پژوهشي در باره خطبه‌هاي جمعه و عيدين امام علي عليه السلام (2)


 

نويسندگان: حجت ذبيحي‌فر * و مهدي مهريزي **




 

خطبه نهم:
 

... أيها النّاس سَبعَ مَصائِبَ عظام ـ نعوذ بالله منها ـ : عالمٌ زَلَّ، و عاِبدٌ مَلَّ، و مُؤمِنٌ خَلَّ، وَ مُؤتَمنٌ غَلََّ وَ... . (1) اين خطبه هم در کتاب‌هاي متعددي همچون: تنبيه الخواطر، بحارالأنوار، مستدرک الوسائل، غررالحکم و تمام نهج البلاغه ي ، به صورت ناقص نقل گرديده است. (2) همچنين، در بعضي از منابع به ناقص بودن و جمعه بودنش، هيچ اشاره‌اي نشده است. از جمله آن موارد، کتاب عوالي‌الآلي است. مؤلّف اين کتاب از قول راوي اين خطبه، در قالب روايتي چنين مي‌نويسد که: حضرت از هفت مصيبت به خداوند، پناه برده‌اند و سپس، در ادامه گفتارشان، فقره اول اين خطبه را نقل کرده‌اند. (3)

خطبه دهم:
 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي جَعَلَ الْحَمْدَ مِنْ غَيرِ حاجَه ي ٍ مِنْهُ الي حامِديهِ، طَريقاً مِنْ طُرُقِ الْأِعْتِرافِ بِرُبُوبِيتِهِ، وَ سَبَباً... . (4)
اين خطبه يکي از خطبه‌هاي مهم امام علي عليه السلام است؛ چرا که در منابع چنين نقل شده که در يکي از سال‌ها روز جمعه مصادف با روز غدير خم بوده و حضرت خطبه غرّايي را ايراد فرموده‌اند. البته آن چه که از حافظه راويان اين خطبه نقل شده، تنها بخشي از محفوظات راويان خطبه است، نه تمام خطبه. (5) با توجه به هم زماني روز جمعه و غدير، محدثان اسلامي توجه ويژه‌اي را به اين خطبه داشته‌اند. نتيجه اين که، اين خطبه در منابع متعددي ذکر گرديده است، که به عنوان نمونه به مواردي اشاره مي‌کنيم:
1. شيخ طوسي رحمه الله چنين نوشته است: عن جماعه ي عن أبي محمد هارون بن موسي التلعکبري عن أبي الحسن علي بن احمد الخراساني الحاجب عن سعيد بن هارون أبي عمر المروزي عن الفياض بن محمد بن عمر الطرسوسي عن علي الرضا عن أبيه عن جعفر الصادق عن محمد الباقر عن علي السجاد عن الحسين الشهيد عن علي عليه السلام. (6)
2. سيد بن طاووس رحمه الله هم، با ذکر نام چند راوي، اين خطبه را از شيخ طوسي رحمه الله چنين نقل کرده‌اند : عن حسين بن احمد السواري و عماد الدين أسعد بن عبد القاهر الإصفهاني بإسنادهما عن أبي جعفر محمد بن محمد الحسن الطوسي... (7)
3. مؤلّف کتاب تحف العقول هم، به جهت بيان فضايل و بزرگي اهل بيت عليهم السلام و بيان جايگاه آن بزرگواران، فقراتي از اين خطبه را، در مقدمه کتاب خويش نقل نموده‌اند. (8)

خطبه يازدهم:
 

الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِي الْقُدْرَه ي ِ وَ السُّلْطَانِ وَ الرَّأْفَه ي ِ وَ الِامْتِنَانِ أَحْمَدُهُ عَلَي تَتَابُعِ النِّعَمِ وَ أَعُوذُ بِهِ مِنَ... . (9) اين خطبه را شيخ طوسي رحمه الله از حضرت امام محمد باقر عليه السلام به روايت جابر نقل کرده‌اند. (10) همچنين،مصباح کفعمي هم به همان کيفيت شيخ طوسي رحمه الله، ولي با اندکي اختلاف در الفاظ، اين خطبه را يکي از خطبه‌هاي امام علي عليه السلام دانسته‌اند. (11)

