کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده
کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده
کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده
فکر کردن به کوشش هایی که برای نجات افراد، در مکان هایی نظیر هائیتی صورت گرفت، بدون در نظر آوردن چهره وحشت زده و خسته اعضای تیم جست و جو و نجات که برای پیدا کردن افراد زنده، از این ساختمان به آن ساختمان می روند غیر ممکن است.
ما برای این که متوجه شویم چگونه تمام این فعالیت های یاری رسانی فوق العاده، در کنار هم قرار می گیرند و برای این که بفهمیم در زمان وقوع یک فاجعه شما چگونه می توانید زندگی افراد را نجات دهید، با تیم های نجات سراسر دنیا صحبت کردیم.
عجیب نیست که این وابستگی به ماهواره، مشکلات مربوط به خود را نیز به همراه دارد. فراهم کنندگان خدمات ماهواره، یک افزایش 5 برابری در ترافیک را در 24 ساعت اول گزارش کرده بودند و به همین دلیل ظرفیت بیش تری را به ماهواره ها اضافه کردند. Andrew Sukawaty مدیر اجرای سرویس ماهواره ای Inmarsat گفته بود:« در یک ساعت اول بعد از زلزله، ما ایمیلی از سازمان ملل دریافت کردیم که به ما می گفت در راه هستند. ما برای افزایش ظرفیت ماهواره ها، شروع به انتقال کانال ها از سایر بخش های منطقه کردیم».
هرچند در حالیکه تلفن های ماهواره ای از مدت ها قبل، یکی از مهم ترین و حیاتی ترین روش های به کار گرفته شده در عملیات نجات بوده اند در عین حال بسیار گران هستند. آژانس های نجات بزرگتر، می توانند هزینه BGANها و لپ تاپ ها را متحمل شوند اما آژانس های کوچک تر، به گروه هایی نظیر Telecoms Sans Frontieres متکی هستند. TSF در سال 1998 و با فراهم نمودن دسترسی رایگان به صدا و اینترنت در مناطقی که فجایع طبیعی یا جنگ ها، زیر ساخت های جاری آن ها را نابود کرده اند تأسیس شد. ایده تأسیس TSF حاصل درخواست پزشکان و افراد گروه های کمک رسان بود که فهرستی از اسامی و شماره تلفن های نوشته شده بر روی کاغذ( از سوی مردمی که از آن ها برای نجات خانواده خود، استمداد می نمودند) را در دستان خود داشتند.
این سایت که تنها در عرض 24 ساعت ایجاد شد، رکوردهای سایر سرویس های مشابه را با داده های ثبت شده در آن تلفیق می کرد تا یک نقطه مرکزی برای خانواده های وحشت زده ایجاد کند. این سرویس به حدی موفق بود که به سرویس Person Finder گوگل ملحق شد و در زمان نگارش این مقاله رکورد مربوط به 58700 نفر را که هنوز مفقود هستند، در خود جای داده است.
یکی از اولین موفقیت های CrisicCampsها، یک برنامه کاربردی ترجمه زبان انگلیسی به Creole( زبان کریولی) برای iPhone و Android بود که بین کارکنان گروه های نجات توزیع شد تا آن ها بتوانند با افراد محلی ارتباط برقرار کنند. سایر پروژه ها شامل Haitian Stories که نجات یافتگان را تشویق می کرد، داستان های خود را ثبت کنند و We Have/We Need که به آژانس های کمک رسانی اجازه می داد، منابع را به طور آن لاین مبادله کنند.
Noel Dickover از مؤسسان CrisicCommons می گوید:« چیزی که امیدواریم به آن برسیم این است که افراد عادی متوجه شوند راهی برای کمک و همیاری آن ها وجود دارد. این فقط به کمک های مالی مربوط نمی شود بلکه حالا آن ها می توانند در محل حادثه، بر وضعیت موجود تأثیر بگذارند». براساس اظهارات Dickover، در حالیکه فجایعی مثل طوفان کاترینا و سونامی های اقیانوس هند، شاهد تلاش های کمک رسانی مشابهی بودند، مورد هائیتی به دلیل« همکاری انبوه و سازمان دهی خودجوشی» که از طریق پروژه هایی نظیر CrisicCommons به نمایش گذاشته شد، منحصر به فرد و متفاوت بود.
