پل سازي تا زمان هخامنشيان


 






 

پل سازي تا زمان هخامنشيان
 

بيش از آن که بشر در انديشه ي ساختن پل براي گذشتن از آب بيفتد، عبور از نهرها و رودخانه ها در محل هاي کم عمق رودخانه ها انجام مي گرفت، و حتي آبادي ها نيز در اين نقاط از ساحل رودخانه ها بنا مي گشت. شايد بتوان گفت که نخستين گام در راه ساختن پل براي گذشتن از رودخانه، قرار دادن تنه ي درختي بر روي آب در محل تنگ رودخانه و گذشتن از روي آن بوده است. به تدريج براي گذشتن از رودخانه هاي پهن تر از چند درخت که به دنبال هم در پهناي رودخانه مي گذشتند، استفاده شد و در نقاط کم ژرفا نياز براي تنه هاي وسط آب تکيه گاه ايجاد گشت.
به طور کلي، پل ها را از ديدگاه سير تکامل تاريخي و نيزازلحاظ مهندسي به سه گروه مي توان تقسيم نمود. يکي پل هاي معلق که در آن ها گذرگاه پل از رسني که به دو ساحل رودخانه پيوسته است، آويزان مي گردد. اين نوع پل که ازکهن ترين نوع پل ها به شمار مي رود، هنوز هم توسط قبايل آفريقايي ساخته مي شود و جزو پل هاي معلق محسوب مي گردد. نوع ديگر پل که گذرگاه آن به صورت تيري است که در دو انتها بر دو ساحل تکيه دارد نيز داراي پيشينه ي تاريخي بسيار دوراست. پل هاي قوسي نوع سوم پل به شمار مي روند که از لحاظ مهندسي مي توان آن ها را در درجه ي بالاتري نسبت به پل هاي تيري شکل قرار داد. ساختن اين نوع پل از منطقه ي ميانرودان ايران آغاز گشته است.
چنين پيداست که قديمي ترين پلي که تا اندازه اي جنبه ي مهندسي داشته، بر روي فرات ساخته شده بود و دو قسمت شهر بابل را به يکديگر متصل مي کرده است. اين پل که به وسيله ي نبوچادرزار فرمانرواي بابل در هزاره ي اول ق.م، ساخته شده بوده، 400 متر طول و 9 مترعرض داشته است. گذرگاه اين پل از چوب و بر روي پايه ي سنگي مياني ساخته شده بوده است. پايه هاي اين پل طوري ساخته شده بوده که در قسمت بالادست پل نوک نيز بوده و عمل تقسيم آب را انجام مي داده، و در قسمت پايين دست پل شکل گرد (آيروديناميکي) داشته است. اين طرز ساختمان علاوه بر هدايت مناسب آب از لحاظ مکانيکي و مهندسي نيز صحيح و در دوام پل تاثير زيادي داشته است.
پل سازي از قديم مورد توجه ايرانيان بوده است و از زمان هخامنشيان پل هايي در ايران ساخته مي شده است. به علت نيازي که در اين سرزمين به آبياري وجود داشته و از آن جا که سطح بعضي از رودخانه ها پايين تر از زمين هاي پيرامون بوده است، پل هايي که درايران ساخته مي شده اند، ساختمان هايي چند منظوره محسوب مي گرديده اند و عمل سد را نيز انجام مي داده اند. بيش تر پل هاي قديمي ايران که در واقع پل بند به شمار مي رفته اند، به صورت سد عمل کرده و آب را تا سطحي بالا مي برده و قابل جاري شدن به زمين هاي پيرامون مي کرده اند. همچنين در هنگام جاري شدن سيلاب، اين پل هاي بند گونه تا اندازه اي کار کنترل سيل را نيزانجام مي داده و گاهي نيز به گونه ي انبارهاي آب عمل مي کرده اند. به اين ترتيب منظورهايي که براي آن از قديم در ايران پل ساخته مي شده، شامل استفاده ي پل براي عبور و مرور، رد کردن سيلاب ها، بالا بردن سطح آب رودخانه، نگهداري آب وگاهي نيز نيرودهي بوده است. افزودن بر اين هدف هاي فني، ساختمان پل ها در ايران همواره با توجهي خاص به جنبه هاي هنري و زيبايي پل نيز همراه بوده و اين نقطه نظر در آثار بر جاي مانده از بعضي از پل هاي قديمي به خوبي منعکس گشته است.
از نظر فني و ساختماني پل ها مي بايست در برابر نيروهاي وارده از سيل و ارتعاشات رفت و آمد وسايل نقليه و نيز اثرات نامطلوبي جوي چون يخبندان ايستادگي نمايند. همچنين به علت زلزله خيز بودن سرزمين ايران نيروهاي زلزله نيز ازجمله اثرات ويران کننده دراين ساختمان ها به شمار مي آمده است. در نظر ايرانيان، پل ها همواره ساختمان هايي هميشگي به شمار رفته اند و درساختن آن ها از مصالح دائمي چون سنگ و روش هاي ساختمان سازي دائمي (اتصال مناسب قطعات) استفاده مي شده است. گزينش جاي مناسب براي پل ها جهت عبور دادن سيلاب ها و تعيين شکل هندسي و مصالح خاص از جمله مسائل اصلي فني در طرح ساختمان پل هاي باستاني در ايران به شمار مي رفته است.
از آن جا که در قديم رودخانه ها معمولاً مرزهايي طبيعي بين دو سرزمين به شمار مي آمده اند، پل هايي که دو سوي مرز را به يکديگر پيوند مي داده اند، همواره داراي موقعيت سوق الجيشي ويژه بوده اند و غالباً نيز يورش ها از اين پل ها صورت مي گرفته است. از اين رو همزمان با ساخت پل، معمولاً قرارگاه هاي نظامي در بخش ورودي آن ساخته مي شده است. گاهي نيز در کنار اين پل ها اتاق هايي براي کاروان ها و مسافران ايجاد مي گشته است.

