بازشناسيِ مفهوم هويت شهري در سامان دهي محله ي جلفاي اصفهان
بازشناسيِ مفهوم هويت شهري در سامان دهي محله ي جلفاي اصفهان
مقدمه
امروزه استانداردگرايي در طراحي فضاها و ساختمان ها، تکنولوژي به کار رفته در ساخت و سازها و نوع مصالح به کار رفته و در نتيجه شباهت بيش از اندازه ي شهرها و فضاهاي شهري با يکديگر، سبب گرديده است که مردم نسبت به محله و محله زندگي خود احساس تعلق کم تري داشته باشند و به واسطه ي همين بي هويتي ست که امروزه بيش ترازقبل شاهد جابه جاييِ افراد يک محله به محله اي ديگر و حتي از شهر و کشور خود به شهر و کشوري ديگر هستيم؛ درحالي که در بافت هاي تاريخيِ به جا مانده از دوره هاي قبل، خصوصياتِ منحصر به فرد تاريخي، فرهنگي، اجتماعي و کالبدي در کنار رويدادهاي خاطره انگيز و حوادثي که موجب تمييز مکاني از مکان ديگر مي شوند و فضاها و خاطرات جمعي همگي در هويت بخشي به شهر و محله مؤثر بوده اند.
کليد واژه ها: بافت شهري، هويت، هويت شهري، کالبد، ساختار فضايي، رنگ تعلق، محله ي جلفا.
تعريف هويت
«هويت به معناي تمييز از غير و تشابه با خودي ست. هويت پويا از زمان تأثير مي پذيرد ودر عين حفظ خود، همان باقي نمي ماند. احساس هويت همراه با حس وحدت وجودي در عين آگاهي از حضور اجزاي متکثر همراه است.» (3)
«در حوزه ي شهرسازي و معماري، هويت را مي توان در بازشناسي عناصر معماري و شهرسازي و ماندگارسازي بناهاو فضاهاي باقي مانده از گذشته، با زنده سازي و بازآفريني عناصر گوناگون با توجه به نيازهاي درحال تحولِ انسان دانست.» (4)
«هويت شهري پيوستاري کمّي و کيفي، ذهني و عيني، ماده و معني، نمادين و غيرنمادين، داراي بُعد زماني و مکاني، قابليت و قدرت دعوت کنندگي و تشخص بخش محيط در ابعاد گوناگوني ست که افراد تعلقات خاصي به آن دارند و براي به کار بستن آن کوشش مي کنند وبا توجه به غير، قدرت بروز و ظهور آن را دارند؛ در زمان حال و گذشته ريشه دارد و درآينده به اشکال گوناگوني پديدار مي شود.» (5)
آرمان ها و اهداف احراز هويت شهري
- ارتقاي شايستگي ها و برازندگي هاي دعوت کننده و مشوق شهر براي حيات عمومي، پاسخ به تمايلات، انگيزه ها و خواسته هاي مطلوب، تخيل ولذت براي تجربه اندوزي و رشد علايق و شايستگي هاي فردي و جمعي.
- مراقبت از هويت هاي فردي و جمعي، ارزش هاي رايج مقبول و آمال مشترک شهروندان و محيط شهري، با ايجاد ثبات در روند زندگي فرهنگي شهر.
- برقراري ارتباط ميان طراحي شهري و اشکال زندگي اجتماعي، فرهنگ، خصوصيات قومي / نژادي و گرايش هاي رفتاري ساکنان شهر با جست و جو در مباني بوميِ نظم و ساختِ شهر.
- بيان نمادينِ ارزش ها و هنجارهاي اخلاقي جامعه در فضاي شهر از طريق نشانه ها و نمادهاي قابل ادراک عمومي.
- چهره گشايي و ارتقاي کيفياتِ برجسته وشاخص سيمايي، طبيعي و نشانه شناختيِ بصري و نمادين شهر و تقويت نقش آن ها در خوانايي و نقشه ي شناختي شهر.
