طرحي ازيك دغدغه ي مدام(1)


 






 

نامه ها،نطق ها و اسنادي از مبارزات شهيد محمد منتظري قبل و بعد ازانقلاب
 

دشمنان نارسائي ها را به نام شما و روحانيت تمام مي‌كنند!
 

نامه شهيد محمد منتظري به امام خميني(ره) در تاریخ 3/7/1358
 

بسم‌الله علام الغيوب
حضرت آيت‌الله العظمي امام خميني دام ظله العالي
با تقديم سلام ناقابل و آرزوي بهترين توفيقات الهي براي آن رهبر بزرگوار نظر مبارك را به امورذيل معطوف مي‌دارم:
پيروزي هر انقلابي، شرائط نويني براي جوامع بشري پديد مي‌آورد،ولي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بسياري از مفاهيم حاكم بر جهان انقلاب را در هم شكست و مردم ايران بدون بند و بست با قدرت هاي بيگانه و علي رغم اتحاد نامقدس آنها و حاكميت خشن ترين ديكتاتوري شاهنشاهي، پيروزي را درآغوش كشيدند.
مسلم رهبري ها و قاطعيت و خلوص انساني و اسلامي حضرت عالي، نقشي تعيين كننده در اين پيروزي ايفا كرد تجربيات انقلاب در ايران، الهام بخش توده هاي مستضعف شرق و غرب مي‌باشد و در اين رابطه، مسئوليتي عظيم در رابطه با كل جنبش هاي آزادي بخش اسلامي و عدالت خواهانه بر عهده ما خواهد بود.
اكنون موضوعي كه حائزاهميت مي‌باشد، اشارتي چند به توطئه هاي عوامل صهيونيسم و امپرياليسم است كه مي‌خواهند چنين انقلاب كم سابقه‌اي را از درون و از برون به نابودي كشند و به مردم ايران و همچنين ديگرمستضعفين تلقين كنند كه نمي‌توانند ازطريق اسلام، مردم را اداره نمايند و نمونه‌اي جديد به جهان عرضه نمايند.
بديهي است كه عوامل خارج از ذهن و تصورانسان،زمينه‌اي براي تصور و تصديق درذهن به وجود مي‌آوردند.همين تصور و تصديق ذهني مي‌باشد كه جزءالعله تصميم گيري و اراده برانجام هرعملي است.ازاين رو عوامل خبيث بيگانه و جاسوسان حرفه‌اي از طريق عدم توجه و يا جهلي كه انسان دارد يا بازيگري هاي صهيونيستي و از طريق شبكه هاي سازمان هاي جاسوسي و فن تجسس و استفاده از روان شناسي و جامعه شناسي و انسان دوستي بسياري از متخصصين زيردست كوشش مي‌كنند تصور تصديق و يقين هاي جهل مركبي در ذهن انسان هاي مستضعف بيافرينند و بر خر مراد سوارباشند. و اينك برخي توطئه ها كه در كل جهان بدان دست زده و مي‌زنند و درايران اسلامي هم بيشترين كوشش ها را دارند كه نقشه هاي خود را عملي سازند،به خدمت معروض مي‌دارم:
1-بدون اينكه نيازي به توضيح داشته باشد، حضرت عالي خودتان در طول بيش از 40 سال اخير زندگي تان،توجه داشته‌ايد كه مي‌خواسته‌اند شما را خنثي سازند و در جنگ رواني ازميدان به در سازند. اين موضوعي اتفاقي نيست كه براي حضرت شما رخ داده باشد.نيروهاي طاغوتي و اهل شر و شيطان هاي انسي و در رأس آن خبيثان داخل قوم يهود با برخورداري از 3000 سال تجربه شيطاني،انسان ها را شناسائي مي‌كنند و خوبان ملل را يا نابود مي‌سازند و يا به انواع مشكلات مبتلا مي‌سازند تا از اهداف اصولي و حق طلبانه باز داشته شوند در اين رابطه،از هيچ اتهام،ناجوانمردي، تزوير و دروغي باك ندارم.
