پارادوکس هاي يک دنياي بسيار تاريک اما نشاط آور!


 






 
گرايش به استفاده از تصاوير سه بعدي و دوربين سوم شخص از پشت طي ده سال اخير به طور مستمر افزايش پيدا کرده و دنباله بسياري از بازي هاي دو بعدي قديمي، اکنون به صورت سوم شخص با نماي از پشت ساخته مي شود. سري بازي Divinity نيز که بازي هاي ايزومتريک بودند؛ به تدريج دچار تب سه بعدي شدند. در دومين بازي اين سري، مدل شخصيت ها سه بعدي شد و اکنون در سومين بازي سري، بازي به طور کامل تغيير حالت داده و از يک بازي نقش آفريني ايزومتريک به سوم شخص با نماي از پشت تبديل شده است.
اما اگر گمان مي کنيد Divinity2 به دليل تغيير سيستم گرافيکي، دچار تغييرات قابل توجه در گيم پلي شده است؛ بگذاريد خيالتان را آسوده کنيم. Divinity2 غير از دوربين مورد استفاده، در زمينه هاي ديگر به بازي هاي قبلي اين سري شباهت دارد.
عليرغم اين که بازيباز پس از شروع D2 تصور مي کند در حال تجربه يک تقليد ضعيف از سري بازي هاي Gothic است (به ويژه بايد گفت سيستم مبارزه عجيب و انيميشن هاي ضعيف بازي دقيقاً يادآور Two Worlds است که خود تقليد ضعيف ديگري از Gothic بود)؛ اما پس از گفتگو با چند نفر، کمي مبارزه و انجام چند ماموريت مشخص مي شود D2تقريباً به تمام اصول بازي هاي قبلي سري Divinity وفادار بوده است. اما اين وفاداري الزاماً مزيت محسوب نمي شود؛ چون آنچه بازي جديد به آن وفادار بوده خود جاي پرسش بسيار دارد.
همان گونه که مي دانيد در بازي هاي ايزومتريک Hack n Slash نظير Diabio و ديابلو کلون هايي چون Divine Divinity، نوع مبارزه و ضربه زدن برخلا ف بازي هاي اکشن سوم شخص يک عمل تاکتيکي نيست. در اين بازي ها بازيباز کليک مي کند و قهرمان بازي به سادگي ضربه مي زند.
هيچ نوع عمل پيچيده اي هنگام حرکت يا ضربه زدن انجام نمي شود، کومبو وجود ندارد و جا خالي دادن يا محل برخورد ضربه به بدن دشمن بي اهميت است.اين نوع مبارزه در يک بازي ايزومتريک مساله اي طبيعي و عادي است؛ اما اگر اين سيستم عيناً به يک بازي سوم شخص سه بعدي با نماي از نزديک منتقل شود؛ بازي ساخته شده خالي از جذابيت و بي روح خواهد بود.
بازي هاي Divine Divinity و Beyond Divinity ديابلو کلون هايي بودند که به طور افراطي رو کليک هاي بسيار زياد براي مبارزه تکيه داشتند (به خصوص در BD اين روند باعث مي شد اواخر بازي به شدت خسته کننده شود) که حتي براي يک بازي اکشن ايزومتريک هم يک ايراد بود؛ اما در کمال شگفتي بايد گفت اين روند عيناً در D2 ادامه يافته است.
اولين مشکل D2 (درست مانند Two Worlds) اين است که اصولاً امکان اجراي ترفند و تاکتيک براي مبارزه در آن وجود ندارد و بازيباز در تمام طول بازي بايد ديوانه وار کليک کند و تفکر در درجه چندم اهميت قرار دارد؛ چون اگر احياناً بازيباز تصميم بگيرد به جاي کليک کردن از قابليت هاي ويژه قهرمان بازي استفاد کند؛ به سرعت پي خواهد برد نه تنها اين تکنيک ها اغلب به درستي اجرا نمي شود؛ بلکه در صورت اجرا هم اغلب به دشمن اثر نمي کند و اگر اثر کند، تاثير آنچناني ندارد و بازيباز کليک هاي پر ارزش را از دست مي دهد! حتي کلاس جادوگر بازي نيز تنها در موارد خاص مي تواند از جادوها استفاده کند و بايد در بسياري از موارد (به ويژه در ابتداي بازي که کلاس جادوگر عملاً جادوگر نيست) به مبارزه Melee اکتفا کند. از طرف ديگر با هر بار کليک، قهرمان بازي حرکاتي آکروباتيک انجام مي دهد که ظاهراً براي پر کردن جاي خالي کومبوها طراحي شده و شايد در ابتدا جالب به نظر برسد؛ اما پس از مدتي نه تنها به دليل الگوي يکنواخت خسته کننده مي شود، بلکه اصولاً مانع از حرکات مناسب توسط بازيباز شده و براي بازيباز مزاحمت ايجاد مي کند. به اين ترتيب Divinity2 نياز همانند اجداد آن به يک Click Fest (يا اگر در کنسول بازي مي کنيد Button Masher)، تمام عيار تبديل شده است.
