قرآن و زمين‌شناسي (1)


 

نویسنده : حسین پناهی و حمیده فیض آبادی




 
قرآن‌ مجيد در سوره‌هاي متعددي درباره آفرينش كوه‌ها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبيرات گوناگوني بيان كرده است. ازبين رازها و حكمت‌هاي آفرينش كوه‌ها بيشتر روي استقرار و آرامشي كه در پرتو كوه‌ها نصيب ساكنان زمين شده است تكيه كرده و وجود آنها را مانع از پديد آمدن حركات ناموزون و اضطراب و نوسان معرفي مي‌نمايد و در سوره‌هاي گوناگون با عبارات متعدد مي‌فرمايد:
أَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/ 15)
«و نيز كوه‌هاي بزرگ را در زمين بنهاد تا از حيراني و اضطراب برهيد و نهرها جاري كرد و راهها پديدار ساخت تا مگر هدايت شويد.»
و در زمين، كوه‌هاي استواري افكند (مبادا) كه شما را بلرزاند.
و گاهي اين حقيقت را به عبارت ديگر بيان كرده و مي‌فرمايد:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ/ 7)
«كوه‌ها را ميخ‌هاي (عماد و نگهبان) زمين آفريده‌ايم.»

عوامل لرزش و اضطراب زمين:
 

حال اين سؤال مطرح مي‌شود كه منشأ اين اضطراب و نوسان چيست؟ كه كوه‌ها از بروز آن جلوگيري مي‌نمايد.
1. كره زمين داراي چهارده تا شانزده حركت مختلف است كه بعضي مربوط به داخل زمين است و اكثراً نسبت به كرات ديگر انجام مي‌شود. در اينجا به ذكر عمده آن مي‌پردازيم:

الف: حركت وضعي (دوراني)
 

زمين درهربيست و چهارساعت يك بار از مغرب به مشرق دور محور خود مي‌چرخد و شب و روز بوجود مي‌آيد. سرعت اين حركت دوراني در مدار استوا در هر ساعت 1666كيلومتر و در هر ثانيه 461متر است كه هرچه به قطبين نزديك شويم از مقدار آن كاسته مي‌شود.

ب: حركت انتقالي
 

زمين با حركت انتقالي سريع خود كه سرعت آن 170هزار كيلومتر در ساعت است به دورخورشيد مي‌چرخد.

