زمينه شناسي تاريخي تحولگرايي در حوزه علميه


 

نويسنده : علي زماني قمشه اي*




 

توسعه دانشي در حوزه هاي علميه و رويكرد تحولي
 

حوزه هاي علميه در طول تاريخ توانسته اند سخنان و احاديث ائمه معصومين(ع) را حفظ و ضبط كنند و بر اساس آن علوم گوناگون را تاسيس كنند و توسعه دهند. تحول ، به معني بازگشت به ميراث و سيره بزرگان حوزه هاي علميه ، مانند خوارزمي ، خواجه نصير الدين طوسي ، شيخ بهايي ، ملا مهدي و ملا احمد نراقي است . هدف چنين تحولي نيز احياي دوران طلايي حوزه هاي علميه است .
البته در دوران معاصر نيز پيشرفت هاي قابل توجه و ارزشمندي رخ داده است و اتفاقات علمي بزرگي شكل گرفته است . به عنوان يك نمونه شاخص مي توان به كتاب تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايي (ره) اشاره كرد.
واقعيت آن است كه شكل گيري تحولي واقعي و جانمايه دار در حوزه هاي علميه باعث آن خواهد شد كه مجتهدين طراز اول بيشتري تربيت شوند و نظام اسلامي ، بيش از پيش ، از نظرات و دانش آنها بهره برگيرد.

نگاهي به تاريخ حوزه هاي علميه
 

حوزه علميه قم ، از ابتداي شكل گيري تا كنون ، همواره حوزه اي توانمند بوده است و دانشمندان بزرگي را در دل خود پرورده است . از اين حيث ، بايد مدعي شد كه جهان اسلام و شيعه مديون اين حوزه است . البته از منظري تاريخي ، در ادوار مختلف حوزه هاي علميه ديگري پيشتاز تحول بوده اند. به عنوان مثال ، در مقطعي حوزه علميه نجف ، در مقطعي ديگر حوزه و مكتب اصفهان و در مقاطعي نيز حوزه هاي علميه كوفه يا مشهد سرآمد بوده اند و نسبت به ديگر حوزه هاي علميه از رونق بيشتري برخوردار بوده اند. با اين حال ، در زمانه ما ، تاريخ پر افتخار حوزه هاي عمليه به حوزه قم رسيده است و اين حوزه ، به مثابه اصلي ترين حوزه شيعي در جهان، عهده دار تداوم بخشي اين افتخارات است .
نگاهي تاريخي نشان مي دهد كه در بيشتر علومي كه تاكنون به وجود آمده اند، حوزه هاي علميه موفق به تربيت عالمان طراز اول و انديشمند شده اند. حتي مي توان ادعا كرد كه از اين منظر حوزه علميه نهاد علمي منحصر به فردي به حساب مي آيد . در واقع حوزه هاي علميه در طول تاريخ توانسته اند سخنان و احاديث ائمه معصومين را حفظ و ضبط كنند و بر اساس آن علوم گوناگون را تاسيس كنند و توسعه دهند . به عنوان يك نمونه ، بر اساس سخنان رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) در زمنيه هاي نجومي ، ابوالوفا محمد جوزجاني (1) توانست بسياري از روابط هندسي را استخراج كند كه از ميان آنها مي توان به اختراع تانژانت ها در زمينه محاسبات هندسي اشاره كرد. اين در حالي بود كه تا پيش از اين ، منجمان بر اساس وترها اين محاسبات را انجام مي دادند و اطلاعي از كاربرد سينوس ، كسينوس و تانژانت در محاسبات نجومي نداشتند . به نظر مي رسد، در شرايط فعلي، وظيفه ما توجه به قابليت هاي دانشي متعدد حوزه ها و تلاش جهت فراموش نكردن انهاست. اي بسا تحقق اين مساله در گرو انجام تحولاتي باشد كه اگر نسبت به آنها اهتمام نورزيم اين آسيب مهم دامنگير حوزه ها شود.

