مخالف خوري!


 

نويسنده:ليدا هادي




 
از نابود کردن مخالفان تا بذل وبخشش الماس، اينهاکارهاي عجيب تيلور، رئيس جمهور سابق ليبرياست که اين روزها دردادگاه لاهه محاکمه مي شود.
الماس مرگ، الماس داغ، الماس مرگ و الماس خوني. فرقي نمي کند. مهم اين است که پطور وبا چه جان کندي به دست مردم جنگ زده از دل خاک بيرون يم آيند ودست آخر هم مثل آب خوردن دست يک دسته جنايتکار مي افتند. اين همان داستان تکراري است که هر روز وهر لحظه دربين قحطي نشين هاي آفريقا تکرارمي شود وحالا چارلز تيلور رئيس جمهور ليبريا به عنوان يکي از معروف ترين تاجران غير قانوني الماس در دنيا در دادگاه لاهه محاکمه مي وشد. شايد وقت آن شده باشد که پشت پرده الماس هاي خونين براي همه مردم دنيا رو شود.
داستان جنايت هاي ديکتاتوري آفريقايي چندان پيچيده نيست. ماجرا از اين قرار است که چارلز تيلور معروف درسال 1989 با سرنگوني ساموئل دوئه رئيس جمهور سابق ليبربا- آتش يک شورش را در يک کشور روشن کرد اين شورش 14 سال طول کشيد؛ جنگي داخلي که بر اثر آن 250 هزار نفر کشته شدند.و تيلور در سال 1997 به رياست جمهوري درليبريا رسيد اما در سال 2003 بعد از يک شورش ديگر وبا فشارهاي خارجي ورهبران غرب آفريقا زمام امور را رها کرد وبه نيجريه تبعيد شد وبعد هم به خاطر جنايت هاي غير انساني اش به دادگاه لاهه رفت.او بعد از اسلوبودان ميلوسويچ از يوگسلاوي دومين رهبر جهان است که کارش به لاهه ختم مي شود. اما مگر تيلور و دارودسته اس چه کار کرده اندکه بايد به عنوان جنايتکار ضد بشر محاکمه شوند. درباره جنايت هاي تيلور حرف وحديق زياد است وشاهدان در دادگاه از کارهاي هولناک اوزياد گفته اند اما هولناک ترين اتهام رئيس جمهوري سابق ليبريا اعتراف فرمانده گروه مرگ او بود جوزف مارزا ادعا کرده که تيلور د رطول جنگ اعلام کرده بود اين گروه مي توانند دشمنان خودشان را بخورند ! او در دادگاه شهادت داده است که تيلور جنگجويان خود را مجبور کرده دشمنان را به جاي خوک بخورند. طبق ادعاي او ، حتي حافظان صلح سازمان ملل متحد در سرالئون هم هدف اين رفتار وحشيانه بودند؛ مساله اي که بعدها از سوي سازمان ملل متحد هم تاييد شد. اتهام ديگر چارلط تيلور اين است که از شورشيان جبهه متحد انقلابي (RUF) درجنگ داخلي سيرالئن حمايت مي کرد ودر برابر الماس به آنها اسلحه مي فروخت وقطع عضو مردم بي گناه هم ظاهرا از کارهاي هميشگي تيلور و دارو دسته اش بوده . حتي در اولين جلسه دادگاه، فيلم هايي از قربانيان نقص عضو شده ليبريا به نمايش گذاشته شده مثلا فيلم مردي که در آن زمان در معدن الماسي درسيرالئن کارمي کرده ودستانش به دست شورشيان RUF قطع شده است. بعدهم جلوي چشمانش همسر وفرزندش را مي کشند وخانه اش را به آتش مي کشند تا شايد بتوانند تکه الماسي پنهان در خانه مرد را پيدا کنند. فساد مالي ديکتاتورهم ديگر گفتن ندارد. او در دهه 90 به عنوان يک فرمانده جنگي شورشي کنترل مناطق سرشار از الماس را در دست داشت وامتياز انحصاري جنگل ها ومزارع کائو چو و سنگ معدن ها را هم از آن خود کرده بود.مبلغ ثروت پنهان تيلور که گفته مي شود. ازجنگل ها، تجارت الماس، تجارت بين المللي ازطريق کشتيراني وخزانه ماليات به دست آمده اند چيزي بين 280 ميليون تا 3 ميليارد دلار تخمين زده شده است؛ هرچند آقاي ديکتاتور ادعا مي کند که صفر دلار دارايي دارد!

