ناگفته هايي از چگونگي ترور حاج عماد مغنيه


 





 

درآمد
 

رژيم صهيونيستي با ترور شهيد حاج عماد مغنيه فرمانده مقاومت اسلامي لبنان گمان کرد با اين اقدام تروريستي و جنايتکارانه مي تواند اعتبار از دست رفته اش را در پي شکست سنگين و بي سابقه در جنگ 33 روزه سال 2006 با حزب الله لبنان بازسازي کند. و از سوي ديگر موقعيت حزب الله را ميان ملت هاي منطقه تضعيف نمايد، يا اين حزب مقاوم را با مشکلات جديدي مواجه سازد. بلکه بالعکس شهادت اين رزمنده سلحشور، با اعتراف بسياري از کارشناسان نظامي و محافل امنيتي رژيم صهيونيستي، موقعيت اين رژيم پيش از گذشته تضعيف گشته است. حسين رويوران رئيس کميته سياسي جمعيت دفاع از ملت فلسطين در این گفتگو پيامدهاي ترور حاج رضوان را تشريح کرده است:

سال هاي متمادي در منطقه زندگي کرده ايد، بفرماييد چه شناختي از شهيد حاج عماد مغنيه داريد؟
 

بسم الله الرحمن الرحيم. در مدتي که در بيروت فعاليت مي کردم، از طريق ديدارهايي که با مسئولان حزب الله داشتم، اخبار و اطلاعاتي از ابعاد شخصيت اين مرد بزرگ، حاج عماد مغنيه کسب کردم. گفته شده که ايشان يکي از مهم ترين شخصيت هاي مقاومت اسلامي بوده که کارهاي جهادي حزب الله را سازماندهي مي کرده است. بدون شک او يک فرد باهوش و با استعداد و شناخت بسيار خوبي از دشمن داشت. توانمندي هاي رزمندگان مقاومت اسلامي را مي شناخت، و توان برنامه ريزي دقيق امکانات داخلي براي مديريت معادله رويارويي با رژيم صهيونيستي را داشت. شايد بخش وسيعي از پيروزي هاي حزب الله مديون هوشمندي و مديريت شهيد عماد مغنيه بوده باشد.

روشن است که فقط اسرائيل با لبنان دشمني ندارد. بسياري از کشورهاي غربي هم در لبنان دخالت مي کنند. دشمن شناسي حاج عماد مغنيه چگونه بوده و چه شناختي از اين دشمنان داشته و ملاک حرکت او بر چه مبنا بوده است؟
 