Dickover در ادامه اظهاراتش می گوید:« در کاترینا، شش برنامه person-finder مختلف وجود داشت که هریک به تنهایی کار می کرد. اگر شما دنبال کسی می گشتید باید تمام این سرویس ها را جست و جو می کردید یا اطلاعات مشابهی را وارد این شش سرویس مختلف می کردید. در هائیتی نیز تا وقتی همه با People Finder گوگل متحد شدند و API هایی که به آن متصل می شد را توسعه دادند، شروع کار به همین ترتیب بود. هرچند صلیب سرخ جهانی، اطلاعات و داده های خود را به اشتراک نگذاشت و به همین دلیل دو سیستم مختلف که همدیگر را هم پوشانی می کنند وجود دارد، اما با این تفاصیل وضعیت بسیار بهتر از گذشته شده است».
دلهره و نگرانی Dickover از NGOهایی نظیر صلیب سرخ، نشانه ای از وجود تنش بین گروه ها و جمعیت های انسان دوستانه و این موج جدید داوطلبانی که در فجایع به کمک دیگران می پردازند، می باشد. او می گوید:« چیزی که ما می خواهیم شاهد باشیم این است که NGOهایی که در محل حاضر هستند، اطلاعات خود را کمی بیش تر با هم به اشتراک بگذارند. اگر شما قصد داشتید یک تسهیلات آب رسانی را در هائیتی بنا کنید و به لیستی از تمام سایت هایی که قبلاً در آن جا وجود داشت دسترسی داشتید، ممکن بود به جای این کار، تصمیم بگیرید به یکی از آن ها مراجعه کنید، آب را در آن جا بگذارید و محل را ترک کنید. این کار بهتر از نشستن در یک کمپ دیگر در همان نزدیکی بود».
با پیشرفت وضع وخیم حاصل از زلزله در هائیتی، تیم Ushahidi متوجه شدند که اگرچه اطلاعات بسیار زیادی از داخل کشور به دست آن ها می رسید اما این اطلاعات به شکلی که قابل استفاده باشند، عرضه نمی شد. بنابراین تیم شروع به استفاده از افراد داوطلبی کرد که بتوانند اطلاعات را بر روی شبکه های اجتماعی، چت های Skype، تلویزیون، رادیو و بلاگ ها جاری کنند. هدف آن ها جدا کردن دروغ و راست و واقعیت و تخیل و نقشه بندی اطلاعات بود تا این نقشه بتواند به افرادی که در محل حادثه حضور داشتند، کمک کند. Patrick Meier مدیر Crisis Mapping And Strategic Partnership در Ushahidi می گوید:« ما داوطلبانی داشتیم که به رادیوی زبان کریولی و برنامه های تلویزیونی که گزارش هایی مثل: اوه خدای من این پل فرو ریخته یا آن بیمارستان دوباره باز شده پخش می کرد گوش می دادند. هر گزارشی که دریافت می کردیم صحت و سقم آن را بررسی می نمودیم. ما مختصات دقیق جغرافیایی GPS را پیدا می کردیم زیرا با وجود ساختمان ها و خیابان های ویران شده، این تنها چیزی بود که ما در اختیار داشتیم. من تصور می کنم که این سیستم می تواند به گونه ای تغییر کند که امکان mapping اطلاعات تائید نشده را نیز فراهم کند اما ما تصمیم گرفته ایم در این سیستم تا حد امکان از اطلاعاتی که بتوان براساس آن عمل کرد، استفاده کنیم.»