ج: حركت هليسي
 

چون منظومه شمسي در هر ثانيه 20كيلومتر در فضا و به مقصد نامعلومي ‌به دنبال ستاره (وگا) حركت مي‌كند كره زمين مجبور است سرعت حركات وضعي و انتقالي خود را چنان ترتيب دهد تا از كاروان نام برده عقب نماند و پيشروي نيز ننمايد.
سرعت اين حركت در روز اول تيرماه ثانيه‌اي 28900كيلومتر و در اول دي‌ماه 30هزاركيلومتر است.
به طور مسلّم اين حركت سريع زمين و بالأخص حركت وضعي آن در تماس با هواي مجاورآن و در برخورد با مولكول‌هاي هوا با سطح كره آن‌چنان گرمايي توليد مي‌كند كه براي مشكل ساختن حيات روي زمين كافي است. اين مشكل درصورتي پيش مي‌آيد كه هواي مجاور زمين همراه خود زمين حركت نكند و در اثر برخورد با مولكول‌هاي هواي ساكن كه همه جوانب آن را مانند پوست پياز فراگرفته است حرارت شديدي توليد مي‌شود ولي اگر هواي مجاور زمين پاياپاي خود زمين حركت نمايد و هر دو دست به دست هم و به يك سمت درحال حركت باشد قطعاً چنين خطري پديد نخواهد آمد.
از اين‌رو وجود كوه‌ها و پستي و بلندي‌هاي زمين درحركت «هواي مجاور» همراه زمين نقش مؤثري دارند زيرا در پرتو فواصل كوه‌ها و پستي و بلندي‌هاي آن قشر جامد زمين را به صورت سرزمين شخم‌زده درآورده است و هواي مجاوري كه با سطح زمين تماس دارد درميان كوه‌ها حبس شده و پستي و بلندي‌هاي مختلف زمين كه حتي در برخي از مناطق به هشت كيلومتر مي‌رسد هواي چسبيده به زمين را در داخل خود نگاه داشته است و هنگام حركت زمين هواي داخل فرورفتگي‌ها و چسبيده به آن، با آن حركت مي‌كند و هردو در مسير واحدي پاياپاي يكديگر به گردش خود ادامه مي‌دهند و شايد اين آيه:
وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/ 15)
«و نيز كوه‌هاي بزرگ را در زمين بنهاد تا از حيراني و اضطراب برهيد و نهرها جاري كرد و راهها پديدار ساختي تا مگر هدايت شويد.»
و در زمين كوه‌هاي استواري افكند تا شما را از حركات نا موزون حفظ كند.
اشاره به اين راز بزرگ باشد كه در سايه كوه‌ها بوجود مي‌آيد.
2. ممكن است كه اين حركات ناموزون كه كوه‌ها مانع از بروز آن است به خاطر جاذبه نيرومند ماه باشد كه مي‌تواند در پوسته زمين جذر و مدّي مانند آنچه در دريا رخ مي‌دهد ايجاد كند و همواره در حركت و اضطراب باشد. ولي مانع از بروز اين نوع از حركات ناموزون، همان كوه است. كوه‌ها درحقيقت حكم يك زره محكم فولادين را دارند كه دور تا دور زمين را احاطه كرده و باتوجه به ارتباط و پيوندي كه از زير به هم دارند يك شبكه نيرومند كه زمين را نپوشانده بود و پوسته روي زمين از يك قشر نرم و لطيفي مانند خاك و شن تشكيل شده بود به آساني تحت تأثير جاذبه نيرومند ماه واقع شده و حركات ناموزوني مانند جزر و مد درياها را در آن بوجود مي‌آورد با اينكه قشر محكمي ‌پوسته زمين را پوشانده، بازهم حركات خفيف در آن پيدا مي‌شود و هربار حدود 15 سانتي‌متر پوسته زمين به تدريج بالا و پائين مي‌رود.
3. عامل اين لرزش‌ها مواد مذابي است كه هسته مركزي زمين را تشكيل مي‌دهد و در دل زمين مملو از گازهاي متراكمي‌است كه باشدّت هرچه تمام‌تر بر آن فشار وارد مي‌كند زلزله‌هاي جبران‌ناپذيري كه خسارت‌هاي جبران‌ناپذيري بوجود مي‌آورد به عقيده گروهي از دانشمندان نتيجه حرارت مواد مذاب و گازهاي دروني است كه با شدّت خارج مي‌شوند.
در اين صحنه متلاطم يگانه عاملي كه مانع متلاشي شدن قطعات زمين مي‌شود همان كوه هاست. ريشه‌هاي كوه‌هاي سنگين كه در اعماق زمين فرورفته و قطعات زمين را در برگرفته‌، آنها را به هم اتصال مي‌دهد و بسان ميخ‌ها كه قطعات تخته را به هم مي‌سازد و از انفكاك و جدايي آن جلوگيري مي‌كند قطعات زمين را از تفريق و پاشيدگي باز مي‌دارد شايد آيه:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ/ 7)
«كوه‌ها را ميخ‌هاي (عماد و نگهبان) زمين آفريده ايم.»

اشاره به همين حقيقت باشد كه بيان گرديد:
 

