درآمد
سرهنگ یوسف الشرقاوی یکی از فرماندهان نظامی پیشین جنبش آزادی بخش فلسطین «فتح» می باشد که در زمان حضور مقاومت فلسطین در لبنان از نزدیک عماد مغنیه را می شناخته است. الشرقاوی همچنین از سال 1981 تا 1992 با این فرمانده مقاومت اسلامی لبنان ارتباط و همکاری داشته است. در پی شهادت حاج رضوان، خبرنگار پایگاه خبری ایلاف در قدس با این سرهنگ فلسطینی گفت و گوی مشروحی انجام داده و ناگفته های زندگی سراسر جهاد و مبارزه عماد مغنیه و چگونگی ترور او را منتشر ساخته است. او می گوید که آرئیل شارون نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی، در سال 2002 مئیر داگان را به ریاست سازمان موساد منصوب کرد، و اجرای برخی مأموریت های پیچیده تروریستی از جمله تلاش برای ترور عماد مغنیه را به او موکول کرد. مأموریت های داگان هرگز سری نبوده به طوری که روزنامه یدیعوت احرونوت چاپ تل آویو در سال 2004 طی گزارشی از ناتوانی داگان برای ترور عماد مغنیه خبر داد.
داگان در سال 1980 فرماندهی ارتش اسرائیل در جنوب لبنان را بر عهده داشته، و در جریان حمله سراسری سال 1982 به لبنان و اشغال این کشور، یک تیپ زرهی را فرماندهی می کرده است. پس از استقرار ارتش رژیم صهیونیستی در لبنان، داگان به ریاست اداره هماهنگی ارتش در لبنان منصوب شد. در پی تصدی این سمت امنیتی و اطلاعاتی، روابط گسترده ای با برخی محافل لبنان از جمله با احزاب دست راستی و شبه نظامیان مسیحی برقرار کرده و دهها تن از شهروندان لبنانی و فلسطینی را به استخدام اداره هماهنگی ارتش درآورد. یوسف الشرقاوی در این گفت و گو، مئیر داگان را بازوی ضربتی آرئیل شارون در لبنان توصیف کرده که براساس پیشینه عملیاتی او در جنگ در لبنان و در نوار غزه به ریاست موساد منصوب شده است. پس از ترور شهید عماد مغنیه در محله کفر سوسه در جنوب دمشق بسیاری از نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی، این اقدام ناجوانمردانه را به داگان تبریک گفتند، و ایهود المرت نخست وزیر پیشین نیز درجه او را ارتقا داد نظر به اهمیت اطلاعات و دیدگاه هایی که در این گفت و گو بیان شده آن را به طور کامل ترجمه و در اختیار خوانندگان قرار داده است. متن گفت و گو را با هم می خوانیم:
در چه سالی با عماد مغنیه آشنا شدید؟
من در سال 1981 میلادی با عماد مغنیه آشنا شدم. او را جوانی پر شور و متدین یافتم که در جنبش فتح فعالیت می کرد.
چگونه این پایگاه مردمی برجسته را میان انقلابیون لبنان و فلسطین کسب کرد؟
در حقیقت از اوایل دهه هشتم از قرن بیستم میلادی نام عماد مغنیه با دو عملیات کیفی پیوند خورد. یکی عملیات شهادت طلبانه شهید احمد قصیر بود که به انهدام ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل در شهر صور در جنوب لبنان منجر شد. این عملیات از این نظر حایز اهمیت است که مقاومت فلسطین پس از یورش گسترده ارتش اسرائیل به لبنان در سال 1982 متحمل شکست سنگینی شده بود. دومین عملیاتی که نام عماد مغنیه با آن پیوند خورد، انهدام دو تانک اسرائیلی در منطقه خلده در 10 کیلومتری جنوب بیروت می باشد. بی تردید این دو عملیات، شیوه پیکار و مبارزه مردم لبنان با اشغالگران را متحول کرد، و در شکوفایی مقاومت بی نظیر ضد صهیونیستی نقش تعیین کننده داشت.