سيستم نقش آفريني در D2 همانند بسياري از بازي هاي نقش آفريني جديد از قبيل Dragon Age تا حدي از بازي هاي MMO الگو گرفته است.
غير از Stat هاي اساسي که توسط تعداد مشخصي امتياز تعيين مي شود؛ باقي ارتقاها براساس قابليت هاي ويژه انجام مي گيرد که برخي از آنها Active بوده و بايد در زمان مناسب توسط بازيباز فعال شوند و برخي Passive (هميشه فعال) هستند.ايرادها و دشواري استفاده از مهارت هاي ويژه Active و مشکل فعال کردن آن ها در زمان مناسب باعث خواهد شد بسياري از بازيبازها ناخود آگاه به سوي استفاده از ويژگي هاي Passive روي آورند که اين مساله خود بازي رو بيشتر و بيشتر به کليک کردن افراطي سوق مي دهد.
ويژگي عجيب ديگر سيستم نقش آفريني بازي اين است که بازيباز را وادار مي کند تا در ابتداي بازي يک کلاس انتخاب کند؛ اما پس از آن بازيباز در انتخاب کليه مهارت هاي مربوط به کليه کلاس ها آزاد است و اگر بازيباز انتخاب هايش را درست انجام ندهد (گزينه اي که به دليل سيستم نقش آفريني بازي، بسيار محتمل به نظر مي آيد) به زودي يک شخصيت به درد نخور و ضعيف خواهد ساخت.
محيط بازي بسيار وسيع است و بازيباز بي اختيار تمايل خواهد داشت که در آن گشت و گذار کند، هر چند همانند بازي هاي پيشين، تعداد بسيار زيادي موجود مزاحم با Level بالاتر از بازيباز در هر گوشه از اين دنيا انتظار بازيباز را مي کشد و مبارزه پايان ناپذير گاه بازيباز را خسته و درمانده مي کند.
اين روند به خوبي نشان مي دهد طراحان بازي بيشتر روي ساخت يک بازي اکشن به اصطلاح عام «بزن بزن» با قابليت هاي ساده نقش آفريني و grinding بسيار زياد تاکيد داشته اند. اين مساله مي تواند براي برخي بازيبازها جذاب باشد؛ چون بازيبازهاي مبتدي و علاقمندان به بازي هاي اکشن بدون شک مبارزه هايي بي شمار اين بازي را جالب خواهند يافت در حالي که بازيبازهاي قديمي تر از روند يکنواخت بازي خسته خواهند شد.
اما قابل توجه ترين ويژگي هاي گيم پلي D2 توانايي تبديل شدن به يک اژدها است. همان طور که از نام بازي نيز برمي آيد؛ بازيباز پس از طي چند مرحله، قابليت عجيبي به دست مي آورد که به او اجازه مي دهد به يک اژدها تبديل شده و در محيط پرواز کند.
اين قابليت که بدون شک گيم پلي D2 را بسيار جذاب تر مي کند، به خوبي طراحي شده و هرچند ايرادهاي جزيي دارد؛ اما اين ايرادها مانع از لذت بردن از نقش آفريني به صورت يک اژدها نمي شود. پرواز و مبارزه به صورت اژدها يکي از بهترين بخش هاي D2 است و آن را از بسياري از بازي هاي متمايز مي کند.
ماموريت هاي بازي نيز بسيار پرتعداد هستند و براي انجام هر ماموريت معمولاً چند راه حل وجود دارد. از لحاظ ميزان راه حل هاي موجود براي انجام يک ماموريت، Divinity2 راه بازي هاي نقش آفريني کلاسيک را ادامه مي دهد و در اين زمينه به طرز شايسته اي عمل کرده است؛ هرچند اين راه حل ها هميشه جالب نيست و رفت و برگشت افراطي به يکي از ايرادهاي عذاب آور بازي تبديل مي شود. تعداد NPC هاي موجود در بازي نيز بسيار زياد است؛ هرچند اين NPC ها نه از لحاظ کيفيت شخصيت پردازي، نه از لحاظ صداگذاري و نه از لحاظ انيميشن قابل قبول نيستند.
متاسفانه شخصيت پردازي و داستان D2 بسيار طنز آميز و در سطح يک فيلم کمدي است (به عنوان مثال لورل و هاردي با شکل و شمايل قرون وسطايي در اين بازي حضور دارند!) نه يک بازي جدي.
