آنچه کودک ما نمي گويد و ما بايد بشنويم
آنچه کودک ما نمي گويد و ما بايد بشنويم
آنچه کودک ما نمي گويد و ما بايد بشنويم
چهار جمله اي که از فرزندانمان زياد مي شنويم؛ چهار پاسخي که بايد به آنها بدهيم
نويسنده: استيوسيسگلد/ مترجم ليلا ايمني: پدران و مادران و تمام کساني که مسئوليت تربيت بچه ها را به عهده دارند بايد به اين نکته توجه داشته باشند که ارتباط بين جسم و روان بچه ها داراي اهميت بسياري است. کودکان بايد ياد بگيرند که به جسم خود و علائمي که در مواقع مختلف از آن بروز مي کند اهميت بدهند. بزرگترها هم هرگز نبايد کاري کنند که موجب شود ذهن و جسم کودکان دو عنصر کاملا جدا از هم در نظر گرفته شود؛ براي مثال اگر تنها به مشکل چاقي در کودکان بپردازيم در خواهيم يافت که تا چه حد ارتباط بين عقل و نيازهاي جسمي کودکان را ناديده گرفته ايم. اين روزها همه ما بارها و بارها در مورد مشکل چاقي دوران کودکي شنيده ايم. در طي دهه هاي اخير آمار چاقي در ميان نوجوانان و جوانان هم بسيار افزايش پيدا کرده است. در سال 1994 حدود 11/3 درصد از بچه هاي شش تا 11 ساله و 10/5 درصد از نوجوانان بين 12 تا 19 سال از چاقي رنج مي برند. اين ارقام براي جوانان 19/6 درصد و براي افراد بزرگتر به 18/1 درصد مي رسد. چاقي، عوارض فراواني از جمله فشار خون بالا، ديابت و بسياري از مشکلات ديگر هم به همراه دارد. ولي براي اينکه بتوانيم روش برخورد و نوع عملکرد بچه ها نسبت به علائم جسمي شان را تغيير دهيم در ابتدا بايد تلاش کنيم نوع رفتار خود ما الگويي براي آنان باشد.
ما به عنوان والدين کودکان، بايد بتوانيم پاسخ هاي بسيار منطقي به نيازهاي جسمي خود و کودکانمان بدهيم. آنچه که در زير ذکر مي شود از جمله مهم ترين مواردي هستند که بسيار از زبان کودکان شنيده مي شود و همگي مستقيما به جسم آنها مربوط مي شود، به همين دليل هم توجه به اين موارد براي والدين ضروري به نظر مي رسد.
روزي مادر و کودک پنج ساله اي را که از کودکستان به خانه باز مي گشتند، همراهمي مي کردم. مادر داخل فروشگاهي رفت و براي کودک بستني خريد. کودک مقداري از بستني را خورد اما نتوانست آن را تمام کند. مادر که از اين کار کودک بسيار عصباني شده بود به او گفت من نمي توانم اين همه پول خرج کنم و براي تو بستني بخرم و بعد هم تو بيشتر آن را به دور بريزي. بايد همه اين بستني را بخوري و گر نه ديگر برايت بستني نمي خرم. فکر مي کنيد پسر کوچک چه کار کرد؟ او تمام باقيمانده بستني را به زور خورد چون مي دانست اگر اين کار را نکند مادرش ديگر هرگز براي او بستني نخواهد خريد.
دست آخر اينکه اگر وقتي که کودکي از نظر جسمي و رواني اظهار نارضايتي مي کند، با مخالفت و عدم پذيرش شما روبه رو شود، به زودي به اين نتيجه مي رسد که آنچه که وي احساس مي کند قابل قبول و پذيرفتني نيست و نبايد به آن اعتماد کرد؛ يعني کودک به مرور به اين نتيجه مي رسد که آنچه که جسمش به او القا مي کند را نبايد بپذيرد، به همين دليل سعي مي کند خود را با درخواست ها و انتظارات نادرست والدين يا ديگران تطبيق دهد. اين امر براي کودک بسيار گران تمام مي شود و باعث مي شود از لذت هاي ساده زندگي بي نصيب بماند. اکنون ديگر زماني اين نيست که با چيپس و پفک و پيتزا بر احساسات کودکان تاثير بگذاريم و نيازهاي آنان را ارضا کنيم.
oورزش هاي جسمي و تنفسي مفيدي را که مي تواند به وسيله همگي اعضاي خانواده يا به صورت انفرادي انجام شود، به آنها بياموزيد.
oکودکان را تشويق کنيد تا احساسات طبيعي خود را بروز دهند و هرگز آنها را از اين کار منع نکنيد.
oهنگامي که مي بينيد کودکتان احساسات خودش را بروز مي دهد يا به دليلي آنها را پنهان مي کند با او ارتباط برقرار کنيد و دليل اين کار را جويا شويد.
oسعي کنيد علائم جسمي را که کودک هنگام مواجهه با استرس يا ناراحتي دروني از خود بروز مي دهد، به خوبي بشناسيد.
oبه کودکان بياموزيد به جاي اينکه ناخودآگاه از الگوهاي موجود در محيط اطرافشان پيروي کنند و نشاط زندگي خود را از بين ببرند، به احساسات دروني و جسمي خود اعتماد کنند و آنها را جدي بگيرند.
