شادي سرمايه زند گي


 

نويسنده: تهمينه مهرباني




 
دنياي معاصر بيش از هر زمان ديگري در معرض مصائب، خشونت ها، بي مهري ها، پرخاشگري ها و اضطراب ها و نگراني هاي مردافکن است. انسان ها به رغم پيشرفت هاي صنعتي و علمي، به ويژه در سه د هه اخير، به شدت از افسرد گي و نگراني و بيماري هاي رواني ديگر رنج مي برند و زند گي بي محتوائي را سپري مي کنند.
يکي از عناصري که متاسفانه مورد غفلت اساسي قرار گرفته و حتي گاهي با تنگ نظري و ناآگاهي، با آن مقابله هاي جدي صورت گرفته و جامعه را گرفتار بيماري هاي روان تني فراوان کرده، موضوع شادي است.
شادي طبيعي ترين و مؤثرترين احساس بشري و مايه سلامت بهداشت و روان است. شايد به دليل نياز عميق و گسترده انسان به اين حس خلائي است که بشر سودجو و تاجر ملک، بيش از هر وسيله ديگري، از اين احساس براي دستيابي به سود هاي مادي و گاه رواني، سوء استفاده کرده است و مي کند.
بديهي است که شادي، هم ريشه جسمي و هم منشا رواني دارد.
غفلت از هر يک از اين عوامل، ما را در تشخيص علل غمگين بود ن و از شادي گريختن، دچار اشتباه مي سازد. عقل سليم حکم مي کند که بپذيريم شادي موجب بالارفتن روحيه مي شود و تحرک انسان را بيشتر مي کند و بالعکس حرکات بدني و جنب و جوش، روحيه را بالا مي برد و اين دو عامل در ارتباط مستقيم با يکديگر عمل مي کنند.
يک انسان افسرده، حال و رمق ندارد حرکت کند و بي تحرکي، به افسرد گي دامن مي زند. استفاده نادرست از تکنولوژي، آفتي است که تحرک انسان را از او گرفته و او را دچار اضطراب و نگراني کرده است.
يکي از علل ناشاد بود ن اين است که انسان ها همواره به چيزهايي که ندارند، مي اند يشند و از آنچه دارند، غافل مي شوند جستجوي شادي و خوشبختي در «داشتن» بيشتر، سرطان قرن معاصر است. جالب اينجاست که بارها اين موضوع را امتحان کرده ايم که با به دست آورد ن امکانات بيروني بيشتر، ممکن است براي د قايقي احساس شادي کنيم، ولي پس از مدتي آن شادي از بين مي رود و حس تلخ حرص زد ن براي چيزهاي بيشتر، جاي آن را مي گيرد، درست مثل تشنه اي که آب شور مي نوشد و گرفتار تشنگي بيشتري مي شود.
تجربه نشان داده است نگاه افرادي که شادماني را در امکانات بيروني جستجو مي کنند، نگاهي سطحي است و از اعتقادات و آرمان هاي ارزشمندي پيروي نمي کنند.
از آنجا که اعتماد به نفس اين افراد نيز منوط به اين داشتن هاست، پيوسته در حال تزلزل و تغيير هستند، دوران شادي هايشان کوتاه است و همواره گرفتار افسرد گي هستند. اين نگاه زماني تبديل به قتلگاه آنان مي شود که براي شاد شد ن به مواد افيوني يا روانگردان پناه مي برند و جان خود را به خطر مي اندازند.
براي آنکه شادي حقيقي به زند گي بازگردد، بايد به فطرت خود رجوع کنيم. هر انساني که هنوز فطرت و وجدان او به تمامي تخريب نشده باشد، به خوبي متوجه اين نکته مي شود که انسان پس از انجام هر کار مفيدي، فارغ از بزرگ و کوچک بود ن ظاهري آن، زيرا در درگاه الهي فقط کاري مقبول است که با اخلاص انجام شود، عميقاً احساس شاد ماني مي کند.
رياکاري و خود را آن گونه که نيستيم، نشان داد ن، يکي از عواملي است که فرد را به شدت دچار اضطراب مي سازد و ارمغان اضطراب چيزي جز اندوه و ترس و تزلزل نيست. دروغ که متاسفانه يکي از خصلت هاي بسيار رايج در جامعه ماست، بزرگ ترين عامل تخريب شادي و رضايت دروني است. جامعه به شدت بي تحرک شده و از سنگيني و فربهي در رنج است. خطري که بسيار جدي است و متاسفانه کسي به دنبال راهکار و درمان براي آن نيست.
