راهنماي تفسير نتايج آزمايش خون (1)


 





 
براي اغلب ما اين اتفاق افتاده است که نسبت به تفسير نتايج آزمايش خون خود يا نزديکانمان حساس شده باشيم، البته اغلب نتايج آزمايشات خون همراه با مقادير مرجع و رفرانس هستند که کار را بسيار راحت نموده است. با وجود اين، در بعضي موارد، علامت هاي اختصاري و يا در برخي موارد اطلاعات مختصر ما در مورد نقش بعضي مواد شيميايي در بدن، ممکن است ما را گيج کنند که البته همين اتفاق ما را به دانستن سريع تر نتيجه آزمايش حساس تر مي کند.
در اغلب موارد، به دنبال بروز مشکل يا بيماري مکلف به انجام تست خون مي شويم، اما در موارد بسياري هم تغييراتي در اجزاء خوني ما رخ مي دهد که بدون انجام آزمايش هيچ موقع متوجه آن نمي شويم و اين تغييرات در دراز مدت بر روي سلامتي ما اثر سوء خود را نشان مي دهند.
امروزه، نتايج آزمايشات خون در قسمت هاي هماتولوژي، بيوشيمي، ايمونولوژي و ارزيابي هورمونها به تفکيک ارائه مي شوند. مي توان گفت بيشترين تأثير تغذيه در قسمت بيوشيمي خون قابل مشاهده است، چون مواردي نظير قند خون، چربي خون، اوره و ... در اين بخش اندازه گيري مي شوند.
در اين مقاله سعي شده است اطلاعات مختصري راجع به اجزاء تفکيک شده در قسمت بيوشيمي خون آورده شود. اين توضيحات فقط به عنوان يک راهنماي اوليه ارائه مي شوند تا شما با مکانيسم عمل مواد شيميايي حمل شده در خون بيشترآشنا شويد. هر گونه تفسير دقيق نياز به تداخل و دقت پزشک مورد نظر دارد و خارج از حوصله اين بحث است.

گلوکز يا قند خون
 

(fasting blood sugar=FBS):
اين ماده، منبع اصلي تأمين انرژي در تمام موجودات زنده است. براي اندازه گيري قند خون فرد حتما بايد ناشتا باشد، به همين دليل واژه fasting به کار مي رود، يعني بعد از مدت کوتاهي گرسنگي قند خون اندازه گيري شده است. اين مدت حدود 10 تا 12 ساعت مي باشد. اگر سطح قند خون فردي بعد از 12 ساعت ناشتا بيشتر از 105 ميلي گرم در دسي ليتر باشد، نشان دهنده استعداد ابتلاء وي به ديابت و طي ده سال آينده است. ميزان نرمال قند خون بين حداقل 70-65 و حداکثر 110-100 در محدوده بالا مي باشد، البته افزايش خفيف قند خون ممکن است در اثر دريافت اخير فرد باشد، اما اگر در آزمايشات مکرر ميزان آن تغييري نکرد، فرد نياز به توصيه هاي رژيمي براي پيشگيري از ابتلا به ديابت در آينده دارد.

کلسترول (chol):
 

ماده چرب و زرد رنگي است که در خون جريان دارد و افزايش سطح آن با افزايش ريسک بيماري هاي قلبي رابطه مستقيم دارد. وجود کلسترول براي بدن حياتي است، زيرا اعمال مهمي در بدن انجام مي دهد، مثلا براي عملکرد فيبرهاي عصبي، تشکيل نمک هاي صفراوي، حفظ ساختمان غشاء سلول ها و به عنوان پيش ساز هورمون هاي جنسي در بدن کاربرد دارد. ميزان بالاي آن در آزمايش نشان دهنده افزايش مصرف قند و کربوهيدرات و چربي در رژيم است و سطوح پايين آن نشان دهنده چربي کم در رژيم، سوء تغذيه و .... مي باشد. تقريبا 40 درصد کلسترول از منابع غذايي تأمين مي گردد ( بقيه توسط خود بدن ساخته مي شود)، بنابراين با رژيم کم کلسترول مي توان آن را به راحتي تنظيم نمود.
بيشتر منشا کلسترول رژيم، چربي هاي اشباع موجود در محصولات گوشتي حيواني و فرآورده هاي لبني پرچرب هستند. کلسترول خود شامل دو نوع HDL و LDL است.