2-شما مي‌دانيد كه كشتارهاي تاريخ ايران و به ويژه صدهزار كشته هايي كه پس از كودتاي 28 مرداد 32 و بالاخص از سال 42و 15 خرداد تا پيش از پيروزي در بهمن 57 چه ضايعاتي را براي مسلمانان و مستضعفين بارآورده است.
كشتارهاي يك ونيم ساله پيش از پيروزي و به خصوص در زمان سفير كبيري سوليوان، سفيرصهيونيست، تجربه آموخته در كشتارهاي اين گونه‌اي در فيليپين و كامبوج،انگيزه هاي اين سفير آمريكا در تهران و شبكه هاي جاسوسي و آدمكشي در ايران عبارت بود از:1-خسته كردن مردم 2- شما و رهبران انقلاب را متهم كردن كه شماها باعث خونريزي مردم هستيد، به خيال اينكه مردم از خط انقلابي اصيل دست بردارند 3-پيغام هاي مكرر اندرمكرر كه بس است. اين همه خونريزي چه فائده‌اي دارد؟ تكراراين عبارت كه:قدرت هاي بزرگ در مورد ايران، متحد هستند و اكنون وقت مبارزه نيست...بلغوركردن اين سخن كه بايستي سياست سكوت و انتظار را تا برهم خوردن شرائط سياسي بين‌المللي،اتخاذ كرد...پيغام هاي مكرر سال 52 كه به شاه حمله نكنيد و كوشش هاي مزدورانه و برخي جاهلانه در ميان بود كه برخي و بسياري از مراجع را درايران با شاه ملاقات دهند...پيغام هائي كه از سال 54 از طريق اشخاص و نامه ها به محضرتان در نجف اشرف مي‌رسيد، مبني براينكه موقتاً آمريكا و نفت را مسكوت بگذاريد و در زمان اجراي سياست كارتر، پيغام هاي پياپي كه به انتخابات تن در دهيد و مي‌خواستيد به وسيله تاكتيك هاي سوليواني (كه ازگروه ديويد جاويتس- گلدواتر- كيسينجر- برژينسكي بود) و كشتارهائي كه در بيش از 200 شهر و روستا رخ داد،مي‌خواستند با اين قبيل تاكتيك ها، شما به حاكميت تركيب صهيونيست-امپرياليسم-رژيم شاهنشاهي پهلوي تن دردهيد و حاكميت طاغوتان زمان را بپذيريد تا موازنه قدرت هاي بزرگ امپرياليستي-صهيونيستي، مثلاً برهم نخورد و برايمان آتش تقسيم كنند... مي‌خواستند رهبري انقلاب را به سياست تخديري انتخابات در سايه اين تثليث طاغوتي،تسليم سازند.چه پيغام ها و چه نصايح جاهلانه و يا مزدورانه‌اي كه به سوي شما در نجف و پاريس پرتاب مي‌شد. چه پيشنهادهائي از طرف پيرمردان سياسي نما و يا برخي مراجع قم كه شما كوتاه بيائيد و صلح و مصالحه‌اي صورت پذيرد. (مثل اينكه نزاع شما،نزاعي شخصي بوده و عيسي وار بايستي بگذاريد!)...و شما تنها با قاطعيت و صراحت، بهترين رهبري ها را كرديد و مردم ايران هرچه بيشتر در خيابان ها و كوي وبرزن ها و در شهر و روستا، درو مي‌شدند و صحنه هاي عاشوراي حسيني در بسياري از مناسبت هاي در سراسر ايران تكرار مي‌شد... هرچه دشمن بيشتر مي‌گشت، مردم ما مصمم تر و راسخ تر مي‌شدند و خم به ابرو نمي‌آوردند و با شعار«الله‌اكبر»، «لااله الاالله»، خميني رهبر... با عشق به شهادت، جهاد خود را ادامه دادند.