- سامان دهي و گسترش موقعيت هاي فضايي عمومي فراهم کننده ي فرصت ها و تماس هاي لذت بخش و واجد مطبوعيت، سرزندگي و نشاط زندگي جمعي و احساس آسايش و ارتباط.» (6)
هويت کالبدي
خودي به معناي ميراث و ارزش هاي زنده و پايدار زمينه اي و منطقه اي ست. آن بخشي از تأثيرات و تحولات جهاني که تضاد ماهوي با نسبت هاي محلي نداشته و قابل انطباق با وضع محلي -جهاني ست، وجود بخشي از جوهر هستيِ هر يک ازاين دو درديگري ست.
غير به معناي سنت ها و اصول غير قابل جذب است، آنچه موجب بي نظمي و درهم ريختگي مي شود. به تعبير ديگر، اصالت و خود بودن هنگامي مشخص مي شود که تضاد و ناسازگاري در درون يک موجود يا شي وجود نداشته باشد.» (7)
هويت شهري را مي توان در دو سطح عيني و ذهني مورد بررسي قرار داد:
سطح عيني هويت در واقع شاخص هاي مشخص کننده ي هويت را نشان مي دهد و سطح ذهني ناظر بر برداشت، تصوير ذهني و انتزاع است.
مراحل شکل گيري هويت شهري
2- خوانايي و نماياني يا قدرت دعوت کنندگي از طريق استفاده از اصول طراحي و زيبايي شناختي و هماهنگ با نظام کارکردي.
3- تلفيق مناسبِ قدرت دعوت کنندگي و نظام کارکردي، منطبق با نيازهاي روزمره.
4- بيان تاريخي همراه با خوانايي و نمايانيِ حاصل از اصول طراحي و زيبايي شناختي و هماهنگ با نظام کارکردي.
5- تلفيق مناسب بيان تاريخي و خوانايي / نماياني حاصل ازاصول طرحي و نظام کارکردي، از طريق استفاده از عناصر محتوايي، نشانه ها، شناسه هاي واجد ويژگي هاي ارجاعي.
6- ايجاد تعلقات محيطي در ساختار فضايي محله. (8)
معرفي جلفا
جلفاي تاريخي در دوران صفويه در اراضي باير يا دشت هاي کشاورزي و باغ هاي جنوب زاينده رود براي استقرار ارامنه ي رانده شده از ارمنستان بنا نهاد شد. از همين رو از آغاز بر پايه ي اصول شهرسازي صفوي مبتني گرديده است. به کارگيري نظم هاي مقدس (آب، هوا، خاک، گياه) در دوران صفوي يکي از ارکان شهرسازي مکتب اصفهان را تشکيل مي داد. در حقيقت، اين نظم مقدس هماهنگي ميان محيط مصنوع و باورهاي اعتقادي و آييني ست که خود را يا به صورت ظاهري با علائم و نشانه ها آشکار مي سازد و يا در ساختار شکلي با تغيير جهت بناها به سمت جهت هاي مقدس (محراب کليساهاي ارامنه به سمت شرق است) و يا با استفاده از نمادها و نشانه هاي طبيعي يا مصنوعي که يادآور نظم فوق باشد.
همچنين ساير اصول شهرسازي مکتب اصفهان همچون: اصل ترکيب، اصل استقرار، اصل توازن، اصل تناسب، اصل قلمرو، اصل سلسله مراتب، اصل وحدت و ... نيز در بناها و بافت بر جاي مانده از آن دوران به خوبي مشهود است که اين امر حاکي از آن است که اين بافت، بافتي خودرو و فاقد اصول طراحي و زيبايي شناختي نمي باشد.
عناصر و بناهاي با ارزش تاريخي که از دوران گذشته بر جاي مانده اند، از لحاظ سبک معماري، نما، مصالح به کار رفته، رنگ، هندسه، ترکيبات فضايي و .. با ديگر بناهاي موجود متفاوت اند.
