القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)
القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)
القسام؛ از ولادت تاشهادت(2)
تهيه کننده و مترجم: حسن خامه يار
نگاهي به زندگينامه زنده ياد شهيد شيخ عزالدين القسام
سرگذشت گردان صبحي برکات
صبحي برکات پس از کناره گيري از مبارزه با ژنرال گور فرانسوي در بيروت ديدار کرد. در پي اين ديدار به شهر حلب بازگشت و مردم را به تفاهم با فرانسوي ها فراخواند. فرانسوي ها نيز به پاس خدمات صبحي، در سال 1923مسئوليت تشکيل دولت سوريه را به او سپردند. ولي طولي نکشيد که مردم او را خائن توصيف کردند، و در نهايت به ترکيه فرار کرد.
سرگذشت گردان ابراهيم هنانو
هنانو در سال 1919به عضويت اولين کنگره سوريه انتخاب شد. و در اکتبر همان سال به حلب رفت و در ديدار با برادران خود درباره پيامدهاي اشغال سوريه توسط فرانسوي ها و تقسيم منطقه غربي آن به ايالت هاي کوچک به رايزني پرداخت . برادران هنانو در نتيجه اين گفت و گوها تصميم گرفتند بر عليه فرانسه اعلام جهاد کنند. بر اين اساس ابراهيم يک گردان انقلابي تشکيل داد ، و با ساير گردان هاي فعال ارتباط برقرار کرد. در اين ميان رشيد طليع معاو ن اداري استاندار حلب که از سوي حکومت ملک فيصل به اين سمت منصوب شده بود به او در تشکيل اين گردان انقلابي کمک کرد.
حکومت فيصل در تاريخ 1920/7/21از اهالي استان حلب خواست بدون هيچگونه مقاومتي تسليم نيروهاي فرانسوي شوند. ولي هنانو در اعتراض به پذيرش اولتيماتوم گور توسط فيصل و مخالف با خلع سلاح گردان هاي مقاومت به سمت مناطق مرزي سوريه با ترکيه کوچ کرد و در پي برقراري ارتباط با ديگر گردان هاي مسلح موجود در منطقه فرماندهي و نظارت بر آن ها را به عهده گرفت. پس از سقوط حکومت ملک فيصل، هنانو و تعداد سي هزار مجاهد تحت امر او به مدت 20ماه به مبارزات خود بر ضد فرانسوي ها در منطقه ادامه دادند. اين مبارزات باعث شد مقام هاي فرانسه درباره محدوده نفوذ هنانو در منطقه با او وارد مذاکره شوند اما اين مذاکرات هيچ نتيجه اي به دنبال نداشت.
در پي گسترش نفوذ هنانو در مناطق غربي سوريه يک دولت خود مختار تشکيل داد و خود را «متوکل علي الله» ناميد. با افزايش دامنه نفوذ و تعداد ياران و رزمندگان ابراهيم، حدود 27بار با فرانسوي ها در نواحي شهرهاي حلب، حماه، معره النعمان، جبل شحشبوا و جسرالشغور جنگيد و در هيچ يک از اين جنگ ها شکست نخورد. او تا سپتامبر سال 1921به مبارزات دامنه دار خود ادامه داد تا اينکه حمله هاي نيروهاي فرانسه بر ضد او افزايش يافت. ولي او با تدارک يک حمله نظامي غافلگير کننده به مرکز سوريه، تا شهر سلميه در فاصله 150کيلومتري شهر دمشق پيشروي کرد. ولي اين حمله ريسک بود زيرا فرانسوي ها ابراهيم را به محاصره در آوردند. و او به شهر امان پايتخت اردن گريخت.
ابراهيم هنانو پس از ورود به امان آنچه را که انتظار داشت نيافت و به شهر قدس منتقل شد، و آنگاه ابرامسون و هربرت صمويل نمايندگان تام الاختيار انگليس در امان و قدس دست به کار شده و دستور تعقيب او را صادر کردند . نظاميان انگليسي در تاريخ 1921/8/20به هتلي در بيت المقدس که ابراهيم در ان اقامت داشت يورش برده و او را دستگير و به مقام هاي فرانسوي تحويل دادند.