دولت ها تبديل شدند... تسليم هاي تاكتيكي اندك از طرف رژيم و اربابانش اعمال شد...مقابل خط مشي و استراتژي رهبري انقلاب،حقوق بشرآمريكائي- اسرائيلي آوردند،نامه پراكني ها و مصاحبه ها به اسم حقوق بشر،كانون وكلاي دادگستري،حقوق دانان،جبهه ملي و... صورت گرفت...چه آدم هاي بدون وجاهت ملي و انقلابي را چون بادكنك بزرگ كردند. راديو-تلويزيون ها و جرائد و مجلات اكثراً غربي كه صهيونيسم دراكثرآنها نفوذ دارد، آدمك هاي كوچك غيرانقلابي و يا ضدانقلابي را در مقابل شما و خط انقلاب اسلامي،بزرگ كردند و خواستند مردم را به جانبي ديگر سوق دهند،ولي قاطعيت انقلابي و اسلامي رهبري،با الهام از روش پيامبران و مصلحين جهان و فداكاري بي حد و حصر رهبران انقلابي و توده هاي مستضعف، توطئه ها را درهم شكست و به جاي اينكه ساكت باشيم،اراده مستضعفين به قدرت هاي بزرگ طاغوتي تحميل شد.
3-دائماً ازاطراف تبليغ مي‌شود كه آدم نداريم و«قحط الرجال» است.نتيجه عملي اين موضوع اينكه ازكادرهاي فاسد و مفسد دوران طاغوتي در كل سيستم اداري، ارتشي، پليس، ژاندارمري، دادگستري، فرهنگ، وزارتخانه ها، استانداري ها، فرمانداري ها و بخش داري ها،سفارتخانه ها، شهرداري ها، مراكز تصميم گيري در امور كشاورزي، كارخانجات و مديريت كارخانجات، راديو، تلويزيون ايران و استان ها... آري اكثريت قريب به اتفاق كادرهاي مفسد مزبور،مواضع خود را دراختيار دارند و يا مهره هاي بسياري بدانان افزوده گشته است.كاربه جائي رسيده كه اگر انسان هاي خوبي هم منصوب گردند،عملاً خنثي مي‌شوند و عنايت خاصي درجريان است كه اوضاع مردم را بدترازبد سازند.
اگر در گذشته،كوشش سازمان هاي جاسوسي و قدرت هاي استعماري و عوامل مزدور شاه دراين خلاصه مي‌شد كه كسب پرستيژي براي رژيم مزدور شاه شود... هم اكنون كوشش عوامل پشت پرده دراين است كه اوضاع اقتصادي،نيروهاي انتظامي و ارتش،فرهنگ و ادارات، بدتر شود و آنگاه همين عوامل مزدور و خائن، اندك اندك و به تدريج ترويج كنند كه اسلام و امام خميني و روحانيت مترقي و انقلابيون كاري كه نتوانستند انجام دهند كه هيچ، اوضاع كشور را بدتر ساختند.آنها مي‌خواهند داستان كشورهائي چون الجزائر و يمن و غيره را تكراركنند. شما توجه داريد كه الجزائر با يك ميليون شهيد، نتوانست نقشي تعيين كننده درطرف 16 سال اخير درقاره افريقا داشته باشد... و در دويمن شمالي و جنوبي،اگركشتي حامل آرد و مواد غذائي ديرتر برسد،مردم در مركز تمدن و جايگاه سد مآرب، در مضيقه‌اي دردناك قرار مي‌گيرد.
ايادي جاسوسي به عمد،به تخريب شريان هاي حساس كشوري و لشگري اشتغال دارند.وقتي كه برخي از وسايل حساس دستگاه هاي تصفيه نفت و يا ذوب آهن را تخريب كردند و عمداً نفت كافي به مراكز توزيع نفت سراسري،براي مصرف و تخزين براي زمستان نرساندند و مردم ما با سرماي سخت زمستان مواجه گشتند و برخي ازسرما مردند (همان طوركه هم اكنون در زيرلواي مديركل شركت نفت، حسن نزيه درجريان است).
