روايت گره زدن عشق بر تار و پود زندگي


 

نويسنده:شيوا زيودار




 
خسته از يك روزكاري به خانه باز مي گردم و كفشهايم را از پا در مي آورم و با پاهايي برهنه بر روي قالي راه مي روم. چه حس زيبا و دلنشيني است. پرزهاي پشمي قالي پاهايم را نوازش مي كنند. احساس آرامش مي كنم. يك استكان چاي گرم براي خودم مي ريزم و بر روي قالي مي نشينم. پيچ و خم شاخه ها، گلهاي رنگارنگ، اين همه نقش و طرح و رنگ چه افسونگرانه مرا غرق خويش مي كنند. با نگاهم بارها شاخه اي را دنبال مي كنم و از آن سر قالي سر در مي آورم، گويا در باغ بهشتي گم شده ام. زمان را فراموش مي كنم، آنقدر كه چايم سرد مي شود و ذهنم آرام آرام.
قالي اين هنر چندين هزارساله ايراني، هميشه مورد علاقه ام بوده و خواهد بود. مادربزرگ اعتقاد داشت كه عشق دخترك قاليباف در تمام تار و پود قالي گره خورده است و گرماي آن عشق است كه به زندگي ما نيز گرما مي بخشد. كدام فرش ماشيني و صنعتي است كه بتواند با اين عشق كه از سر انگشتان هنرمند دختر قاليباف تراوش كرده است برابري كند؟ به يقين هيچكدام.
در ميان هنرهاي سنتي ايرانيان قاليبافي يكي از ارزشمندترين و ماندگارترين حرفه ها و صنايعي است كه قدمت چند هزار ساله دارد.
واژه قالي در نوشته هاي بازمانده از زبان پهلوي براي قالي نفيس واژه بُپ يا بوپ (bop/bup) و براي فرش و نمد واژه نمت(namat) و براي فرش، جامه و بستر واژه ويسترگ (vistarg) آمده است كه از ويسترتن(vistartan) به معني گستردن مي آيد.
بوب در لغتنامه دهخدا به معني فرش و بساط خانه آمده است. فرش را انبوب نيز مي گويند كه در ارمني بوب و درپهلوي بوپ آمده.
سابقه فرشبافي را درجهان مي توان به آغاز تمدن بشري مربوط دانست يعني از زماني كه انسان دانست روي زمين سرد و ناهموار نمي تواند زندگي كند. بنابراين از پوست حيوانات شكار شده و سپس از پشم و موي حيوانات براي نرم كردن محل زندگي خود بهره گرفت و پس از فراگيري روش تنيدن و با تهيه حصير و بوريا، روش بافندگي آغاز گرديد وتوانست با گره زدن پرز بر روي تار و پود و با استفاده از ذهن خلاق خود تابلوهايي بديع ببافد و بر روي زمين بگستراند تا چشم نواز و روح نواز آدمي گردد.
در سالهاي اخيرابزارهاي قالي بافي متعلق به مفرغ يا عصر آهن كشف گرديد كه مي توان قدمت فرشبافي را نزد ايرانيان از هزاره سوم تا هزاره دوم قبل از ميلاد تخمين زد.
همچنين در دره پازيريك واقع در مرز مغولستان فرشي را باستانشناسان كشف كردند كه بعدها به همين نام يعني فرش پازيريك معروف گرديد. اين فرش كه از مقبره يكي از شاهزادگان سكائي ـ قومي كه در زمان هخامنشيان مي زيستند ـ به دست آمده ثابت نمود كه هنر قاليبافي با داشتن قدمتي چندين هزار ساله مربوط به ايرانيان مي باشد.
بسياري از قاليهاي قديمي ايران هم اكنون در موزه هاي ساير كشورها نگهداري مي شوند تا افتخارآفرين ايرانيان در سراسر دنيا گردند.
قالي ها براساس مواد و نوع بافت به انواع : پشمي، چله پشمي، كرك پشمي، تمام ابريشم، گل ابريشم، كف ابريشم و سوف تقسيم مي شوند.
از لحاظ اندازه نيز به : قالي، قاليچه، قاليچه ذرع و نيم، قاليچه دو ذرع، ذرع و چارك، پرده اي، گلكي يا سرانداز، كناره، پشتي، سجاده اي و پادري تقسيم مي شوند. همچنين قاليها را براساس تعداد رجشمار بافت به : ريز بافت، درشت بافت و فرش خرسك؛ و ازنظرمکان بافت به: شهري، روستايي و ايلياتي تقسيم مي كنند.
قاليها را مي توان به صورت دار عمودي و افقي بافت و نامگذاري آنها بر اساس نوع طرح نقشه اي است كه از روي آن بافته مي شوند؛ مانند: درختي، شكارگاه، شاه عباسي، محرابي و...
هم اكنون در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران هنر قاليبافي به صورت پراكنده در خانه ها و يا كارگاهها انجام مي پذيرد ولي متأسفانه رفته رفته از رونق اين هنر اصيل بومي كاسته مي شود.
آوازه زيبايي چشمنواز و دلنواز قاليهاي دستباف ايراني مديون بافندگان گمنامي است كه در طول تاريخ پر فراز و نشيب اين مرز و بوم توانستند اين هنر را براي آيندگان به ميراث بگذارند و اساتيد بزرگ معاصري كه با همه ناملايماتي كه بر جان وروح اين هنر رفت توانستند قاليهاي ارزشمندي براي ما به يادگار بگذارند. هنوز آواي خوش «دفتين» دخترك قاليباف به گوش مي رسد و زمزمه نقشه خواني هاي او.
بانوي ايراني از ديرباز به هنرمندي معروف بوده و هست؛ و به اميد خدا خواهد بود. پس چه دلنشين است كه امروزه شاهد باشيم در بسياري از خانه هاي شهري و روستايي، دارهاي قالي برافراشته مي گردند تا نشان افتخاري باشند براي هر بانوي ايراني و گرداننده چرخ اقتصاد هر خانه ايراني. به اميد آن روز.
كتابها و تأليفات بسياري در زمينه هنر قاليبافي از نويسندگان ايراني و خارجي نگاشته شده و هم اكنون توسط سازمانهايي مانند ميراث فرهنگي، آموزش و پرورش، دانشگاهها و... اين هنرآموزش داده مي شود. موزه فرش ايران و موزه استاد رسام عربزاده در تهران نيز از مراكز ديدني و آشنايي با اين هنر ديرينه مي باشند.

شاه ديگر روز بزم آراست خوب
تختها بنهاد و برگسترد بوب
(رودکي)
 

منبع:نشريه بانو، شماره25