Meier داستان یکی از افراد داوطلب که درخواستی اضطراری از یک امدادگر در هائیتی را از طریق Skype دریافت کرده بود، بیان می کند. آن امدادگر به دنبال مختصات جغرافیایی GPS هفت مکان در Port-au-prince، ( پایتخت) که گزارش شده بود در آن جا گروه های بزرگی از اهالی هائیتی در زیر آوار گرفتار شده اند، بود. امدادگر، آدرس خیابان ها را ارسال کرده بود و فرد داوطلب نیز توانست مختصات جغرافیایی GPS 6 محل از 7 محل را برای او پیدا کند.
در تلاش برای پیدا کردن محل هفتم، او آخرین آدرس را برای گروه Crisis Mappers Google فرستاد و در عین حال آن را روی یک شبکه اجتماعی، منتشر کرد. یک نفر پاسخ داد که این امکان، آدرس هتلی متعلق به استراحتگاه های زنجیره ای Holiday Inn است. فرد داوطلب Lonely Planet guide را ( که مشخص می کرد این هتل دارای یک استخر می باشد) چک کرد و با استفاده از تصاویر ماهواره ای Google Earth که استخر را نشان می داد، نهایتاً توانست یک مکان GPS را برای آن آدرس پیدا کرده و به تیم های نجات ارسال کند.
این کار امدادگر، یکی از چیزهایی است که Meier بسیار به آن افتخار می کند اما دغدغه او، به آموزش درست و دقیق این افراد معطوف می شود. داوطلبان اولیه از طریق Skype و با استفاده از تجربیات متخصصان در مونترال آموزش دیده بودند و بعداً نیز اتاق های وضعیت در واشنگتن، پورتلند، ژنو و لندن برپا شد. Meier می گوید:« ما بیش از 300 داوطلب داشتیم اما وقت لازم برای آموزش هریک از آن ها با دیگری فرق می کند. بعضی از افراد نیاز به یک هفته کامل دارند، دیگران کارشان را در آخر هفته شروع می کنند و پس از آن چند ساعت برای آموزش آنان وقت صرف می شود و زمانی که وقت لازم را به دست آورند مجدداً برای طی دوره باز می گردند.»
متأسفانه در حالی که این کار نتایج قابل توجهی در بر دارد اما پس از گذشت 24 ساعت اول به ندرت می توان خوشحال شد. Kate Perino یکی از داوطلبان Ushahidi می گوید: « من عضو تیم SMS mapping هستم و از طریق sms پیام هایی از هائیتی دریافت می کنم، که پس از ترجمه به زبان انگلیسی توسط افراد داوطلب، اطلاعات جغرافیایی GPS را برای افرادی که در محل هستند و می توانند از این اطلاعات استفاده کنند ارسال می نمایم. در روز اول، من در حدود 45 دقیقه بر روی اولین گزارش مبتنی بر SMS کار کردم. در نهایت مجبور به ترک کار شدم. من نمی توانستم مکانی را که در sms قید شده بود پیدا کنم زیرا اطلاعات کافی در اختیار نداشتم. وقتی از یک داوطلب باتجربه تر تقاضای کمک کردم او گفت گاهی اوقات کارها این شکلی می شود. او به من گفت ناامید نشوم و بر روی پیام هایی که اطلاعات بیش تری دارند متمرکز شوم».علیرغم هراس های مرتبط با وضعیت پیش آمده در هائیتی، با هرکسی که در مورد این ویژگی صحبت کردیم با این باور که از این فاجعه درس های بسیار زیای کسب شده موافق بود. پروژه هایی مثل Person Finder و We Have/ We Need به سادگی می توانند در موقعیت های اضطراری بعدی مورد استفاده قرار گیرند و حالا که Ushahidi و CrisisCommon از لیستی از افراد آموزش دیده و کارآزموده برخوردار هستند، همه کاری که باید انجام داد ارسال تنها یک ایمیل به منظور فعال کردن این شبکه در فاجعه بعدی است. همان گونه که Meier به ما گفته بود:« دفعه بعد ما آماده خواهیم بود؛ و این آمادگی برای همیشه حفظ خواهد شد.»
