جديد صورت ديگرى از آن با ويژگى هاى يكسان است كه در زبان انگليسى از آن به (كلونينگ) ياد مى شود و اين لفظ برگرفته از ( كلون) (تاگ) كلمه يونانى است كه معنايش كاشتن قلمه نهال درخت است تا رشد و نمو كند و به درختى كامل تبديل گردد. بنابراين (كلونينگ) تعبير ديگرى است از اين كه ما در پى دستيابى به امرى جديد برآييم؛يعنى همان رشد نهال درخت و نسخه كامل درختى است كه نهالش را كاشته ايم. به همين دليل از اين عمل به ( استنساخ) (كپى بردارى=شبيه سازى) تعبير مى شود و معنايش پديد آوردن مشابه و مشابهات است؛ چرا كه حاصلِ جديد، به يقين شبيه همان اصلى است كه قبلاً وجود داشته است، با اين تفاوت كه اين مشابهت گاهى بدين لحاظ است كه آنچه تازه پديد آمده، شبيه عضوى است كه سلول هايش تكثير شده تا به صورت نسخه بدلى براى آن عضو درآمده است و گاهى بدين لحاظ است كه آنچه تازه پديد آمده، شبيه و نسخه دوم حيوان يا انسانى است كه سلول هايش گرفته شده و تكثير شده است.
اقسام شبيه سازى
۱. شبيه سازى عضو
گاهى از اين عضو جديد در درمان عضو و يا شخصى كه سلولِ او را برگرفته ايم، استفاده مى شود؛ مثلاً اگر بخشى از پوست، دچار بيمارى و يا داراى عيب و نقص يا بخشى از بدن فاقد پوست باشد، همين پوست جديد جايگزين آن مى شود و بخش فاقد پوست بدن، به جهت شباهت پوست جديد با تمام پوست بدن صاحبِ آن سلول، پذيراى اين بخش جديد خواهد شد.
بنابراين اين امكان وجود دارد با پيمودن اين راه براى دستيابى به عضوى جديد و نو، در درمان مبتلايان به بيمارى هاى غير قابل درمان، بتوان بهره بُرد؛ مثلاً اگر كسى مبتلا به سرطان استخوان پاست، مى توان با برگرفتن يك سلول از استخوان سالم بدن و تكثير آن سلول به اندازه دستيابى به قطعه استخوانى كه از آن بيمارى سالم مانده، بخش مبتلاى به سرطان را برداشت و قطعه استخوان جديد را جايگزين آن ساخت.
اين نوع شبيه سازى ـ بدين لحاظ كه دستاوردش حيوان يا انسانى مشابه پيكرى كه سلول ِعضوش گرفته شده نيست ـ هر چند بنا به بعضى گفته ها خارج از حقيقتِ شبيه سازى است، ولى شما به خوبى آگاهيد كه مجرّد اين عمل، سلب عنوان شبيه سازى را از آن روا نمى شمرد؛ زيرا منظور از شبيه سازى نبايد محدود در دستيابى به حيوان يا انسانى جديد، مشابه و نسخه بدل صاحب سلول باشد؛ بلكه همان گونه كه تبيين نموديم، مى تواند مقصود از شبيه سازى، دست يافتن به عضوى همسان و نسخه بدل عضوى كه سلول ِآن گرفته شده، به شمار آيد.
۲. همسان طلبى
بدين ترتيب، پس از آن كه هر يك از سلول ها با اين پوسته جديد و نو پوشيده شد، هر سلولى نسخه جديدى از سلول نخست خواهد بود كه در محيط مناسب، يعنى رحم، رو به فزونى مى رود تا تعداد آنها به ۳۲ سلول مى رسد و رشد و نمو مى كند و به كودكى كامل تبديل مى شود. بدين سان، هر يك از سلول ها، همسان يكديگر و در كليه صفات و ويژگى ها همانندند و فرزندانى كه از آنها به وجود مى آيند نيز چند قلوهايى بسيار شبيه يكديگرند.