وقتي در كارخانجات ما و در شركت نفت و ذوب آهن،براثرتوطئه هاي مزدوران و خائنين و عدم كارداني اداري و انقلابي و بي لياقتي ناشي ازنوع تربيت غربي(براي كادرهاي جهان سوم و به نوع تربيت براي كادرهاي خودشان)،هزاران نارضايتي پديد آورند و بدترازگذشته با كارگران و مديران و مهندسين رفتار شود و مزدوراني هم به اسم شما و خط انقلابي تمام كنند،آنگاه به پرستيژ انقلاب اسلامي و خط انقلاب توده‌اي و رهبري انقلاب،لطمه ها وارد مي‌گردد،لطمه هائي جبران ناپذير...
وقتي كه برادران ارتشي،پليس و ژاندارمري ببينند كه فرماندهان و روساي فاسد و جاني و قاتل و جاسوس اسرائيل و سيا، اداره امورآنان را به عهده گرفته‌اند و خوبان و انقلابيونشان را از مراكزي كه شناخته شده‌اند به مراكزي ناشناخته بفرستند وضد انقلابيون و خائنين پست را از مراكزي كه شناخته شده‌اند،به مراكزي ديگراعزام بدارند تا از گزند مصون بمانند و امكانات را در دست اين نامردمان جاني تمركز بخشند...نتايج سوء اين خيانت عبارت خواهند بود از:
1-برادران ارتشي و انتظامي دل مرده مي‌شوند و شكست رواني خواهند خورد. 2-حالت وازدگي براي بهترينشان رخ مي‌دهد. 3-برخي كه سست عقيده و ايمانند،خود به خود تسليم خائنين مي‌شوند.
4-برخي از همان خائنين از طريق ايادي ماسك دارخود،شعارهاي صهيونيستي سر خواهند داد و مي‌قبولانند كه انقلابي رخ نداده است و تنها شكل حكومت تغيير كرده است و بدترازگذشته... برخي هم لباس چپ افزاطي را مي‌پوشند و اسلام و انقلابيون و روحانيت اصيل را به مسخره خواهند گرفت و تكرارشعارهائي چون اسلام ارتجاعي است و كادرازپيش نخواهد برد و هزاران شعاروتاكتيك و جنگ رواني،و چه خطرناك وخبيثانه است جنگ رواني
5-و تازه بهترين شكل آن،حاكميت بومدين ها است همچون الجزائر(كه تازه بومدين، جاسوس غرب نبوده است،ولي زير سايه‌اش چقدر رقصيدند،و الجزائر يعني كشوري خنثي) كه رهبران انقلاب آواره شوند و يا به شهادت رسند و يا ميرانده گردند و يا همچون بن بلاها 14 سال در زندان بمانند. و آنگاه الجزائر كه درد مهمي را از قاره افريقا شفانداد هيچ،ازدرون،خورده شده است و چه فسادي،بسياري از الجزائري ها را فرا گرفته است. و آنگاه تعداد جمعيت كنوني تهران،حدود 5 ميليون انسان،جان باخته است.
وآيا اين است تحقق آرزوهاي شهداي انسانيت و اسلام؟. و آيا بايستي خداي ناكرده ميراث خون شهيدان درايران، همچون ناپلئون ها باشد پس از انقلاب كبير فرانسه؟و سيد حسن تقي زاده ها و ملكم خان ها، پس از نهضت مشروطيت در ايران،و اسكندر ميرزاها، ژنرال ايوب خان ها،ژنرال يحيي خان ها، ژنرال ضياءالحق ها،ميراث برخون شهيدان ميليوني شبه قاره هند و مسلمانان مستضعف آن ديار و زحمات و آرزوهاي علامه اقبال لاهوري ها باشند؟.و آيا بايستي صبر كرد تا معاويه ها، يزيدها و عمر و عاص ها، اهل بيت رسول خدا را نابود سازند و داستان كربلا تكرارگردد؟انقلابيون آن زمان و افتخارات جهان اسلام و بشريت را سر بريدند و به اجانب و بيگانگان لقب بخشيدند و مردم بي توجه و جاهل را هم شادي ها و پايكوبي ها كه اسلام! بر بيگانگان! پيروز گشت؟.