ما برای این که متوجه شویم چگونه تمام این فعالیت های یاری رسانی فوق العاده، در کنار هم قرار می گیرند و برای این که بفهمیم در زمان وقوع یک فاجعه شما چگونه می توانید زندگی افراد را نجات دهید، با تیم های نجات سراسر دنیا صحبت کردیم.
● روزهای پس از هائیتی
عجیب نیست که این وابستگی به ماهواره، مشکلات مربوط به خود را نیز به همراه دارد. فراهم کنندگان خدمات ماهواره، یک افزایش 5 برابری در ترافیک را در 24 ساعت اول گزارش کرده بودند و به همین دلیل ظرفیت بیش تری را به ماهواره ها اضافه کردند. Andrew Sukawaty مدیر اجرای سرویس ماهواره ای Inmarsat گفته بود:« در یک ساعت اول بعد از زلزله، ما ایمیلی از سازمان ملل دریافت کردیم که به ما می گفت در راه هستند. ما برای افزایش ظرفیت ماهواره ها، شروع به انتقال کانال ها از سایر بخش های منطقه کردیم».
هرچند در حالیکه تلفن های ماهواره ای از مدت ها قبل، یکی از مهم ترین و حیاتی ترین روش های به کار گرفته شده در عملیات نجات بوده اند در عین حال بسیار گران هستند. آژانس های نجات بزرگتر، می توانند هزینه BGANها و لپ تاپ ها را متحمل شوند اما آژانس های کوچک تر، به گروه هایی نظیر Telecoms Sans Frontieres متکی هستند. TSF در سال 1998 و با فراهم نمودن دسترسی رایگان به صدا و اینترنت در مناطقی که فجایع طبیعی یا جنگ ها، زیر ساخت های جاری آن ها را نابود کرده اند تأسیس شد. ایده تأسیس TSF حاصل درخواست پزشکان و افراد گروه های کمک رسان بود که فهرستی از اسامی و شماره تلفن های نوشته شده بر روی کاغذ( از سوی مردمی که از آن ها برای نجات خانواده خود، استمداد می نمودند) را در دستان خود داشتند.
● قدرت برای مردم
این سایت که تنها در عرض 24 ساعت ایجاد شد، رکوردهای سایر سرویس های مشابه را با داده های ثبت شده در آن تلفیق می کرد تا یک نقطه مرکزی برای خانواده های وحشت زده ایجاد کند. این سرویس به حدی موفق بود که به سرویس Person Finder گوگل ملحق شد و در زمان نگارش این مقاله رکورد مربوط به 58700 نفر را که هنوز مفقود هستند، در خود جای داده است.
یکی از اولین موفقیت های CrisicCampsها، یک برنامه کاربردی ترجمه زبان انگلیسی به Creole( زبان کریولی) برای iPhone و Android بود که بین کارکنان گروه های نجات توزیع شد تا آن ها بتوانند با افراد محلی ارتباط برقرار کنند. سایر پروژه ها شامل Haitian Stories که نجات یافتگان را تشویق می کرد، داستان های خود را ثبت کنند و We Have/We Need که به آژانس های کمک رسانی اجازه می داد، منابع را به طور آن لاین مبادله کنند.
Noel Dickover از مؤسسان CrisicCommons می گوید:« چیزی که امیدواریم به آن برسیم این است که افراد عادی متوجه شوند راهی برای کمک و همیاری آن ها وجود دارد. این فقط به کمک های مالی مربوط نمی شود بلکه حالا آن ها می توانند در محل حادثه، بر وضعیت موجود تأثیر بگذارند». براساس اظهارات Dickover، در حالیکه فجایعی مثل طوفان کاترینا و سونامی های اقیانوس هند، شاهد تلاش های کمک رسانی مشابهی بودند، مورد هائیتی به دلیل« همکاری انبوه و سازمان دهی خودجوشی» که از طریق پروژه هایی نظیر CrisicCommons به نمایش گذاشته شد، منحصر به فرد و متفاوت بود.
