خسارت جبران ناپذير براي مردم لبنان (1)


 





 

درآمد
 

سيد علي حسيني يکي از اعضاي پيشين کادر رهبري جنبش امل، در سال 1962 ميلادي زماني امام موسي صدر براي ديدار با شيعيان بقاع و ايراد سخنراني در مسجد امام علي(ع) شهر هرمل در شمال شرقي لبنان به اين منطقه آمد، با امام صدر آشنا شد. پدر حسيني بنيانگذار و متولي مسجد امام علي(ع) يکي از روحانيون سرشناس منطقه بوده و با امام موسي صدر روابط نزديک داشته است. امام صدر در آن برهه هر چند مدت يکبار از مناطق محروم لبنان به ويژه مناطق شيعه نشين بازديد مي کرد. منطقه هرمل نيز يکي از مناطق محروم و دور افتاده لبنان مي باشد که اکثريت جمعيت آن را شيعيان تشکيل مي دهند.
آقاي حسيني در سال 1968 عازم شهر صور در جنوب لبنان شد تا تحصيلات خود را در دبيرستان جعفريه اين شهر ادامه دهد. او فعاليت هاي فرهنگي و سياسي خود را در سن جواني در مجموعه امام صدر آغاز کرد، و در پي تأسيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان، و نيز تأسيس جنبش امل در سال 1974 روابط او با امام موسي صدر بيش از پيش گسترش يافت. آنگاه سيد علي حسيني به جنبش امل پيوست، و به يکي از عناصر پيشتاز آن در آمد. پس از ناپديدشدن امام موسي صدر در سال 1978 ميلادي و گسترش دامنه و پايگاه مردمي جنبش امل، آقاي حسيني مسئوليت شاخه دانشجويي جنبش امل در مناطق بقاع و بيروت را بر عهده گرفت، سپس در همان سال مسئوليت امور دانشجويان دانشگاه آمريکايي بيروت بر عهده او واگذار گرديد. در پي برگزاري کنگره عمومي سراسري جنبش امل در سال 1984، حسيني به عضويت کميته مرکزي دانشجويان شاخه جنبش امل برگزيده شد، و ديري نپاييد که در سال 1986 مسئوليت سازماندهي تشکيلات مرکزي جنبش امل را بر عهده گرفت، و اين مسئوليت را تا سال 1988 ادامه داد. در اواخر سال 1987 اختلافات فکري و سياسي درباره شيوه مبارزه با رژيم صهيونيستي و محروميت زدايي از جامعه شيعيان لبنان، جنبش امل را فرا گرفت و حسيني به همراه تعدادي از کادرهاي ارشد جنبش امل از اين تشکيلات منشعب شد، و راه مستقلي در پيش گرفت. نظر به شناختي که سيدعلي حسيني از اوضاع و تحولات نيم قرن گذشته لبنان به ويژه مبارزات خستگي ناپذير شهيد حاج عماد مغنيه دارد، در ذیل گفت و گو با ایشان را مي خوانيم:

رژيم صهيونيستي براي تحقق اهداف خاصي از جمله تحميل سازش بر لبنان و جلوگيري از عمليات مقاومت در سال 1982 به اين کشور حمله کرد. تداوم عمليات مقاومت چه تاثيري بر عملکرد دولت و تداوم نظام سياسي لبنان داشت؟
 

زماني که اسرائيل به لبنان حمله کرد، کشورمان گرفتار جنگ هاي داخلي بود. مناطق شرقي و غربي بيروت از هم جدا شده بودند. در آن برهه اختيارات دولت و نظام سياسي فقط در انحصار رئيس جمهوري قرار داشت. اسرائيلي ها به منظور تحميل خواسته هاي خود بر لبنان يک رئيس جمهوري دست نشانده به نام بشير جميل بر مسند قدرت نشاندند. ولي چند هفته نگذشته بود که اين رئيس جمهوري توسط يک انقلابي لبناني به نام حبيب الشرتوني عضو «حزب سوري قومي اجتماعي لبنان» به قتل رسيد، و آنگاه برادرش امين جميل به رياست جمهوري انتخاب شد.
اسرائيل پس از گذشت يکسال از اشغال لبنان، روز هفدهم ماه مه سال 1983 موافقتنامه سازش بر کشورمان تحميل کرد. دولت لبنان به موجب اين موافقتنامه قرار شد رژيم صهيونيستي را برسميت بشناسد، و ميان طرفين روابط ديپلماتيک برقرار شود. اين موافقتنامه به تصويب پارلمان و رياست جمهوري لبنان نيز رسيد، ولي در پي قيام همگاني مردم در روز ششم فوريه سال 1983 رئيس جمهوري ناگزير شد بندهاي سياسي اين موافقتنامه را لغو کند. اما اسرائيل همچنان به اشغال لبنان ادامه داد تا اينکه رزمندگان مقاومت اسلامي، آن رژيم را به عقب نشيني از لبنان وادار کردند.

