روانکاوي


 

نويسنده: دکتر فريدون ضرغام رواپزشک




 
بدون اغراق مي توان گفت هيچ علمي مانند روانکاوي، در جهان امروز مورد توجه دانشمندان قرار ندارد و هيچ دانشي مانند (روانکاوي) تا اين اندازه درد دل مردم دنيا براي نيل به زندگي بهتر و روزگاري شيرين تر و پربرکت تر فروغ اميد و آرزو نتابيده است.
براي اين که مانند نگارنده به اين علم پر مايه که روز به روز افق هاي پهناوري براي انسانيت مي گشايد سروکار دارند و به معدودي از هزاران کتاب در اين رشته که هر روز زينت بخش بازار مطبوعات مي گردد نظري مي افکند جاي شک باقي نمي ماند که عصر کنوني را مي توان از لحاظ نهضت علوم انساني عصر انقلاب روانکاوي ناميد و انقلابي را که اين علم در کليه ي شئون زندگي بشر به وجود مي آورد به مراتب عظيم تر از انقلاب گاليله و داروين و انيشتن و ساير پيشتازان جنبش هاي بزرگ فکري بشر دانست. هر روزي که مي گذرد هزاران درد جانگداز، بيشتر دست توسل به دامن روانکاوي مي زند و استفاده از برکات اين علم در کليه شئون زندگي اعم از آموزش و پرورش، خلقت مذهب، سازمان ومديريت وبه ويژه درمان و اصلاح نواقص شخصيت و پرورش نهال محبت به جاي تخم خصومت و عداوت و رهبري جهان به طرف صلح و آرامش و التذاد از زندگي رايج تر مي گردد.
امروزه روانکاوي کاملا از سلک علوم نظري خارج گرديده و به صورت يک علم عملي بر پايه هاي نيرومندي استوار گرديده است که جهانيان به نهايت اعتماد مي توانند چه براي خودشان و چه براي جامعه اي که در آن بسر مي برند کاخ سعادت وافتخار جاوداني پي نهند. امروز في المثل روانکاوي دارد با سرعت حيرت انگيزي اين حقيقت بزرگ را اثبات مي کند که بر خلاف تصور بسياري از جهانيان انسان ذاتا حيوان صفت نيست و با غرايز کينه، خصومت، عداوت، ميل به زشتکاري و فساد پا به عرصه ي وجود نمي گذارد ولي برعکس کليه جنايات وحشت انگيزي که اينک به چشم مي خورد و پرده اي مخوف سايه بر زندگي مي افکند ناشي از ابراز عقيده ها و کشمکش هاي رواني و عدم توجه انسان به تربيت اوليه فرزندان خود است. روانکاوي امروز نه تنها انسان را به قدم هاي استوار به طرف زندگي بهتر و موفق تري پيش مي راند بلکه به آنان با نهايت وضوح مي نماياند چگونه براي به وجود آوردن دنياي بهتري که اثري در آن از خصومت و جنگ و جنايت و خونريزي وجود نداشته باشد قدم بردارند؟
روانکاوي امروز اين حقيقت بزرگ را به ثبت رسانيده است که اختلالات رواني به مراتب بيش از بيماري هاي جسماني ديگر، انسان را از سعادت و نيک بختي باز مي دارد و ميليون ها تن از افراد معصوم را در حين شکفتن پژمرده مي کند و ميليون ها تن ديگر را به وادي نيستي سوق مي دهد. متاسفانه در اثنايي که دنيا به سرعت برق جلو مي رود و کليه علوم در هر رشته و موضوع با موفقيت روز افزوني مواجه مي گردند درعين حال جوش و خروش اين زندگي متغير و مترقي و رقابت حيرت انگيزي که بين افراد براي تلاش معاش و پيشي گرفتن از يکديگر وجود دارد بيش از پيش تعادل رواني اشخاص را متزلزل مي کند تا به حدي که بنابر برخي آمار دقيق، اختلالات رواني به مراتب بيش از بيماري هاي قلب به سلامتي جسماني و رواني به افراد بشر لطمه مي زند.
تنها در آمريکا از ميان يکصد و هشتاد ميليون (شايد هم بيشتر) جمعيت متجاوز است. سي ميليون تن يعني حدود 15 درصد مبتلا به يک نوع اختلال هستند و به همين جهت است که توجه به اين خطر بزرگ از يک طرف امکانات مطالعه و اکتشافات از طرف ديگر موجب آن گرديده است که روانکاوي در آنجا با پيشرفت شاياني روبه رو شود و به مراتب از ساير کشورهاي مترقي جلوتر افتند...