شهيد عماد مغنيه، با سابقه همکاري که با سازمان آزادي بخش فلسطين و ساير جنبش هاي رهايي بخش اسلامي داشته، بسياري از تجربيات اين سازمان ها را آموخته است. در مديريت بخش هاي گوناگون حزب الله از اين تجربيات استفاده کرده است. سازمان آزادي بخش فلسطين يک سازمان چپگرا و مبتني بر جنگ مسلحانه بوده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و شکل گيري حزب الله در لبنان، ايشان به خدمت حزب الله درآمد. حاج عماد قبل از پيوستن به حزب الله سعي مي کرد مبارزان چپگرا و سکولار را به گرايش به اسلام تشويق کند. الگويي که او براي رويارويي با اسرائيل و هم پيمانان اين رژيم گزينش کرد يک نوع ابتکار شخصي بوده است. به همين دليل مي بينيم که بسياري از معادلات و محاسبات براساس ابتکارات او بوده است.
بحث اول اين است که اسرائيل از طريق برخي عوامل خود مانند حزب فالانژ و شبه نظاميان لبناني «القوات اللبنانيه» در صحنه لبنان حضور مستقيم پيدا کرده بود. اين باعث شده بود که دخالت اسرائيل در لبنان پيامدهاي نامطلوبي بر ساختار حزب الله داشته باشد. به همين دليل حاج عماد يک ساختار کاملاً آهنين و نفوذناپذير به وجود آورد. با وجودي که حزب الله يک جريان کاملاً مردمي، باز و بدون قيد و شرط در اختيار دارد. اما با تشکيلات نفوذناپذير و مبتني بر گزينش بسيار سخت و سنگين اعضا و هواداران مي باشد. به همين دليل شرايط داخلي لبنان موجب شده است تا حزب الله يک سازمان قوي و نفوذناپذير باشد تا از رخنه گسترده عوامل اسرائيل در مجموعه ساختارهاي رسمي و نهادهاي غيررسمي لبنان جلوگيري کند.
بحث دوم به اين عبارت است که اساساً نوع مبارزه اي که سازمان آزادي بخش فلسطين در لبنان داشت، يک مبارزه نمايشي مبتني بر داشتن پايگاه هاي آموزشي علني بود. عمليات مسلحانه اين سازمان به صورت آشکار انجام مي گرفت و عمدتاً پرتاب موشک از راه دور بود. در حالي که مقاومت اسلامي که عماد مغنيه يکي از بنيانگذاران آن بود هيچ پايگاه علني در سرتاسر لبنان ندارد و کاملاً زيرزميني کار مي کند، تا تجربه حمله اسرائيل به لبنان در سال 1982 و از بين بردن اين پايگاه ها را تکرار نکند. همه عمليات مسلحانه مقاومت اسلامي شبانه و به نوعي پنهان کاري عجيب صورت مي گرفت که اسرائيلي ها هرگز توانايي شناسايي آن ها را نداشتند. کارشناسان و تحليل گران اسرائيل در مقالات خود درباره شيوه عمليات مقاومت اسلامي، بحث «حمله جن» را مطرح مي کردند. اين نشان مي دهد که اصل غافلگيري از مهم ترين اصولي است که در برنامه ريزي مقاومت اسلامي معمول بوده است.
تصور مي کنم که شهيد عماد مغنيه در برنامه ريزي عمليات هيچ چيزي را از قلم نمي انداخت. نه بحث رخنه، نه بحث حضور سرويس هاي اطلاعاتي غربي در لبنان که عمدتاً با اسرائيل اطلاعات مبادله مي کنند، و نه تجربه ساف را در لبنان تکرار مي کرد. به همين دليل الگوي جديدي به وجود آورد که همه ويژگي هاي آن جديد و ابتکاري و براساس شناخت دشمن صورت گرفت. راهکارهاي او به اين منجر شد که معادلات رژيم صهيونيستي در لبنان دگرگون گردد، و زيان هاي اين رژيم بيش از سود و منفعت باشد. اسرائيل در نتيجه چنين معادله اي، در سال 2000 ناگزير به عقب نشيني از لبنان شد. اين اولين شکست اسرائيل بود که بدون قيد و شرط از يک کشور عربي عقب نشيني مي کند. اين يکي از بزرگ ترين دستاوردها و پيروزي هاي مقاومت اسلامي به شمار مي رود.

اين دستاوردها و موفقيت ها نتيجه فکر و ابتکارات فردي حاج عماد مغنيه بوده يا در نتيجه کار جمعي و گروهي بوده است؟
 

قطعاً شهيد عماد مغنيه يکي از مهم ترين شخصيت هاي اين فرايند است. اما همه دستاوردها کار جمعي است. اصولاً کار و برنامه هاي مقاومت اسلامي براساس کار جمعي است. به طور مثال زماني که سيدعباس موسوي دبيرکل پيشين حزب الله به شهادت مي رسد هيچ اتفاقي در حزب الله روي نمي دهد. زماني که شيخ راغب حرب يکي از بنيانگذاران حزب الله شهيد مي شود، اتفاق خاصي نمي افتد. زماني که شيخ عبدالکريم عبيد توسط رژيم صهيونيستي به اسارت گرفته مي شود، هيچ اتفاقي در حزب الله و مناطق جنوب لبنان روي نمي دهد.
اين نشان مي دهد که حزب الله بر مبناي ساختار جمعي بنيانگذاري شده و از ابتداي شکل گيري آن براساس رهبري شورايي اداره مي شده است. سيستم دبيرکلي که در ابتداي دهه نهم از قرن بيستم جايگزين شد تغييري در اين ساختار ايجاد نکرد. بلکه برخي از تمرکزها و نهادهاي اجرايي را بيشتر کرد. ولي رفتار جمعي در مراکز تصميم گيري اصلي همچنان به قوت خود باقي ماند. مانند شوراي مرکزي، شوراي اجرايي، شوراي نظامي، اصل تصميم گيري در اختيار اين شوراهاست. اما تصميم گيري جمعي مانع کار و ابتکار فردي در حزب الله نيست. ابتکار فردي در چارچوب تصميم گيري هاي جمعي مي تواند ضريب موفقيت ها را بالا ببرد. و حضور شخصيتي مثل شهيد عماد مغنيه در درون ساختار حزب الله با نبوغ فردي و تفکر جمعي منجر به اين دستاوردها شده است.