محاکمه ابراهيم هنانو در حلب چند ماه طول کشيد و دادگاه به بيگناهي او حکم صادر کرد. زيرا دادگاه حلب قيام ابراهيم را يک حرکت مشروع سيساسي تشخيص داده بود. از آن پس ابراهيم هنانو به فعاليت هاي سياسي روي آورد و با معاهده اي که بين فرانسه و سوريه امضا شد به شدت مخالفت کرد و سرانجام در تاريخ 1935/11/21در حلب وفات يافت.
سرگذشت گردان شيخ صالح العلي
با اعلام قيام همگاني مردم سوريه عليه اشغالگران فرانسوي، شيخ صالح العلي با تعداد اندکي از همرزمان علوي خود در جنگ بر ضد فرانسويان شرکت کرد، و از سوي ملک فيصل کمک هاي مالي و نظامي در اختيار او قرار داده شد که موجب گرديد در نبردهاي پي در پي با فرانسوي ها به پيروزي هاي چشمگيري نايل آيد.
شيخ صالح العلي در سال 1919به گردان ابراهيم هنانو پيوست. نماينده تام الاختيار فرانسه در بيروت در تاريخ 1921/9/3با انتشار بيانيه رسمي از ائتلاف گردان هاي ابراهيم هنانو و شيخ صالح العلي براي مقاومت در برابر نيروهاي فرانسوي خبر داده بود. در نيمه ماه ژوئن سال 1921ژنرال نايجر فرمانده سپاهيان فرانسه به انقلابيون سوريه در جبل العلويين و جبل صهيون حمله کرد.
گردان شيخ صالح به دليل ضعف تسليحاتي و فرار يا تسليم شدن افراد زيادي از نيروهايش فروپاشيد، و يأس و نا اميدي وجود شيخ صالح را فراگرفت و او به غارهاي منطقه پناه برد و در پي صدور حکم اعدام در حق او به مدت يکسال از انظار پنهان شد. تا آنکه فرانسوي ها به او امان دادند و او بيدرنگ خود را تحويل مقام هاي فرانسه داد. او در روز تسليم شدن در شهر لاذقيه خطاب به ژنرال بيوت فرمانده سپاه فرانسه اظهار داشت:« به خدا سوگند اگر ده مرد مجهز به اسلحه با من باقي مي ماندند هرگز جنگ را ترک نمي کردم».آنگاه العلي گوشه گيري را انتخاب کرد و در سال 1950در روستاي مرقاب وفات يافت.
تجربيات نخستين مرحله مقاومت مردم سوريه
روابط بين گردان هاي انقلابي
شيخ صالح العلي همواره طايفه علويان را بر ضد اشغالگران فرانسوي که مي خواستند مناطق ساحلي سوريه را از اين کشور جدا کنند به قيام دعوت مي کرده است . او برخلاف ساير انقلابيون سوريه که پرچم ناسيوناليسم عربي را بر افراشتند، ملي گرايي را با گرايشات ديني پيوند زد.
ولي شهيد شيخ عزالدين القسام در حرکت و قيام خود بي نظير بود، و حرکت جهادي خود را با الهام از تعاليم دين مبين اسلام آغاز کرد . او جنگ و جهاد با فرانسويان را يک وظيفه ديني و در راه دفاع از اسلام مي دانست و فقط زير پرچم اسلام حرکت مي کرد.
اين سه راهکار نشان مي دهد که جريانات انقلابي سوريه به رغم اينکه استقلال نسبي خود را در مرحله آغاز مبارزه حفظ نموده و با يکديگر همکاري مي کردند ولي اين همکاري به سطح تشکيل فرماندهي مشترک ارتقا نيافت.
بسيارند کساني که تجربيات القسام در سوريه را چنين خلاصه مي کنند که او در کنار شيخ صالح العلي در برابر اشغالگران فرانسوي مقاومت کرد، ولي بي ترديد به رغم وجود هماهنگي و همکاري بين سه گردان مربوط به شخصيت هاي ياد شده متأسفانه اين گردان ها به صورت انفرادي مبارزه مي کردند.
امين سعيد تاريخ نگار سوري با اشاره به وجود روابط گسترده ميان شيخ عز الدين القسام و ابراهيم هنانو در دوران انقلاب تأکيد ميکند که اين دو شخصيت برخاسته از يک منطقه بوده و پيوندهاي مشترکي ميانشان وجود داشت. هنانو فرماندهي گردان هاي فعال در منطقه شمال غربي سوريه را برعهده داشت و پس از آزاد سازي منطقه جسر الشغور به سوي قلعه صهيون پيشروي کرد تا اين منطقه را از وجود گردان هاي فرانسوي که از مسير حفه خود را به آنجا رسانده بودند پاکسازي کند.