معناي تحول در حوزه هاي علميه
 

با توجه به توضيحات فوق ، بايد بر اين نكته تاكيد ورزيد كه تحول به معني بازگشت به ميراث و سيره بزرگان حوزه هاي علميه مانند خوارزمي (2) ، خواجه نصيرالدين طوسي ، شيخ بهايي ، ملا مهدي و ملا احمد نراقي است . به عبارت ديگر ، تحول در حوزه ها به معني بازگشت به علم و دانش همه جانبه و فراگير در حوزه هاست . به عنوان نمونه ، خوارزمي را مي توان
موسس علم جبر خطي و جبر عددي و بسياري از مسائل رياضي مانند لگاريتم و الگوريتم دانست.
شيخ بهايي(3) نيز پايه گذار تحولات بسياري بود ، حتي وي را مي توان در عداد طراحان شهرسازي و مبدع بعضي شيوه هاي تقسيم آب دانست. اين عالم بزرگ ، به نوعي، در ميان نخستين افرادي قرار دارد كه در اين زمينه ها تخصص داشته اند . شيخ بهايي همچنين با نگارش كتاب تحفه حاتميه (4) در خصوص نجوم و هندسه ، تاثير قابل توجهي از خود بر جاي گذاشت داشت .
همچنين ملا احمد نراقي (5) در كتاب هايي نظير «مستند الشيعه في احكام الشريعه»(6) و «مشكلات العلوم»(7) بسياري از ظرايف و دقايق علمي را بيان كرد و پاسخ بسياري از اشكالات علمي را ارائه كرد. ملا مهدي نراقي نيز دو كتاب در خصوص مثلثات فضايي ، كتابي در زمينه مثلثات مسطحه و تاليفات قابل توجهي در خصوص علم هيات و نجوم و تطبيق آن با مثلثات به نگارش در آورد. بي گمان ، اگر اين كتاب ها به زبان روز ترجمه شود و در اختيار اهل فن قرار گيرد گنجينه ارزشمندي خواهد بود.
پرسش مهم و حياتي آن است كه چرا امروزه، بسياري از علوم و شاخه هاي دانش كه پيش تر در حوزه هاي علميه فراگير و تحقيق در آنها مرسوم بوده است ، مورد توجه نيستند و به نوعي به آنها به صورت جدي پرداخته نمي شود. به عنوان مثال ، چرا امروز ديگر خبري از دانش هايي مانند رياضيات ، طب و تلاش هايي همچون ، تحرير اقليدس در حوزه هاي علميه نيست؟
با لحاظ آنچه آمد بايد گفت كه تحول در حوزه ها به معناي تلاش جهت تربيت بزرگان علمي حوزه است ؛ تلاشي كه هدف آن مي تواند احياي دوران طلايي حوزه هاي علميه معرفي شود.
البته در دوران معاصر نيز پيشرفت هاي قابل توجهي رخ داده است و اتفاقات علمي بزرگي شكل گرفته است . به عنوان يك نمونه شاخص مي توان به كتاب تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايي (ره) اشاره كرد. وي در اين كتاب ، افكار و انديشه هايي را بيان كرده است كه اي بسا ، بعضي از آنها حتي تا صد سال ديگر نيز فهميده نشوند.
در اين تفسير مهم، ايشان ، ذيل رويكردي روش شناختي ، بعضي از آيات را به عنوان غرر آيات معرفي كرد و از طريق آنها بسياري از علوم و دانش ها را استخراج كردند . از جمله اين آيات مي توان به آيه : «ان من شيء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهمم»(8) يا آيه : «الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح في زجاجه»(9) اشاره كرد.
مرحوم علامه همچنين ، با توجه به كوشش و ممارست شايسته و ممتازي كه در فراگيري علوم مختلف داشتند در بسياري از مهارت هاي مورد اهتمام حوزويان در گذشته ، نظير هيئت و نجوم ، فقه ، فلسفه و عرفان ، تسلط يافته بودند.
همچنين در زمانه معاصر مي توان به حضرت امام خميني(ره) به عنوان يك عالم برجسته اشاره كرد كه شكل گيري بسياري از تحولات در حوزه ها توسط ايشان تحقق يافت.
حضرت امام (ره) خود عارفي طراز نخست بودند و به برترين مراتب در فهم و شناخت عرفان نظري نايل شده بودند. البته شخصيت ايشان به يك يا دو حوزه محدود نمي شود و ايشان انديشمندي ذي وجوه و صاحب قابليت ها و توانمندي هاي متعددي بودند. در واقع بايد به حضرت امام(ره) به عنوان شخصيتي جامع نگريست.

