دانشگاه تبريز در نهضت امام خميني (ره)(2)


 

نويسنده:محمد طاهري خسروشاهي




 

-استقبال با گوجه فرنگي از فريده ديبا در دانشگاه تبريز!
 

وضعيت بحراني دانشگاه در 1346، باعث شد تا فريده ديبا، رئيس هيئت امناي دانشگاه و مادر فرح، به تبريز سفر کند. وي در روز 23 بهمن به همراه ساير اعضاي هيئت امنا از بيمارستان پهلوي و دانشگاه تبريز بازديد کرد.(1)
يکي از دانشجويان آن سال ها، در مورد اين سفر و واکنش دانشجويان مي گويد:
اين خاطره برايم خيلي جالب است، در آن زمان اين اولين و آخرين باري بود که مادر فرح به تبريز آمد، ما را جلو يک رستوران مخصوص استادان جمع کرده بودند. در خيال او اين طور بود که رئيس دانشگاه يک مشت بچه را جمع کرده است که او بيايد و آنها
هورا بکشند و دست بزنند و استقبال کنند. ما هم بوديم. به ما گفته بودند آبروريزي نکنيد، خوب دست بزنيد، گفتيم:چشم! بعد نمي دانم چه شد. يک مرتبه آن حالت عوض شد. تا مادر فرح آمد، شروع کردند به فحش دادن و مقداري هم گوجه فرنگي، نمي دانم از کجا گير آمد. پرتاب کرديم، مادر فرح هم به درون رستوران مخصوص استادان رفت و ديگر بيرون نيامد.(2)

-تأسيس نمازخانه؛ نخستين مطالبه دانشجويان
 

«نمازخانه به عنوان اولين خواست دانشجويان مذهبي دانشگاه تبريز از سال هاي دور در دانشکده فني و دانشکده پزشکي مطرح بود. »(3) با گسترش دانشگاه و افزايش پذيزش دانشجو در رشته هاي مختلف، تعداد دانشجوياني که از خانواده هاي مذهبي وارد دانشگاه مي شدند نيز افزايش مي يافت. آنها در دانشکده هايي که فاقد نمازخانه بود، خواستار ايجاد مکاني براي اقامه فريضه مي شدند.

-شعارنويسي بر ديوارهاي دانشگاه
 

تا اوايل پيروزي انقلاب مهم ترين روز اعتراض به رژيم روز دانشجو بود. اما رفته رفته ماهيت اعتراض تغيير مي کرد و شعارهاي اسلامي هم کم کم در اين روز مطرح مي شد.
يکي از کارآمدترين شيوه هاي اطلاع رساني دانشجويان دانشگاه تبريز شعارنويسي در دستشويي ها بود. چند روز قبل از 16 آذر شعارهاي زير در دستشويي هاي دانشکده فني نوشته شده بود:
زنده باد اسلام، 16 آذر فراموش نمي شود؛ مرگ برجيره خواران استعمار؛ 16 آذر
اعتصاب کنيد؛ 16 آذر بزرگداشت ياد شهداي دانشگاه؛ عليه دولت خائن قيام کنيد؛ انفجار هاي بمب و صداي ملت ايران است که اوج مي گيرد.
با برنامه ريزي هايي که صورت گرفته بود، تظاهرات شانزدهم آذر از دانشکده فني آغاز شد.(4)
گزارش ساواک از درگيري با دانشجويان

-حمايت مردم تبريز از دانشجويان
 

در دانشگاه تبريز هرگاه نيروهاي انتظامي دانشجويان را از ورود به دانشگاه بازداشتند. مردم تبريز با شيوه هاي مختلف به حمايت از دانشجويان پرداختند.
يکي از دانشجويان در خصوص حمايت هاي مردمي مي گويد:
اين اتفاقات که در کشور و حتي در جو شهر تبريز بي نظير بود، آدم را تحريک مي کرد. آدم وقتي مي ديد مدام اين قدر از يک حرکت سياسي حمايت مي کنند، ترغيب مي شد مردانه تر وارد صحنه مبارزه عليه حکومت پهلوي بشود. وقتي مي ديديم مثلا اين مادرها، اينهايي که زن بودند، چنين مثل شيرزن، چه روحيه مردانه اي داشتند، بر روي ما به شدت اثر مي گذاشت که کاري کنيم تا ديگر کمتر از اين مادرها نباشيم. يک عامل عمده تحريک دانشگاه تبريز که پر شورتر از بقيه دانشگاه ها بود، جوي بود که در شهر وجود داشت و ما اين جو را کاملا احساس مي کرديم که مردم مسائل سياسي را دنبال مي کنند.(5)