علاوه بر ساختار کالبدي که مي تواند در افزايش حس تعلق و حس مکان ساکنان محل تأثير گذار باشد، شرايط اجتماعي و فعاليت هاي موجود در محيط، خاطرات جمعي و رويدادهاي خاطره انگيز مي باشد که در بالا بردن ميزان حس تعلق موثر است.
از آن جا که اين منطقه از بدو پيدايش براي استقرار ارامنه پيش بيني شده و تکامل يافته است، اين امر باعث گرديده عناصر کالبدي عمومي و نمادها و نشانه هاي فرهنگي از جمله کليساها و عناصر غيرکالبدي همچون آداب و رسوم، دين، زبان و ... عوامل وحدت بخشي به حساب آيند که ساکنان ارمني نسبت به اين منطقه حس مالکيت و تعلق داشته باشند. در کنار تمام عناصر کالبدي ارزشمند باقي مانده از گذشته، يکي ديگر از قابليت هاي سايت، حضور و عبورمادي ها به عنوان رگ هاي جريان حيات مي باشد. وجود عناصر و محيط طبيعي در کنار محل زيست انسان از دو جهت حائز اهميت است:
1- از جهت معنايي و ادراکي که هويت محلي را تقويت مي کند.
2- از جهت سلامت جسمي و رواني ساکنان که نتيجه ي آن تقويت پايداري محله مي باشد.
عناصر تشکيل دهنده ي کالبد و استخوان بندي محله
در وضع موجود اين محله، مسکوني و تقريباً فاقد اغلب کاربري هاي خدماتي در سطح محله مي باشد.
عناصر عمده ي کاربري هاي آن را شش باب کليساي تاريخي، آمادگي و دبستان آرمن، مدارس راهنمايي و دبيرستان دخترانه و پسرانه ي کانانيان و کاتارينانيان، باشگاه ارامنه و چند باب کاربري آموزش عالي و فرهنگي ست که در خانه هاي تاريخي محلات سنگتراش ها و تبريزي ها جاي گرفته اند.
عملکرد خيابان حکيم نظامي به عنوان حلقه ي ارتباطات فراشهري اصفهان، استقرار مجموعه اي از تعميرگاه هاي خودرو و کارگاه هاي خدماتي در امتداد محور را به همراه داشته است.
کاربري هاي مستقر در خيابان خاقاني نيز در سطح منطقه عمل مي نمايند.
چنانچه شاخص تراکم خانه هاي تاريخي در امتداد محورها را مدنظر قرار دهيم، بيش ترين تراکم خانه هاي تاريخي در امتداد گذر سنگتراش ها و تبريزي ها به چشم مي خورد. در عين حال به دليل تملک تعدادي از خانه هاي تاريخي توسط دانشگاه هنر، مکتب خانه ي زرياب و چندين واحد آموزشي، گذرهاي مذکور نقش راسته ي فرهنگي - آموزش عالي را نيزايفا مي نمايند.
مطالعات ساختار محيط
ساختار فضايي
- عناصر تداوم بخش شامل راه ها، گذر و راسته، لبه، جريان هاي آبي و هر عنصري که موجب امتداد ديد ناظر شود، مي باشند.
بررسي راه ها
يکي از عوامل موثر در ادراک و نماياني راه ها به ويژگي هاي طرحي آن ها از نظر شکل و فرم بستگي دارد. عبور مادي از برخي از گذرها اين قابليت را به آن ها بخشيده است که همراه با قوس ملايمي (انحنا) که دارند، بيش ازديگر راه هاي قوس دار و مدور خطي قابل ادراک باشند. از معابر موجود که از اين قابليت برخوردار مي باشند، کوي لت استرا، کوچه ي اورنگ، کوچه ي نبي يان، کوچه ي خواجه عابد، کوچه ي سيروس، کوي بوعلي و کوچه ي ساسان) تنها به کف سازي برخي معابر اصلي تر (کوچه ي اورنگ، کوچه ي خواجه عابد) با هدف کاهش سرعت وسايل نقليه و تقويت جنبه هاي زيبايي شناختي و جلوه ي بصري پرداخته شده است.