LDL:
 

LDL به نام « کلسترول بد» هم خوانده مي شود و در واقع براي بدن ضروري است.چون کلسترول ساخته شده در کبد را براي نيازهاي ساختماني سلول حمل مي نمايد، اما مقادير اضافي آن در ديواره رگ ها و بافت ها رسوب مي کند. توصيه پزشکان کاهش سطح LDL به کمتر از 130 ميلي گرم در دسي ليتر است که البته در افرادي که دچار بيماري هاي قلبي هستند، بهتر است حتي به کمتر از 100 ميلي گرم در دسي ليتر هم برسد.

HDL:
 

HDL به کلسترول خوب معروف است، زيرا وظيفه آن برداشت کلسترول اضافي از ديواره رگ ها و انتقال آن به کبد براي دفع کلسترول مي باشد. ميزان کم HDL در آزمايش، نشان دهنده دريافت رژيم غني از کربوهيدرات تصفيه شده است. ميزان HDL حدود 20 در صد کل کلسترول است. در بعضي از آزمايشات نسبت chol/HDL نيز آورده مي شود که بهتر است کمتر از 5 باشد. مناسب ترين ميزان آن در مردان بزرگسال بيشتر از 40 و در زنان بزرگسال بيشتر از 50 است. هر چقدر اين مقادير بيشتر باشند، از نظر سلامتي مناسب تر است. در واقع نسبت LDL/HDL ارزش تشخيصي زيادي دارد و بهتر است اين نسبت کمتر از 3 باشد. در افرادي که در آنها اين نسبت بين 6-3 قرار دارد، جزو گروه ريسک متوسط هستند و اگر اين نسبت بيشتر از 6 باشد ، در گروه پر خطر براي ابتلا به بيماري هاي قلبي قرار مي گيرند.

چربي خون (TG= تري گليسيريد):
 

تري گليسيريد در واقع دسته اي از چربي هاي بدن هستند که به عنوان سوخت و تامين انرژي براي متابوليسم بدن به کار مي روند. افزايش سطح آنها در خون معمولا نشانه دريافت زياد کربوهيدارت است و کاهش آن در هيپرتيروئيدي، سوءتغذيه سوءجذب مشاهده مي شود و در مقايسه با کلسترول، ارتباط ضعيف تري با بيماري هاي قلبي دارد. سطح آن به دريافت اخير غذايي بسيار حساس است (خوردن غذاي سبک قبل از آزمايش و حتي الامکان مصرف آن عصر روز قبل به طوري که 12 ساعت ناشتا رعايت شود، يکي از همين دلايل است).
ميزان مناسب تري گليسيريد، معمولا زير 200-150 بوده و در شرايط سني مختلف متفاوت است. اگر ميزان اندازه گيري شده بالاتر از 200 بود، ضمن رعايت رژيم غذايي مناسب، توصيه جدي به انجام تمرينات ورزشي منظم روزانه مي شود.

اسيد اوريک:
 

اسيد اوريک، محصول نهايي متابوليسم پورين ها در بدن است. پورين ها موادي هستند که به طور عمده در محصولات گوشتي وجود دارند. ميزان بالاي اين ماده در رژيم پرپروتئين، نقرس و عفونت مشاهده مي شود و سطح پايين آن نشان دهنده رژيم کم پروتئين و کم موليبدنيوم (عنصر يافت شده در ترکيبات حيواني) است. ميزان نرمال آن در زنان بين 7-2 ميلي گرم در دسي ليتر و در مردان بين 8/5 - 2 ميلي گرم در دسي ليتر است، البته در بسياري از آزمايشات به جاي بيان اسيداوريک، از blood urea که با B.U.N يا B.U نشان داده مي شود، استفاده مي کنند. در اين صورت مقادير نرمال متفاوت خواهند بود و بايد حدود 50-10 ميلي گرم در دسي ليتر باشد.