دستاوردهاي حاج رضوان فقط در نتيجه استفاده از تجربيات پيشين جنبش هاي فلسطيني در لبنان بوده يا هنگام حضور در جبهه هاي جنگ تحميلي از تجربيات اين جنگ هم بهره مند شده است. با توجه به اينکه با فرماندهان سپاه هم ارتباط و همکاري داشته است؟
 

مجموعه زيادي از لبناني ها، به صورت انفرادي و گروهي با شهيد دکتر مصطفي چمران در جبهه هاي جنگ تحميلي همکاري مي کردند. زيرا شهيد چمران مدت ها در لبنان زندگي مي کرده و زماني هم که به ايران بازگشت تعدادي از مبارزان لبناني را همراه خود به ايران آورد. رزمندگان لبناني که به ايران آمدند تعدادي شان با شهيد چمران و تعداد ديگر در چارچوب بسيج و سپاه پاسداران فعاليت کردند. تصور مي کنم مهم ترين تجربه اي که عماد مغنيه از جنگ ايران و عراق استفاده کرد، از روحيه شهادت طلبي جوانان سپاه و بسيج بود. شايد اين مهم ترين ابزاري است که شهيد عماد مغنيه بالاترين استفاده را از آن کرد. به اين دليل که در ابتداي جنگ تحميلي، تفاوت تسليحاتي به حدي زياد بود که واقعاً رزمندگان ايراني فقط با ايمان و با امکانات بسيار ساده مي جنگيدند. ولي با همين امکانات ساده، موفق شدند يک معادله اي را با رژيم بعثي ايجاد کنند که اين رژيم در نهايت ناگزير به عقب نشيني شد. از نظر دوستان لبناني مهم ترين اتفاقي که در مدت سه ساله اول جنگ روي داد، اين است که نقش ايمان در برقراري معادله در جنگ را فراگرفتند. به طور مثال اگر عراق منطقه اي را مين گذاري کرده بود، چند داوطلب شهادت با گذشتن از ميدان مين، معبري به عمق نيروهاي دشمن باز مي کردند. اين روش ثابت کرد که تکنولوژي و امکانات نظامي در مقابل ايمان و اراده شهادت شکست پذير است.
نکته دوم ابتکارات نظامي است، در سه سال اول جنگ ابتکارات نظامي به حدي بالا رفت که دشمن بعثي در برابر اين ابتکارات جديد و غيرقابل پيش بيني مستأصل شده بود. اين هم ايده هاي زيادي به شهيد عماد مغنيه داد تا در جنگ با رژيم صهيونيستي اين ابتکارات را استخدام کند. او از همه ابتکارات براي غافلگيري دشمن استفاده مي کرد، و در نهايت دشمن را مستأصل کرد. عمليات شهادت طلبانه که مهم ترين نقش را در زمينه برقراري معادله داشت، باعث شد اسرائيل از جنوب لبنان عقب نشيني کند. گروه هايي که قبل از پيدايش حزب الله با رژيم صهيونيستي در جنوب لبنان مي جنگيدند، هرگز چنين ابتکاراتي به عقل شان نرسيده بود. اينکه يک شهادت طلب سوار کاميون حاوي مواد منفجره شود و خود را ميان نيروهاي دشمن منفجر کند، اين يک تحول بي سابقه اي است که قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و تجربه مقاومت اسلامي لبنان شاهد آن نبوده ايم. جالب تر اين است که همه اين ابتکارات به سرزمين هاي اشغالي فلسطين کشيده شد، و چهار سال پيش اسرائيلي ها را وادار کرد از نوار غزه عقب نشيني کنند.

گفته شده اولين عمليات شهادت طلبانه در لبنان توسط شهيد احمد قصير با فتواي حضرت امام خميني(ره) بوده است؟
 