عمليات شهادت طلبانه بر ضد مراکز و پايگاه هاي نيروهاي چند مليتي و سفارت آمريکا چه تاثيري بر سياست گذاري هاي دولت لبنان داشت؟
 

عمليات شهادت طلبانه و انهدام پايگاه هاي نيروهاي دريايي آمريکا و فرانسه در لبنان، و نيز سفارت آمريکا در بيروت، نيروهاي چند مليتي را وادار کرد از لبنان فرار کنند. نيروهاي آمريکا، فرانسه، انگليس و ايتاليا با استقرار در لبنان تصميم داشتند جايگزين نيروهاي اسرائيلي شوند. چرا که اسرائيلي ها در پي ضربات کوبنده مقاومت به ناچار از بيروت عقب نشيني کرده بودند. شکي نيست که اين عمليات نه فقط سياست گذاري ها و برنامه هاي دولت لبنان را نقش بر آب کرد، بلکه معادلات بين المللي و منطقه اي را نيز به هم ريخت.

رسانه ها و محافل غربي مدعي بودند که اين عمليات شهادت طلبانه توسط شهيد عماد مغنيه برنامه ريزي و به اجرا گذاشته شد. اين ادعاها تا چه اندازه واقعيت دارد؟
 

بي ترديد درباره اين موضوع اطلاعات موثق و مستندي وجود ندارد، ولي بر اين باورم که شهيد حاج عماد مغنيه از دوران جواني و قبل از تأسيس جنبش امل و حزب الله يک انسان مقاوم و ظلم ستيز بود. هميشه از آرمان محرومان و مستضعفان لبنان و منطقه دفاع مي کرد. با جنبش مقاومت فلسطين همکاري داشت. هنگامي که لبنان به اشغال اسرائيلي ها درآمد، حاج عماد مغنيه با همکاري ساير برادران انقلابي به مقاومت بر ضد اشغالگران برخاست. او به طور مستقل و نه سازمان يافته عمل مي کرد. در آن مرحله هنوز حزب الله تأسيس نشده بود. ولي به طور تاکيد حاج عماد با روش هاي گوناگون در عمليات مقاومت نقش فعال داشت. در برابر تجاوزگري اسرائيل و پيامدهاي آن از جمله استقرار نيروهاي بيگانه در لبنان مقاومت کرد.

حاج عماد مغنيه در چه سالي به عنوان يک شخصيت مقاوم و هماهنگ کننده عمليات ضد صهيونيستي مطرح شد؟
 

نام حاج عماد مغنيه پس از ربوده شدن هواپيماي مسافربري آمريکايي (TWA) در سال 1985 مطرح شد. تا آن موقع تعداد اندکي او را مي شناختند. آمريکايي ها مدعي شده بودند، در پي تحقيقاتي که براي شناسايي ربايندگان هواپيما انجام داده اند، حاج عماد مغنيه را يکي از عاملان هواپيماربايي معرفي کردند.
اصولاً شيوه کار و فعاليت هاي حاج عماد مغنيه در آن مرحله نامرئي بود. جز تعداد اندکي از جوانان انقلابي هيچ کس از روش کار او اطلاع نداشت. نبايد فراموش کرد که نام عماد مغنيه به عنوان يکي از همکاران گروه هايي که در آن مرحله خود را عضو «سازمان جهاني جهاد اسلامي» معرفي مي کردند مطرح گرديد. اين يک سازمان مستقل بود و هيچ ارتباطي به حزب الله و جنبش امل نداشت.

