دو سوگنامه درفراق سید شهدای مقاومت


 






 

سوگنامه شهید سید عباس موسوی از زبان شیخ محمد یزبک، عضو شورای مرکزی حزب‌الله
 

ستایش بر خداوند آفریدگار دو جهان و درود بی‌پایان بر سرورمان حضرت رسول‌الله و بر خاندان پاک و یاران برگزیده ایشان.علامه شهید سید عباس موسوی در بقعه مقدس بقاع و در پناه متبرک نبی خدا «شیث»تولد یافت. وجود مقدس سید همراه خاندان مومن و متعهد موسوی از بارگاه پیامبر خدا «شیث»برکت گرفت و از الطاف و برکات روح جد بزرگوار خود حضرت موسی بن جعفر «کاظم الغیظ و باب الحوائج و پناهگاه بی‌نوایان و مستضعفان» بهره‌مند شد.
تو ای سید شهید، از سلاله پاک و طاهر زاده شدی، در خانه ای ساده و به دست پدر و مادری کریم و مهربان و عاشق خدا و پیامبر اکرم و جانشین رسول‌الله و ائمه اطهار و همه مسلمانان و مستضعفان جهان تربیت شدی، از شیر پاک و گوارا نوشیدی که روح ایثار و فداکاری در روح تو دمید، وانگهی به قله رستگاری عروج کردی.
*******