-تبديل مسابقه ورزشي به تظاهرات ضد رژيم
 

در جريان برگزاري مسابقات فوتبال بين تيم هاي دانشکده فني و کشاورزي در روز 21 آبان در زمين فوتبال دانشگاه، عده اي از دانشجويان تماشاچي، ضمن اعتراض به حضور مأموران گارد در اطراف زمين بازي شعارهاي زير را سر دادند:
کشاورزي و فني برادرند لعنت به دشمناشون، بازي پليس نمي خواد، مزدور برو گم شو، پيروز اتحاد ما، جاويد اجتماع ما.
محرکين اصلي اين اعتراض به وسيله گارد شناسايي و به ساواک
معرفي شدند.(6)

تبلور نام امام خميني در تظاهرات دانشجويي تبريز
 

با قدرتمندتر شدن نيروهاي مذهبي در دانشگاه تبريز مبارزات سياسي دانشجويان چهره مذهبي به خود مي گرفت. دايره اطلاعات شهرباني کل کشور در گزارش محرمانه اي به ساواک اعلام کرد:
خبر رسيده گوياست در تظاهرات اخير دانشجويان دانشگاه تبريز که شديد بود، اعتصاب کنندگان علاوه بر ذکر عبارت «مرده باد يهودي، مرگ بر اسرائيل»مي گفتند که آيت الله خميني را مي خواهيم؛ خمين بايد برگردد».
يکي از دانشجويان در همين مورد مي گويد:
تا آن موقع همواره تظاهرات و راهپيمايي ها در دانشگاه دست چپي ها بود و شعارهاي چپي داده مي شد. در آن سال بچه مذهبي ها فرصتي پيدا مي کنند و دور دانشگاه مي چرخند. در محوطه وسط دانشگاه جلوي کتابخانه مرکزي آقايي به نام علي قيامتيون روي پله هاي کتابخانه مرکزي مي رود و شعري راجع به حضرت امام خميني مي خواند و در پايان شعار «يا مرگ يا خميني»را تکرار کند.(7)
متن اعلاميه هاي انقلابي دانشجويان دانشگاه تبريز و گزارش ساواک

-سخنراني شهيد مطهري در دانشگاه تبريز
 

در ماه ارديبهشت بنا به دعوت رئيس انجمن علمي مذهبي دانشگاه تبريز، آيت الله مرتضي مطهري به تبريز آمد و در 26 ارديبهشت در سالن دانشکده کشاورزي سخنراني کرد. يکي از دانشجويان توضيح مي دهد:
آن زمان شهيد مطهري آمد و در دانشگاه صحبت کرد. شهيد مطهري وقتي سخنراني مي کرد سالن پر شده بود و در حياط بلندگو گذاشته بودند. آن زمان انجمن اسلامي در اين شکل نبود و بچه هاي مسلمان متشکل بودند.
نصب اعلاميه امام خميني(س)بر ديوار دانشگاه تبريز در پي الغاي «لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي»
يکي از مأموران ساواک مي افزايد:
در اين مجلس دانشگاه تبريز آقاي مطهري، يکي از روحانيون مقيم مرکز، درباره خداشناسي سخنراني نمود و حدود يک هزار و پانصد نفر از دانشجويان و افراد متفرقه در اين مجلس شرکت داشته اند، ضمنا شرکت مردم در اين مجلس آزاد بود.(8)
دانشجويان مذهبي قصد داشتند پس از پايان سخنراني آيت الله مطهري با قطع برق اقدام به سردادن شعار کنند که در انجام آن موفق نمي شوند. دعوت از ايشان براي سخنراني در دانشگاه تبريز مقارن سالگرد اعدام عده اي از سران مبارز عليه رژيم بود. خضاب نکردن استاد مطهري باعث خوشحالي دانشجويان مذهبي شده بود، زيرا معلوم بود که ايشان به اين مناسبت و به نشانه عزادار بودن خضاب نکرده است.(9)

پي‌نوشت‌ها:
 

1.مهد آزادي، (23/بهمن/1346).
2.آرشيو دفتر ادبيات اسلامي، مصاحبه با منوچهر فرهمند.
3.نيک بخت، همان، ص 254.
4. همان، ص 349.
5. حميد ملازاده، سيري در کوچه هاي خاطرات(تبريز:ارک، 1373)، ص 253.
6. تاريخچه چهل ساله(تبريز:دانشگاه تبريز، 1366)، ص 128.
7. نيک بخت و اسماعيل زاده، همان، ص 78.
8.گزارش فعاليت هاي انجمن علمي-مذهبي دانشگاه آذرآبادگان به مناسبت پانزدهمين سالگرد تأسيس (تبريز:دانشگاه تبريز، 1353)، ص 94.
9. علي کردي، استاد شهيد به روايت اسناد(تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامي،1378)، ص 225(شهيد مطهري در اين ايام شديدا تحت مراقبت و کنترل ساواک بود و مأموران ويژه اي وي را در اين سفرها تحت نظر داشتند).
 

منبع:نشريه 15 خرداد، شماره18.