زنگ خطر براي هاليوود
 

دراين سه - چهار سالي که از محاکمه ديکتارتور سياهپوست مي گذرد هيچ وقت جريان دادگاه هاي او مانند اين روزها درصدر اخبار روز جهان قرار نگرفت. بيشترين هياهوي چارلز تيلور مال همان زمان دستگيري اش بود وفاش شدن جنايت هايي که ارباب جنگ ليبريا انجام داده بود. اما اينکه کم کم پاي ستاره هاي سينمايي هاليوود واروپا هم به جريان پرونده ديکتارتوري باز شود خودش يعني يک داستان تازه شروع شده، يک هياهوي جديد.خيلي ها دراين سلا ها به لاهه آمدند واز بذل وبخشش هاي بي حد و حصر مرد اول ليبريا پرده برداشتند. آخري شان هم نوامي کمپ بل، مانکن معروف انگليسي بود که حضورش در دادگاه جنايات جنگي تيلور رسانه هاي دنيا را به سمت خود کشاند. نوامي کمپ بل که به قول خودش تا 27 سالگي نه اسم کشور ليبريا را شنيده بود ونه نام رئيس جمهورش را هفته گذشته وارد مرکز سابق اداره امنيت ملي هلند - امنيتي ترين مکان اروپا- شد تا از ماجرايي که سال ها پيش ميان او و ديکتاتور گذشته بود. پرده بردارد. آفريقا که در دو دهه گذشته هميشه درسايه فراموشي بود وکسي نه جنگ وغارت و چپاول مردمش را مي ديد ونه کشتار ونسل کشي وجنايت ديکتاتور هايش را، اين روزها به سبب حضور بانوي انگليسي در جريان محاکمه تيلور مورد توجه همه قرار گرفته . همان شهادت دو ساعته کمپ بل کافي بود تا جهان دوباره جنايت هاي جنگي تيلور را به ياد بياورد. نوامي کمپ بل در رابطه با گرفتن چند تکه الماس تراش نخورده به عنوان هديه در جريان مهماني اي که او در سال 1997 به دعوت نلسون ماندلا در آفريقاي جنوبي در آن شرکت داشت، به لاهه احضارشده بود. آخر کار اين روزهاي دادگاه الهه رد يابي الماس هايي است که تيلور زماني مفت به جيب زده بودو. حالا براي محکوم کردن او کافي است. که فقط يکي از موارد آن ثابت شود.هر چند تا امروز 90 نفر از مشهورترين هاي دنيا به رد وبدل شدن سنگ هاي قيمتي شهادت داده اند اما شهادت کمپ بل چيز ديگري بود؛ «بعد از شام براي خواب به اتاقم رفتم. تقريبا خواب بودم که در اتاقم زده شد. در را که باز کردم، ديم دو مرد کيسه اي را به من هديه کردند. من نه آنها را مي شناختم ونه چارلز تيلور را . من حتي الماس را هم فقط از ظاهر براقش تشخيص مي داهم. من آن الماس ها را آن شب از ترس جانم گرفتم و بعد هم به عنوان کمک مالي به بنياد خيريه کودکان که زيرنظر خود آقاي نلسون ماندلا اداره مي شد دادم. » البته کمپ بل کالي معطل کرد تا همين دو - سه جمله را در دادگاه به زبان بياورد. قبلا تا کسي از او در باره الماس ها سوالي مي کرد بانوي انگليسي يک مشت جانانه نثارش مي کرد اما لاهه ديگر جاي شوخي نبود. همان روز نلسون ماندلا واطرافيانش گرفتن چنين الماسي را تکذيب کردند وگفتند که املاس خونين به دردکار خير نمي خورد. لاهه هم به کمپ بل چند وقتي مهلت داده تا سنگ درخشان را به مردم ليبريا برگرداند وگرنه او هم بايد در دادگاه محاکمه شود.!