منبع:همشهري+شماره 8
نويسنده: استيوسيسگلد/ مترجم ليلا ايمني: پدران و مادران و تمام کساني که مسئوليت تربيت بچه ها را به عهده دارند بايد به اين نکته توجه داشته باشند که ارتباط بين جسم و روان بچه ها داراي اهميت بسياري است. کودکان بايد ياد بگيرند که به جسم خود و علائمي که در مواقع مختلف از آن بروز مي کند اهميت بدهند. بزرگترها هم هرگز نبايد کاري کنند که موجب شود ذهن و جسم کودکان دو عنصر کاملا جدا از هم در نظر گرفته شود؛ براي مثال اگر تنها به مشکل چاقي در کودکان بپردازيم در خواهيم يافت که تا چه حد ارتباط بين عقل و نيازهاي جسمي کودکان را ناديده گرفته ايم. اين روزها همه ما بارها و بارها در مورد مشکل چاقي دوران کودکي شنيده ايم. در طي دهه هاي اخير آمار چاقي در ميان نوجوانان و جوانان هم بسيار افزايش پيدا کرده است. در سال 1994 حدود 11/3 درصد از بچه هاي شش تا 11 ساله و 10/5 درصد از نوجوانان بين 12 تا 19 سال از چاقي رنج مي برند. اين ارقام براي جوانان 19/6 درصد و براي افراد بزرگتر به 18/1 درصد مي رسد. چاقي، عوارض فراواني از جمله فشار خون بالا، ديابت و بسياري از مشکلات ديگر هم به همراه دارد. ولي براي اينکه بتوانيم روش برخورد و نوع عملکرد بچه ها نسبت به علائم جسمي شان را تغيير دهيم در ابتدا بايد تلاش کنيم نوع رفتار خود ما الگويي براي آنان باشد.
ما به عنوان والدين کودکان، بايد بتوانيم پاسخ هاي بسيار منطقي به نيازهاي جسمي خود و کودکانمان بدهيم. آنچه که در زير ذکر مي شود از جمله مهم ترين مواردي هستند که بسيار از زبان کودکان شنيده مي شود و همگي مستقيما به جسم آنها مربوط مي شود، به همين دليل هم توجه به اين موارد براي والدين ضروري به نظر مي رسد.
سير شدم و حتي يک لقمه هم نمي توانم بخورم
روزي مادر و کودک پنج ساله اي را که از کودکستان به خانه باز مي گشتند، همراهمي مي کردم. مادر داخل فروشگاهي رفت و براي کودک بستني خريد. کودک مقداري از بستني را خورد اما نتوانست آن را تمام کند. مادر که از اين کار کودک بسيار عصباني شده بود به او گفت من نمي توانم اين همه پول خرج کنم و براي تو بستني بخرم و بعد هم تو بيشتر آن را به دور بريزي. بايد همه اين بستني را بخوري و گر نه ديگر برايت بستني نمي خرم. فکر مي کنيد پسر کوچک چه کار کرد؟ او تمام باقيمانده بستني را به زور خورد چون مي دانست اگر اين کار را نکند مادرش ديگر هرگز براي او بستني نخواهد خريد.
اين لباس را نمي پوشم!
من درد دارم!
حالم خوب نيست دلم يه جوريه!
دست آخر اينکه اگر وقتي که کودکي از نظر جسمي و رواني اظهار نارضايتي مي کند، با مخالفت و عدم پذيرش شما روبه رو شود، به زودي به اين نتيجه مي رسد که آنچه که وي احساس مي کند قابل قبول و پذيرفتني نيست و نبايد به آن اعتماد کرد؛ يعني کودک به مرور به اين نتيجه مي رسد که آنچه که جسمش به او القا مي کند را نبايد بپذيرد، به همين دليل سعي مي کند خود را با درخواست ها و انتظارات نادرست والدين يا ديگران تطبيق دهد. اين امر براي کودک بسيار گران تمام مي شود و باعث مي شود از لذت هاي ساده زندگي بي نصيب بماند. اکنون ديگر زماني اين نيست که با چيپس و پفک و پيتزا بر احساسات کودکان تاثير بگذاريم و نيازهاي آنان را ارضا کنيم.
چند راهکار کليدي
oورزش هاي جسمي و تنفسي مفيدي را که مي تواند به وسيله همگي اعضاي خانواده يا به صورت انفرادي انجام شود، به آنها بياموزيد.
oکودکان را تشويق کنيد تا احساسات طبيعي خود را بروز دهند و هرگز آنها را از اين کار منع نکنيد.
oهنگامي که مي بينيد کودکتان احساسات خودش را بروز مي دهد يا به دليلي آنها را پنهان مي کند با او ارتباط برقرار کنيد و دليل اين کار را جويا شويد.
oسعي کنيد علائم جسمي را که کودک هنگام مواجهه با استرس يا ناراحتي دروني از خود بروز مي دهد، به خوبي بشناسيد.
oبه کودکان بياموزيد به جاي اينکه ناخودآگاه از الگوهاي موجود در محيط اطرافشان پيروي کنند و نشاط زندگي خود را از بين ببرند، به احساسات دروني و جسمي خود اعتماد کنند و آنها را جدي بگيرند.
منبع:همشهري+شماره 8
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}