حضرت امام!
ارتش را بايستي تقويت كرد و ما هم تقويت كرده‌ايم و مي‌كنيم، ولي نه تخت فرماندهي مزدوران و يتمساران جاني و آدمكش زمان شاه، ارتش بايستي:1- از اين جانيان و سفاكان تصفيه گردد 2- تربيت سياسي و ايدئولوژيكي در سراسر پادگان هاي ارتشي و مراكز انتظامي صورت پذير.3-تصفيه كنندگان بايستي در مسائل امنيتي اطلاعات وافي داشته باشند،انقلابي مسلمان به معني واقعي باشد كه «المؤمن كبس فطن» بايستي انقلابيون اسلامي باكياست و زيرك،امرتصفيه را به عهده گيرند تا احياناً تصفيه هاي اشتباهي رخ ندهد و آلت دست جنگ زير پرده و تصفيه سازمان هاي جاسوسي صهيونيستي و امپرياليستي قرارنگيريم.ما براي نجات اين كشور، برنامه هاي دقيق علمي و عمل داشتيم، ولي امان از فرصت طلبان وبادكنك هاي انقلابي نما و يا لباس انقلاب اسلامي برتن كردگان.
وقتي اكثر دانشجويان و متخصصين ما در كشورهاي خارجي و اروپا و آمريكا با هزاران اميد و شوق به ايران مي‌آيند و فرموده هاي شما را عمل مي‌كنند و تنها از عاشوراي گذشته بيش از هزار نفر از ايالات متحده به ايران آمدند و از اروپا و هند هم بيشترو بيشتر...وبه عشق خدمت و شهادت... اما اكنون پس از گذشت 8 ماه از پيروزي انقلاب، آن چنان اوضاع دانشگاه هاي كشور را روز بروز بدتر از بد ساخته‌اند و آن چنان بي توجهي و اهانت به كادرهاي علمي به وطن بازگشته صورت مي‌گيرد كه با حالت زدگي و سر خوردگي،گروه گروه به جايگاه اصلي شان برمي‌گردند كه گريه آور است و امان از فرارعقل ها و مغزها.
وقتي كشاورزايراني ببيند كه عمداً در كار او تخريب مي‌شود و حمايت نمي‌گردد و برنامه هاي علمي و عملي به مورد اجرا گذارده نمي‌شود و دولت موقت، گندم وارداتي ازآمريكا را بيش از دو مقابل قيمت نسبت به خريد از كشاورز ايراني خريده و به نانوائي مي‌فروشد،و چقدر براي كشاورزي آمريكا،با اجراي برنامه هاي حساب شده و حمايت دولت آمريكا وكشت بهترين بذر كه خوشه هاي بيشتر و دانه هاي بيشتر در هرخوشه‌اي،توليد گندم و ارزان تمام مي‌شود،اگر دولت انقلابي مي‌بود به ارزش هاي انقلاب و اسلام و به چهل ميليون انسان درايران احترام مي‌گذاشت و نه به چندين نفر كه اكثراً مجري سياست حقوق بشرو انتخابات آزاد! سياست كارتر بودند.و مگرآقاي بازرگان مي‌تواند كاري مفيد انجام دهد كه اكثر اوقات چندين سال اخيرش در شركت «ياد» گذشته و گهگاهي هم سخنراني و يا نوشتن چند كتاب مذهبي؟ اوكه از سياست و انقلاب، جزاندك نمي‌داند و مسائل امنيتي نظامي راكه هيچ اندرهيچ، تاكنون چه تجزيه و تحليلي براساس شعارهاي رهبري انقلاب و انقلابيون كه:«استقلال-آزادي- حكومت اسلامي» نابودي صهيونيسم- امپرياليبسم-ارتجاع و ديكتاتوري شاهنشاهي»است،به جامعه ما تحويل داده؟ و چه عملي دراين رابطه صورت پذيرفته است؟و آيا موضع گيري هاي فكري و عملي ايشان در خط استقلال بوده و هست؟
وقتي كه بهترين انقلابيون سياه پوست افريقايي و فلسطيني به سفارتخانه هاي ايران مراجعه مي‌كنند كه ويزاي زيارت ايران بگيرند،بدانان ويزا ندهند و وقتي كه حتي فرماندهان جنگي ورزيده جهان اسلام و شكننده خط بارلو در جنگ 52 اعراب و اسرائيل و اشخاصي چون ژنرال شاذلي و طرفدارنشان،ازفروردين ماه مي‌خواسته‌اند ويزا بگيرند و حتي ويزا هم بدانان نداده‌اند!
