به خاطر خاطره نوشتم


 

نويسنده: عطيه همتي




 

زير عنوان:تا حالا به فکر ثبت خاطراتتان بوده ايد؟
براي خاطره نوشتن، فقط داشتن يک سوژه کافي نيست
 

خيلي چيزها براي شما خاطره مي شود؛ مثلاً خاطره روز اول کاري که با هزار استرس و اضطراب وارد محل کار شديد يا مثلاً خاطره روزهاي سخت سربازي که گاهي بايد شب ها را تا صبح بيدار مي مانديد و خيلي خاطره هاي ديگر که جزئي از زندگيتان بوده و حالا خطر فراموشي آنها را تهديد مي کند. نکته اين است که بيشتر ما آن قدر هر روز پشت هم توي ذهنمان اطلاعات مي ريزيم که بيچاره هنگ مي کند و مجبور مي شود يک قسمت هايي از هاردمان را پاک يا حتي کاملاً فرمت کند. اين جور مي شود که خيلي چيزها را زود فراموش مي کنيم، خاطره ها و عبرت هايي که اگر يادمان مي ماندند، يک وقتي حتي شده براي اينکه سال ها بعد نوه ها را دور خودمان جمع کنيم به کار مي آمدند. خاطراتي که راه ماندن طولاني شان، ثبت کردن شان است. حالا چه در يک وبلاگ، چه در دفترچه خاطرات، چه با راه هاي ضمني و مستقيم ديگر مثل ساختن يک سد که وقتي از کنارش رد مي شويد، همه چيز بيايد جلوي چشم تان! اما خاطره نويسي براي خودش فوت و فن هايي دارد.

جزئيات فراموش نشود
 

چه ويژگي هايي دارد؟
متن خاطره را راوي تعريف مي کند، راوي هم مي تواند خاطره را هرطور که دوست دارد نقل کند. اما بايد نکته هايي را بداند تا متن خاطره شبيه متن يک گزارش نشود.
خاطره نويسي با گزارش نويسي زمين تا آسمان تفاوت دارد. در خاطره نويسي لازم نيست حوادث را دنبال هم قطار کنيد يا تاريخچه زندگيتان را با تمام جزئيات بنويسيد؛ فقط کافي است آن حادثه اي را که در خاطره تان اتفاق افتاده از ابتدا تعريف کنيد. اما در گزارش نويسي بايد تمام ديده و شنيده ها را درباره يک موضوع خاص بنويسيد. حتي اگر هيچ حادثه مهمي در آن اتفاق نيفتاده باشد، پس حواستان را جمع کنيد.
*گاهي در نوشتن خاطره فقط کليات را مي نويسند و زياد کاري به جزئيات ندارند. اما گاهي جزئيات خاطره اهميت بيشتري پيدا مي کند و از آنها بيشتر نوشته مي شود. اگر خاطره تان آن قدر جذاب است که نيازي به توضيح جزئيات نداريد، پس خودتان را خسته نکنيد و فقط از اتفاق جذابي که برايتان خاطره شده بنويسيد. اما اگر خاطره تان معمولي و ساده است و ممکن است براي هزار نفر ديگر هم اتفاق افتاده باشد، پس با ذکر جزئيات و حالت ها طوري بنويسيد که انگار هيچ کس شبيه چنين خاطره اي را نداشته.
*متن خاطره را مي توانيد از زبان دو نفر بنويسيد. يکي از زبان خودتان که در خاطره نقش داريد و يکي هم از زبان کسي که انگار دارد خاطره شما را از دور نگاه مي کند و هيچ نقشي هم در آن ندارد.اگر راوي خاطره خودتان باشيد بهتر است. بالاخره شما يکي از شخصيت هاي آن هستيد و اينکه خواننده بداند شما در حادثه حضور داشته ايد، خاطره تان را خواندني تر مي کند.

چطور بايد نوشت؟
 

خواندني خيال انگيز...
يادتان باشد نوشتن خاطره گامي بزرگ به سوي نويسنده شدن است. پس نوشتنش را جدي بگيريد؛ چون همين طور هم نيست که قلمتان را برداريد و بخواهيد خاطره بنويسيد. شما بايد بدانيد که در خاطره نويسي اصولي مشخصي را رعايت کنيد.
صميمي بنويسيد: در نوشته تان از کلماتي استفاده نکنيد که معني آنها را فقط خودتان مي دانيد. خاطراتتان را با کلمات ساده و با زباني صميمانه بنويسيد. اما يادتان نرود زبان صميمي و بدون محدوديت به اين معني نيست که بتوانيد هر کلمه اي را به کار ببريد. پس نسبت به قواعد نگارش و عفت کلام بي توجه نباشيد.
خودماني بنويسيد: هيچ اجباري نيست که تمام ارکان جمله را تمام و کمال رعايت کنيد. مي توانيد کلمات را به صورت دلخواه، به شرطي که با بيانتان متناسب باشد، به کار ببريد. اما از نوشتن کلمات به صورت شکسته پرهيز کنيد. يعني خانه را « خونه» و برويم را « بريم» ننويسيد. اين طوري ارزش نوشته پايين مي آيد.
حوادث را برجسته کنيد: مهم ترين ويژگي خاطره اين است که يک حادثه يا يک اتفاق را پررنگ کنيم. يادتان باشد تنها واقعه اي را مي توانيم به عنوان خاطره بنويسيم که هم برايمان اتفاق افتاده باشد و هم اينکه در آن، حادثه اي وجود داشته باشد. خاطره تغيير در روزمرگي هاست. هواي خوب ديروز نمي تواند يک خاطره باشد.
واقعي بنويسيد: در نوشتن خاطرات احساساتي نشويد و چيزي به آن اضافه نکنيد. شما داريد يک حادثه واقعي را شرح مي دهيد. پس خيالپردازي نکنيد.
زمان و مکان را مشخص کنيد: در يک خاطره مثلاً يک خاطره تاريخي، بهتر است زمان و مکان را هم بنويسيد؛ اينکه بهار بوده يا پاييز يا اينکه در زمان وقوع اين خاطره چند سال داشته ايد. اين طوري وضعيت اجتماعي آن دوره را هم ناخودآگاه تا حدي نقل کرده ايد.
روان و روشن بنويسيد: خواننده نوشته، هنگام وقوع خاطره همراه شما نبوده پس جوري ننويسيد که فقط خودتان سر در بياوريد.
ابتدا و انتها را رعايت کنيد: بهتر است از جايي مشخص که معمولاً آغاز حادثه است، شروع کنيد و هيچ موضوع مربوط به آن را از قلم نيندازيد. خاطره را هم بدون رسيدن به نقطه پاياني ماجرا رها نکنيد.
خلاصه بنويسيد: در زماني که حادثه اصلي رخ مي دهد، ممکن است چندين حادثه فرعي هم اتفاق بيفتد و نياز نيست تک تک آنها را شرح بدهيد. يا هنگام شروع لازم نيست از 24 ساعت قبل از وقوع حادثه شروع کنيد.