خطبه دوازدهم:
 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَزيزِ الْجَبَّارِ، الْحَليمِ الْغَفَّارِ، الْواحِدِ الْقَهَّارِ، الْكَبيرِ الْمُتَعالِ ... . (12)مرحوم کاشف‌الغطا در کتاب خود بدون اشاره به نام روات؛ اين خطبه را منسوب به امام علي عليه السلام دانسته‌اند. (13) همچنين، اين خطبه در کتاب نهج البلاغه ي الثاني نيز، به همين کيفيت ذکر شده است. (14)

خطبه سيزدهم:
 

... دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَه ي ٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَه ي ٌ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا يسْلَمُ نُزَّالُهَا أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَه ي ٌ وَ تَارَاتٌ ... . (15) اين خطبه در شماره دويست و هفت کتاب نهج البلاغه ي جزء خطبه‌هاي امام علي عليه السلام به حساب آمده است. همچنين، در کتاب حياه ي الصحابه ي ، به نقل از کتاب صفه ي الصفوه ي ، راجع به بخشي از اين خطبه، چنين مي‌خوانيم: ابن عساکر از عبدالله بن صالح العجلي و او هم از پدرش چنين نقل کرده که امام علي عليه السلام در يکي از خطبه‌هاي جمعه چنين خطبه خواندند. (16) و در ادامه با عبارت «اخرجه الدينوري» ، سند ديگر اين خطبه را کتاب الامامه ي و السياسه ي و هو المعروف بتاريخ الخلافه، اثر ابن قتيبه دينوري، دانسته‌اند. (17)

خطبه چهاردهم:
 

اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذي نَصَرَ وَلِيهُ، وَ خَذَلَ عَدُوَّهُ، وَ أَعَزَّ الصَّادِقَ الْمُحِقَّ، وَ أَذَلَّ الْكَاذِبَ الْمُبْطِلَ.... (18)
1. ابن کثير بدون ذکر نام روات، اين خطبه را منسوب به امام علي عليه السلام دانسته و متذکر شده که اين خطبه از جمله خطبه‌هاي اباالحسن عليه السلام است که جامع خير و ناهي شّر است. همچنين، در ادامه چنين نوشته که «دينوري» و «ابن عساکر»، اين خطبه را دو خطبه مجزا دانسته‌اند، ولي خود چنين اعتقادي ندارد. (19)
2. بخش‌هايي از اين خطبه در کتاب نهج‌البلاغه ي در خطبه چهل و دو به عنوان يک خطبه به حساب آمده است.
3. قسمت‌هايي از اين خطبه را نصر بن مزاحم، در کتاب وقعه ي صفين از عمربن سعد الأسعدي عن الحارث بن الحضيره ي عن عبد الرحمان بن عبيد بن أبي الکنود و غيره نقل کرده‌اند. و اشاره نموده‌اند که حضرت علي عليه السلام پس از جنگ جمل، در سال 36 هجري قمري و در دوازدهم ماه رجب، وارد شهر کوفه گرديده و در مسجد جامع اين شهر، خطبه‌اي طولاني ايراد فرموده‌اند. (20)
4. شيخ مفيد رحمه الله هم به دو طريق قسمت‌هايي از اين خطبه را در کتاب الأمالي ذکر فرموده‌اند. البته مرحوم شيخ، هيچ اشاره‌اي به جمعه بودن اين خطبه، نکرده‌اند. طرق نقل شيخ مفيد رحمه الله چنين است: الف: حدثنا الشيخ الجليل المفيد أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان أيد الله تمكينه قال أخبرني أبو بكر محمد بن عمر الجعابي قال حدثنا محمد بن الوليد قال حدثنا غندر محمد قال حدثنا شعبه ي عن سلمه ي بن كهيل عن أبي الطفيل عامر بن واثله ي الكناني رحمه الله قال سمعت أمير المؤمنين عليه السلام يقول ... . (21)
ب: عن علي بن مهزيار عن عاصم عن فضيل الرسان عن يحيي بن عقيل قال قال علي عليه السلام .... (22)