وقتي كه برادر هاني الحسن را به وزارت خارجه فرا خوانند و بگويند مالكين سفارت فلسطين (سفارت اسرائيل گذشته)راضي نيستند شماها درآنجا باشيد و حتي پس از 11 ماه، همه سفارتخانه ها ازحقوق ديپلماتيك برخوردارباشند،ولي انقلاب فلسطين كه به حق ياورش بوده‌ايد،ازحقوق ديپلماتيك برخوردار نباشند!و... چه ضربت هاي رواني صهيونيستي بدانان وارد مي‌شود.وقتي كه ايرانيت و جغرافيا و... موجب ارزشمندي فكري و عملي دولت به اسم اسلام گردد و چهل ميليون مردم را در چنين شرك و ظلمي بغلتانند؛آيا خواسته حضرت عالي و رهبران انقلاب كه خواسته رسول‌الله است و يگانگي مسلمين و مستضعفين جهان در اين است كه در فكر، سخن و عمل،درناسيوناليسم ايراني بغلتند؟اگر اينان درزمان رسول خدا مي‌بودند،پايگاه اسلامي مدينه را يا به طرف روم و يا به طرف ايران آن زمان مي‌غلتاندند و اگر سلاح هاي مدرني هم مسلمانان از مشركين و خبيثان مدينه گرفته بودند، همچون فانتوم اف 14 و موشك هاي مدرن و زير دريائي هاي غول پيكررا،به آمريكا و آلمان ارجاع مي‌دادند و سلمان فارسي ها و بلال حبشي ها را به جرم فارسي و افريقايي بودن در هيچ كار اجرائي نمي‌گماردند...
در زمان شاه، اروپائي ها و امريكائي ها بدون ويزا وارد ايران مي‌شدند و اكنون نيز همين طور است. در زمان شاه، به مردم جهان سوم براي عبور و يا زيارت ويزا مي دادند، ولي اكنون سفارتخانه هاي ايران فقط به تك و توكي ويزا مي‌دهند.آيا اين است جزاي صدها شهيد درراه شعار:«ايران، فلسطين-اريتره، فيليپين»؟ هيچ مي دانيد كه برادران و خواهران افغاني شما در سوريه، پيوسته به سفارت ايران مراجعه و تقاضاي حتي ويزاي ترانزيت مي‌كنند كه به افغانستان و يا پاكستان بروند، ولي پاسخ رد مي‌شنوند؟حضرت عالي در قم وحدت مسلمين و مستضعفين جهان را خواستاريد، ولي وزارت خارجه دولت و سفارتخانه هاي ايران، عملاً آرزوها و اميدهاي مسلمين و مستضعفين را در هم مي‌شكنند و به اسم رهبري انقلاب و انقلاب اسلامي تمام كرده و يا تمام مي‌شود.