حاج عماد در آن مرحله با جنبش فتح هم ارتباط و همکاری داشت؟
ارتباط سازمانی با جنبش فتح نداشت. ولی می توان گفت که ارتباط نزدیکی با برخی رهبران این جنبش داشت. جنبش فتح در آن مرحله از امکانات تسلیحاتی فراوانی برخوردار بود. عماد مغنیه هم جوانی پر شور و اندیشه های راهبردی در سر می پروراند. ایشان با همکاری و همفکری برخی همرزمان خود مانند شهید شیخ راغب حرب در صدد بود استان نبطیه که مرکز جنوب لبنان را تشکیل می دهد به کنترل خود درآورد. زیرا این منطقه و روستاهای اطراف آن از نظر حزب الله یکی از مناطق حیاتی به شمار می رفت. نبطیه یکی از مناطق رزمنده ساز و شهیدپرور جنوب لبنان می باشد. اولین جرقه مقاومت و نافرمانی عمومی در جنوب لبنان توسط شهید شیخ راغب حرب از این منطقه آغاز شد.
عماد مغنیه چه نقشی در تحرکات ضد صهیونیستی این منطقه داشت؟
عماد مغنیه یکی از شاگردان سید محمدحسین فضل الله روحانی برجسته لبنان بود که روزگاری پدر معنوی حزب الله شهرت داشت. مغنیه با همکاری شهید راغب حرب و شیخ عبدالکریم عبید، برای کنترل منطقه نبطیه برنامه ریزی می کرد. همانگونه که به آن اشاره کردم استان نبطیه محور ارتباطی بخش های شرقی و مرکزی جنوب لبنان را تشکیل می دهد. در مراحل بعدی به ویژه در سال 1989 به روشنی پی بردم که دیدگاه های عماد مغنیه تا چه اندازه راهبردی بوده است. مدتی بعد شنیدم که او تصمیم داشته از نظر عملیاتی بخش جنوبی بیروت «ضاحیه» را به شهر صیدا متصل کند. چرا که سلاح های حزب الله در ارتفاعات الدامور در جاده بیروت - صیدا انباشته شده است. به همین دلیل عماد سعی داشت برای خود پایگاهی در شهر صیدا دست و پا کند.
هدف عماد از طرح این ابتکارات چه بوده است؟
عماد مغنیه و همرزمان او در صدد بودند فعالیت های خود را در جنوب لبنان متمرکز کنند. قصد داشتند در برابر اسرائیلی ها خطوط تماس ایجاد نمایند. می خواستند جاده های جنوب از روستای عبرا در ارتفاعات اقلیم التفاح گرفته تا روستاهای کفر ملکی، کفر متی، جرجوع، جباع، حبوش و عربصالیم در استان نبطیه را در کنترل خود درآورند. این محور، یک جاده عادی برای تردد عمومی نبود. بلکه یک جاده کوهستانی و عملیاتی و رزمی برای رویارویی با اشغالگران صهیونیست به شمار می رفت.
هنگامی که با هم دیدار داشتید درباره چه مسائلی بحث می کردید؟
در این دیدارها درباره اوضاع عمومی و تحولات امنیتی جنوب لبنان بحث و رایزنی می کردیم. ولی او هیچگاه به طور مستقیم و آشکار اهداف خود را بیان نمی کرد. شیوه ها و رفتارهای عملیاتی او در میدان جنگ اهداف و برنامه های او را روشن می کرد.
ویژگی های شخصی او را چگونه توصیف می کنید؟
عماد مغنیه، در جامعه، مردی پر جنب و جوش و پر شور بود. ولی در میدان جنگ مردی آرام و خونسرد بود. زیرا از ابتکارات و طرح های نظامی خود اطمینان کامل داشت.