فوايد روانکاوي:
 

چه نوع شخصي هستيد؟ آيا هيچ از خود پرسيده ايد: چگونه شخصي هستيم؟ چرا اين طوري مي انديشيم و رفتار و کردارم چنين است؟ نواقص، نقاط ضعف و عيوب شخصيت ام که بدان آگاهي ندارم و يا اينکه آن را نديده مي انگارم کدام است؟ عدم موفقيت هاي زندگي روزمره تا چه اندازه در سلامتي ام اثر دارد؟
قضاوتم در مورد زيبايي ها و ارزيابي هاي زندگي نارسانيست؟ روشم در مورد عشق، امور جنسي، افرادي که دور و برم را گرفته اند و به طور کلي در مورد زندگي پخته است؟
عللي که به طور ناخودآگاه در پس طغيان و خصومت هاي من نهفته است کدام است؟
زياد خودخواهم يا فوق العاده حساس؟
گناه شکست هاي خودم را به گردن ديگران مي اندازم؟
آيا جدا مي کوشم بهتر شوم؟
هدف زندگي ام چيست؟
هر گاه در مورد خودتان منصفانه قضاوت کنيد مي توانيد بر علل بسياري از مشکلات خويش دست بيابيد اين حقيقت بارز را از من بپذيريد:
هر گاه به طور روزانه اندکي از وقت خويش را صرف تجزيه و تحليل نواقص خويش و راه اصلاح آن کنيد و براي آسان تر رسيدن به اين منظور از مطالعه زندگي افرادي که اشتباهات و عيوب شخصيت خويش را تصديق کرده اند استفاده نماييد، مي توانيد به آساني خود را تغيير دهيد. اين تحول چندان دشوار نيست. تنها مستلزم مقداري خود آگاهي، انضباط و اراده راسخ براي کسب يک رشته عادات و انديشه هاي نوين است... بسياري از اشخاص چنين مي پندارند که روانکاو معمولا بيمار رواني را مانند بيمار جسماني شفا مي بخشد و حال آن که در حقيقت بيمار رواني خود به خود شفا مي يابد و تنها کار روانکاور محدود به آن است که در مورد بيمار به منزله رايزن و استاد اقدام کند بدين معني که وي را در شناخت خود ياري نمايد.
نگاهداري سلامت رواني ما يک (علم) و يا (هنري) است که مي توان به همه افراد به شرط آن که به طور جديد تمايل نشان دهند، آموخت. براي فرا گرفتن اين علم نبايد محکم به افکار و عقايد خود چسبيد، بلكه بايد براي پذيرفتن عقايد و اشارات دانشمندان از خود درمورد چاره دردها و دشواري هاي زندگي روزمره نرمش و استعداد به خرج داد هر گاه ميل داشته باشيد ياري شويد، هر گاه لزوم شناختن خويش را احساس مي کنيد و پيوسته به فکر آنيد که تاريکي ها و روشنايي هاي شخصيت خود را با هم مقايسه کنيد و با اراده راسخ براي محو تاريکي ها و گسترش روشنايي ها دامن همت به کمر زنيد يقين بدانيد به طور اميد بخش موفق خواهيد شد.

منبع: مجله بهداشت روان 34