عماد مغنيه در چه سالي به حزب الله پيوست و به عنوان يکي از فرماندهان مقاومت به وظيفه ملي اش براي آزادسازي جنوب عمل کرد؟
 

همه لبناني ها آگاهند که حاج عماد مغنيه در مبارزه با رژيم صهيونيستي سابقه ديرينه داشته، و پيش از تأسيس حزب الله و جنبش امل، با جنبش فتح و سازمان آزادي بخش فلسطين همکاري مي کرده است. او آدم صاحبنظر و انديشمند و بر مبناي اعتقادات ديني با دشمنان پيکار مي کرده است. زماني که با مقاومت فلسطين همکاري داشت، اصول و موازين شرعي را به شدت رعايت مي کرد. هنگامي که جنبش امل تأسيس شد، هيچ مسئوليتي در اين جنبش نپذيرفت. ولي با تأسيس حزب الله به اين حزب پيوست و احساس کرد گمشده خود را در اين حزب يافته است.

به هيچ نام و عنواني در جنبش امل عضويت نداشت؟
 

گروهي که با حاج عماد مغنيه همکاري مي کرده اند در جنبش امل عضويت داشتند. ولي حاج عماد هيچ مسئوليت سازماني در جنبش امل نداشت. زيرا مسئولان جنبش امل نسبت به افرادي که سابقه همکاري با مقاومت فلسطين داشتند، حساسيت نشان مي دادند. حاج عماد مغنيه يکي از مبارزان فعال آن مرحله بود و با برخي از کادرهاي نظامي جنبش امل همکاري و همفکري داشت. زماني که بين جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطين در نتيجه اشتباهات فلسطيني ها درگيري هاي خونين روي داد، حاج عماد مغنيه به جنبش امل نزديک شد، و به طور مستقل عمل کرد. تا اينکه حزب الله شکل گرفت و به آن پيوست.

در حل و فصل درگيري ها و کشمکش ها ميان جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطين چه نقشي ايفا کرد؟
 

نظر به اينکه حاج رضوان يک شخصيت مسلمان و متعهد بود و جنبش امل را يک جنبش اسلامي مي دانست، مي کوشيد نقش ميانجي براي حل اختلافات داشته باشد. بي ترديد او همگام با برخي از مبارزان نقش مثبت و ارزنده اي در حل اختلافات و درگيري ها در صحنه جنوب لبنان ايفا کرد.

حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پي شهادت حاج عماد مغنيه پيام تسليت مهمي فرستادند، و يک هيئت بلند پايه ايراني در مراسم تشييع اين فرمانده شرکت کرد. اين پيام و اين حضور چه بازتابي در لبنان داشت؟
 

مقام رهبري و مسئولان جمهوري اسلامي از دستاوردهاي حاج عماد مغنيه به ويژه آزادسازي جنوب لبنان آگاهي کامل دارند. آقاي سيدحسن نصرالله دبيرکل حزب الله نيز به دستاوردهاي حاج عماد مغنيه اشاره کرده و او را قهرمان دو پيروزي بزرگ معرفي کرد. يکي پيروزي سال 2000 و خروج آخرين نظامي اسرائيل از جنوب لبنان، و پيروزي دوم، پيروزي در جنگ 33 روزه ژوئيه سال 2006 بود. رهبري جمهوري اسلامي ايران ارزش اين دستاوردها و ابعاد شخصيت حاج عماد مغنيه و نقش او در مقاومت اسلامي را خوب مي شناسد. نقش حاج عماد در مقاومت ضد صهيونيستي بسيار بزرگ و بي نظير بود.

با شناختي که از روند مبارزه با دشمن صهيونيستي داريد، و لبنان همچنان با تهديدهاي اسرائيل مواجه است، خسارت از دست رفتن حاج عماد را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
 