آيااين گونه سياست را مزدوران پشت پرده سازمان نمي‌دهند كه تأثيرانقلاب ايران را در ميان ديگر ملل خنثي سازند؟ آيا با گذشت 8 ماه از پيروزي انقلاب، بايستي اين گونه عمل كنند؟.حتي راه هاي سراسري ايران براي افغانستان وپاكستان و هند و...راه هاي ترانزيت بين‌المللي است كه بستن آن، نه تنها ضد اسلام و انسانيت است، بلكه قوانين سازمان ملل و حقوق بشر هم آن را محكوم مي‌سازد. آيا پس ازمدتي، مزدوران و عوامل بيگانه، مستضعفين و مسلمين ديگر كشورها را با تبليغات صهيونيستي، برضد رهبري و انقلاب اسلامي نخواهند شورانيد؟ آيا ضربت هائي كه از اين بابت به انقلاب و رهبري مي‌خورد،جبران پذيراست؟
حضرت امام!
كليه نابه ساماني هائي كه روز به روز در همه زمينه ها روبه افزايش است، محصول يك يا مجموعه عوامل زيراست:
1-عناصر مزدور و خائن دوران گذشته و حال 2-جهالت و عدم اطلاع از اداره يك كشور انقلابي و عدم اطلاع از سازماندهي انقلابي و توده‌اي براي اداره چنين كشوري 3- در خود فرو رفتن و عدم گشايش فكر و سعه صدر مردمي و خود گروه گرائي بچگانه و شرك آميزكه در برخي تازه به دوران رسيده هاي كنوني وجود دارد... آري كليه اين نابه ساماني ها را به نام شما و رهبري انقلاب و حاكميت اسلام و روحانيت مترقي تمام كرده و مي‌كنند و خداي ناكرده، باز هم سرعت عمل انقلابي و مردمي كه براي خود روش ها و اسلوب هاي دقيق و عملي دارد،به تاخيرافتد و توده هاي ايراني و غيرايراني را به حالتي يأس آميز در آورند و شما را هم گاندي، ابرام لينكلن و لومومبا بسازند و يا بميرانند و فلان مسلمان متعصب و يا سازمان و يا فلان مكتب را متهم سازند و صهيونيسم و سيا را پشت پرده محترم نگاه دارند،آري بسياري از رهاوردهاي اسلام انقلابي را خواهيم باخت.
در هر حال،كوشش هائي كه در جريان است از جمله تاكتيك هاي جنگ رواني است كه انقلابيون و جنبش هاي آزادي بخش و مسلمين و مستضعفين را به شكست روحي مبتلا سازند و آن چنان عمل كنند كه اميدشان قطع شود. شما به ياد داريد كه موشه دايان سه هفته پيش از پيروزي انقلاب از راديو اسرائيل اعلام كرد:«با پيشرفت انقلاب در ايران، مسلمانان و اعراب شروع كرده‌اند كه اطمينان و اعتماد به نفس پيدا كنند و ما بايستي اين اطمينان و اعتماد به نفس را در هم بشكنيم.»آيا در ايران كنوني كه مايه اميد مسلمين و مستضعفين و انقلاب هاي جهاني،به ويژه انقلاب فلسطين است، تاكتيك هاي صهيونيستي،ناداني و فرصت طلبي عده‌اي، چنين هدف موشه داياني را پياده نمي‌كند؟
حضرت امام!
كشور انقلاب اسلامي را انسان هاي انقلابي و تاكتيك هاي حساب شده انقلابي اسلامي مي‌توانند ازاين مخمصه و از اين شكست ها نجات بخشند و اينهاست عواقب دولت بازرگان كه حتي دكتر سنجابي را تصفيه كردند،زيرا او بيشتر مي‌فهميد و كسي وزيرخارجه شد كه كوچك ترين مسائل اساسي كشور را نمي‌تواند تجزيه و تحليل كند و جزتملق و چند كلمه محفوظات چيزي در چنته ندارد.ما كه در سفر اخيردر پاريس بوديم،ازمردم دنيا و خبرنگاران، عرق خجالت مي‌ريختيم.وي موضع گيري هايش در كنفرانس كوبا براي كشورهاي غير متعهد،متعهدانه آمريكائي بوده است. وضمناً از افتخارات دكتر مصدق را در سياست موازنه منفي نگفته و تشريح نكرده است! بلكه مي‌گويد دكترمصدق سياست موازنه منفي را گفته و او نپذيرفت! كودتاي 28 مردادسال 1332 رخ داد و سنتو سال هاي 35-24 شكل گرفت و در آن وقت مرحوم مصدق در زندان بود.