کراتي نين ( CREATININE):
 

اين ماده نيز محصول شکست پروتئين است و سطح آن انعکاسي از توده ماهيچه اي بدن مي باشد. سطوح پايين کراتي نين در اثر دريافت ناکافي پروتئين، بيماري کبدي و حاملگي مشاهده مي شود. افزايش ميزان آن نيز در مشکلات کليوي روي مي دهد. ميزان نرمال کراتي نين در حدود 1/4 -0/7 است.

آلبومين( AIB):
 

آلبومين عمده ترين پروتئين خون است که در کبد ساخته مي شود و در واقع مثل آنتي اکسيدان ها عمل مي کند و بافت ها و سلول ها را از آسيب راديکال هاي آزاد محافظت مي نمايد. آلبومين به محصولات دفعي، سموم و داروهاي مضر که ممکن است به بدن آسيب بزنند متصل و موجب دفع آنها مي شود. همچنين بافر عمده بدن است و تعادل اسمزي را حفظ مي کند، زيرا باعث کنترل ميزان آب بدن مي شود. علاوه بر آن، آلبومين باعث انتقال بسياري از ويتامين ها، مواد معدني و هورمون ها در خون مي شود. هر چقدر ميزان آن بيشتر باشد، بهتر است. بيشترين مقدار مورد انتظار آلبومين حدود 5/5 مي باشد.

ترانس آمينازها (SGPT , SGOT):
 

اين آنزيم ها که به ترتيب آسپارتات توانسفراز (AST) و آلانين ترانسفراز (ALT) نيز خوانده مي شوند، در ابتدا در کبد شناسايي شدند و به همين دليل به آنزيم هاي کبدي معروفند. بعضي از داروها، بيماري هاي کبدي، هپاتيت و بيماري مجاري صفراوي منجر به افزايش اين آنزيم ها در خون مي شوند، البته مقادير کم آنها ممکن است به دليل کمبود ويتامين B6 باشد. ميزان مناسب آنها در محدوده وسيع 40 - 5 قرار دارد.

آهن (IRON ):
 

بدن براي ساخت هموگلوبين و انتقال اکسيژن به ماهيچه ها (ميوگلوبين) نياز به عنصر آهن دارد. اگر آهن بدن پايين باشد، تمام سلول هاي بدن به خصوص سلول هاي ماهيچه اي در بزرگسالان و سلول هاي عصبي در کودکان نمي توانند عملکرد مناسب خود را انجام دهند. ميزان مناسب آهن در محدوده 155 - 40 قرار دارد و اگر در آزمايش فرد مقدار آن کمتر از محدوده نرمال بود، در آزمايش بعدي نياز به تست فريتين (براي تشخيص کم خوني دقيق تر است) مي باشد.

پروتئين کل (TOTAL POR):
 

پروتئين کل که ميزان کل پروتئين را در خون نشان مي دهد، مقادير کم يا زياد آن نشان از بيماري خاصي ندارد، اما بيانگر اين مي باشد که براي يافتن علت آن به آزمايشات تکميلي دقيق تري نياز است.
لازم به ذکر مي باشد که در بررسي هماتولوژي خون، مقادير هموگلوبين و هماتوکريت، بيشترين ارتباط را با تغذيه دارند. در واقع هموگلوبين مهم ترين ناقل اکسيژن در بدن است و از دو قسمت گلوبين (بخش پروتئني) و هم (بخش حاوي آهن) تشکيل شده است. مقادير نرمال آن مابين 16 - 12 مي باشد که البته کاهش مقدار آن نشان دهنده کم خوني و يا رژيم فقير و سوء تغذيه است. هماتوکريت هم نشان دهنده درصد گلبول هاي قرمز خون در کل حجم خون مي باشد. ميزان مناسب آن بين 47 - 36 درصد بوده و کاهش آن شاخص مهمي در ارزيابي کم خوني است.
MCV هم که در بررسي هماتولوژي اندازه گيري مي شود، نشان دهنده سايز و حجم گلبول هاي قرمز است که در تشخيص نوع کم خوني مهم مي باشد. معمولا در کم خوني فقر آهن قطر گلبول قرمز کم مي شود و در کم خوني ناشي از کمبود ويتامين B12 و يا فولات، قطر گلبول قرمز بيشتر از ميزان طبيعي است.
منبع: نشريه دنياي تغذيه- ش 96