به عقيده من فرماندهي و رهبري، به نوعي «ملکه» است. برخي از انسان ها از دوران کودکي، استعداد و توانمندي هاي خارق العاده دارند، از امتيازات و ويژگي خاصي برخوردارند. اين مهارت و توانمندي اکتسابي نيست. حاج عماد از دوران کودکي «ملکه» فرماندهي را داشته است. برخي از همکلاسي هاي او در دوره متوسطه گفته اند که حاج عماد دانش آموزي فعال، پر جنب و جوش، مبتکر و ماهر بوده است. اين شايستگي ها را از سن کودکي داشته است. شکي نيست که هرگاه رهبران يا فرماندهاني همچون عماد مغنيه به شهادت مي رسند و از دست مي روند، شکاف بزرگي در جامعه از خود بر جاي مي گذارند. شهادت عماد مغنيه خسارت جبران ناپذيري براي جامعه لبنان و جنبش مقاومت اسلامي بود. اين خسارت جبران نمي شود، مگر اينکه افرادي در حجم و سطح او ظهور کنند و جايگزين او شوند.
ما مرگ را حق مي دانيم. انسان هايي که زندگي و جان خود را وقف مبارزه کرده اند روزي از اين دنيا مي روند. ولي حاج عماد مغنيه در زمان حيات خود فرماندهان شجاع، شايسته و توانمندي را به وجود آورد که اکنون راه او را ادامه مي دهند، تجربه و راهکار او را در پيش گرفته اند. شايد در آينده تجربه او را گسترش دهند. اما به هر حال شهادت حاج عماد مغنيه خلأ بزرگي در روند مبارزه به وجود آورد.

علت بروز اختلافات در جنبش امل و انشعاب شما چه بوده است؟
 

بروز اختلافات دو علت داشت. جنبش امل با هدف تحقق دو آرمان استراتژيک تأسيس شده است. آرمان نخست محروميت زدايي و توسعه مناطق محروم لبنان بدون در نظر داشتن گرايشات و وابستگي هاي طايفه اي مناطق محروم مي باشد.ولي نظر به اينکه شيعيان بيش از ساير طوايف در محروميت بسر مي بردند، و مناطق سکونت آن ها بيش از ساير مناطق در محروميت قرار داشت. جنبش امل در درجه اول محروميت زدايي را روي مناطق شيعه نشين بقاع و جنوب لبنان متمرکز کرد.
آرمان دوم تاسيس جنبش امل، مقابله با تجاوزگري هاي پي در پي رژيم صهيونيستي به لبنان بود. جنبش امل براي رويارويي با اين تجاوزگري ها لازم بود به مسئوليت اصلي خود عمل نمايد. زيرا براي تحقق اين خواسته شاخه نظامي «گردان هاي مقاومت لبنان را به وجود آورده بود. ولي من به همراه مرحوم حاج زکريا حمزه و آقايان مصطفي ديراني و شيخ اديب حيدر و احمد حرب و سيد نجيب خلف و برخي ديگر از کادرهاي رهبري جنبش امل در پي بازنگري عملکرد جنبش امل به اين نتيجه رسيديم که اين جنبش، مقابله با تجاوزگري هاي
اسرائيل را از اولويت برنامه هاي سياسي و نظامي خود خارج کرده است. به همين دليل در سال 1987 همکاري با جنبش امل را متوقف کرديم.

سيدحسين موسوي(ابوهشام) نيز همراه شما از جنبش امل منشعب شد؟
 

خير، ابو هشام در سال 1982 و پس از يورش اسرائيل به لبنان از جنبش امل جدا شد، و جنبش امل اسلامي را تأسيس کرد که در پي تأسيس جنبش امل اسلامي، هسته هاي حزب الله نيز از درون اين جنبش شکل گرفتند. اين اولين انشعابي بود که در جنبش امل روي داد، و در نتيجه آن برخي از کادرهاي رهبري از آن جدا شدند، و حزب الله را به وجود آوردند. من در آن برهه در جنبش امل حضور فعال داشتم، و با همکاري برادران ياد شده در صدد بوديم در درون جنبش امل به اصلاحاتي دست بزنيم، و در برنامه ها و راهکارهاي آن تجديد نظر کنيم، ولي به علت اصرار رهبري جنبش مبني بر ادامه خط مشي خود، موفق نشديم، و سرانجام تصميم گرفتيم از جنبش کناره گيري کنيم. رهبري جنبش امل نيز در سال 1988 در واکنش به کناره گيري مان، با انتشار بخشنامه داخلي اعلام کرد که من و افراد ياد شده را از جنبش طرد کرده است. در پي اين تصميم افراد بسياري از اعضا و رزمندگان و هواداران جنبش امل به ما پيوستند.