پل سازي در دوره ي هخامنشيان
 

در زمان هخامنشيان تعدادي پل هاي بندي در بخش هاي فارس و خوزستان و ميانرودان ساخته شده است که امروزه تنها پايه هاي اين آثار بر جاي مانده و پل ها و سدهاي دوره ي ساساني و اسلامي بر روي برخي از اين پايه ها بنا شده است. (1) يکي از نمونه هاي پل سازي و مديريت دوران هخامنشي که داستان آن در تاريخ آمده، ماجراي ساختن پل موقت بر روي رودخانه هلس پونت بوده است. داستان ساختمان اين پل چنين است:
در سال 480 پيش از ميلاد، خشايارشا در لشکرکشي خود به يونان دستور داد پلي بر روي رودخانه ي هلس پونت (Hellespont) بسازند. اين پل ساخته شد، ولي در اثر طوفان ويران گشت، گفته شده است که خشايارشا به آن علت مهندسان مسئول را گردن زد و مهندسان ديگري را زير نظر ستاره شناسي به نام هارال (Harales) برگزيد. گروه جديد مهندسي با عبرت از ويران شدن پل پيشين پلي بزرگ تر با ضريب اطمينان بيش تر ساختند. اين مهندسان براي ساختن پل 674 کشتي را دو به دو پهلوي هم روي آب قرار دادند و لنگر کشتي ها را به آب انداختند. هر خط از اين کشتي ها را با دو رسن از کتان که هر متر آن 25 کيلوگرم وزن داشت و نيز با چهار رسن از نوع پاپيروس به يکديگر متصل کردند. آنگاه الوارهاي بلندي با زاويه ي قائم روي رسن ها قرار دادند وروي الوارها خاشاک و روي خاشاک، گِل ريختند. به اين ترتيب پل بر روي رودخانه هاي هلس پونت ساخته شد. ارتش خشايارشا که مرکب از 150000 سرباز و چند برابر آن نفرات غير جنگنده بود، بدون خطر از روي اين پل گذر کرد.

پل سازي در دوره ي ساسانيان
 

ساسانيان در پل سازي مانند فعاليت هاي ساختماني ديگر داراي تاريخ درخشاني هستند. پل سازي در دوره ي ساسانيان ترکيبي از روش ها و سبکهاي هخامنشي توام با تاثيرات پل سازي رومي بوده است. تأثير پل سازي رومي به وسيله ي اسيران رومي که پس از شکست والرين امپراطور روم به دست شاپور به ايران آورده شده بودند، در ساختمان هاي ساسانيان وارد گرديد. در پل هاي ساساني معمولاً تعدادي قطعات سنگي با بست هاي آهني و سربي به يکديگر پيوند مي يافته و در اين پل ها بتن نيزبه کار مي رفته است. نماسازي پل ها با آجر و يا سنگ صورت مي پذيرفته است و اين نماسازي با هسته ي داخلي پل قفل و بست و پايه هاي پل ها معمولاً از بتن ساخته مي شده است. قسمت هسته ي (داخلي) ساختمان پل را سنگ و بتنو ملات سيمان تشکيل مي داده است. بايد يادآور شد که تاثير روش ساختمان سازي رومي در پل سازي ساساني هرگز به صورت شيبه سازي نبوده بلکه پيوندي به سبک هاي موجود ايراني و روش هاي معمول آن زمان درايران به شمار مي رفته است. بخش هاي بالاي بسياري از پل هاي ساساني به تدريج پس از دوره ي ساسانيان ويران شد، ولي در دوره هاي اسلامي برخي اين پل ها تعمير گشت. بسياري از آثاري که اکنون در اين رشته ي ساختمان سازي به جاي مانده به صورت پل هايي است که پايه هاي آن ها مربوط به دوره ي ساسانيان است و بخش هاي بالاي آن ها در دوره ي سلسله هاي اسلامي تعمير شده است.
در دوره ي ساسانيان پل سازي بيش تر در بخش هاي فارس و خوزستان انجام مي گرفته و علت آن نياز زيادي بوده است که اين مناطق به پل سازي داشته اند. يکي از مسائل پل سازي دراين مناطق آن بود که گاهي دره و يا رودخانه عمق زيادي داشت و به همين دليل کارهاي ساختماني درآن با دشوارهايي رو به رو مي گشت. از طرفي پايين بودن جاده براي مسافران نيز ناراحتي هايي ايجاد مي نمود. در اين قبيل نقاط پل با پايه هاي بلند و يا به عبارت ديگر پل دره اي ساخته مي شد.
پل هاي عمده اي که در دوره ي ساسانيان ساخته شده بوده اند عبارتند از:
پل و بند شوشتر
پل هاي دختر: در نقاط مختلف ايران پل هايي از قديم ساخته شده بود که همگي امروزه به نام پل دختر معروفند.
پل زال: نزديک خرم آباد واقع ودهانه ي آن با يک قوس سهمي شکل پوشانده شده است.
پل شهرستان و پل لشکر

