آقاي بازگشت!


 






 
اولين بار در روز 27 شهريور سال 1349 بود که علي پروين پيراهن تيم فوتبال پرسپوليس را بر تن کرد. البته پروين قبلا مجبور شده بود دوبار تيم هايش را ترک کند. اما فوتبال را با «البرز»تيم دوم کيان، زير نظر علي الهي آغاز کرد و وقتي اوج گرفت، به دستور منصور آصفي به تيم کيان يعني تيم اول رفت. کيان در آن روزها پرويز قليچ خاني را هم داشت.
در سال 1347، وقتي تيم کيان منحل شد، علي پروين براي دومين بار مجبور به ترک تيم شد و اين بار به پيشنهاد نادر خان لطيفي به تيم پيکان رفت. براي اولين بار از فوتبال، 10 هزار تومان پول گرفت و در پول ها غلت زد و خوشحالي تاريخي و به خاطر ماندني به سبک خودش به راه انداخت.
پروين مي گويد هيچ گاه حاضر به ترک باشگاه قديمي نبوده است، اما هر بار انحلال باشگاه قبلي باعث شده که علي پروين به باشگاه تازه برود.
در همين راستا بود که او در سال 1349 به دنبال انحلال باشگاه پيکان به پرسپوليس رفت. تا اين جاي کار نکاتي را نوشتيم که به دوران قبل از پرسپوليس مربوط مي شد، اما در ادامه نگاهي به رفت و برگشت هاي فوتبالي علي پروين داريم که قطعا يا نشنيده ايد يا اگر هم شنيده ايد، باور نکرده ايد.

گمشده در پستوي خانه
 

پروين تا سال 1358، يعني زماني که 33 ساله شده بود، يکسره در پرسپوليس بازي کرد، اما در آن سال مجبور شد چند ماه از ترکيب دور بماند. در آن سال ها بازخواست عوامل مشاور و معاون رژيم طاغوت توسط دادگاه طبيعي بود، در اين راه از عوامل و ارکان ورزش هم نفرات زيادي فراخوانده شدند که همايون بهزادي يکي از آن ها بود.
شايعه حوالي علي پروين، او را بر آن داشت تا مدتي از فوتبال دور بماند. علي پروين خانه نشين شد و بعد از مدتي از خانه در آمد تا دوباره همه کاره تيم پرسپوليس شود.

حيات تازه
 

در سال 65 بنياد مستضعفان، مالکيت پرسپوليس را براي دومين بار برعهده گرفت و نام اين تيم را به آزادي تغيير داد. پروين که با اين نام نمي توانست کنار بيايد، «پيروزي» را پيشنهاد داد که البته مسئولان بنياد هم پذيرفتند. نام پيروزي البته براي آن ها «آمد» داشت و پيروزي در سال فاتح 3 جام رسمي يعني مسابقات باشگاه هاي تهران، جام حذفي کشور و جام حذفي تهران شد. با اين حال مي گويند در زمستان سال 66 بين مسئولان بنياد مستضعفان و علي پروين مشکلي به وجود آمد و پروين در اتفاقي تاريخي به گوش يکي از اعضاي هيات مديره «...» که بعدها رئيس سازمان تربيت بدني شد، زد. در روز دوم ارديبهشت 67 بنياد مستضعفان، علي پروين را به علت اهمال در وظايفش برکنار کرد. به اين ترتيب او از پرسپوليس رفت و به همراه گروهي از دوستانش در دسته دوم تهران امتياز باشگاه جاويد کرج را خريد. اما مسئولان بنياد با تمهيداتي، بازيکنان پرسپوليس را از جاويد بازگرداندند، اين در حالي بود که پروين دست برنداشت و با گروهي از بازيکنان قديمي پرسپوليس و گروهي از بازيکنان آزاد مسابقات تهران، باشگاه دسته سومي «ياران» را خريد. مسئولان، پروين را از ادامه فعاليت برحذر داشتند و او مجبور شد سکوت کند، اما در اولين روز از مسابقات فوتبال باشگاه هاي تهران در سال 1367، پرسپوليس و بانک ملي در حالي به مصاف هم رفتند که تمام هوش و حوس تماشاگران متوجه علي پروين بود.
پرسپوليس با هدايت مسعود معيني و ولي ا... صالح نيا در جام باشگاه هاي آسيا بازنده شد تا مسئولان علي پروين را برگردانند. علي پروين در تيرماه سال 1367 به پرسپوليس بازگشت.