سوگنامه شهید سید عباس موسوی از زبان حاج حسین الخلیل، رئیس دفتر سیاسی حزب‌الله
 

سرور من، ابا یاسر، آیا درست است که در سالگرد شهادت تو بسر می‌بریم؟ در رگ‌های مجاهدان نبض قلب بزرگ تو در حال تپیدن است و بر هر بازویی از بازوهای مجاهدان مقاومت نام تو نقش بسته است.هرگاه خطیبی از منبر حق بالا رود.هرگاه سوارکاری بر زین اسب خویش بنشیند.هر گاه استادی صدرنشین حوزه علمیه گردد.هرگاه نیکوکار مهربانی شبانه‌روز درب خانه بینوایان را بکوبد. هر گاه امانت‌دار وحدت، شعار یکپارچگی مسلمانان را سر دهد.هر گاه فرشتگانی کاروان شهیدان راه حق را به حرکت درآورند.هر گاه شب زنده‌داران و پرستش‌گران با خشوع و قنوت اشک بریزند.هرگاه شیر مردان خداجوی و پیروزمند در برابر ستمگران به خشم آیند. هرگاه بخشایشگران خشم فرو بنشانند. هرگاه بشارت‌دهندگان مژده آماده باش پیشروی بزرگ را سر دهند.تو ای سید و سالار شهیدان در همه این صحنه‌ها حضور خواهی داشت.چرا که تو در همه حرکات و رفتار و وجود ما زنده و حاضری.
در سوگ تو چه گویم.سینه فراخ تو را مسائل مهم صحنه لبنان نتوانست پر کند. انبوه مشکلات بزرگ در برابر اراده و همت والای تو خرد و کوچک شدند. پرچم همه ملت‌ها و امت‌ها را برافراشتی و به میدان آمدی.با همه فکر و روحت با آنان زندگی کردی.برای آنان با همه توان خود تلاش کردی.با دو بال جهاد و رسالت به سوی فلسطین عزیز و همه سرزمین‌های غصب شده پرواز کردی. به پاکستان و افغانستان و ماورای دریاها و رودخانه‌ها، به سوی تونس و مصر و الجزایر و سرزمین شام پر کشیدی.نام پر مهر و برکت مقاومت اسلامی را در شرق و غرب دنیا عطر افشانی کردی. تا گل‌های بهشت جنبش‌های اسلامی و انقلابی را در سرتاسر جهان بارور کنی. شکی نیست که تو سرباز وفادار امام راحل خود خمینی بزرگ بودی.خداوند روح پر فتوحتان را شاد گرداند.
سرور من، آیا روح بلند تو را مخاطب قرار دهم.روحی که همواره با همراهی بینوایان انس و الفت می‌گرفت، با آنان همسفره می شد، از طعام پاک و آب گوارای آنان تغذیه می‌کرد.چگونه بدن پاک تو را که با اشک یتیمان و مادران داغ دیده عجین شده است، مخاطب قرار دهم. به راستی که روح تو مانند آتشفشانی ویرانگر در برابر طاغوتیان معاصر منفجر شد.
آن لحظه درماندگی برادرانت برای انتخاب نام شایسته و زیبنده این جنبش مجاهد را هرگز فراموش نمی‌کنم.آنگاه زبان تو در جمع آن برادران مجاهد به سخن برآمد و نام «حزب‌الله»بر زبان‌ها جاری شد.در آن لحظه سرنوشت ساز با عمامه سیاه رنگ خود در پیشاپیش کاروان علمای جهادگر به سوی خط جهاد و با روش نیاکان پاک سرشت خود به حرکت درآمدی.در نتیجه این راهکار و این حرکت بی‌نظیر و با همکاری همه هیئت‌ها و محافل و انجمن‌ها علمایی که رهبری مردم را در خط ولایت‌فقیه بر عهده داشتند، همه به حرکت درآمدند و موافقتنامه ننگین 17 مه را سرنگون کردند.این تو بودی که انتفاضه پر برکت روز ششم فوریه را در برابر عوامل و مزدوران شیاطین برانگیختی و با عبای با شکوه خود پیشاپیش راهپیمایان بسوی پادگان شیخ عبدالله در بعلبک حرکت کردی.در حالی که برادران فداکار و نوجوانان غیور شما را بر دوش گرفته بودند.در نتیجه این راهپیمایی برج‌های پادگان در برابر تو سر تعظیم و تسلیم فرود آوردند و درب‌های آن در برابر دستان تو باز شدند و نظامیان مستقر در آن دوشادوش تو قرار گرفتند.آن روز فتح بزرگ بود.
سرور من، آیا همچنان خاطره آن شب‌های بلند با یونیفورم نظامی در خطوط مقدم جبهه همراه فرزندان رزمنده‌ات را به یاد داری؟ آیا به یاد داری که با لب‌های پاکت بر پیشانی‌شان بوسه می‌زدی؟ آیا لحظه‌های فراموش ناشدنی تودیع شهدای زنده در مراسم جشن بدرقه آنان به سوی جبهه‌های جنگ با دشمن را به یاد داری؟ آیا لحظه یورش به پاسگاه‌های صهیونیست‌های غاصب در مسیر جنوب برای شرکت در مراسم شهادت یار محبوب خود مرحوم شیخ راغب حرب را به یاد داری؟ آیا به یاد داری هنگامی که صهیونیست‌های غاصب مانع رفتن تو به جبل عامل شدند، با صدای جدت حسین بن علی (ع)بر سرشان فریاد برآوردی و عزم راسخ و اراده‌ات را بر آنان تحمیل کردی؟
سرور من، آیا تصادفی است که در سالروز حبیب تو بدنامترین یهودیان روی زمین، حادثه ترور شهید شیخ راغب حرب را در سرزمین جبل عامل تکرار کنند و سینه‌ات را نشانه روند؟ چون در سال‌های گذشته تو را شناخته بودند و از همه جنگ‌افزارهای نظامی و نیروهای زمینی ‌شان ناامید شده بودند، این بار با هواپیمای جنگی جان تو و جان همسر و جان فرزندت را گرفتند تا در بهشت برین و نعیم ابدی آرام بگیری.پس سلام و درود خدا بر تو و همسر و فرزند و بر سایر فرزندان رزمنده‌ات.از خداوند مسئلت دارم توفیق ادامه راهت را به ما عنایت فرماید.خدای بزرگ تو را با اجداد پاکت محشور کند.

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40