راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي
راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي
راز سر به مهرشهادت توسط يك عكاس عراقي
گفتگو با سعيد صادقي، عكاس و فيلمبردار دفاع مقدس
درآمد:
سعيد صادقي، عكاس و فيلمبرداردفاع مقدس و در حال حاضرمشغول مستند سازي است. وي در سال 2003 طي ديداري از عراق موفق شد عكس هايي از شهيد تندگويان جمع كند و به اين ترتيب اطلاعات دقيقي ازشهادت ايشان به دست آورد. به بهانه اين كه وي اطلاعات متفاوتي از شهيد تندگويان ارائه داده است با صادقي گفت و گويي انجام دادهايم كه درادامه از نظرتان ميگذرد.
درباره شهيد تندگويان صحبت كنيد. در زمان حيات دنيوي شهيد، آيا هيچ وقت از نزديك با ايشان برخوردي داشتهايد؟
شما در مجلس با چه عنواني حضور مييافتيد؟
ايشان درنظام جمهوري اسلامي بالاترين مقام دولتي بودند كه به اسارت گرفته شدند. لطفاً بگوييد كه اين اتفاق به چه صورت افتاد؟
همه شواهد بر اين بود كه شهيد تندگويان زنده است و در بازداشتگاه هاي عراقيزندانياست؟
درحين اين جست وجوها يكي ديگرازاين عكاسان،به نام آقاي سيدعبد بطاط را پيدا كرديم.البته آقاي بطاط در روزنامه الزمان فعاليت ميكرد. اين زماني بود كه آمريكايي ها دربغداد حضور نظامي داشتند و به آن جا مسلط شده بودند. ما در شهر هر چقدر پرس وجو كرديم ايشان را پيدا نكرديم تا روزي كه قرار شد به ايران برگرديم سه ساعت قبل از حركت در بصره بوديم. آقايي كه ما را چندين بار در عراق ديده بود گفت آقاي بطاط در بصره است و چون با ايشان نسبت فاميلي داشت اين موضوع را ميدانست. اين شخص به ما توضيح داد كه آقاي بطاط مدتي بعد از جنگ كار خبر نگاري انجام داده است. آقاي بطاط را در رستوراني ديديم و با هم بستني خورديم. آن جا بود كه گفت از دوستان صميمي «احمد زيدان» است و اطلاعاتش را از طريق زيدان به دست ميآورد. احمد زيدان، فاتح خرم شهر بود كه پس از تسخير خرم شهر مدال گرفته و به درجه سرلشكري ارتقا پيدا كرده بود.اين عكاس شخص مهمي بود و سران رژيم عراق رابطه داشت. زيدان هم آدم كوچكي نبود و به طور مسلم با سران بالاي حكومت ارتباط داشت. من پيشنهاد كردم كه با هم نمايشگاه برگزار كنيم، اما آقاي هشترودي مايل بود كه عكس هاي سيد بطاط را بخرد.بعد تصميم گرفت به سمت محلي كه ميگفت برويم. البته زماني كه حركت كرديم سه نفر بوديم. آقاي هشترودي دنبال بسته بندي وسايل بود. زماني كه به محل مورد نظر رسيديم، بطاط بالا رفت و من پنج دقيقه پايين ايستادم و بعد به طبقه بالا رفتم. يك خانه معمولي بود كه در آن جا جعبه هاي مملو ازعكس را ديدم. من در حين آن كه بطاط مشغول جمع آوري بود عكس ميگرفتم و او خوشش آمد و دائماً فيگور ميگرفت.ازاين عكاس پرسيدم اين عكس ها را از اسرايي كه به بصره آورده بودند گرفته است؟ نكته جالب اين بود كه در عكس، بعضي ها چشم و دست بسته بودند. او گفت: «يك عكس دارم كه خيلي مهم است، اين عكس وزير شما است.» من فهميدم كه منظور او شهيد تندگويان است. آقاي هشترودي براي خريدن عكس ها چانه ميزد. من پيشنهاد دادم كه يك نمايشگاه بگذاريم و عكس ها را در آن جا بفروشيم، البته در نهايت آقاي هشترودي عكس ها را خريد. سيد بطاط حتي وقتي پيشنهاد داديم كه پانصد دلار هم بدهيم و او به ايران بيايد موافقت نكرد. در ميان عكس هايي كه آقاي هشترودي خريد،عكس شهيد تندگويان هم بود.
نخستين كسي كه حدود تاريخ شهادت مهندس تندگويان را تأييد كرد، همين آقاي بطاط بود؟
از چگونگي شهادت مهندس تند گويان اطلاع داشت؟
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 47
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}