روشنگر طريق بيداري(3)
روشنگر طريق بيداري(3)
روشنگر طريق بيداري(3)
نيم نگاهي به حيات علمي و عملي عالم مجاهد شهيد آيت اله دکتر محمد مفتح
جامعه مدرسين حوزه علميه قم
پيشينه تشكيل اين جامعه به ارتحال آيت الله العظمي بروجردي بر مي گردد. پس از فوت ايشان، عده اي از علما و بزرگان حوزه، براي رفع برخي از نواقص و ايجاد امكان بهره برداري بيشتر از وقت طلاب در حوزه علميه، جلساتي را تشكيل دادند و مباحثي را مطرح كردند. يكي از افراد فعال و اصلي اين جلسات شهيد آيت الله مفتح بودند. نظم دادن به تحصيلات حوزوي، پرداخت منظم و حتي الامكان يكجاي شهريه مراجع، تشكيل مدارس حوزوي و تجديد نظر در مواد درسي، از جمله مسائلي بودند كه در اين جلسات طرح مي شدند. پس از قيام حضرت امام خميني و نهضت روحانيت، اين جلسات تشكل منسجم تري پيدا كردند و نهايتا به نام جامعه مدرسين حوزه علميه قم، به فعاليتهاي خود ادامه دادند.
جامعه روحانيت مبارز تهران
تصدي مؤسسه اطلاعات
مكتب الرضا (ع)
سخنرانان اين هيئت بزرگاني چون: شهيد علامه مرتضي مطهري، شهيد آيت الله مفتح، شهيد دكتر محمد جواد باهنر، حجت الاسلام سيدصدرالدين بلاغي، عالمه محمد تقي جعفري تبريزي، حجت الاسلام سيد احمد شبستري و حجت الاسلام علي دواني بودند.
كار تحقيقاتي
با اوج گيري انقلاب اسلامي و پس از آن، با پيروزي انقلاب و مسئوليتهاي سنگيني كه بر عهده هر يك از بزرگواران گذاشته شد، فرصت ادامه اين كار عميق از ايشان سلب شد. با شهادت آيت الله دكتر مفتح و سپس آيت الله دكتر بهشتي، به طور كلي اين كار متوقف شد و اميد آن كه ديگران اين خدمت بزرگ علمي را دنبال كنند و به انجام برسانند.
آثار و تأليفات
« اميد بود كه از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره ها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است از شهادت امثال ايشان بهره ها برداريم.»
از تأليفات و تحقيقات و ترجمه هاي استاد:
2. «ترجمه تفسير مجمع البيان» كه از باارزش ترين تفاسير شيعي است و با همفكري و همياري آيت الله حاج شيخ حسين نوري همداني و تني چند از فضلاي قم منتشركردند.
3. «روش انديشه در علم منطق » كه هم اكنون به عنوان متن درسي در حوزه و دانشگاه تدريس مي شود.
4. كتاب «حكمت الهي در نهج البلاغه» اين كتاب پايان نامه دكتراي شهيد آيت الله متفح از دانشگاه تهران است. محور اصلي اين رساله، دين و فلسفه و رابطه آنها با يكديگر است و استاد شهيد در آن به اثبات وجود خدا، صفات صانع، جبر و اختيار، شبهه و قضا و قدر، پرداخته اند و نهج البلاغه را در موارد مذكور بررسي و تحليل و تفسير كرده اند. در مباحث ديگر اين كتاب، صفت تكلم، ديدگاه فرق اسلامي و عقايد متكلمين متعزله، مشروحاً بيان شده اند. استاد شهيد در تهيه و نوشتن اين رساله تلاش فراواني كردند به نحوي كه اين اثر به عنوان تحقيقي عميق و دقيق مورد مراجعه محققان، انديشمندان و تمام علاقمندان به اين مباحث است.
شهيد مفتح در مقدمه با اشاره به اين تحقيق مي گويند: «پس از آن كه خداوند توفيق داد در دوره د كتراي دانشكده الهيات و معارف اسلامي را در رشته معقول گذراندم، طبق معمول لازم بود كه موضوعي را انتخاب كنم و به عنوان پايان نامه تحصيلي تحقيقاتي ابتكاري را در آن موضوع نشان دهم.»
5. كتاب « آيات اصول اعتقادي قرآن» مشتمل بر بخشي از سخنرانيهاي استاد است. استاد در دفاع از امام (ع) مي نويسند: «ما هدايت و زعامت را بر روي هم در مورد امام، خلافت مي ناميم. پيامبر (ص) هر دوي اين مقام را داشتند و امام هم بايد همين گونه باشد. پس چون منصب امام همان منصب پيامبر معصوم (ص) است، امام نيز بايد معصوم باشد و نيز ويژگيهاي ديگر از قبيل تقوا، علم، زهد، ورع و آگاهي كه در نبي هست، در امام نيز بايد باشد.» از مطالب ديگر اين رساله «به كجا مي رويم» و «حكومت اسلامي و فلسفه انقلاب و حكومت» است كه نمونه هايي از مقالات و سخنرانيهاي استاد است.