يک انتقام جويي زنانه
 

البته اين طور نبود که دادگاه لاهه يکشبه به نوآمي کمپ بل شک کنند وبه سراغش بروند. کمپ بل را يکي از دوستانش لو داد.ميافارو- هنرپيشه آمريکايي اي که زماني يار گرمابه وگلستان نوآمي بود. - در لاهه شهادت داد فرداي آن روز که کمپ بل براي صرف صبحانه از اتاقش در هتل بيرون آمده ، حتي پيش از آنکه بنشيند شروع به صحبت به در مورد سنگ ها کرده است؛ «يادم است که نوامي گفت آن شب بعد از اينکه يک مرد در اتاقش را زده از خواب بيدار مي شود. نوآمي گفت که آن مرد از طرف چارلز تيلور آمده بود. ويک الماس بزرگ به او داده. من اينها ار با گوش هاي خود از نوآمي شنيدم.» فارو البته شهادت داد که کمپ بل قصد داشت آن الماس ها را به موسسه خيريه کودکان نلسون ماندلا هديه کند. البته فقط فارو نبود که بعد سال ها از ترس لاهه وقاضي هاي سختگيرش زبان باز کرد. عمران خان - قهرمان کريکت پاکستان - هم اين روزها براي خودش بروبيايي دارد و بعد از سال ها سکوتش را شکست ودر مصاحبه با مجله تايم گفت که فارور است مي گويد واو هم همان شب در ضيافت ماندلا از اين جريان خبردار شده است. باهم اين اوصاف هر قدر هم که هاليوودي ها وبقيه بزرگان براي دو تکه الماس به جان هم بيفتند بازهم معلوم نيست چه بلايي سر تکه سنگ هاي درخشان آفريقايي آمده است وبه بهانه گرفتن چه امتيازي دست به دست شده اند!

دستان آلوده پدر وپسر
 

البته فقط ديکتاتور نبود که تا بنا گوش درجنايت وخونرزير مردم همزمان و همرنگ آفريقا آلوده شده بود. درکنار چارلز پدر، جارلز آمانوئل پسر،معروف به چاکي تقريباهمه کاره دولت ليبريا بود. چاکي که همان سال ها براي خودش شهروندي درجه يک آمريکا را هم رديف کرده بود رئيس سرويس هاي ضد تروريستي ليبريا در زمان رياست جمهوري پدر بود. پدر که از رياست استعفا کرد، او هم چمدان هايش را بسته بودتا با خيال راحت وارد آمريکا کشور دومش شود اما ازهمان فرودگاه يکسره راهي زندان شد. جرم پسر کمتر از پدرش نبود. مي گفتند چاکي تيلور قربانيان خودش را با لاستيک داغ ، شوک هاي الکتريکي وآب جوش شکنجه مي داده وبراي اعتراف گرفتن از آنها روش خاصي داشته؛ کتک زدن با ميله هاي آهني .شاهدان عيني در روز محاکمه اش در دادگاه فلوريدا شهادت دادند که چاکي تيلور شخصا تعداد زيادي از مردان را در يک ايست بازرسي به ضرب گلوله کشته و حتي دستور گردن زدن يکي از آنها را با يک چاقوي بزرگ داده است. باهمه اين اوصاف پسر ناخلف تيلورها روز محاکمه هنوز اميد به بخشش مردم داشت: «از برادارن خودم در ليبريا به خاطر همه اين 14 سال جنگ معذرت مي خواهم ....من با سرنوشت خودم حالا هر چه که باشد روبه رو خواهم شد. فقط از من بگذريد!» گذشت مردم ليبريا به همراه دادگاهي که آمريکايي ها براي شهر وند افريقاي شان ترتيب داده بودند 97 سال جبس براي چاکي در پي داشت!