خطبه پانزدهم:
 

أَيهَا الناس، اِحفِظوُا عَنّي خَمساً، فَلَو شَدَدتُّم إلَيها المَطايا حَتي تُنضُوها لَم تَظفرُوا بِمِثلِها: إلا... . (23) اين خطبه در کتاب العقد الفريد بدون ذکراسامي روات، نقل گرديده است. (24) همچنين، مؤلّف کتاب مصباح البلاغه ي در اول خطبه چنين نوشته‌اند:
العقد الفريد للمالکي، ايضاً قال و خطب علي عليه السلام، ... (25) ، بدين معنا که مؤلّف اين کتاب نيز، مصدر اصلي اين خطبه را، کتاب العقد الفريد دانسته‌اند.
همچنين، شيخ صدوق و سيد رضي رحمه الله هم، فقط با ذکر قسمت نخست اين خطبه، اين را به امام علي عليه السلام نسبت داده‌اند. (26) و نهايت اين که محدث نوري رحمه الله هم، فقره اول اين خطبه را به عنوان يک حديث از جعفريات نقل کرده است. (27) لازم به ذکر است که، بعضي از محدثين گرامي، اين خطبه را نيز مانند بعضي از خطبه‌هاي ديگر، تقطيع نموده‌اند و تنها به ذکر بخش اول اين خطبه بسنده کرده‌اند، که نقل شيخ صدوق و محدث نوري، از جمله آنهاست.

خطبه شانزدهم:
 

أَيهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَه ي ُ أَبْدَانهم، الْمُخْتَلِفَه ي ُ أَهْوَاؤُهُمْ، كَلَامُكُمْ يوهِي الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُكُمْ... (28)
اين خطبه در شماره بيست و نه کتاب نهج‌البلاغه ي ، ذکر گرديده و سند اين خطبه را مرحوم حسيني چنين ذکر کرده‌اند: هذه الخطبه ي من خطبه عليه السلام المعروفه ي ، رواها كثير من العلماء قبل الشريف الرضي منهم : أبو عثمان الجاحظ في البيان و التبيين، ج 1، ص 170 و ابن قتيبه ي في الامامه ي و السياسه ي ، ج 1، ص 150 و ابن عبدربه في العقدالفريد، ج 4، ص 71 و البلاذري في أنساب الأشراف في ترجمه ي علي عليه السلام، ص 380 و رواها القاضي النعمان في دعائم الإسلام ج 1، ص 391 قال: روينا عنه (يعني علياً) صلوات الله عليه، أنه خطب الناس يوم الجمعه ي ، فحمد الله و اثني عليه ثم قال: ... . (29)
اما در رابطه با زمان صدور اين خطبه، چنين مي‌خوانيم: پس از آن که ضحاک بن قيس از طرف معاويه در سال سي و هشت هجري، به کاروان حجاج بيت الله، حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، حضرت چنين فرموده‌اند. (30)

خطبه هفدهم:
 

أوُصيكُم عِبادَ الله و َنَفسي بِتَقْوَي الله و لُزُومِ طاعَتِهِ، وَ تَقديمِ العَمَلِ، وَ تَرْک الأمَلِ، فَإنَهُ مَن... . (31) اين خطبه در کتاب العقد الفريد بدون ذکر نام روات يا راوي، نقل شده است. (32) همچنين، در کتاب مصباح البلاغه ي نيز، به نقل از کتاب العقد الفريد، اين خطبه به امام علي عليه السلام، نسبت داده شده است. (33) و نهايت اين که در کتاب نهج السعاده ي علاوه بر سند کتاب العقد الفريد، سند ديگري نيز به نقل از باعوني از کتاب جواهر المطالب في مناقب الامام علي بن ابي طالب عليه السلام نقل گرديده است. (34)