اميرمؤمنان در ستايش و بيان عظمت كاخ آفرينش چنين مي‌فرمايد: (و وتد بالصخور ميدان ارضه) (و به وسيله كوه‌ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد) و در جاي ديگر مي‌فرمايد: (و عدل حركتها بالسيارات من جلا ميدها) (و حركات زمين را با صخره‌هاي عظيم و قله كوه‌هاي بلند نظم داد) علامه طباطبايي(ره) مي‌نويسد. اينكه كوه‌ها را ميخ خوانده، شايد به اين علّت بوده كه پيدايش كوه هايي كه روي زمين است از عمل آتشفشان‌هاي تحت‌الأرض است كه يك نقطه از زمين را مي‌شكافند و مواد مذاب زميني ازآن فوران مي‌كند و به اطراف آن نقطه مي‌ريزد و به تدريج اطراف آن نقطه بالا مي‌آيد تا به صورت ميخي كه روي زمين كوبيده باشند درآيد و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان و نوسان زمين ازبين برود.
در مجمع‌البيان آمده است كه خداوند متعال مي‌توانست با چيزي غير از كوه‌ها زمين را درمقابل زلزله حفظ كند، ولي كوه‌ها براي درك مردم مناسب ترند و توجه و دقت آنان را به خود جلب مي‌كنند.
در آيه:
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا (نبأ/ 6)
«آيا زمين را بستر (مهد آسايش خلق) قرار نداديم؟»
قرآن، زمين را به گهواره‌اي تشبيه نموده كه قطعات آن به وسيله كوه ها- كه بسان ميخ اند- به هم پيوسته اند و سنگيني آنها باعث اعتدال حركات آن شده است، به طوري‌كه درعين حركت آرام است، و در آيه بعدش (والجبال اوتادا) ضمن تشبيه كوه‌ها به ميخ، به ريشه‌هاي آنها اشاره مي‌نمايد و اين نيز از آيات علمي‌و اعجاز قرآن است.
زيرا تا يك قرن پيش دانشمندان كوه‌ها را توده‌هاي سنگي عظيمي‌ مي‌پنداشتند كه مانند تپه‌هاي مصنوعي روي زمين ريخته شده اند ولي دانشمندان اخيراً پي برده اند كه قسمت عمده هر كوهي، زير سطح زمين قرار دارد.
چنان‌كه (ژرژگاموف) استاد دانشگاه واشنگتن مي‌نويسد (نظريه سطحي بودن كوه‌ها در زمين‌شناسي، يك قرن پيش، از نظريه‌هاي عمومي‌ بوده و اخيراً به اين موضوع پي برده‌اند كه بخشي از هر كوه زير سطح آن قرار دارد)
درحالي‌ كه قرآن چهارده قرن پيش، پرده از اين راز بزرگ برداشته و كوه‌ها را ميخ‌هاي زمين معرفي كرده است زيرا اينكه خداوند كوه‌ها را ميخ‌هاي زمين قرار داده براي اين است كه اجزايش درحال حركت ازهم متلاشي نشوند.
اما دليل اينكه كوه‌ها ميخ‌هاي زمين اند كه آن را به صورت مهد (پرورشگاه) كامل درآورده اند فعل (جعل) (قرار دادن) اشعار بر اين دارد كه زمين با ميخكوب شدن به وسيله تكوين مستمر كوه ها، از اضطراب و زلزله‌ها و انفجارها به سكون گرائيد و قسمت‌هاي دروني (مواد مذاب) و قشرهاي بيروني و آب و هوا كه پيوسته درهم مي‌آميخت و تغيير مكان مي‌داد مانند قطعات جدايي بود، به هم متصل شد و با فشرده شدن مواد رسوبي كه پايه نخستين كوه‌ها مي‌باشد هر قسمت و قطعه‌اي از طبقات آن، در جاي خود قرار گرفت و سطح زمين را از فشار انفجارهاي دروني و زلزله‌هاي هميشگي باز داشت و اگر اين فشار به هم پيوستگي كوه‌ها نبود كه مانند ته ميخ‌ها در درون زمين پرچ شده و از بعضي قسمت‌هاي زمين سر برآورده، زمين به صورت مهد آسايش و پرورش كنوني درنمي‌آيد.