آيا در پي اين انشعاب بود که جنبش مقاومت مؤمنه را به وجود آورديد؟
 

خير مقاومت مؤمنه بخشي از شاخه نظامي جنبش امل بود و اطاق عملياتي و فرماندهي «گردان هاي مقاومت لبنان را بر عهده داشت.»

پس از انشعاب از جنبش امل هيچ تشکيلاتي را به وجود نياورديد؟
 

خير... به اين دليل که ما خود را کادرهاي اساسي جنبش امل اصلي مي دانستيم، و با هرگونه انشعاب مخالف بوديم. بر مبناي ديدگاه ها و مواضع سياسي خود به پيشبرد اهداف و برنامه هاي شاخه نظامي جنبش امل گام برداشتيم. در پي اين انشعاب برخي فرماندهان و رزمندگان شاخه نظامي مقاومت مؤمنه به ما پيوستند و کار رويارويي با تجاوزگري هاي مستمر اسرائيل به جنوب لبنان و تلاش براي آزادسازي سرزمين هاي اشغالي جنوب را از سر گرفتيم.

اين انشعاب چه تأثيري بر روند حرکت و موجوديت جنبش امل داشت؟
 

اين کناره گيري را انشعاب نمي نامم. مسئولان جنبش امل به علت ديدگاه ها و باورهاي مترقيانه مان، ما ار از جنبش اخراج کردند. اين اقدام را در آن مرحله غيرقانوني و غيرقابل توجيه دانستيم.

هدفتان در درجه اول اصلاح عملکرد جنبش امل بود؟
 

در حقيقت راهکارمان در درون جنبش امل اصلاح گرايانه بود. آرزو داشتيم شاخه نظامي جنبش و گردان هاي مقاومت مؤمنه توانمند باشند. براي عمليات مقاومت اولويت قايل باشيم. ولي جنبش امل در آن مرحله به سياسي کاري روي آورده بود. تعدادي از شخصيت هاي جنبش امل که وارد کابينه لبنان شده بودند، ترجيح مي دادند. همه گونه کارها و تلاش ها از کانال دولت و کابينه انجام شود، در حالي که پيکار انقلابي و جنبشي، با کارهاي رسمي و دولتي منافات دارد. کار دولتي اقتضا مي کند که يک جنبش همه اسرار و اماکن استقرار و پايگاه هاي خود را به آگاهي دولت برساند. به تعبيري همه امکانات و اسرار خود را فاش کند. اين رويکرد با اهداف و برنامه هاي يک جنبش انقلابي مطابقت ندارد. يک جنبش انقلابي بايد پنهان کاري و اسرار خود را حفظ کند، تا آسيبي به آن وارد نشود.
البته پيش از انشعاب يک راه حل ميانه ارائه داديم. به رهبري جنبش امل اعلام کرديم که مانعي براي اجراي برنامه هاي سياسي جنبش در چارچوب اساسنامه و در زمينه محروميت زدايي و برقراري عدالت اجتماعي وجود ندارد. همچنين پيشنهاد کرديم که شاخه نظامي جنبش در حوزه مقاومت و رويارويي با تجاوزگري اسرائيل مستقل بماند. ولي برخي از کادرهاي رهبري اين پيشنهاد را نوعي تجزيه طلبي و ايجاد شکاف در درون جنبش عنوان کردند. ما به آنان گفتيم که با اين پيشنهاد مي خواهيم شاخه نظامي و گردان هاي مقاومت را مصون بداريم. هدفمان انشعاب و به وجود آوردن سازمان موازي نيست. وي رهبران جنبش با اين پيشنهاد به شدت مخالفت کرده و آن را نشانه دوگانگي در وابستگي فکري و سازماني مان عنوان کردند.
در اين ميان برخي از رهبران جنبش امل اعلام کردند که افراد پيشنهاد دهنده و اصلاح طلب، هم مي خواهند بخشي از جنبش امل باشند و در عين حال مي خواهند از جمهوري اسلامي ايران و حزب الله طرفداري کنند. ما اين ادعاها را به شدت رد کرديم، و گفتيم که هدفمان اجراي دقيق اساسنامه جنبش امل مي باشد. مي خواهيم اهداف و برنامه هاي ملي مان را اجرا کنيم، اگر با حزب الله درباره ضرورت رويارويي با اسرائيل هم عقيده هستيم، نشانگر طرفداري از حزب الله نيست. همفکري با حزب الله در زمينه رويارويي با اسرائيل براي ما افتخار آفرين است. رويارويي با اسرائيل بخشي از اساسنامه جنبش امل را تشکيل مي دهد. ولي رهبري جنبش ديدگاه هاي ما را قبول نداشت و تصميم گرفت ما را از جنبش اخراج کند. در پي اين اقدام، فعاليت هاي خويش را به طور مستقل و در چارچوب مقاومت مؤمنه روي مقابله با اسرائيل متمرکز کرديم. زيرا من يکي از بنيانگذاران و يکي از اعضاي شوراي فرماندهي مقاومت مؤمنه بودم. مسئوليت بخش هاي سياسي و اطلاع رساني جنبش مقاومت مؤمنه را بر عهده داشتم. ولي مسئوليت فرماندهي عمليات نظامي را برادران ديگري بر عهده داشتند.