مسيرهاي داراي شکل و فرم خاص مصنوع
در رابطه با مسيرهاي موجود در سايت، تنها گذري که تا حد نسبي از اين قابليت برخوردار مي باشد، کوي سنگتراش ها و تبريزي ها مي باشند که البته در تمام طول مسير اين قابليت وجود ندارد. اين در حالي ست که جلوه و جذابيت بناهايي که از نما و بدنه ي مناسب و طراحي شده برخوردارند، در کنار ساختمان هاي مخروبه و بازسازي نشده که مورد کم توجهي قرار گرفته اند، کم رنگ گرديده است.
همچنين در مواردي محدود، در طول مسير از ساباط استفاده گرديده است که نبود توجه کافي به آنها از شاخص بودن اين نشانه در طول مسير کاسته است.
وجود اين گونه عناصر در طول مسير، علاوه بر خوانايي مسير، مسير را از جنبه ي طراحي متمايز و منحصر به فرد مي نمايد و حس مکان را تقويت مي نمايد و بيش تر از ديگر مسيرها در ذهن ناظران شهري ماندگار مي کند.
اگر بدنه ي راه ها سطوح پس نشسته يا کنده شده از زمين داشته باشند، يا از جلوه هاي بصري چون رنگ روشن، انواع خطوط قوسي شکل و نورپردازي در مصالح تشکيل دهنده، بافت بساوايي مناسب برخوردار باشد، خوانايي و نماياني آن ها بيش تر ادراک مي شود.
بررسي لبه ها
لبه هاي مصنوع شامل خيابان حکيم نظامي و خاقاني مي باشند. خيابان حکيم نظامي از آن جهت لبه در نظر گرفته شده است که با عرض خود و حجم بالاي عبور و مرور، همچنين تجمع کاربري هاي تجاري و خدماتي در بدنه ي خود و خيابان خاقاني نيزبا انواع کاربري هاي مختلف تجاري در بدنه، به نوعي عامل انفصال دهنده ي بافت به حساب مي آيند. وجود اين گونه لبه هاي مصنوع در نزديکي محوطه هاي مسکوني در بيش تر مواقع شلوغي و ازدحام خود را به درون بافت نيز مي کشند و اين مسأله مي تواند براي ساکنان بافت نامطلوب باشد و ايمني آرامش آن ها را تهديد کند.
خيابان هايي که کاربري غالب آن ها تجاري يا خدماتي مي باشد، لبه ي مصنوع به حساب مي آيند.
در لبه هاي مصنوع، توجه کافي به مسير حرکت پياده، همچنين مدنظر قرار دادن جاي پارک مهم مي باشد.
لبه هاي طبيعي که علاوه بر مطلوبيت فضايي و خوانايي بيش تر، عاملي اتصال دهنده در بافت نيز مي باشند.
مادي هاي موجود درسايت که از گذر لت استرا، کوچه ي اورنگ، کوچه ي شهيد نبي يان، کوچه ي خواجه عابد از شرق سايت و کوچه ي بوعلي در غرب سايت عبور مي کنند، همراه با فضاي سبز اطراف شان لبه ي طبيعي اتصال دهنده معرفي مي گردند. وجود لبه هاي طبيعي در بافت علاوه بر القاي حس آرامش و مطلوبيت فضا، حس تعلق ساکنان را بالا مي برد. وجود اين گونه احساسات تعلق به محله که در نتيجه موجب رضايتمندي ساکنان مي گردد، باعث مي شود افراد ساکن در اين گونه محلات نسبت به افراد ساکن در ساير محلات کم تر به فکر تغيير مکان زندگي خود باشند.