Dickover در ادامه اظهاراتش می گوید:« در کاترینا، شش برنامه person-finder مختلف وجود داشت که هریک به تنهایی کار می کرد. اگر شما دنبال کسی می گشتید باید تمام این سرویس ها را جست و جو می کردید یا اطلاعات مشابهی را وارد این شش سرویس مختلف می کردید. در هائیتی نیز تا وقتی همه با People Finder گوگل متحد شدند و API هایی که به آن متصل می شد را توسعه دادند، شروع کار به همین ترتیب بود. هرچند صلیب سرخ جهانی، اطلاعات و داده های خود را به اشتراک نگذاشت و به همین دلیل دو سیستم مختلف که همدیگر را هم پوشانی می کنند وجود دارد، اما با این تفاصیل وضعیت بسیار بهتر از گذشته شده است».
دلهره و نگرانی Dickover از NGOهایی نظیر صلیب سرخ، نشانه ای از وجود تنش بین گروه ها و جمعیت های انسان دوستانه و این موج جدید داوطلبانی که در فجایع به کمک دیگران می پردازند، می باشد. او می گوید:« چیزی که ما می خواهیم شاهد باشیم این است که NGOهایی که در محل حاضر هستند، اطلاعات خود را کمی بیش تر با هم به اشتراک بگذارند. اگر شما قصد داشتید یک تسهیلات آب رسانی را در هائیتی بنا کنید و به لیستی از تمام سایت هایی که قبلاً در آن جا وجود داشت دسترسی داشتید، ممکن بود به جای این کار، تصمیم بگیرید به یکی از آن ها مراجعه کنید، آب را در آن جا بگذارید و محل را ترک کنید. این کار بهتر از نشستن در یک کمپ دیگر در همان نزدیکی بود».
● نجات زندگی افراد از طریق شبکه های اجتماعی
● خرد جمعی
با پیشرفت وضع وخیم حاصل از زلزله در هائیتی، تیم Ushahidi متوجه شدند که اگرچه اطلاعات بسیار زیادی از داخل کشور به دست آن ها می رسید اما این اطلاعات به شکلی که قابل استفاده باشند، عرضه نمی شد. بنابراین تیم شروع به استفاده از افراد داوطلبی کرد که بتوانند اطلاعات را بر روی شبکه های اجتماعی، چت های Skype، تلویزیون، رادیو و بلاگ ها جاری کنند. هدف آن ها جدا کردن دروغ و راست و واقعیت و تخیل و نقشه بندی اطلاعات بود تا این نقشه بتواند به افرادی که در محل حادثه حضور داشتند، کمک کند. Patrick Meier مدیر Crisis Mapping And Strategic Partnership در Ushahidi می گوید:« ما داوطلبانی داشتیم که به رادیوی زبان کریولی و برنامه های تلویزیونی که گزارش هایی مثل: اوه خدای من این پل فرو ریخته یا آن بیمارستان دوباره باز شده پخش می کرد گوش می دادند. هر گزارشی که دریافت می کردیم صحت و سقم آن را بررسی می نمودیم. ما مختصات دقیق جغرافیایی GPS را پیدا می کردیم زیرا با وجود ساختمان ها و خیابان های ویران شده، این تنها چیزی بود که ما در اختیار داشتیم. من تصور می کنم که این سیستم می تواند به گونه ای تغییر کند که امکان mapping اطلاعات تائید نشده را نیز فراهم کند اما ما تصمیم گرفته ایم در این سیستم تا حد امکان از اطلاعاتی که بتوان براساس آن عمل کرد، استفاده کنیم.»