روزهاي سرخوشي
 

سال ها 67 تا 72 بهترين دوران عمر فوتبالي علي پروين را رقم زد. بعد از دو فرزند دختر، خدا او را به آرزويش که داشتن فرزندي پسر بود، رساند. روزي که «محمد» به دنيا آمد، پروين در رستوران خيابان عارف تهران به همه اهالي محله خود ناهار داد. پرسپوليس در سال 67 و 68 قهرمان تهران شد. ناصر نوآموز در سال 68 حکم سرمربيگري تيم ملي را به او داد. در سال 69 پروين، هم با پرسپوليس قهرمان تهران شد و هم با تيم ملي قهرمان بازي هاي آسيايي پکن. در سال 1370، او با پرسپوليس قهرمان جام حذفي کشور شد، اما تيم ملي در مسابقات مقدماتي جام جهاني 1994 آمريکا شکست هاي تلخي را تجربه کرد و مردم براي اولين بار پروين را هو کردند و شيشه هاي نمايشگاه اتو سورتمه شکست شد. گفته مي شد که يکي از مسئولان وقت فدراسيون به کاظم رحيمي گفته براي کنار گذاشتن علي پروين 400 ميليون خرج کرده است!

تلخکامي و تجربه تازه
 

سال هاي 72 تا 77 علي پروين سال هاي تلخي بود. سال هاي دوري از فوتبال، بدهي هاي مالي بسيار ورشکسته شدن مالي و تجاري برخي از دوستانش مثل سعيد ترابي و احمد يوسفي. در اين دوران که پروين براي بازگشت نقشه مي کشيد، با پيشنهاد امير عابديني براي بازگشت به پرسپوليس مواجه شد و بازگشت خوردبين در سال 76 و در مقام سرپرست به پرسپوليس زمينه هاي بازگشت او را فراهم کرد.
سال 77، همه خوبي هاي دنيا يکجا به علي پروين رو کرد. او همزمان مدير فني تيم ملي اميد و سرمربي پرسپوليس شد. اگر انصراف از تيم ملي را اتفاق تلخي لحاظ کنيم، هدايت پرسپوليس براي او بسيار شيرين بود. در سال هاي پاياني دهه 70، پروين با تيم پرستاره اي که در اختيار داشت، قدرت نمايي دوباره را شروع کرد. قهرماني در ليگ هشتم آزادگان در سال 77 قهرماني در جام حذفي کشور 78 ـ 77، قهرماني در ليگ نهم آزادگان سال 79 ـ 1378، مقام دوم ليگ دهم آزادگان در سال 1379 ـ 80، قهرماني در ليگ اول حرفه اي 80 ـ 81 و ... در اين مدت، پروين با پرسپوليس 2 بار در مسابقات فوتبال جام باشگاه هاي آسيا به عنوان سوم رسيد. پرسپوليس در سال 81 در دوره مديريت اکبر غمخوار با تکيه بر افکار و ايده هاي علمي دوره تازه اي را تجربه مي کرد.
غمخوار در تشکيلات تازه وظايف پروين و خوردبين را محدود کرد تا هر دو نفر مجبور به ترک پرسپوليس شدند. به اين ترتيب هر دو از پرسپوليس جدا شدند. پروين در دسته دوم ليگ، تيم آذربايجان را انتخاب کرد و با جمعي از نفرات سابق پرسپوليس از جمله حميد درخشان تيم را اداره کرد. در همين زمان بود که پرسپوليس اکبر غمخوار شکست خورد و به پيشنهاد جعفر کاشاني، عضو هيات مديره باشگاه، پروين به پرسپوليس بازگشت. پروين اين بار قبول کرد که فقط مدير فني باشد. در واقع جعفر کاشاني او را مجاب کرد تا از اين تقسيم وظيفه و شرح وظايفش عدول نکند. علي پروين به عنوان مدير فني با راينر سوبل به عنوان سرمربي همکاري قابل توجهي داشت. در آن زمان پرسپوليس به رغم ارائه بازي هاي خوب در ليگ اين سال به عنوان چهارم رسيد.