محمد استنکاوي در حين جنگ براي عمر البيطار همرزم عز الدين القسام به نام خدا و به منظور دفاع از ميهن پيامي ارسال کرد و از او خوسات در راه جهادي في سبيل الله سلاح حمل کنند و با اشغالگران بجنگند تا منطقه جبل سهثون را از لوث وجود آنان پاکسازي نمايند. عمر البيطار در پي دريافت اين پيام خود را براي استقبال از مجاهدان و حمله به قلعه آماده نمود شامگاه 28فوريه مجاهدان گردانهاي ياد شده به پايگاه فرانسوي ها در قلعه صهيون حمله کرده و آن را آزاد کردند
تلاش فرانسوي ها براي سازش با القسام
در نتيجه پافشاري القسام بر ادامه جهاد و مقاومت، دادگاه نظامي اشغالگران فرانسه در استان لاذقيه، القسام و تعدادي از همرزمانش را به طور غيابي به اعدام محکوم کرد و او را تحت پيگرد قرار داد. هواپيماهاي جنگي فرانسه نيز محل اقامت القسام و خانواده او را به شدت بمباران کردند و او سرانجام به دمشق که حکومت ملک فيصل هنوز روي کار بود گريخت. خيريه القسام دختر فخرالدين القسام برادر و همرزم عز الدين در اين باره گفته است که عموي وي در پي صدور حکم اعدام عزم خود را براي ادامه جهاد و مقاومت راسخ تر کرد . ولي در نتيجه بمباران روستا همه اعضاي خانواده مجبور به ترک زادگاهشان شدند. شيخ عز الدين تا زمان سقوط حکومت ملک فيصل در پي پيروزي نظامي فرانسه در نبرد ميسلون در دمش باقي بود اما به علت اينکه عرصه روز به روز براو تنگتر مي شد به فلسطين هجرت کرد و آنجا يک جنبش جهادي عليه انگليسي ها و صهيونيست ها به وجود آورد.
آموزه هاي انقلاب سوريه
1ـراهکارهاي سازشکارانه با استعمارگران ثابت کرد که هرکونه تفاهم با آنان و چشم پوشي از خواستهاي بر حق مردمي در راستاي کسب رضايت استعمارگران مفهومي جز خيانت به انقلاب و حمايت از اشغالگران ندارد.
2ـمجاهدان نبايد وعده هاي بي پايه و اساس استعمارگران را باور کنند. القسام بر اساس اين ايده با رد ميانجيگري شوهر خاله اش به مقاوت و جهاد ادامه داد.
3ـ رعايت اصل احتياط و هوشياري در گزينش افراد انقلابي ضروري است . خيانت صبحي برکات ثابت کرد که موفقيت استعمارگران در سايه خريد و جدان افراد يا رهبران انقلابي امکان پذيراست. بر اين اساس القسام در جريان گزينش همرزمان خود بسيار دقيق و محتاط عمل مي کرد و از
همرزمان خود در نبرد يعبد در فلسطين خواست سوگند ياد کنند تا افراد نفوذي و خائن را به قتل برسانند.
4ـ آمادگي رواني و آماده سازي امکانات براي قيام و انقلاب در مراحل مقدماتي يک امر ضروري است. همانگونه که صبحي ياسين مي نويسد شيخ عز الدين در فلسطين اين اصل را به شدت رعايت کرده است.
ورود القسام به فلسطين
خيرالدين الزرکلي مؤرخ سوري و معاصر قيام و انقلاب مردمي که همراه تعدادي از انقلابيون از سوي شوراي نظامي ارتش فرانسه به اعدام محکوم شد، و از کشورش گريخت. و همچنين امين سعيد که با شيخ عزالدين القسام نسبت خويشاوندي داشته است، هر دو اظهار مي دارند که القسام پس از سقوط حکومت فيصل، دمشق را همراه شش تن از يارانش به نام هاي احمد ادريس، حاجي علي عبيد، شيخ محمد الحنفي، حاج خالد، ظافر القسام و عبدالمالک القسام به سمت حيفا ترک نمود.