همين طور است. زماني که از امام پرسيدند آيا يک داوطلب شهادت مي تواند به عمليات شهادت طلبانه دست بزند؟ امام فرمودند: اگر يقين داريد آسيبي به مسلمان نمي رسد، و فقط متعرض دشمن مي شود جايز است. امام در بحث اين فتوا مجموعه اي از مسائل را مطرح کردند و گفتند که حرکت امام حسين(ع) يک حرکت شهادت طلبانه بوده است. امام حسين(ع) با يقين به شهادت به سمت کربلا حرکت کردند. در نهايت ديديم که مجموعه اي از عمليات آغاز شد، که شايد عمليات شهيد قصير در حمله به مرکز فرماندهي ارتش رژيم صهيونيستي در شهر صور سرآغاز اين عمليات بود که به عقب نشيني اسرائيل از بخش هاي وسيعي از لبنان منجر شد.
در پي فتواي امام خميني(ره) بسياري از علماي اهل تسنن نيز فتواهايي درباره تجويز عمليات شهادت طلبانه صادر کردند. ولي جرياناتي دارند از اين نوع فتواها سوءاستفاده مي کنند و شهروندان عادي و بي گناه را به خاک و خون مي کشند...
امام خميني(ره) بحث عمليات شهادت طلبانه را براساس يک سري اصول مطرح کردند. متأسفانه الگوبرداري هايي صورت گرفت يک سري در همين جهت بود و يک سري در جهت مخالف بود. اين الگو در لبنان بر عليه رژيم صهيونيستي و اشغالگران بود. از برخي دوستان در حزب الله لبنان شنيده ام که گاهي براي عمليات شهادت طلبانه برنامه ريزي کرده اند، ولي در آستانه اين عمليات و به دليل احتمال آسيب ديدگي افراد بي گناه، عمليات را متوقف کرده اند. زيرا امام(ره) براي حزب الله شرط گذاشته بودند که اين عمليات نبايد به يک مسلمان بيگناه آسيب برساند. بايد هدف دشمن باشد. مبارزان فلسطيني نيز در جريان انتفاضه دوم از اين فتوا الگوبرداري کردند و عمليات شهادت طلبانه بسياري بر ضد صهيونيست هاي غاصب انجام دادند. اکنون گروه هاي سلفي و تکفيري القاعده و ديگران از اين روش استفاده مي کنند. اين گروه ها متأسفانه با عمليات انتحاري، مردم عادي و بي دفاع را به قتل رساندند. چرا...؟ براي اينکه بستر فکري اين گروه ها با فکر و انديشه اصيل امام(ره) متفاوت است. در حالي که گروه هاي تکفيري «احتکار حق» مبناي فکري آن ها را تشکيل مي دهد. آن ها فقط خودشان را بر حق مي دانند، و ديگران اعم از مسلمان و غيرمسلمان را کافر مي پندارند.

حاج عماد حدود 25 سال سرويس هاي جاسوسي آمريکا و اسرائيل و برخي دولت هاي منطقه را بازي داد. چه شد که ايشان بعد از جنگ ژوئيه سال 2006 به شهادت رسيد؟ و چه عواملي در شهادت ايشان نقش داشتند؟
 

نکته اول، کسي که به عنوان چريک و فدايي در تشکيلات جهادي حضور دارد هميشه در معرض شهادت است. اين راهي است که او انتخاب کرده است. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي برخي دوستان حداکثر عمر افراد مبارز را که در عمليات مسلحانه بر ضد شاه فعال بودند، دو تا سه سال پيش بيني مي کردند. بنابراين بايد در نظر داشته باشيم که شهادت افرادي همچون حاج رضوان يک احتمال قطعي است.
نکته دوم، شهيد حاج عماد مغنيه مي دانست که مهم ترين ابزارهاي شناسايي او توسط دشمن دو چيز است: يکي عکس شخصي و ديگري گسترش ارتباطات فردي است. به همين دليل به مدت 25 سال اجازه عکس گرفتن از چهره اش را به کسي نمي داد. در مسئله ارتباطات فردي، ارتباطات را از حالت فردي به ارتباطات سازماني تبديل کرده بود. فقط با بدنه و تشکيلات حزب الله در ارتباط بود. خارج از چارچوب حزب الله با هيچ کسي ارتباط نداشت. حزب الله در همه مسائل و زمينه هاي مختلف، از جمله با دولت لبنان، گروه ها و سازمان هاي سياسي، کميته ها و بخش هاي مخصوص ارتباط دارد. حاج عماد در هيچ کدام از اين ارتباطات حضور نداشت. دليل عدم حضور او همين بحث است. چون مي دانست که صحنه لبنان انباشته از عوامل نفوذي و جاسوسان است. به همين دليل به خود اجازه نمي داد در همه کارها حضور داشته باشد.
نکته سوم، زماني که حاج رضوان به شهادت رسيد، متأسفانه جامعه لبنان دچار جبهه گيري ها و قطب بندي هاي گسترده شده بود. جريان 14 مارس و 8 مارس در مقابل هم جبهه گيري کرده بودند. مجموعه زيادي از عوامل داخلي لبنان به منظور به زانو درآوردن حزب الله با دشمن همکاري مي کردند. در چنين شرايطي عوامل داخلي به منظور شناسايي و کشف شخصيت شهيد عماد مغنيه بسيج شده بودند. اين عوامل براي شناسايي حاج رضوان از ابزارهاي تکنيکي همچون سيستم هاي بي سيم، موبايل، شنود تلفن هاي ثابت و همراه استفاده مي کردند. همه اين ها دست به دست هم داد تا شخصيت عماد مغنيه به نوعي لو برود، و سرويس هاي امنيتي موساد سرانجام توانستند در نقطه اي او را به شهادت برسانند. من تصور مي کنم که بدون عوامل داخلي لبنان، موساد قطعاً نمي توانست به حاج عماد مغنيه دسترسي پيدا کند.