حضرت امام!
ازجهات امنيتي و انقلابي پيشهاد مي‌كنم كه شما در كليه پيشنهاد كنندگان و يا مشاورينتان،تجديد نظر بفرمائيد و حتي آنان كه مهندس بازرگان را براي تشكيل دولت پيشنهاد كرده‌اند، يا بي توجه بوده‌اند يا خائن حتي برخي از خوبان و افتخارات امت را هم در شوراي انقلاب و غيره محاصره كرده‌اند،زيرا هميشه ميكرب ها به سراغ خيار و چغندرنمي‌روند،بلكه گوشت چربي دار را در محاصره مي‌گيرند. و اگر خود آقاي بازرگان هم در بعد نهايي مي‌دانست كه عواقب كارش به كجا خواهد انجاميد و چگونه جاسوسان و فرصت طلبان و منافقين امت زير سايه‌اش مي‌رقصند و خواهند رقصيد و مواضع را اشغال و مستحكم و انقلابيون را از صحنه دورمي‌كنند و آنگاه برحسب تجربيات تاريخي،او را مي‌كشند و همه امور را سراو خراب مي‌كنند و ايشان را به قول اعراب «كيش الفداء» مي‌سازند... ايشان اگر عواقب كار را مي‌دانست، مسئوليتي اين گونه را نمي‌پذيرفت. از اين روست كه به مخيله‌اش وارد مي‌سازند كه فلاني (يعني بنده) مسلحين را فرستاده است كه او را و دكتر يزدي را بكشند و مهندس بازرگان بدون كوچك ترين فهم امنيتي و تاكتيک هاي جاسوسان حرفه‌اي،درجلسه هيئت دولت اين مطلب را بر زبان مي‌راند!من وقتي اين مطلب را شنيدم،دلم به حال بازرگان سوخت كه نكند همان دوست نمايان و خبرچينان مورد اعتمادش و همان عوامل نفاق و صهيونيسم او را بكشند. و همين طور كه خودش درباره كشندگان آيت‌الله مجاهد مطهري گفت:«مطهري در راه مبارزه با ماركسيسم كشته شد.»، و انحراف درانحراف كه كدام ماركسيسم و ماركسيست؟.،بلكه صهيونيسم ،آري او را بكشند و گناه را به گردن ماها بگذارند.
حضرت امام!
اداره كشوري در حال بحران،انسان ها و روش هاي نوين انقلابي مي‌خواهد تا اهداف استراتژيك شما را عملي سازد و نياز به دانش،عقل و كيفيت پياده كردن اصول انقلابي درامراداره و كشور داري... وتجربيات بشري در سراسر تاريخ و كشورهاي سراسر جهان كه هم عمل كرده‌اند و هم نوشته‌اند و ميليون ها مخ بشري روي آن ،درتئوري- عمل-كيفيت تطبيق، كارهاي خلاق انجام داده‌اند و امام علي(ع) فرمود:«العقل في حفظ التجارت» وچه عرض كنم كه دراكثرشئون،تجربيات كمتر مطرح است و روابط بر ضوابط مقدم است.
باشد كه كشور ايمان-مقاومت-خون- شهادت- پيروزي، درسايه تقديم ضوابط بر روابط كه حكومت اسلامي چيزي جز آن نيست... و درسايه فكر، برنامه ريزي، قاطعيت و تشكل انقلابي و در سايه ارزشمندي انسان و اسلام و نه هيچ چيز ديگر... باشد كه از ايران، دارالاسلام نمونه‌اي بسازيم.
والسلام عليكم و رحمه‌الله.
ارادتمند محمد منتظري.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 48