عبدالمالک القسام در اين باره گفته است که مبدأ حرکت آنان جسر الشغور در شمال غربي سوريه بوده و از آنجا با پاي پياده و به صورت ناشناس به سمت بيروت حرکت کردند. اين گروه با کمک حاج خليل سکر مدتي در مسجد العمري در بيروت اقامت کردند و از آنجا راهي دمشق شدند. عزالدين التنوخي همکلاسي شيخ عزالدين القسام در دانشگاه الازهر در ديدار کوتاهي که با شيخ داشت براي او گذرنامه فراهم کرد، و حاج خليل سکر نيز آنان را مخفيانه از بيروت به شهر صيدا در جنوب لبنان منتقل کرد . و از آنجا توسط يکي از قاچاقچيان سرشناس منطقه به وسيله قايق به بندر عکا انتقال يافتند.
در شهر عکا بين شيخ احمد ادريس و شيخ عزالدين القسام اختلافاتي بروز کرد و شيخ احمد ناگهان تصميم گرفت به سوريه بازگردد . ولي شيخ عزالدين همراه پنج تن از مريدانش مسيرشان را از عکا به سمت بندر حيفا ادامه دادند. شيخ احمد ادريس يکي از ياران مخلص شيخ عزالدين القسام بوده و در اداره مقاومت بر ضد اشغالگران در جبل صهيون نقش اساسي داشته است. او پس از بازگشت به عکا به شمال سوريه بيدرنگ به ترکيه انتقال يافت و به مدت 18ماه در کنار عمرالبيطار به مبارزات خود ادامه داد. تا اينکه دوباره به اعدام محکوم شد و در نتيجه اعلام عفو عمومي به سوريه بازگشت و به امامت جماعت زادگاه خود الزنکوفه ادامه داد.
شيخ عزالدين القسام در اولين روز ورود به شهر عکا در نماز جماعت مغرب مسجد الجريثه شرکت کرد و در پايان نماز داوطلبانه به تدريس پرداخت که توجه نمازگزاران را به خود جلب کرد. زماني که نمازگزاران به خانه هاي خود بازگشتند شيخ و همراهانش در مسجد ماندند. حاج عبدالله مسمار متولي مسجد علت ماندن آن ها را جويا شد که به او گفتند در اين شهر غريب هستند . حاج عبدالله که به شغل خريد و فروش و اجازه مسکن اشتغال داشت و يک دست کليد خانه هاي خالي همراه او بود يک آپارتمان دو خوابه و بدون هيچگونه امکانات در اختيار آنان قرار داد تا شب را در آن خانه سپري کنند. فرداي آن روز القسام و همراهانش به خانه يکي از بستگان خود به نام حاج امين نورالله رفت و مدتي ميهمان او بودند.
نورالله با اعضاي انجمن اسلامي جوانان شهر حيفا روابط دوستانه و همکاري داشت. و القسام را عبدالفتاح الخطيب و عبدالواحد حسن از شخصيت هاي حيفا معرفي کرد و براي او در يک محله يهودي نشين مسکن تدارک ديدند . تا اينکه همسر و فرزندان القسام به او ملحق شدند.
دو ماه از اقامت شيخ عز الدين القسام در حيفا نگذشته بود که حاج خالد يکي از همراهان او اصرار ورزيد به شمال سوريه بازگردد تا در آن منطقه براي جنبش القسام در فلسطين کمک جمع آوري و ارسال نمايد. ولي سربازان فرانسوي در اطراف روستاي جبله حاج خالد را شناسايي و دستگير و به طرز وحشيانه به قتل رساندند. فرانسوي ها اهالي روستاهاي اطراف جبله را در فضاي باز گردآوري کرده و بر روي حاج خالد بنزين ريخته و زنده زنده او را سوزاندند .شيوه وحشيانه فرانسوي ها در قتل حاج خالد ياد آور روش هاي وحشيانه صليبي ها در قتل عام مسلمانان بوده است . اين جنايت همچنين نماد ايستادگي و پايداري مسلمانان معاصر در برابر استعمارگران غربي بوده است . البته نبايد فراموش کرد که القسام پيش از ديدار وآشنائي با رهبران فلسطين با انگيزه آغاز يک حرکت جهادي وارد اين سرزمين شده بوده است.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}