اين سخن که «عقل سالم در بدن سالم است» بسيار سخن درست و پسنديده اي است. برازند گي و تناسب اندام و تحرک و ورزش اگر در جهت کسب سلامت جسمي باشد و تبديل به رقابت هاي حقه آلود و اضطراب آور نباشد، اولين گام به سوي يک زند گي شاد مانه است، در دنياي بي تحرک و بسته کنوني، ورزش، هنر، آشتي با طبيعت تشويق به انجام فعاليت هاي گروهي، خنديد ن و خنداند ن واقعي به نه بر اساس تمسخر و تحقير و دست انداختن ديگران که نشانه بارزي از بنيادي هاي خطرناکي چون احساس حقارت و خود شيفتگي است، يکي از بهترين راه هاي مقابله با شرايط پر استرس و نگراني جهاني است.خنديد ن به قدري براي درمان بيماري هاي جسمي و رواني، مهم و موثر است که رشته مهمي به نام «خنده درماني» به وجود آمده تا اين حس زيبا را از لحظه تولد در انسان وجود دارد و تحت تاثير تعصبات، ناآگاهي و حماقت ها، سرکوب مي شود، با شيوه هاي درماني پيچيده، بار ديگر به انسان ياد بد هند!
براي شاد بود ن، ابتدا با خود و با ديگران روراست و صادق باشيم هر کلمه دروغي که مي گوييم، ده گام از جهان شادي ها و زيبايي ها دور مي شويم.
دروغ و ريا آن قدر مخرب و هولناک هستند که در ميان گناهان مختلف، هيچ يک را با اين صراحت که «دروغگو دشمن خداست» نشانه دشمني با خداوند اعلام نکرده اند. با کمي دقت به روابط بين فردي و روابط اجتماعي خود به خوبي متوجه مي شويم که سرمنشا تمامي نگراني ها، پرخاشگري ها، دشمني ها و پلشتي ها به نوعي به دروغ هائي ارتباط پيدا مي کنند که به خود يا ديگران مي گوييم.
در تاثير خنده بر سلامت جسم درون، د کتر کاروموراکامي karo Morakami، دانشمند علم ژنتيک ژاپني در تحقيقاتي به اين نتيجه رسيده است که خنده مي تواند با تحريک انرژي درون DNA، به درمان بيماري هاي صعب العلاج کمک کند.
د کتر موراکامي مي گويد: «خنده درماني، روش درماني بسيار مهمي است که عوارض جانبي هم ندارد. اميدوارم روزي برسد که بيماران به جاي مراجعه به داروخانه ها، دنبال دوستاني بگردند که همراه با آنان بخندند و شاد باشند.»
در کشور هند، استادان يوگا، خنده را آموزش مي د هند و تعداد زيادي «باشگاه هاي خنده» وجود دارند که اعضاي آن فقط براي لذت برد ن از خنده، دور هم جمع مي شوند. وزارت بهداشت ژاپن به اين نتيجه رسيده که به جاي صرف هزينه هاي سنگين مراقبت هاي پزشکي، به ويژه که جمعيت ژاپن به سرعت رو به پيرشد ن مي رود، بهتر است از خنده درماني به عنوان يک پروژه درماني مفيد استفاده شود.
و خوب است به اين نکته د قت کنيم در روزگار نه چندان دور رزمند گان اسلام شادي خود را در شادي مرد م مي ديدند و اين گونه بود که در اوج سختي ها به دور از ريا لبخند و نشاط از صورتشان محو نمي شد.
آيا بهتر نيست با مراجعه به فرهنگ ديني خود و به ويژه بررسي و مطالعه زند گي پيامبر (ص)به خوشرويي و تبسم و شادماني حقيقي شهرت داشتند و ديد ن چهره ايشان، خاطر درد مندان و افسرد گان را تسلي مي بخشيد و ائمه اطهار که نمونه هاي بارز تلاش، توکل و شاد ماني حقيقي هستند، در رفتارهاي فردي و اجتماعي خود، بازبيني جدي و همه جانبه اي را به عمل مي آوريم و با خود داري از تحميل رفتارها و شيوه هاي من درآوردي که در هيچ يک از سيره هاي آن بزرگواران اميدوار و شاد که حتي در مرگ، جز شادي و بهجت نمي بينند، وجود ندارد، جامعه را از خودت، پرخاش، اندوه و اضطراب نجات د هيم؟
منبع: شاهد جوان 57