براساس چه دیدگاهی طرح های نظامی او را محکم توصیف می کنید؟
براساس این معیارها ... هنگامی که اسرائیلی ها جنوب لبنان را اشغال کردند، با عملیات مسلحانه کیفی مواجه شدند. در آن مرحله مقاومت هنوز همگانی و فراگیر نشده بود. ولی عملیاتی که تحقق یافت، از نظر نظامی قابل قبول بود و اسرائیلی ها را به وحشت انداخت. مانند درگیری های منطقه خلده در جنوب بیروت و عملیات شهادت طلبانه احمد قصیر در شهر صور. دیری نپایید که عملیات جاده خلده به عملیات جاده هوشی مین رهبر جنگجویان ویتنام شهرت یافت. در نتیجه عملیات مقاومت، ضربات سخت و شکننده ای بر نظامیان اسرائیلی وارد آمد. می دانید که هدف اعلام شده اسرائیلی ها از حمله گسترده نظامی برای اشغال لبنان، جلوگیری از شلیک موشک های کاتیوشا از مرز لبنان به سمت شهرک های صهیونیست نشین شمال فلسطین اشغالی بوده است. در حالی که عماد مغنیه نیز این موشک ها را برای حمله به شهرک های یاد شده تدارک دیده بود.
این عملیات با همکاری فلسطینی ها تحقق می یافت؟
مبارزان فلسطینی بازمانده در لبنان با عماد مغنیه و همرزمان او همکاری می کردند. در این بحث لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که او با محاصره اردوگاه های آوارگان فلسطینی در لبنان توسط برخی جریانات لبنانی به شدت مخالفت می کرد.
درباره این موضوع چه خاطره ای در حافظه تان مانده است؟
در این باره به جنگ های مغدوشه اشاره می کنم. مغدوشه نام ارتفاعات مشرف بر اردوگاه آوارگان فلسطینی عین الحلوه و بخشی از شهر صیدا در جنوب لبنان است. نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین در سال 1986 با حمله به پایگاه های جنبش امل، این ارتفاعات را به تصرف خود درآوردند. این حرکت فلسطینی ها برای جنبش امل غافلگیر کننده بود. مغنیه در اوج این درگیری ها در ارتفاعات مغدوشه حضور یافت، و با استقرار رزمندگان حزب الله کوشید از ادامه درگیری میان نیروهای فلسطینی و جنبش امل جلوگیری کند. رزمندگان حزب الله به عنوان نیروهای حل اختلاف میان نیروهای طرفین درگیر استقرار یافتند. عماد مغنیه به منظور پایان دادن به این درگیری ها موضع گیری بسیار مثبتی اتخاذ کرد. همچنین لازم می دانم از موضع آقای عبدالهادی حمادی یکی از همرزمان مغنیه و سایر رهبران حزب الله ستایش کنم. در آن مرحله حاج عماد مغنیه و سایر همرزمان او را خوب شناختم. آنان بر مبنای عقیده و ایمان تلاش می کردند.
چه اقدام مثبتی برای شکستن محاصره اردوگاه ها به عمل آورد؟
اقدامات مثبت و ارزنده عماد مغنیه و همرزمان او قابل شمارش نیستند. به طور مثال آنان زمینه ورود فرستادگان دولت جمهوری اسلامی ایران به منظور شکستن محاصره اردوگاه آوارگان الرشیدیه در شهر صور را فراهم کردند. مغنیه همچنین با محاصره اردوگاه های آوارگان فلسطینی صبرا و شاتیلا و برج البراجنه در جنوب بیروت توسط جنبش امل به شدت مخالفت کرد.
علت بروز اختلاف میان عماد مغنیه و نیروهای وابسته به سازمان آزادی بخش فلسطین چه بوده است؟
این درگیری های تأسف بار در سال 1991 رخ داد. متأسفانه رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین مستقر در تونس به نیروهای خود در لبنان مأموریت داده بود از استقرار رزمندگان حزب الله در ارتفاعات اقلیم التفاح در بخش مرکزی جنوب لبنان جلوگیری کنند. رهبری «ساف» این دستور را بنا به تقاضای احزاب و نیروهای سکولار لبنانی صادر کرده بود. احزاب سکولار عضو جبهه ملی لبنان در تماس با رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین، حزب الله را یک حزب فرقه گرا و عامل خطر برای جبهه ملی لبنان عنوان کرده بودند.
