باغي در 50 کيلومتري قزوين


 

گفت و گو: از هادي نصيري




 
براي تهيه گزارشي از پشت صحنه مجموعه تلويزيوني «شوق پرواز»بايد راهي شهر قزوين مي شدم.
«شوق پرواز» که به زندگي شهيد بابايي مي پردازد از سال 70 با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري براي به تصوير کشيدن زندگي شهداي والامقام انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي کليد خورد و پس از بازنويسي فيلمنامه در سال 86 توسط فرهاد وحيدي و انتخاب مجيد مجيدي به عنوان مشاور هنري تغييرات بنيادي در آن صورت گرفت و مقدمات توليد آن آغاز شد. پيش توليد سريال از سال 88 به طور جدي به جريان افتاد.
گروه در 50 کيلومتري شهر قزوين مستقر بودند، آن هم در يک باغ بزرگ چهار هکتاري.
جواد قلي زاده مجري طرح به استقبالم مي آيد. او مي گويد بعد از کار در قزوين به پايگاه هوايي و شکاري تهران براي ادامه کار مي رويم و بعد هم سفري به آمريکا خواهيم داشت تا قسمت هاي مربوط به زمان تحصيل شهيد بابايي در آمريکا را ضبط کنيم.
قلي زاده مي گويد: سريال شوق پرواز به مدت يک هزار و 100 دقيقه پيش بيني شده که در زمان کليد خوردن سريال يعني خرداد 88 تا به حال بالاي 700 دقيقه آن فيلمبرداري شده و بيش از 70 درصد کار جلو رفته است.

لوکيشن هاي مجموعه در تهران، قزوين، اصفهان، دزفول، بوشهر، عربستان و ... است و اميدواريم در نيمه اول سال 89 کار براي پخش آماده شود.
يدالله صمدي کارگردان کار درباره مجموعه مي گويد: عليرغم آن که در زمينه دفاع مقدس کار نکرده بودم، اما پس از خواندن فيلمنامه احساس کردم که کار بسيار خوبي است و بعد از مطالعه زندگي شهيد بابايي در چند کتاب بيش از پيش به اين مهم پي بردم که براي ثبت آثار قهرمانان ملي مانند بابايي بايد کاري کرد تا نسل بعدي هم با اين قهرمانان آشنا شوند.
صمدي گفت: سريال بخشهاي مختلفي دارد و شامل دوران کودکي، ازدواج، تحصيل، دفاع مقدس و شهادت مي شود و قسمت هاي طنز، اکشن و عارفانه نيز دارد که اميدواريم مورد توجه مخاطبان قرار گيرد.
بعد از پرس و جو و گپ و گفت با عوامل دريافتم که صديقه حکمت همسر شهيد بابايي هم سر صحنه فيلمبرداري شاهد بخشهايي از اين مجموعه بوده است.
مجموعه شوق پرواز در 26 قسمت 45 دقيقه اي ساخته مي شود.
سرلشکر خلبان عباس بابايي معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در 15 مرداد سال 1366 به هنگام بازگشت از يک ماموريت برون مرزي، هدف گلوله ضد هوايي دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد. ايفاگر نقش شهيدبابابي هم شهاب حسيني است که گريم او بسيار جذاب است و بسيار شبيه شهيد بابايي شده است.
در خلال گزارش گفتگويي با شهاب حسيني هم انجام دادم که در خارج از گزارش آمده است.
سکانسهايي که امروز ضبط مي شود مربوط به پيک نيک آمدن دو خانواده بابايي و دختر دايي اش حکمت است. يک بنز قديمي آبي رنگ در گوشه صحنه خودنمايي مي کند. عبدالرضا اکبري در نقش پدر حکمت در صحنه حضور دارد. بابايي و پدر حکمت در باغ مشغول قدم زدن هستند و دوربين روي تراولينگ با آنها همراه مي شود. يک توپ واليبال هم در دستان شهاب حسيني است که در خلال حرفهايش با آن بازي مي کند. آنطور که در مي يابم سکانسهاي امروز مربوط به قسمت ششم سريال است. سکانس چون طولاني است چند ساعتي ضبط آن طول مي کشد و بعد از تمام شدن آن گروه براي صرف نهار، کار را تعطيل مي کنند.