ملزومات تحول در حوزه هاي علميه
 

جهت شكل گيري تحول در حوزه هاي علميه ، انجام اقدامات متعددي لازم و ضروري است . ذيلا به بعضي از اين اقدامات اشاره مي شود:
الف ) يكي از ملزومات تحول در شرايط كنوني، فهم توليدات فكري و نظري پيشينيان است ؛ زيرا تا زماني كه اين فهم و درك حاصل نيايد ، نمي توان انتظار تحولي ريشه دار و فراگير را در حوزه هاي علميه داشت . به اين ترتيب شناخت دقيق ميراث پيشينيان گام مهمي است كه در مسير تحولگرايي در حوزه بايد مورد توجه قرار گيرد. ذيل چنين رويكردي مي توان تحول را به شيوه اي متناسب با موفقيت هاي تاريخي حوزه سازمان داد. از سوي ديگر مي توان گفت كه اگر تحول در ارتباط با اين ميراث گرانقدر نباشد ، فايده و ثمره مطلوبي نخواهد داشت .
ب)از ديگر ضرورت هاي تحول ، وجود تفكر و انديشه اي مناسب جهت هدايت و مديريت تحول در حوزه هاي علميه است . اين مديريت بايد با برنامه ريزي و تصميم گيري مناسب ، مساله تحول را ، به شيوه اي صحيح و اصولي و بر اساس سيره پيشينيان ،به پيش ببرد.
پ) نكته ديگر در خصوص تحول ، لزوم احيا و گسترش شاخه هاي مختلف علوم اسلامي در حوزه هاي علميه است . امروزه ، به نظر مي رسد كه در حوزه ها نوعي عدم توازن در علوم رايج به چشم مي خورد و بعضي از علوم رشدي بيش از ديگر علوم كرده اند و بعضي ديگر ، بر عكس ، مورد بي مهري و بي توجهي قرار گرفته اند . حتي بعضي از علوم در حوزه ها، عملا ، دنبال نمي شوند و به يك معنا ، تعطيل شده اند. به عنوان نمونه ي، در كنگره اي كه اخيرا در خصوص ملا مهدي نراقي برگزار شده بود، بيشتر مقالات حوزويان در خصوص شرح زندگي و نيز ديدگاه هاي اخلاقي ايشان بود و تقريبا هيچ مقاله اي در زمينه ديدگاه هاي آن مرحوم در خصوص عرفان ، نجوم و اختر شناسي وجود نداشت . بنابراين لازم است كه در تربيت نيروهاي انساني حوزه هاي علميه به ابعاد گوناگون علوم اسلامي توجه شود و طلبه ها به عرصه هاي مختلف ورود كنند.
ت) يكي ديگر از حوزه هاي تحول نظام آموزشي است . نظام آموزشي فعلي حوزه ها نيازمند اصلاحات قابل توجهي است . در سيستم ورودي حوزه هاي علميه لازم است تجديد نظري اساسي صورت گيرد. به عنوان مثال ، امروز در ورودي حوزه هاي علميه توجهي به علومي مانند رياضيات نمي شود و اين مساله سبب خواهد شد كه طلبه ها بسياري از علوم و دقايق پيشينيان را فهم نكنند.همچنين بايد ساز و كاري انديشيده شود تا ميزان حضور طلبه ها در كلاس هاي درس افزايش يابد . در اين زمينه لازم است به نظام معيشتي حوزه توجهي ويژه شود تا افرادي به علم آموزي ، پژوهش
و تحقيق در حوزه ها، بيش از پيش ، اميدوار شوند. همچنين بايد در خصوص حضور و غياب طلاب در كلاس هاي درس نيز سختگيري مناسبي صورت گيرد تا روند ارتقاي مدارك آنها آسان نباشد . از اين رو ، لازم است تا زماني كه آموزش هاي عمومي طلبه ها (تا پايه دهم حوزه) به پايان نرسيده است ، به طلبه ها جهت انجام كار در ادارات و سازمان هاي دولتي اجازه اي داده نشود . همچنين بايد تنها پس از پايان اين آموزش ها ، اجازه حضور طلبه ها در دروس تخصصي داده شود .
ث) نكته ديگر در خصوص تحول مطلوب در حوزه ها ، لزوم توجه به اهميت علم اخلاق در حوزه هاست . جهت انجام اين مهم لازم است با تقويت مباحث اخلاقي در حوزه ها ، شرايط به دوران فقهاي ماضي بازگردد و دانش اخلاق جايگاه واقعي خود را در حوزه هاي علميه بازيابد.