در حقیقت اختلاف جبهه ملی لبنان با حزب الله زمانی آغاز شد که ارتش آنتوان لحد وابسته به رژیم صهیونیستی از محور روستاهای بصالیم و جرجوع و عربصالیم عقب نشینی کرد. این روستاها دروازه ارتفاعات اقلیم التفاح را تشکیل می دادند. هدف نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین از مداخله به نفع جبهه ملی لبنان و بر ضد حزب الله برقراری موازنه میان شبه نظامیان وابسته به طوایف لبنان بود. از سوی دیگر در آستانه برگزاری کنفرانس صلح مادرید، سازمان آزادی بخش فلسطین می کوشید در گفت و گوهای آینده با رژیم صهیونیستی برگ های برنده در اختیار داشته باشند، و این مداخله مقدمه چینی برای آغاز گفت و گوهای سازش بود.
نام احزاب لبنانی را که از عرفات تقاضای کمک کردند به یاد دارید؟
جرج حاوی رهبر حزب کمونیست لبنان، و محسن ابراهیم رهبر حزب پیکار کمونیست روابط ویژه با یاسر عرفات داشتند، و از او تقاضای کمک کردند. جرج حاوی در سال 2007 در جریان انفجار خودروی بمب گذاری شده در بخش غربی بیروت به قتل رسید.
شما هم به درخواست عرفات برای رویارویی با حزب الله ترتیب اثر دادید؟
در پی این درگیری ها با عماد مغنیه که فرماندهی گروه های مقاومت حزب الله را بر عهده داشت دیدار کردم. در آن شرایط رزمندگان فلسطینی عملیات مسلحانه ضد صهیونیستی در بیت المقدس انجام دادند. عماد در این دیدار به من گفت: امیدوارم تلاش های خود را روی مبارزه با اسرائیل متمرکز کنید و ما را به حال خودمان بگذارید. چونکه هدف ما و شما آزادی قدس است».
پاسخ تان چه بود؟
اظهارات عماد مغنیه را با رعایت امانت داری به یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین منتقل کردم، و او را از پیامدهای رویارویی با حزب الله برحذر داشتم. اما عرفات هرگز متقاعد نشد. افزون بر نیروهای وابسته به سازمان آزادی بخش فلسطین، نیروهای جنبش امل نیز که با جناح عبدالحلیم خدام در حاکمیت سوریه متحد بودند در برابر حزب الله ایستادند. هنگامی که عماد مغنیه احساس کرد تلاش های او به منظور جلوگیری از بروز درگیری ناکام شده با تلخکامی به من گفت: «حال شانس خودتان را امتحان کنید».
آنگاه جنگ آغاز شد؟
جنگ میان نیروهای «ساف» و رزمندگان حزب الله در محور روستای کفر ملکی آغاز شد. در جریان سه ساعت درگیری تعداد 137 تن از نیروهای فلسطینی کشته شدند. مردان عماد مغنیه شجاعانه و حرفه ای جنگیدند و اجازه ندادند هیچ کدام از پایگاه های آنان در محورهای وادی اللیمون تا کفر ملکی که کلید ارتفاعات اقلیم التفاح می باشد سقوط کند. این درگیری های تلخ و خونین پس از گذشت سه روز پایان یافت.
پس از این درگیری ها هم با عماد مغنیه دیدار داشتید؟
پس از گذشت مدتی با او دیدار کردم. زیرا تعدادی از جوانان فلسطینی در اسارت رزمندگان حزب الله بودند.
به دیدار او رفتم و تقاضا کردم آن ها را آزاد کند. بیدرنگ آن ها را آزاد کرده و به من گفت: با وجودی که هدف ما جنگ با اسرائیل است و نه با شما، اما شما هم نیروهای تجاوزگر هستید.
نتیجه این درگیری سه روزه چه بود؟
حزب الله توانست محور کفر ملکی را به تصرف درآورد، و غرور نیروهای فلسطینی را بشکند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}