ارتقاي کيفي محوطه ي اطراف مادي در کنارتوجه به نيازهاي ساکنان محله و مدنظر قرار دادن ايمني، راحتي و آسايش آنان مي تواند محيطي مطلوب در فضاي شهري ايجاد نمايد.
لبه هاي طبيعي سايت با حضور مادي و فضاي سبز اطراف آن تعريف گرديده است.
وجود لبه هاي طبيعي در بافت مسکوني حس آرامش و ايمني را در بين ساکنان محل به همراه مي آورد.
بررسي قلمرو
قلمروهاي شهري به لحاظ زماني به دو دسته ي قلمروهاي جديد و قلمروهاي قديم تقسيم مي گردند.
قلمروهاي گذشته، شناسه هاي بيش تري دارا مي باشند و در شرايط کنوني اين شناسه ها محدودترند.
تقسيم بندي قلمروها به لحاظ کارکرد شامل قلمروهاي اقتصادي، مسکوني و قلمروهاي خدماتي و تلفيقي مي شود.
با توجه به کيفيت ابنيه و طبقات موجود بافت مي توانيم به طورتقريبي قلمروهاي جديد و قديم را شناسايي کنيم. سمت شرق و جنوب سايت به دليل قرارگيري عناصر تاريخي و ارزشمند قلمروهاي قديم را تشکيل مي دهند. هر چه به سمت غرب سايت حرکت مي کنيم، ساختمان هاي نوساز با تعداد طبقات بالا و شبکه ي معابر مناسب تر حکايت از قلمرويي جديد دارد.
همچنين مي توانيم قلمروها را به لحاظ کارکردي شناسايي کنيم. برخي از قلمروها صرفاً مسکوني و برخي به علت قرارگيري عناصر همچون کليسا، باشگاه، زمين ورزشي، مدرسه و ... قلمرويي فرهنگي مي باشند.
قلمرو زماني مي تواند به عنوان عامل حس فضا تلقي گردد که برخوردار از کارکردخاص، شناسه و عناصر محتوايي محيطي - اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و طبيعي باشد. ماندگاري قلمرو با عناصر کالبدي که داراي ويژگي شکل و فرم خاصي مي باشند و اصول طراحي و زيبايي شناختي در آن ها مستتر مي باشند، ارتباط دارد.
مرکز محلات و فضاي عمومي براي اجتماع مردم از جمله مواردي مي باشد که علاوه بر حس تعلق ساکنان، ماندگاري قلمرو را به همراه دارد.
هـ) مکان ها
تنوع و گوناگوني از نظر شکل و فرم و کارکرد از ويژگي هاي بارز مکان است. مکان هاي شهري بر اساس کارکرد به دو دسته ي مکان هاي عمومي و خصوصي تقسيم مي شوند. علاوه بر تقسيم کارکردي، مکان ها از نظر محتوايي نيز مکان هاي تفريحي، اقتصادي، تجاري، مذهبي، تاريخي و اجتماعي را شامل مي شوند و هر يک با داشتن ويژگي ها و ملاک ها و معيارهايي، قابليت دعوت کنندگي، خوانايي و نماياني پيدا مي کنند و درنهايت در فرآيندهاي ادراک و حس فضا موثر واقع مي شوند.
در سايت مورد بررسي، مکان هاي تجمع افراد که در آن رفتارهاي گوناگوني صورت مي پذيرد مورد بررسي قرار گرفته اند. دسته اي ازاين عرصه ها، فضاهاي بسته ي عمومي مانند پاساژ تجاري پرديس و ارکيده، همچنين فروشگاه رفاه را شامل مي شود. کاربران اين گونه مکان ها علاوه بر افراد محله، افرادي در سطح منطقه و حتي شهر مي باشند. براي اين گونه فضاها پيش بيني جاي پارک و همچنين مدنظر قرار دادنِ مسائل و مشکلات ناشي از ترافيک (ترافيک عبوري و ترافيک ساکن) ضروري مي باشد.