هر يك از اين سلول هاى جديد را مى توان در رحم زن قرار داد و مى توان در دستگاه هايى مُدرن، حفظ و نگاهدارى كرد و پس از گذشت مدتى كوتاه يا طولانى در رحم زن جايگزين ساخت تا مسير خود را براى رسيدن به مرحله فرزندى كامل طى نمايد؛ چنان كه اين امكان نيز وجود دارد كه برخى از اين سلول ها را در رحم زن قرار داد و بعضى ديگر را در حالت انجماد نگاه داشت و دو سال بعد در رحم زن مستقر نمود. بدين ترتيب، دو فرزند يا بيشتر، چندقلوهايى شبيه يكديگر خواهند بود كه هر يك بدون هيچ تفاوتى همسان ديگرى است و تنها تفاوت آن ها اين است كه هر كدام زودتر به دنيا آمد، سنّش از ديگرى بيشتر است. گفته اند: برخى دانشمندان اين كار را انجام داده اند، ولى همه موارد آن كاملاً نتيجه بخش نبوده، بلكه از هر سه مورد، يك مورد آن موفقيت آميز بوده است. شايد اين كاهش موفقيّت، در اثر عدم پيشرفته بودن ابزار لازم بوده كه ممكن است بعدها اين عمل بدون استثناى حتى يك مورد، در همه موارد، كاملاً موفقيت آميز باشد.
۳. شبيه سازى با سلول تخمك لقاح نيافته
در مقدمه گذشت كه هسته تخمكِ زن، ۲۳ كروموزوم دارد كه با اين تعداد، قادر بر ازدياد و تكثير و رسيدن به مرحله جنين كامل نيست؛ ولى سلولِ عضوى كه سلولش را گرفته ايم، داراى ۴۶ كروموزوم است كه اگر اين كروموزوم ها در محل هسته سلولِ تخمك نهاده شود، سلولِ به وجود آمده و تشكيل يافته از اين دو سلول، قادر بر تكثير است و مى تواند به مرحله جنين كامل برسد و كودك از مادرش متولد گردد.
گفتنى است: سخنان كسانى كه ماگفته هايشان را بررسيديم، در اين خصوص گوناگون است. برخى از آنان، تخمكى را كه برگرفته و هسته اش تخليه و برداشته شده، تخمكى لقاح يافته فرض كرده اند؛ چنان كه در شماره ۹۶ (مجله زنان) چاپ بهمن۱۳۸۱آمده است.
برخى ديگر تاكيد نموده اند كه تخمك مزبور، لقاح يافته نيست؛ چنان كه در مقاله (دكتر حسان حتموت) آمده و كسان ديگر نيز گفته اند.
اين اختلاف گفته ها، ما را براى دقت بيشتر در دستيابى به واقعيت ملزم ساخت؛ تا اين كه به سخنى از دكتر لى سيلور كه در كتاب (الاستنساخ بين العلم و الفقه) تاليف دكتر داود سليمان سعدى چاپ لبنان به سال۱۴۲۳هـ/ ۲۰۰۲م. از او نقل شده بود، دست يافتيم. دكتر لى سيلور اين نوع تخمك را لقاح نيافته فرض كرده است. به همين دليل ما در بيان نوع سوم شبيه سازى و به جهت تاكيد بر صحّت اين امر، آن را موضوع سخن قرار داديم. اينك متن مقاله دكتر لى سيلور را به نقل از كتاب ياد شده، بيان مى داريم:
انسان چگونه شبيه سازى مى شود؟
ابزار كار
۲. وسايل كاشتِ بافت انسانى؛ اينها وسايلى هستنند كه سلول هاى انسانى در آنها رشد مى كنند و تقسيم (تكثير) مى شوند.
۳. وسايل ابتدايى براى كاشت بافتِ انسانى؛ اينها وسايلى هستند كه سلول هاى كاشته شده در آنها، تكثير و تقسيم مى شوند و بى آن كه از بين بروند، در حالتى از ركود وارد خواهند شد.