مشکل اساسي اينجاست که داستان بازي (مبارزه با اهريمن) با تم کمدي بازي هماهنگي ندارد و طنز بازي بيش از آن که طنز باشد، به لودگي مي ماند. صداگذاري بازي و شخصيت ها نيز دلپذير نيست. صداگذاري شخصيت ها بسيار تصنعي است و به طرز باورنکردني در آن اغراق شده است. بسياري از ديالوگ هاي بازي به شدت و به گونه اي بي دليل طنز آميز است و ديالوگ هاي جدي نيز رضايت بخش نيست. همين مساله در مورد موسيقي بازي نيز به وضوح ديده مي شود و تم بيش از حد شاد آن که در سطح کارتون هاي خرد سالان است، تناسبي با داستان و دنياي بازي ندارد. اکثر شخصيت هاي D2 به دليل صدا گذاري عجيب بازي ساده لوح به نظر مي آيند، از اين رو بازيباز هرگز بازي را جدي نمي گيرد و نمي تواند با آن ارتباط برقرار کند. او همواره آماده روبرويي با يک شخصيت ساده لوح و مسخره ديگر است که جدي ترين موضوع ها را به شوخي مي گيرد تا به خيال خام سازندگان بازي، بازيباز را بخنداند. البته ما به هيچ وجه با استفاده از طنز در بازي ها مخالف نيستيم؛ اما استفاده از طنز (آن هم در يک بازي جدي) حدي دارد و به نظر مي رسد سازنده D2 اين موضوع را به کلي فراموش کرده است.
اين مساله عيناً در مورد گرافيک زيبا اما بيش از حد شاد بازي نيز ديده مي شود. گرافيک شاد و روشن D2 با دنياي آشفته و پرآشوب آن تناسبي ندارد؛ اما اين عدم تناسب در برابر برخي ايرادهاي اساسي گرافيک بازي به چشم نمي آيد. محيط D2 نسبتاً زيباست؛ اما گرافيک اين بازي را در بهترين حالت بايد عجيب و غيرعادي به حساب آورد. اولاً بيشتر انيميشن هاي بازي شکسته و ناقص است و انيميشن هاي مربوط به ديالوگ ها نيز غيرطبيعي و تکراري است که حالت ناخوش آيندي ايجاد مي کند. ثانياً گرافيک بازي نه تنها زشت است، بلکه باگ هم دارد. مدل هاي شخصيت ها به همديگر شباهت دارند و بازيباز نمي تواند تشخيص دهد کدام NPC مهم است و کدام NPC بي اهميت (موضوعي که در بازي مشابه Two Worlds نيز بسيار آزاد دهنده بود). چهره هاي NPC ها نيز آنچنان به هم شبيه است که بازيباز يک شخصيت را بارها و بارها مي بيند.
اما کيفيت FMV هاي بازي عالي است. بيشتر FMV هاي اين بازي به زيبايي تمام طراحي شده و خيره کننده است و به تابلوهاي نقاشي بسيار زيباي سور ريل شباهت دارد که به حرکت درآمده است و در کنار گرافيک عجيب بازي تضاد ايجاد مي کند. کنتراست بين بخش هاي خوب و بد بازي و داستان جدي و دنياي کمدي اين بازي آنچنان زياد است که بازيباز را گيج مي کند. پارادوکس در هر بخش از بازي ديده مي شود و D2 را آنچنان بي هويت کرده است که بازيباز نمي داند با يک بازي نقش آفريني ايزومتريک طرف است يا سوم شخص و در يک دنياي اهريمني قرون وسطايي اسير شده است. يا سيرکي پر از دلقک هاي متظاهر. افسوس که چنين بازي زيبايي به دليل بي تناسبي جوآن، اين گونه آسيب ديده است.
Divinity2 يک بازي نقش آفريني متوسط است و همانگونه که خود بهترمي دانيد؛ ما معمولاً بازي هاي نقش آفريني متوسط را تنها به طرفداران پر و پا قرص بازي هاي نقش آفريني پيشنهاد مي کنيم.
اما در مورد D2 بايد استثنا قايل شويم، چون اين بازي نيز همانند پشتيبان خود با تم سبک و کمدي و مبارزات بسيار زياد، بيشتر براي بازيبازهاي کم تجربه و کم سن و سال مناسب است که مي خواهند بازي هاي نقش آفريني را به صورت اکشن محض!!! بازي کنند و کمي چاشني لودگي هم برايشان خوش آيند است. اما از سوي ديگر، طرفداران بازي هاي نقش آفريني جدي به احتمال زياد پس از تجربه D2 احتمالاً سرخورده خواهند شد.
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33