در آن مرحله که در جنبش امل مسئوليت داشتيد، لبنان شاهد تحولات سرنوشت سازي بود و با رژيم صهيونيستي موافقتنامه سازش امضا کرد. موضع تان با اين رويکرد سياسي دولت ماروني لبنان چگونه بود؟
 

موافقتنامه سازش با رژيم صهيونيستي روز 17 مه سال 1983 به امضا رسيد. کادر رهبري جنبش امل در آن برهه با اين موافقتنامه مخالفت کرد، و تلاش هاي دامنه داري را براي لغو آن به عمل آورد. جنبش امل با انتشار جزوه اي پيامدهاي زيان بخش اين موافقتنامه را براي افکار عمومي تشريح کرد. موافقتنامه مزبور عملاً در سال 1984 در نتيجه قيام همگاني مردم لبنان که به «انتفاضه ششم فوريه» شهرت داشت لغو گرديد. ميان رهبري جنبش امل در زمينه ضرورت مقابله با موافقتنامه ننگين 17 مه اتفاق نظر وجود داشت. حزب الله و بيشتر احزاب ملي لبنان نيز مخالف امضاي موافقتنامه سازش با اسرائيل بودند.
در حقيقت نشانه هاي اختلافات دروني در جنبش امل در سال 1987 بروز کرده بود. اگرچه مشکلاتي از قبل وجود داشت، ولي اين مشکلات از طريق گفتمان داخلي حل و فصل مي شد. در پي سخنان مشهور آقاي حسين حسيني رئيس وقت جنبش امل در مراسم نهمين سالگرد ناپديد شدن امام موسي صدر که روز 31 اوت سال 1987 در شهر صور در جنوب لبنان برگزار گرديد، اختلاف ريشه اي جنبش امل را فرا گرفت. من در آن مقطع تاريخي کنفرانس مطبوعاتي تشکيل دادم و اعلام کردم که اظهارات حسين حسيني بيانگر ديدگاه هاي جنبش امل نيست، و ديدگاه هاي شخصي اوست. ولي در آوريل 1988 و در پي بروز مشکلات و درگيري هاي خونين بين جنبش امل و حزب الله در جنوب لبنان با اين درگيري ها به شدت مخالفت کردم. بر اين باور بودم که هر گونه تنش و درگيري بين دو جناح شيعه لبنان بايد از طريق گفتمان حل شود. با اخراج حزب الله و مقاومت اسلامي از جنوب لبنان به شدت معترض بودم. هنگامي که اين درگيري ها آغاز شد و کادرهاي سياسي حزب الله از جنوب لبنان اخراج شدند، با اين برخورد به شدت اعتراض کردم. رهبري جنبش امل اين اعتراض را نشانگر طرفدار و تاييد حزب الله و به زيان جنبش امل تلقي کرد. به آنان گفتم اينطور نيست. من با هر گونه درگيري مخالف هستم، زيرا مسئله حفظ و تداوم جنبش امل براي همه مردم حايز اهميت است. مقاومت بخشي از اهداف و آرمان هاي ملي و ديني جنبش امل را تشکيل مي دهد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 49