اشتباه دوباره
 

پروين باز هم اشتباه کرد و در سال 84 به عنوان سرمربي به پرسپوليس برگشت. او تيم خوبي را ساخته و پرداخته کرده بود، اما تيم نتيجه نمي گرفت. در پاييز 84 ، محمدحسن انصاري فرد به عنوان مديرعامل بعد از 13 سال به پرسپوليس برگشت و به تحقق روياي 17 ساله خودش يعني کنار گذاشتن علي پروين همت گمارد. انصاري فرد فرصت به روزگار داد تا خودش زمينه هاي کنار رفتن را تدارک ببيند. در آخرين روز دي ماه سال 84، پرسپوليس به تيم فجر شهيد سپاسي با حساب 4 ـ 2 باخت، پروين که مي دانست انصاري فرد قصد کنار گذاشتن او را دارد در تلويزيون گفت :«خداحافظ فوتبال»! اما دلش، قصد کندن از پرسپوليس را نداشت. پرسپوليس به ذوب آهن هم 3 ـ صفر باخت تا در يک بعد ازظهر سرد زمستاني آري هان جايگزين او شود. روزگار پروين، روزگار تاره اي بود.
در اين 7 سال او آن قدر پول جمع کرده بود که رفته رفته خودش را از فوتبال بي نياز مي ديد. در سال 85، پروين کاملا ساکت بود، اما سال 86، سال ديگري بود؛ سالي که سروکله علي پروين با يک مجموعه تازه در فوتبال ايران پيدا شد.

واقعيت تازه
 

پول هاي علي پروين تمام شده بود که او به استيل آذين رفت. او ستاره هاي دور مانده و مغضوب پرسپوليس يا برخي از بازيکنان نزديک خود در پرسپوليس را به ليگ دسته اول برد. يار غار حسين هدايتي شد، اما ديگر اين که علي پروين آن علي پروين تاريخي نبود که فقط 20 هزار تماشاگر براي ديدن او به ورزشگاه بيايند.
او با واقعيت کنار نمي آمد، اما رفته رفته، وقتي جوايزي مثل موتور سيکلت از جوايز تماشاگران ورزشگاه شهيد دستگردي حذف شد و براي بازي هاي استيل آذين تنها 2ـ3 هزار تماشاگر به ورزشگاه آمدند، معلوم شد که روزگار براي او عوض شده است.
وقتي استيل آذين با آن همه هزينه از صعود به ليگ برتر بازماند، پروين از تيم کناره گرفت، اما اين بار حداقل يک ميليارد با خودش به قصر لواسان برد.

شلاق به دست
 

پروين باز مي گردد، بار ديگر و اين بار بعد از دو سال. اين بار او در حکم يک ناجي به استيل آذين مي آيد. پروين شلاق به دست مي آيد. شلاقي که قرار تعصب و جنگاوري را در بازيکنان استيل آذين زنده کند. اين پروين، مرد 64 ساله امروز، با آن ستاره قديمي تفاوت دارد يا نه؟!

بازگشت نهم
 

البرز ـ کيان ـ 1343
کيان ـ پيکان ـ 1347
پيکان ـ پرسپوليس ـ 1349
پرسپوليس ـ پرسپوليس ـ 1358
پرسپوليس ـ پرسپوليس ـ 1367
پرسپوليس ـ آذربايجان ـ 1382
آذربايجان ـ پرسپوليس ـ 1383
پرسپوليس ـ استيل آذين ـ 1386
استيل آذين ـ استيل آذين ـ 1389
منبع: هفته نامه ورزشي تماشاگر شماره 31