گويا ديگر در باغ کاري ندارند و گروه براي ضبط ديگر سکانسها به محله پيمبري بروند. گويا آن محله، محله همسر شهيد بابايي است.
در راه رفتن به اين لوکيشن، در کنار کارگردان به حرفهاي او گوش مي کردم: «...تا قبل از ساخت اين مجموعه هيچ اطلاعاتي درباره شهيد بابايي نداشتم و تنها مي دانستم يک اتوبان به نام اين شهيد در تهران است...»
به محل مورد نظر مي رسم. يک خانه سنتي و قديمي با حياطي با صفا و پر از گل و سبزه، عبدالرضا اکبري و پوراندخت ميهمن در حياط حضور دارند. اکبري مشغول آب دادن به گلهاي داخل باغچه است. دوربين از بالا حياط را در کادر دارد. گروه آماده کار مي شوند. وقتي فهرست عوامل را از گروه گرفتم از آنها خداحافظي کرده و راهي تهران شدم.
اما قبل از خداحافظي با گروه درمي يابم که مادر شهيد بابايي متذکر شده که يکي از آرزوهايش اين است که در زمان حياتش مجموعه اي که درباره پسرش ساخته شده را ببيند.
عوامل اين مجموعه به شرح زيرند:
کارگردان: يدالله صمدي، تهيه کننده: جواد نوروزبيگي، مدير توليد: مجيد بابايي، مدير فيلمبرداري: حسين پويا، طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد ايماني و ...
شهاب حسيني، الهام حميدي، افسانه بايگان، اکبر عبدي، پوراندخت مهيمن، فخرالدين صديق شريف، عبدالرضا اکبري، اتابک نادري، عباس اميري، زهره حميدي، ستاره اسکندري، حسن جوهرچي، مينا جعفرزاده، کورش تهامي، محسن افشاني، شهرام حقيقت دوست.

براي ايفاي اين نقش از شهيد بابايي اجازه گرفتم.
 

هر جايي که بويي از معرفت و شناخت استشمام شود شهاب حسيني هم آنجاست. ادبيات و موسيقي شاخص ترين علايق من هستند.

شما را در مجموعه هاي تلويزيوني و در نقشهاي متفاوت ديده ام، اولين کارتان چه بود و تا به حال شاخص ترين کارتان را چه مي دانيد؟
 

مجموعه تلويزيوني خانواده محبوب اولين کاري بود که در آن ايفاي نقش کردم بعد هم پس از باران، همسفر، پليس جوان، تب سرد، رقص پرواز، مدار صفر درجه و ... مدار صفر درجه را شاخص ترين کار در کارنامه هنري ام مي دانم که عاشقانه دوستش دارم.

شهاب حسيني مسير پر پيچ و تابي را در عرصه بازيگري طي کرد تا به بازيگري مطرح تبديل شود. چگونه اين مسير را طي کرديد؟
 

آرزو در پيمودن يک مسير، اميد به وجود مي آورد و اميد انگيزه اي است براي حرکت. هميشه سعي ام بر اين بوده که هرکاري که به من محول مي شود به بهترين شکل انجامش دهم و بعد به پله و کار بعدي فکر کنم.

درست است بگوييم از همه نقش هايي که بازي کرده ايد، در شخصيت شما وجود دارد؟
 

مي شود به نوعي آن را تاييد کرد چرا که انسان موجود تک بعدي نيست و مي توانم بگويم از همه نقش هايي که من بازي کرده ام، در من وجود داشته است. من هميشه آدمها را با الماس مقايسه مي کنم که مي توان آنها را از بعدهاي مختلف بررسي کرد. من شخصاً دنبال چيزي هستم که مقداري به معرفتم بيفزايد.

بهترين نقش هايي که تا به حال بازي کرده ايد کدام است؟
 

نقش احمد در فيلم درباره الي و حبيب پارسا در مجموعه تلويزيوني مدار صفر درجه.

چرا در رشته روانشناسي را که رشته خودتان هم بود ادامه نداديد؟
 

بازيگر به شدت نيازمند نوعي روانشناختي است و بر آن تاثير مي گذارد و شايد اگر آن رشته را ادامه مي دادم موفق تر بودم.

شهاب حسيني فرقي برايش نمي کند در سينما کار کند يا تلويزيون و راديو؟
 

هر جايي که بويي از معرفت و شناخت استشمام شود شهاب حسيني هم آنجاست. ادبيات و موسيقي شاخص ترين علايق من هستند.

چه شد که ايفاي نقش شهيد بابايي را پذيرفتيد؟
 

ما در مقابل اين بزرگواران مسئوليم. من چنان به حاضر بودن شهدا معتقدم که قبل از شروع بازي در اين مجموعه بر سر مزار شهيد بزرگوار بابايي حضور يافتم و از خودش براي اين کار اجازه گرفتم. ما بايد ياد و نام شهدا را زنده نگه داريم و من در اين راه از هيچ کوشش و تلاشي دريغ نکردم.
منبع: اطلاعات هفتگي شماره 3413