قصه ما راست بود
 

«الماس يعني جنگ، اين نظر لئوناردودي کاپريو - هنرپيشه هاليوودي - است که برق وسوسه آميز الماس هاي چند قيراطي افريقا او را به بازي در فيلم «الماس خونين» کشاند. او ادوارد زوبک در الماس خونين همه خشنونت پشت پرده تجارت غير قانوني الماس در آفريقا را به روي پرده برد؛ همان سال «انجمن جهاني الماس» - سازماني که بيش از چهل درصد الماس دنيا را تهيه مي کند- از سازندگان فيلم شکايت کرد وتقاضاي 10 ميليون پوند خسارت کرد.گويا دلال هاي الماس وسنگ هاي قيمتي از واقعيت هاي فيلم زياد خوششان نيامده بود. ودوست داشتند که داستان طوري پيش مي رفت که تا آخر تجارت الماس به نفع آفريقايي ها باشد، نه به ضررشان. آنها همان اول هب کلي منکر وجود چيزي به نام تجارت الماس هاي خونين شدند واکنش سريع اين انجمن، همزمان با تلاش براي تنظيم قانوني موسوم به «معاهده کيمبرلي» شد. طبق اين قانون کشورهاي صادر کننده الماس بايد گواهي کنند که الماس هاي صادراتي شان از مناطق جنگي به دست نيامده و به قولي پاک پاک باست .«من، خانواده ام وخيلي از دوستانم به شدت تحت تأثير فيلم قرار گرفتيم. ما تا حالا چيزي درباره ارباب جنگ هاي يکه سرمايه شان را از قاچاق الماس تهيه مي کنند، سربازان کم سن وسال وکشته هاي ميليوني جنگ هاي داخلي آفريقا نمي توانستيم. مسلما اگر روزي نخواهيم الماس بخرم، تا ثابت نشود که آن سنگ جواهر جنگي نيست، دست به اين کار نمي زنم!» اين هم نتيجه اخلاقي آقاي کاپريو که در فيلم الماس خونين ، نقش داني آرچر را بازي مي کرد. واز اول تا آخر فيلم هم به دنبال يک تکه الماس کمياب صورتي بود!

سنگ هاي خون آلوده
 

دايره المعارف تحارت امروز سنگ هاي قميتي در آفريقا سال هاست که واژه جديدي را به درخود مي بيند؛ الماس خونين؛ الماس هايي درشت تر از حد واندازه هاي معمول وبا قيراط وميزان هايي غير متعارف که از بد روزگار درمناطق جنگزده آفريقايي سردر آورده اند ودست آخرز هم خرج خريد اسلحه و توپ و خمپاره هايي مي شوند که بايد بر سر خود کاشفان آنها فرود بيايند. الماس خونين سال هاست که هزينه جنگ هاي داخلي مردم آفريقا را مي دهد. شورشي هاي آفريقايي هر جايي که توان مقابله با دولت مرکزي را نداشته باشند دست به کار مي شوند وبا اجير کردن يک عده سياهپوست فلک زده، آنها را مجبور به پيدا کردن تکه هاي ناب الماس مي کنند تا با فروختنشان به دلال هاي غربي که حاضر و آماده در آفريقاي هميشه گرسنه مي چرخند به پول برسند. حدود 4 درصد الماس هاي دنيا امروز در بازهاري غيرقانوني وبا نام الماس خونين دست به دست مي شوند وکه اين وسط يک درصد آنها متعلق به اهالي سيرالئون است.