۴. وسايل آزمايشگاهى؛ عبارت اند از وسيله پرورش دهنده، پوشش نگهدارنده سر و گردن (ظروف كوچك و نازك) آزمايشگاهى ويژه كاشت (بِشِر)، ميكروسكوپ، ابزار قادر بر تخليه و كاشت ِاجزاى كوچك سلول، نظير هسته، از سلولى به سلول ديگر.
۵. سلول هاى تخمك هاى انسانيِ لقاح نيافته.
۶. وسايل رشد دادن سلول تخمك انسانى؛ اينها وسايلى اند كه تخمك هاى بارور شده در آن رشد كرده و تقسيم (تكثير) مى شوند.
شيوه كار
۲. اين سلول ها به وسايل ابتدائى منتقل مى گردند (در اين جا، بحث شبيه سازى گوسفند، مرجعى مناسب براى شناخت دقيق زمانِ مورد نياز مى باشد). اين كار به سلول ها اجازه حيات و زندگى مى دهد؛ ولى بستگى به تكثير شدن ندارد و واردِ مرحله ركود مى شوند و احتمال مى رود اين مرحله، همان مرحله اى باشد كه سلول ها در آن، تخصّص خود را از دست مى دهند و به حالت توانايى كامل درمى آيند؛ يعنى قادر بر تخصص و تمايز، به يك نوع از سلول هاى گوناگون خواهند بود.
۳. آن گاه كه سلول هاى كاشته شده در حالت ركود قرار گرفتند، سلولِ تخمكِ انسانى ِغير بارورى، به دست مى آيد. هسته اين تخمك، تخليه و سپس با كمترين آسيب ممكن براى تخمك، دور انداخته مى شود.
۴. يكى از سلول هاى كاملِ در حالتِ ركود گرفته مى شود و مستقيماً درون پوسته پيرامون تخمك كه به (لايه شيشه اى) معروف است، كاشته مى شود.
۵. شُكى الكتريكى به تخمك داده مى شود (در اين جا بحث شبيه سازى گوسفند مرجعى مناسب براى قدرت و طول مدت شُك، تلقى مى شود). شُك الكتريكى، دو سلول را براى درهم آميختن تحريك مى كند؛ به گونه اى كه از خلال نگريستن به سلول ها، مى توان به كافى بودن مقدار شُك پى برد.
باور بر اين است كه بازگشت برنامه ژن هاى ژنتيكى، از جايگزين ساختن پيام هاى پروتئينيِ سلول به جاى پيام هاى پروتئينى تخمك، آغاز مى شود، جز اين كه شُك الكتريكى به تحريك كردن اين پيام هاى پروتئينى در خلال پوسته هسته نيز كمك مى كند. جريان الكتريكى جهت به حركت درآوردن جزئيات (دنا) در خلال ديواره سلول، شيوه اى رايج به شمار مى آيد.
۶. طرح هاى سه گانه اخير، هر گاه ضرورت ايجاب كند، تكرار مى شوند تا به اندازه كافى نهال، در اختيار داشته باشيم و بايد در اين انتظار باشيم كه بسيارى از اين نهال ها به سببِ آسيب هاى وارد بر سلول و ديگر حوادث، هرگز زنده نخواهند ماند. به ژن ها اجازه داده مى شود، تنها چند بار ميان كاشت سلولِ تخمك انسانى، رشد كنند و تكثير گردند.
۷. اين ژن ها در رحم زنانى كه امكانِ باردارى دارند، كاشته مى شوند تا زمان به دنيا آوردن طبيعى آنها فرارسد.
آنچه بيان شد، دقيقاً متن كتابِ فردِ مزبور است. همان گونه كه ملاحظه مى كنيد، به صراحت از جمله لوازم كار، (سلول هاى تخمك هاى انسانى لقاح نيافته) است. به همين دليل ما قيد لقاح نيافتگى تخمك را در بيان شرح نوع سوم شبيه سازى برگزيديم.
منبع:www.lawnet.ir
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}