Meier داستان یکی از افراد داوطلب که درخواستی اضطراری از یک امدادگر در هائیتی را از طریق Skype دریافت کرده بود، بیان می کند. آن امدادگر به دنبال مختصات جغرافیایی GPS هفت مکان در Port-au-prince، ( پایتخت) که گزارش شده بود در آن جا گروه های بزرگی از اهالی هائیتی در زیر آوار گرفتار شده اند، بود. امدادگر، آدرس خیابان ها را ارسال کرده بود و فرد داوطلب نیز توانست مختصات جغرافیایی GPS 6 محل از 7 محل را برای او پیدا کند.
در تلاش برای پیدا کردن محل هفتم، او آخرین آدرس را برای گروه Crisis Mappers Google فرستاد و در عین حال آن را روی یک شبکه اجتماعی، منتشر کرد. یک نفر پاسخ داد که این امکان، آدرس هتلی متعلق به استراحتگاه های زنجیره ای Holiday Inn است. فرد داوطلب Lonely Planet guide را ( که مشخص می کرد این هتل دارای یک استخر می باشد) چک کرد و با استفاده از تصاویر ماهواره ای Google Earth که استخر را نشان می داد، نهایتاً توانست یک مکان GPS را برای آن آدرس پیدا کرده و به تیم های نجات ارسال کند.
این کار امدادگر، یکی از چیزهایی است که Meier بسیار به آن افتخار می کند اما دغدغه او، به آموزش درست و دقیق این افراد معطوف می شود. داوطلبان اولیه از طریق Skype و با استفاده از تجربیات متخصصان در مونترال آموزش دیده بودند و بعداً نیز اتاق های وضعیت در واشنگتن، پورتلند، ژنو و لندن برپا شد. Meier می گوید:« ما بیش از 300 داوطلب داشتیم اما وقت لازم برای آموزش هریک از آن ها با دیگری فرق می کند. بعضی از افراد نیاز به یک هفته کامل دارند، دیگران کارشان را در آخر هفته شروع می کنند و پس از آن چند ساعت برای آموزش آنان وقت صرف می شود و زمانی که وقت لازم را به دست آورند مجدداً برای طی دوره باز می گردند.»
متأسفانه در حالی که این کار نتایج قابل توجهی در بر دارد اما پس از گذشت 24 ساعت اول به ندرت می توان خوشحال شد. Kate Perino یکی از داوطلبان Ushahidi می گوید: « من عضو تیم SMS mapping هستم و از طریق sms پیام هایی از هائیتی دریافت می کنم، که پس از ترجمه به زبان انگلیسی توسط افراد داوطلب، اطلاعات جغرافیایی GPS را برای افرادی که در محل هستند و می توانند از این اطلاعات استفاده کنند ارسال می نمایم. در روز اول، من در حدود 45 دقیقه بر روی اولین گزارش مبتنی بر SMS کار کردم. در نهایت مجبور به ترک کار شدم. من نمی توانستم مکانی را که در sms قید شده بود پیدا کنم زیرا اطلاعات کافی در اختیار نداشتم. وقتی از یک داوطلب باتجربه تر تقاضای کمک کردم او گفت گاهی اوقات کارها این شکلی می شود. او به من گفت ناامید نشوم و بر روی پیام هایی که اطلاعات بیش تری دارند متمرکز شوم».علیرغم هراس های مرتبط با وضعیت پیش آمده در هائیتی، با هرکسی که در مورد این ویژگی صحبت کردیم با این باور که از این فاجعه درس های بسیار زیای کسب شده موافق بود. پروژه هایی مثل Person Finder و We Have/ We Need به سادگی می توانند در موقعیت های اضطراری بعدی مورد استفاده قرار گیرند و حالا که Ushahidi و CrisisCommon از لیستی از افراد آموزش دیده و کارآزموده برخوردار هستند، همه کاری که باید انجام داد ارسال تنها یک ایمیل به منظور فعال کردن این شبکه در فاجعه بعدی است. همان گونه که Meier به ما گفته بود:« دفعه بعد ما آماده خواهیم بود؛ و این آمادگی برای همیشه حفظ خواهد شد.»
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}