3 ـ 3. مؤلّفه‌هاي مهم خطبه‌ها و ميزان تکرارشان
 

يکي از محورهايي که کمتر مورد توجه انديشمندان اسلامي قرار گرفته، پژوهش در رابطه با مؤلّفه‌هاي مهم و به تبع آن، محتواي خطبه‌هاي حضرت علي عليه السلام است. مؤلّفه‌هاي خطبه‌ها و همچنين محتواي خطبه‌هاي حضرت در روز جمعه، به يک معنا بيانگر ديدگاه‌هاي آن حضرت نسبت به مسائل جاري کشور اسلامي بوده، که از مسند امامت جمعه صادر گشته است. اکثر مسائلي که در دوران زمام‌داري حضرت پيش آمده، مشکلات فرهنگي و سياسي جامعه اسلامي بوده است و در اين زمينه، حضرت با رويکرد به جامعه شناختي جامعه اسلامي، براي حل مشکلات و برطرف ساختن معضلات به وجود آمده، موضوعاتي را در بعضي خطبه‌ها به صورت مکرر و موکد، بيان داشته‌اند. از اين جهت است که با مطالعه خطبه‌ها، به مؤلّفه‌هايي برخورد مي‌کنيم که بيش از ديگر مؤلّفه‌ها نمود پيدا کرده‌اند. البته ناگفته نماند که منظور از مؤلّفه‌هاي مهم، بيان مطالبي است که حضرت يا به طور دائم در خطبه‌ها به بيان آنها پرداخته‌اند ـ به نوعي که جزء اولويت‌ها به حساب مي‌آمد است ـ و يا بيان مؤلّفه‌هايي است که حضرت در يک خطبه مستقل به طور مبسوطي به آنها پرداخته‌اند. مؤلّفه‌هاي مهم خطبه‌ها، عبارتند از: خدا، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، امامت، فرايض ديني، غدير، دنيا، مرگ و قيامت، تقوا، نفاق، قرآن، اعياد اسلامي و دعا. به طور اجمال، مباحث مربوط به اين بخش را، مي‌توان چنين خلاصه کرد: اول : در تمام خطبه‌هاي کامل، شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سفارش به تقوا، زهد و دنياگريزي و دعا در حق مسلمانان، جزء ارکان خطبه‌ها به حساب آمده‌اند، چرا که بيشترين موضوعي که در خطبه‌ها تکرار گرديده و جزء مشترکات همه خطبه‌ها گرديده‌اند، همين موارد ياد شده است.
دوم : پرهيز از دنياپرستي و آلوده‌نشدن به آن و داشتن زندگي زاهدانه، اولين مؤلّفه‌اي است که بيشترين حجم مطالب را به خود اختصاص داده؛ چرا که اين مؤلّفه، چهل و دو بار در خطبه‌هاي جمعه و عيدين تکرار گرديده است. سوم:سفارش به تقواي الهي، دومين مؤلّفه‌ بعد از دنياست که بيشترين حجم مطالب را به خود اختصاص داده است. البته اين نکته را هم نبايد فراموش کرد که، گرچه عين کلمه تقوا، بيش از ده مورد هم نيست، ولي با در نظر گرفتن مترادفات اين کلمه، مي‌توان چنين ادعا نمود که حجم مطالب اين مؤلّفه، بعد از دنيا در رديف دوم است. چهارم : سومين حجم مطالب، مربوط به مؤلّفه مرگ و قيامت است که بخش قابل توجهي از مطالب خطبه‌ها را به خود اختصاص داده است.

پي نوشت:
 

*كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث.
** عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات.
1. نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، ج3، ص228.
2. تنبيه الخواطر، ص470؛ بحارالانوار، ج93، ص376؛ مستدرك الوسايل، باب60، كتاب صلاه، ص378؛ غرر الحكم، ج2، ص813؛ تمام نهج البلاغه، ص550.
3. و في بعض الاحاديث عن اميرالمؤمنين عليه السلام: «... عالمٌ زَلَّ، و عابِدٌ مَلَّ، و مُؤمِنٌ خَلَّ، وَ مُؤتَمنٌ غَلَّ وَ غَنّي اقَلَّ، وَ عَزيزٌ ذَلَّ، وَ فَقيرٌ اعتلَّ...»(ابن ابي الجمهور الاحسايي، عوالي اللآلي، ج1، ص93).
4. نهج البلاغه الثاني، ص28.
5. «و قد اتّفق الغدير و الجمعه، فصعد عليه السّلم المنبر علي خمس ساعات من نهار ذلك اليوم فحمد الله حمداً لم يسمع بمثله، و اثني عليه ثناء لم يتوجّه بمثله غيره، فكان ممّا حفظ من ذلك...»(مستدرك نهج البلاغه، ص7؛ تمام نهج البلاغه، ص28).
6. مصباح المجتهد، ص752.
7. اقبال الاعمال، ج2، ص254.
8. تحف العقول، ص1.
9. مصباخ البلاغه في مشكاه الصياغه، ج2، ص669.
10. عَنْ جَابِرٍ عَنْ ابِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَطَبَ اميرُالْمُؤْمِنينَ (صلي الله عليه و آله) يَوْمَ جُمُعَهٍ فَقَالَ...(مصباح المجتهد، ص342-344).
11. جنه الاماني واقيه و جنه الايمان الباقيه، ص716.
12. نهج البلاغه الثاني، ص50.
13. مستدرك نهج البلاغه، ص54.
14. نهج البلاغه الثاني، ص50.
15. نهج البلاغه، خطبه 217.
16. حياه الصحابه، ج4، ص286-288.
17. همان.
18. نهج البلاغه الثاني، ص115.
19. البدايه و النهايه، ج7، ص30.
20. قال نصر بن مزاحم التميمي قال: عمر بن سعد بن ابي الصيد الاسدي، عن الحارث بن حصيره، عن عبد الرحمن بن عبيد بن ابي الكنود و غيره، قالوا: لما قدم علي بن ابي طالب من البصره الي الكوفه يوم الاثنين لاثنتي عشره ليله مضت من رجب سنه ست و ثلاثين، و قد اعز الله نصره، و اظهره علي عدوه، و معه اشراف الناس و اهل البصره، استقبله اهل الكوفه و فيهم قراؤهم و اشرافهم، فدعوا له بالبركه، و قالوا: يا اميرالمؤمنين اين تنزل ا تنزل القصر فقال: لا، و لكني انزل الرحبه، فنزلها، و اقبل حتي دخل المسجد الاعظم فصلي فيه ركعتين... (پيكار صفين، ص15).
21. الامالي(مفيد)، ص280.
22. همان.
23. العقد الفريد، ج4، ص80-81.
24. همان.
25. مصباح البلاغه، ج2، ص360. از عبارت «ايضاً چنين استفاده مي شود كه اين خطبه را ديگر محدثان نيز نقل كرده اند و مؤلّف مصباح البلاغه هم آنها را ديده است».
26. عن علي بن ابي طالب عليه السلام : «خسمه لو رحلتهم فيهن المطايا لم يقدروا علي مثلهن لا يخاف عبد الا ذنبه و لا يرجو الا ربه و لا يستحيي الجاهل اذا سئل عما لا يعلم ان يقول لا اعلم و لا يستحيي احدكم اذا لم يعلم ان يتعلم و الصبر من الايمان بمنزله الراس من الجسد و لا ايمان لمن لا صبر له»(صدوق، عيون اخبار الرضا، ج1، ص46؛ نهج البلاغه، حكمت 82).
27. الجعفريات: باسناده عن جعفر بن محمد، عن ابيه، عن جده علي بن الحسين، عن ابيه، علي بن ابي طالب عليه السلام، قال: «خمس لو شدت اليها المطايا حتي ينضين لكان يسيرا: لا يرجو العبد الا ربه، و لا يخاف الا ذنبه، و لا يستحي الجاهل ان يتعلم، و ال يستحي العالم اذا سئل عما لا يعلم ان يقول: الله اعلم، الخامسه الصبر و منزله الصبر من الايمان، كمنزله الراس من الجسد» (نوري، مستدرك الوسائل، ج8، ص467).
28. نهج البلاغه، خطبه 29.
29. مصادر نهج البلاغه و اسانيد، ج1، ص423.
30. همان.
31. العقد الفريد، ج4، ص69.
32. همان.
33. مصباح البلاغه، ج1، ص75.
34. نهج السعاده في مستدرك نهج البلاغه، ج3، ص128.
 

منبع: نشريه علوم حديث شماره 56