نتيجه
 

شكل گيري تحول واقعي در حوزه ها باعث آن خواهد شد كه مجتهدين طراز اول بيشتري تربيت شوند و نظام اسلامي ، بيش از پيش ، از نظرات و دانش آنها بهره برگيرد. اين مجتهدين مي توانند با انجام اجتهادات نظام مند و اصولي ، بسياري از مشكلات قانوني را حل و فصل كنند و با ارايه نظرات خود در زمينه هاي گوناگون بر غناي دانشي حوزه بيفزايند.
در پايان بايد يادآور شد كه تنها پيشبرد مناسب و صحيح تحول است كه مي تواند ، به شيوه اي مديريت و هدايت شده ، راه را بر احياي مجدد حوزه هاي علميه هموار كند و آينده روشني را پيش روي حوزه هاي علميه گشايد .

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاد برجسته حوزه علميه قم
1 ـ ابوالوفا محمد بن محمد بن يحيي بن اسماعيل بن عباس (328-388 هجري قمري) عالم ، رياضيدان و منجم بزرگ ايراني
2 ـ ابوجعفر محمد بن موساي خوارزمي (840-780) عالم، دانشمند بزرگ رياضي و ستاره شناس ايراني
3 ـ بهاءالدين محمد بن حسين عاملي ، معروف به شيخ بهايي ،‌(1000-925) عالم بزرگ عصر صفوي
4 ـ«اسطرلاب» ، به فارسي ، كه از آن با نام هايي همچون «بيست باب در معرفت اسطرلاب» و «تحفه حاتميه» نيز ياد شده است . نسخه اي از اين اثر فاخر در موزه بريتانيا موجود است .
5 ـ احمد بن محمد مهدي فاضل نراقي ، فرزند ملا مهدي نراقي دانشمند و عالم معروف ، (1245 ه ق ـ 1186 يا 1185 هق) عالم و مجتهد بزرگ شيعي
6 ـ‌ نگارش اين اثر فاخر علمي در زمينه فقه استدلالي در شهر كاشان ده سال قبل از وفات مرحوم ملا احمد پايان يافت .
نراقي ، احمد بن محمد مهدي ، مستند الشيعه في احكام الشريعه ، مشهد ، موسسه آل البيت (ع) لاحياء التراث ، 1415ق.
7 ـ اين كتاب با كتاب «مشكلات العلوم» تاليف پدر مرحوم ملا احمد ، مرحوم ملا مهدي نراقي ، و نيز كتاب ديگر خود وي با عنوان «الخزائن» كه به نوعي مكمل كتاب پدر است تفاوت دارد.
8 ـ سوره اسراء ، آيه 44.
9 ـ سوره نور ، آيه 35.
 

منبع:خردنامه همشهري ش 65