گفته شده که برخي دولت هاي عربي هم در اين شناسايي نقش داشتند؟
 

اصولاً جريان 14 مارس با برخي دولت هاي سازشکار عرب ارتباط دارد. با محافل منطقه اي مانند عربستان سعودي، اردن و مصر همکاري مي کند. همه اين محافل براي شناسايي عماد مغنيه بسيج شده بودند. مخصوصاً که منطقه پس از جنگ 33 روزه دچار دو دستگي شديد شده بود. اين دو دستگي بر محور پذيرش منطق مقاومت يا رد منطق مقاومت دور مي زد. در يک طرف جبهه مقاومت متشکل از ايران، سوريه، حزب الله و حماس و جهاد اسلامي قرار دارد، و در طرف ديگر بيشتر دولت هاي عربي در برابر جبهه مقاومت و پايداري ايستاده اند. در اين ميان آمريکا و اسرائيل و همه دولت هاي غربي از جبهه سازشکاران عرب پشتيباني به عمل مي آوردند. لذا تصورم بر اين است حادثه اي که در منطقه کفر سوسه سوريه اتفاق افتاد و در جريان آن حاج عماد مغنيه ترور شد، مجموعه اين عوامل با هم دست داشتند و به همديگر کمک کردند.

در پي تحقيقات به عمل آمده گفته شد که سرنخي از عاملان ترور عماد مغنيه پيدا شده و قرار است نتايج تحقيقات به آگاهي افکار عمومي قرار گيرد. چرا تاکنون از اعلام نتايج تحقيقات خودداري مي شود؟
 

همانگونه که اطلاع داريد، سوريه زماني را براي اعلام نتيجه تحقيقات در نظر گرفت، و تصميم خود را در رسانه ها اعلام کرد. تحقيقات هم به صورت گسترده آغاز گرديد و در نتيجه آن مشخص شد که برخي از دولت هاي منطقه در اين ترور دست داشته اند. سوري ها به نوعي مسئله نقش داشتن سرويس هاي امنيتي برخي دولت هاي عرب را فاش کردند. اما سوريه در زمان مقرر به وعده هاي خود عمل نکرد. من تصور مي کنم خودداري سوريه از افشاي هويت عاملان ترور حاج رضوان در چارچوب معامله اي صورت گرفته است. برخي از سرويس هاي امنيتي دولت هاي عربي قطعاً در ترور شهيد عماد مغنيه دخالت داشتند. دولت سوريه احساس مي کرد اگر اطلاعات مربوط به نتايج تحقيقات را فاش کند، امکان دارد روابطش با کشورهاي عربي تيره شود. امکان دارد نقش دولت هاي عربي در همکاري با موساد آشکار و ضربه اي به اين دولت ها تلقي شود. به همين دليل دولت هاي مزبور پشت پرده با سوريه معامله کردند تا اين قضيه پنهان بماند. در نهايت سوريه از اعلام نتايج تحقيقات خودداري کرده، و اين مسئله قابليت تحليل گسترده دارد. چون اگر تنها دست موساد به خون حاج عماد مغنيه آغشته بوده، قطعاً سوريه نتايج تحقيقات را فاش مي کرد، و بسيار بعيد به نظر مي رسد که سوريه با موساد معامله کرده باشد. اما چرا سوريه اعلام نکرد؟ اين نشان مي دهد که برخي دولت هاي عربي در اين توطئه شريک هستند و سوريه در برابر دولت هاي عربي ملاحظاتي پيدا کرده و نتوانسته نتايج تحقيقات را اعلام کند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 49