تيلور شناسي
 

آقاي ديکتاتور فقط شش سال رئيس جمهور مردم ليبريا بود.اما در همين مدت کوتاه آن قدر جنگ و خونريزي راه انداخت که در تاريخ 6 هزار سال آينده آفريقا هم حتما نامي از او برده مي شود. بيست ودومين رئيس جمهور ليبريا از اول داستان اين قدرها هم جنايتکار واهل جنگ وجدال نبود. تيلور در دانشگاه بنتلي آمريکا درس خوانده بود واز سياست و مملکت داري کلي سر در مي آورد. اما همين که پايش به ليبريا رسيد، درگيرودار جنگ داخلي اول اين کشور يکشبه کنترل بخش زيادي از ليبريا را به عهده گرفت وشد يکي از مشهورترين فرمانده هان جنگ يا به قولي ارباب جنگ؛ آن هم در قاره سياه زده آفريقا! بعد هم که ديگر قرار داد صلح اول نوشته شد ودريک انتخابات رسمي درسال 1997 چارلز مک آرتور قانکاي تيلور- رئيس جمهوري ليبريا - همه قدرت را به دست گرفت. تيلور آن روزها شعار معروفي دربرابر رقيبش داشت؛ «او مادرم را کشت . او پدرم را کشت . اما من به او راي ميدهم!» مردم آن روزها فريب ظاهر سازي وشعارهاي غير متعارف تيلور را خوردند. و راي زيادي به نفع او به صندوق هاي ريختند. اما داستان محاکمه ومجازات تيلور مال زماني است که او در سيرالئون بود.؛ اوايل دهه 90 ميلادي؛ زماني که سيرالئون - معدن بزرگ الماس هاي آفريقايي - گرفتار جنگ هاي داخلي بود واين وسط غريبه هايي مانند تيلور براي رسيدن به قدرت ودر کنارش تکه پاره هاي ثورت الماس چه کارها که نکردند. تازه بعد از اين جنايت ها بود که تيلور
رئيس جمهوري باشد که البته 6 سال بعد در سال 2003 ميلادي بعد از يک تنش سياسي مجبور به استعفا وفرار از کشورش شد. تازه آن زمان بود که جهان يکدفعه از جنايت هاي کوچ و بزرگ فرمانده سياه پوست آفريقا خبردار شد. کنگره آمريکا براي پيدا کردن زنده يا مرده چارلز تيلور جايزه اي 20 ميليون دلاري تعيين کرد. خبر رسيده بود که تيلور درمکاني دور افتاده در نيجريه خودش را مخفي کرده والبته بزرگان نيجريه هم حسابي هوايش را داشتند اينترپل کلي لايحه و تبصره کنوانسيون ژنو وهمه قوانين دادگاه لاهه را رو کرد تا بلکه اهالي نيجريه را راضي کند که تيلور را در اختيار شان بگذارند اما فايده اي نداشت. نيجريه فقط راضي شد که تيلور را به دولت خود ليبريا بدهد. آخر رئيس جمهور تازه روي کار آمده - هم تاقاضايي براي اهالي نيجريه نوشت ولي سه روز بعد تيلور يکدفعه از ويلايي که در کنار ساحل با يک عالمه محافظ ونگهبان دراختيار گذاشته بودند ناپديد شد. کار به جايي رسيد که حتي جورج بوش هم به ديدن رئيس جمهوري نيجريه رفت وکلي تهديد کرد که اگر تيلور تا 48 ساعت بعد پيدا نشود چه ها که نمي کند . همين هم شد که 12 ساعت بعد خبر رسيد که چارلز تيلور جنايتکار پيدا ودست بسته روانه ليبريا شده .گويا آقاي رئيس جمهور سابق قصد داشته با يک ماشين پر از هروئين و پول نقد به صورت ناشناس از مرز کامرون فرا رکندکه از شانس بد به دام مي افتد. اول قرار بود که او را در دادگاه رسمي سيرالئون محاکمه کنند اما هر روز که مي گذشت يک گوشه از جنايت هاي او رو مي شد وکار رسيدگي به اتهامات او را سخت مي کرد. اين وسط مشکل نگهداري از جنايتکار جنگي هم اضافه شده بود. سيرالئون جاي امني براي نگهداري او نبود. براي همين هم او را چند وقتي در انگلستان زنداني کردند وچند صباحي در آلمان نگه داشتند اما افاقه نمي کرد. هر روز دارد ودسته تبهکارهاي آفريقايي دنبال فرار دادن فرمانده بودند؛ براي همين هم براي اينکه خيال همه راحت شود او را به هلند بردند ودر ساختمان قديمي سازمان اطلاعات اين کشور زنداني کردند بلکه در عالي ترين دادگاه قضايي جهان به جنايت هايش رسيدگي شود؛ «دادگاه عالي لاهه»؟
منبع:نشريه همشهري جوان،شماره 275.