پل سازي در دوران اسلامي
 

در دوره هاي اسلامي بسياري از پل هاي دوره هاي ساساني و ديگر دوران هاي گذشته تعمير شدند و افزون برآن، پل هاي ديگري نيز در نقاط مختلف ايران ساخته شد. بسياري از آثار پل سازي گذشتگان که اينک به جاي مانده است داراي پايه هاي ساساني است که بعدها در دوره ي اسلامي قسمت هاي بالاي آن تعمير شده و به سبک هاي اسلامي و با مصالح آجري دوباره سازي شده است.
*پل خواجو: بر روي زاينده رود در اصفهان که در زمان شاه عباس دوم (1077 هـ 1052 هـ) ساخته شده است. اين پل که از نوع پل سدي است، به عقيده ي برخي نقطه ي اوج صنعت پل سدسازي در ايران به شمار مي رود از قرار معلوم در نزديکي همان محل از دوران هاي پيشين بندي بر روي زاينده رود وجود داشته و پل و بند خواجو بر روي پي هاي آن سد کهن ايجاد گشته است. پل خواجو يک سد نيز هست و مي تواند آب را تا ارتفاع 6 متر بالا ببرد. اين پل از سنگ هاي تراش ساخته شده است و داراي شانزده دريچه ي تخليه ي آب است. پل خواجو که دو طبقه است بر روي اين زير بناي سدي قرار گرفته است. (شکل 1)
در بدنه ي پل خواجو شيارهايي قرار دارد که کشورهايي درآن ها قرار گرفته و مي توانسته اند اين کشوها را بالا و پايين ببرند. با بالا و پايين بردن کشوها اندازه ي آبي را که جاري مي شده، تنظيم مي نموده اند و با همين کشوها عمل تنظيم آب جمع شده در پشت اين سدوار را انجام مي داده اند. در پايين دست پل يک ميله ي چوبي درجه بندي شده براي آب سنجي و اندازه گيري آب نصب شده بوده است. ابعاد پل خواجو به شرح زير است: درازاي پل 131/57متر، پهناي پل در بالا 11/65 متر، پهناي پل در پايين تنه 11/75 متر، کلفتي طاق پل 1/20 متر، کلفتي پايه هاي پل 0/160 متر تا 1/93 متر، پهناي هر چشمه (محور تا محور پايه ها) 4/20 متر تا 5/80 متر، پل داراي 21 چشمه است. مجموع پهناي چشمه ها در آب روهاي زيري 38/11 متر و در آب روهاي بالايي (براي سيلاب) 73/77 متر است.

پي سازي در آب
 

يکي از مسائلي که مهندسان در ساختمان پل و سد در ايران همواره با آن رو به رو بوده اند، ساختن شالوده ي پل و بند به شمار مي رفته است. براي ساختن سد عموماً جريان رودخانه را منحرف کرده و آن گاه در زمين خشک سد را مي ساختند. ساختمان بند امير بر روي رودخانه کُر که، بدين روش انجام گرفته بوده است. ساختن پي و پايه هاي پل که گاهي بر روي رودخانه ي خروشان و سريع زده مي شده، مسأله ي مهمي را ايجاد مي کرده و ساختن پل مستلزم پي سازي در آب بوده است. در ساختن پايه هاي پل نيز تا به آن جا که مقدور بوده، راه رودخانه رابه طور موقت منحرف مي کرده اند و يا پي سازي را در زمان هاي کم آبي انجام مي داده اند. به هر حال، اجراي مرحله ي پي سازي در اين سرزمين مستلزم به کار گرفتن ابداعات و روش هاي ساختماني جديدي بوده و مسأله ي پي سازي همواره به نحو شگفت انگيزي حل مي شده است.

پي نوشت ها :
 

1- برگرفته از کتاب "تاريخ مهندسي در ايران" نوشته ي پروفسور دکتر مهدي فرشاد، 1376.
 

منبع: نشريه دانش نما، شماره 176-178