6. «وحدت دو قشر روحاني و دانشگاهي»
شهادت
گزارش شهادت
رأس ساعت 9 صبح، اتومبيل حامل آيت الله مفتح به حوالي دانشكده رسيد. تروريست سوم كه در پياده روي مقابل دانشكده نگهباني مي داد تا ورود استاد را خبر دهد، با شتابزدگي به شريك جرمش كه در پياده روي مقابل ايستاده بود، نگاه كرد و كلاه كاسكتش را دو دستي به علامت دستور ترور از سر برداشت و با سرعت به داخل كوچه رفت، كلاه را روي آيينه موتور سيكلت گذاشت و برگشت. اتومبيل استاد در پياده روي عريض جلوي دانشكده ايستاد. در همين حال، راننده كه در حال نگريستن به دكتر از آيينه داخل ماشين بود با حالتي حاكي از بيم و نگراني خطاب به استاد گفت،«استاد»
استاد يادداشتهاي و كتابهاي خود را از صندلي برداشتند و با کمال طمأنينه، پاسخ دادند، «زندگي ما دست خداست. نگران نباشيد.»
دكتر پياده وارد دانشكده شدند. در اين حال، تروريست سوم كه در سمت مقابل دانشكده ايستاده بود، به سوي اتومبيل رفت، راننده (پاسدار شهيد اصغر نعمتي) را كه در حال پياده شدن بود، هدف چندين گلوله قرار داد و او را در همان لحظه اول به شهادت رساند. آيت الله مفتح وقتي صداي شليك گلوله را شنيدند سر خود را عقب برگرداندندو ناگهان تروريست دوم كه در حياط مستقر بود، به سوي استاد شكليك كرد. محافظ دكتر با سلاح خود به مقابله برخاست و استاد در پوشش آتش محاظ (پاسدار شهيد جواد بهمني ) و فرصت به دست آمده، با سرعت به طرف ساختمان دانشكده رفتند، ولي گلوله جنايتكاران، امانشان نداد. چند تير پي در پي به دست، شانه و پاي ايشان اصابت كرد. تروريستي كه راننده را شهيد كرده بود، به كمك شركاي خود از كنار در و از پشت محافظ، استاد را هدف گلوله قرار داد و بلافاصله به سوي موتورسيكلت رفت، آن را روشن كرد و آماده فرار شد. دكتر وارد بالكن جلوي ساختمان دانشكده شدند، در حالي كه خون از نقاط مختلف بدنشان جاري شده و عبايشان را گلگون كرده بود. يكي از تروريستها خود را به ايشان رساند در گوشه اي كه براي استاده راه گريزي نبود، مغز ايشان را هدف چندين گلوله قرار داد. پس از آنكه جنايتكاران به كار خود پايان دادند، صحنه را ترك كردند و گريختند. دكتر را به بيمارستان اميراعلم منتقل كردند. تيم پزشكي براي نجات جان ايشان تلاش فراوان كرد، با اين همه،دكتر مفتح همزمان با اذان ظهر، در ساعت 12 روز 27 آذر، به لقاء الله پيوست.
بدين ترتيب يكي ديگر از «شهداي فضيلت» به ابديت عروج كردو به قول برادر استاد :
«جامعه اسلامي با برگزيدن شهادت كه ساليان دراز به فراموشي سپرده شده بود، اينك آن را دوباره زنده كرد. دشمن اينك براي توطئه، خلع سلاح شده و مي بيند كه حربه هاي پوسيده اعزام ناوگان دريايي و تهديد به محاصرة اقتصادي، در روند انقلاب مؤثر نيست و لذا به وسيلة مزدوران خود دست به كشتار ناجوانمردانه فرزندان راستين انقلاب مي زند. غافل از اينكه شهادت براي ما افتخار است. امپرياليسم جهانخوار گمان مي كند با كشتن امثال دكتر مفتح مي تواند بار ديگر ما را زير سلطه استثمار ببرد، حال آنكه اين شهادتها نفرت مردم را نسبت به امپرياليسم جهانخوار بيشتر خواهد كرد...»
در روز چهارشنبه 28 آذر 1385 دانشجويان و مردم انقلابي تهران، پيكر مطهر به خون آغشته آيت الله دكتر مفتح و دو پاسدار شهيدش را از شبستان مسجد دانشگاه به طرف لانه جاسوسي حركت دادند. جمعيت يكصدا شعار مي داند، «آمريكا ! آمريكا! ننگ به نيرنگ تو... عزا عزاست امروز، خميني بت شكن صاحب عزاست امروز...» پيكرهاي پاك شهدا به شهر مقدس قم منتقل و در ساعت 4 بعدازظهر روز 1358/9/28، در حالي كه حضرت امام خميني و ديگر مراجع تقليد در جمع تشييع كنندگان حضور يافتند، تشييع ودر صحن حضرت معصومه (ع) به خاك سپرده شدند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}