دسته اي از فضاهاي باز همچون چهار راه شکرچيان و تقاطع مادي با گذر سنگتراش ها مي باشد. در اين مکان ها حضور آب همراه با ديگر عناصر طبيعي همچون نور خورشيد و پوشش گياهي علاوه بر جذابيت بيش تر، حس تعلق ساکنان محل را نيز تقويت مي کند.
نوع ديگري از فضاهاي تجمع موجود در سايت، فضاهايي مي باشند که نه به طور کامل عمومي و نه به طورکامل خصوصي اند وامکان استفاده ازآن ها براي تمام افراد و در تمام ساعات امکان پذير نمي باشد. اين اماکن عرصه ي تجمع افراد با ويژگي هاي خاص مشترک مي باشد. از جمله ي اين اماکن مي توان به کليساها، مسجد و باشگاه آرارات اشاره نمود. حضور اين گونه فضاها نيز در محله مي تواند به پر رنگ تر شدن حس تعلق ساکنان محله کمک نمايد.
بررسي نشانه ها
علاوه بر خانه هاي تاريخي، کليساهاي با شکل و فرم و همچنين کارکرد خاص خود از نشانه هاي قويِ سايت محسوب مي گردند.
حضور نشانه ها در شرق و جنوب سايت نسبت به ديگر نواحي آن پر رنگ تر مي باشد. در قسمت هاي غربي بافت به طور نسبي کاملاً مسکوني مي باشد. نبود نشانه ي قوي بصري و يا حسي براي کساني که نخستين بار به اين بافت مي آيند، مي تواند موجب سرگرداني گردد.
يکي ديگراز نشانه هاي بصري قوي و طبيعي که در کوچه هاي جنوبي سايت (به خصوص کوچه هاي متصل به گذر سنگتراش ها) قابل رؤيت مي باشد، کوه صفه است که متأسفانه توجه کافي به آن نگرديده است.
نتيجه گيري
بررسي فرصت ها وچشم اندازها
- در محدوده ي مورد نظر عناصر و ساختارهاي با ارزش تاريخي وجود دارد که قابليت حفظ و استفاده ي بهينه از آن ها با تغيير مناسبِ کاربري وجود دارد.
- از ديگر قابليت هاي موجود سايت که در ديگر بافت هاي شهري اصفهان نمي توان يافت، وجود و حضور شهروندان ارمني با فرهنگ و آيين و رسوم خاص به همراه عناصر کالبدي ويژه همچون کليساها مي باشد. توجه به اين امر، از آن جهت لازم و ضروري مي باشد که ناحيه ي تاريخيِ جلفا نسبت به محلات ديگرايران براي خارجي ها به دليل مراتب فرهنگي و مذهب، جذاب تر و زيباتر به نظر مي رسد. از اين قابليت براي جذب گردشگر مي توان بهره جست.
- دسترسي سريع به محور طبيعي زاينده رود، محور تاريخي - خدماتي چهارباغ بالا، محور خدماتي حکيم نظامي و نظر شرقي همچنين ديد رو به کوه صفه، هم پاي وجود بافت تاريخي و ويژگي هاي فرهنگي و اجتماعي، اين بافت را تبديل به يک بافت جذاب و مناسب براي سکونت افراد غير ارمني کرده است.
- حضور عنصر طبيعي مادي علاوه بر ايجاد حس آرامش براي ساکنان محله، مي تواند با تقويت و استقرار کاربري هاي مناسب وجذاب به همراه بدنه وکف فرش مناسب و هماهنگ، تبديل به محور پياده اي قوي و جذاب گردد.
- علي رغم نبود محور پياده ي مناسب در سطح محدوده ي مورد نظر، گذرهايي وجود دارند که هم از نظر ارتباط دادن عناصر تاريخي و با ارزش به يکديگر، و هم به دليل ارتباط بين نقاط مختلف بافت، قابليت تبديل شدن به محورهاي پياده مناسب را دارند.