کجا ثبت کنيم؟
 

سنتي يا مدرن؟ هر دو!
 

نوشتن خاطرات جا و مکان خاصي ندارد که بگوييم حتماً آنجا بايد ثبت شود. اما خاطراتتان را جايي ثبت کنيد که هميشه در دسترس تان باشد تا هروقت دلتان براي آنها تنگ شد، بتوانيد آنها را به راحتي پيدا کنيد و از خواندنشان لذت ببريد.
دفترچه هاي خاطرات: آن قديم ها که کاغذ نبود ملت وقتي مي خواستند چيزي را بنويسند که تا مدت ها باقي بماند، پوست حيوان زبان بسته را مي کندند و روي آن نوشته شان را ثبت مي کردند. بعدها هم که کاغذ اختراع شد و همه براي نوشتن به اين صفحات سفيد پناه آوردند. حالا هم که انواع و اقسام دفترچه هاي خاطرات در بازار موجود است و به راحتي مي توانيد مدل دلخواهتان را پيدا کنيد. نوشتن خاطرات داخل صفحات دفتر لذت خاصي دارد که شايد هيچ روش ديگري، لذت آن را نداشته باشند. مثلاً اينکه شما يک سند مکتوب از تمام دوره هاي زندگي خود داريد و بعدها مي توانيد با مرور آن کلي لذت ببريد. شايد تغيير خط نوشتاري تان هم که به مرور زمان پخته تر شده، يکي از نکته هاي جالب دفتر خاطراتتان باشد. اما همين دفترهاي خاطرات چند عيب هم دارند. اول اينکه به مرور فضاي زيادي از کتابخانه شما را اشغال مي کنند و دوم اينکه شايد روزي دفتر خاطراتتان را گم کنيد و براي هميشه آن را از دست بدهيد. اگر دوست داريد از اين روش براي ثبت خاطراتتان استفاده کنيد، بايد يک جورايي با اين عيب ها کنار بياييد.
وبلاگ ها: ثبت خاطرات در وبلاگ هم براي خودش عالمي دارد. شما خاطره تان را توي يک صفحه مجازي مي نويسيد. آن وقت آدم هايي پيدا مي شوند که خاطره شما را مي خوانند و اظهار نظرشان را به صورت کامنت برايتان مي گذارند. اين طوري هم شما از نظرات آنها درباره خاطره تان باخبر مي شويد و هم آنها مي توانند از تجربيات شما استفاده کنند. البته ثبت خاطرات در وبلاگ مثل ثبت در دفترچه خاطرات نيست که فضايي را اشغال کند. اما اين عيب را هم دارد که حتماً براي مراجعه به آن بايد به اينترنت دسترسي داشته باشيد که اين مورد همه جا امکان ندارد. اما شما را مطمئن مي کند که خاطراتتان را هيچ وقت گم نمي کنيد.

نوشتن خاطره چه فايده کوتاه مدتي دارد؟
 

*گاهي برايمان اتفاقي مي افتد که تا آن را براي کسي تعريف نکنيم آرام نمي گيريم. اينجور وقت ها دنبال کسي مي گرديم که برايش همه چيز را از سير تا پياز تعريف کنيم. کاغذ و قلم مي تواند در اين مواقع نقش همان گوش شنوايي را که دنبالش مي گرديم، بازي مي کند.
*با نوشتن خاطراتتان، مي توانيد ذهن شلوغتان را روي کاغذ يا هر چيز ديگر بريزيد و آن را خالي کنيد. وقتي اتفاقات و حوادثي را که حتي برايتان خوشايند هم نبوده ثبت مي کنيد، ذهنتان را از شر آنها خلاص کرده ايد و فرصت ديگري به آن مي دهيد تا با عمق بيشتر به اتفاق افتاده نگاه کند. آن وقت است که احساسات تان را کنترل کرده ايد و مي توانيد تصميم بهتري بگيريد.
*اگر خاطرات خود را به صورت روزانه و پشت هم ثبت کنيد، دوست داريد هر روز شاهد اتفاق ها و حوادث بهتري باشيد که به عنوان خاطره ثبتشان کنيد. پس اين خاطره نويسي به شما انگيزه اي مي دهد تلاش کنيد و روزهاي بهتري را براي خود بسازيد تا يک زندگي خوب داشته باشيد.
منبع: همشهري جوان، شماره 290