مشکلات و تهديدها
- بي توجهي و رسيدگي ناکافي به برخي از ابنيه ي ارزشمند تاريخي در سايت به همراه فرسودگي، منجر به تخريب و از بين رفتن کلي يا جزئي اين ابنيه گرديده است.
- به علت قرارگيري ابنيه ي ارزشمند تاريخي در طول محورها امکان احداث و ايجاد خيابان جديد محدود مي باشد.
- کمبود معابر اصلي به خصوص معبر شرقي - غربي در بافت که نتيجه ي آن تغيير نقش برخي معابر بدون در نظر گرفتن عرض و قابليت آنها مي باشد.
- فضاهاي اطراف بناهاي با ارزش از کيفيت فضايي بالايي برخوردار نمي باشند.
- وجود کاربري هاي کارگاهي در بدنه ي خيابان حکيم نظامي به همراه بدنه و جداره هاي نامناسب نه تنها با بافت ارزشمند پيرامون خود تناسب و هماهنگي ندارد، بلکه موجب از ميان رفتن سيماي شهري نيز گرديده است.
- حجم بالاي عبور و مرور، پارک حاشيه اي، روند رو به رشد احداث ساختمان هاي بلند مرتبه در بدنه ي خيابان خاقاني، کاربري هاي تجاري و خدماتي از مشکلات عمده و عديده ي خيابان خاقاني مي باشند که عرض محدودِ آن پاسخ گوي نيازکاربران (سواره - پياده) نمي باشد.
- کمبود فضاهاي خدماتي و سبز در محله.
- افزايش جمعيت ناشي از افزايش ساخت و ساز و بلندمرتبه سازي در قسمت هاي غربي سايت.
- تعريف نشدن مناسب ورودي محله.
- کم توجهي به گره هاي اجتماعي و عرصه هاي عمومي به منظور تعاملات و رفتارهاي مناسب اجتماعي.
اقدامات سامان دهي اين بافت با مدنظر قرار دادن پارامترهاي هويت بخشِ شهر و کالبدي شهر بايد به گونه اي باشد که قلمروهاي جديد وقديم با استفاده ازعناصر تداوم بخشي همچون راه و نشانه تلفيق گردد. برقراري ارتباط، تسلسل و پيوند منطقي و مناسب بين عناصر سازنده ي ساختار محيط (ساخت کالبدي و ساخت فضايي) به همراه اصول طراحي و زيبايي شناختي به گونه اي که بافت براي ساکنان و غير ساکنان خوانا بوده و در کنارجنبه هاي توريستي و گردشگري، در درجه ي اول نيازهاي ساکنان را برآورده نمايد. همچنين، تقويت تعلقات محيطي که در غالب عناصر کالبدي تاريخي به جا مانده از گذشته، فضاهاي باز براي ظهور رفتار و تعاملات اجتماعي مطلوب، فرهنگ ها و آيين و مراسم ويژه اقليت درکنار غير اقليت تبلور پيدا مي کند، مي تواند تا اندازه اي ما را در نزديک شدن به اين هدف ياري نمايد.
پي نوشت ها :
1- کارشناس شهرسازي.
2- عضو هيأت علمي دانشگاه شيخ بهايي.
3- مهتا، ميرمقتدايي، «معيارهاي شناخت هويت کالبدي شهرها»، نشريه ي هنرهاي زيبا، شماره ي 19، پاييز 1383، ص 33.
4- احمد، سفردوست، «هويت کالبدي شهر رشت»، 1384، ص 268.
5- همان، ص 248.
6- ناصر، زادرفيعي، «فرآيند اجتماعي فضايي هويت شهر»، فصل نامه ي آبادي، شماره ي 48، سال پانزدهم، پاييز 1384، ص 14.
7- مهتا، ميرمقتدايي، «معيارهاي شناخت هويت کالبدي شهرها»، نشريه ي هنرهاي زيبا، شماره ي 19، پاييز 1383، ص 35.
8- احمد، سفردوست، «هويت کالبدي شهر رشت»، 1384، ص 268.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}