فوايد و اسرار كوه‌ها منحصر به آنچه كه گفته شد نيست. بعضي از اين فوايد عبارتند از:
 

1. سرچشمه نهرها
قرآن مجيد در برخي از آيات هنگام يادآوري آفرينش كوه ها، از وجود نهرها و چشمه‌هاي بزرگ كه يكي از مظاهر بزرگ خلقت و نشانه وجود تدبير در عالم آفرينش است سخن مي‌گويد و حكمت ديگر اينكه اين دو (كوه‌ها و نهرها) را دركنار هم ذكر مي‌كنند اين است كه ريشه اين نهرهاي عظيم، وجود اين كوه‌ها است، زيرا هوا در ارتفاعات بسيار سرد است و برف و باران به سان يخچال‌هاي طبيعي در آنجا ذخيره مي‌گردد و بسياري از فصول سال بر اثر كاهش حرارت، از برف و يخ پوشيده است و در فصل گرما برف و يخ به تدريج آب شده و به صورت چشمه سارها جاري مي‌گردند و قسمت اعظم اين مايع زندگي در سايه كوه‌ها تأمين مي‌گردد.
2. تصفيه آب
كوه‌ها در تصفيه آب‌ها نقش (تصفيه شني) را دارند. تصفيه شني عبارت است از عبور آب از لايه‌هاي شني، زيرا لايه‌هاي شني در قسمت پائين، از قلوه سنگ و در قسمت بالا از ماسه‌هاي نرم تشكيل مي‌شود. عبور آب ازطبقات مختلف كوه‌ها سبب مي‌شود كه باكتري‌ها آب گرفته و آب از مواد خارجي تصفيه شود.
قرآن مجيد به اين دو راز بزرگ درضمن آيه كوتاهي اشاره نمود و مي‌فرمايد (و در آن (كوه هاي) استوار (و) بلندي قرار داديم، و آبي گوارا به شما نوشانديم) جمله (رواسي شامخات) (كوه‌هاي بلند) ناظر به راز اول است كه كوه‌ها بر اثر سردي منطقه از بابت ارتفاع، حكم مخزن آب را دارند و جمله (و اسقيناكم ماء فراتا) (براي شما آب گوارا فراهم نموديم) از آنجا كه پس از بيان آفرينش كوه‌ها آمده است، مي‌رساند كه كوه‌ها در گوارا ساختن آب‌ها كه همان تصفيه آن از مواد خارجي و باكتري هاست، نقش مؤثري دارند.
3. پناهگاه بودن كوه‌ها
قرآن‌كريم مي‌فرمايد:
«و از كوه‌ها براي شما پناهگاه هايي مقرر كرد.»

جمع‌بندي
 

با جمع‌بندي مطالب ذكر شده، مي‌توان فوايد و اسرار وجود كوه‌ها را به شرح زير برشمرد:
1. كوه‌ها باعث حفظ كره زمين و جلوگيري از پراكندگي آن و موجب آرامش مي‌شود.
2. كوه‌ها عامل اصلي جلوگيري از سيل و طوفان است، و در برابر بادهاي طوفان‌زا مقاومت شديد دارد، و عامل جلوگيري از كوير و بيابان‌هاي خشك و سوزان است.
3. كوه‌ها از حركات ويران‌كننده و لغزش زمين جلوگيري مي‌كنند و سپر زمين دربرابر حركات سرسام‌آور مي‌شوند كه همچون زرهي زمين را در برگرفته اند و اين سبب مي‌شود كه از لرزش‌هاي شديد زمين كه براثر گازهاي دروني اتفاق مي‌افتد تا حدّ زيادي جلوگيري شود.
4. كوه‌ها حركات پوسته زمين را درمقابل جذرومد ناشي از ماه به حداقل مي‌رساند.
5. كوه‌ها عامل اصلي ذخيره آبند كه با ايجاد دره به حكم قانون جاذبه آب را در سراشيبي قرار داده و باعث مي‌شود كه درختان و مزارع از آن سيراب شوند و رشد و نمو يابند.
6. پستي و بلندي باوجود كوه‌ها عامل زندگي انسان و حيوان با تدبير خداوند كريم است.
7. كوه‌ها عامل ايجاد نهرها و نهرها عامل پيدايش طبيعت سرسبز و ميوه‌هاي رنگارنگ است و همه اينها تدبيري است متصل و متحد كه از وجود مدبّري حكيم حكايت مي‌كند.
8. اگر فشار و به هم‌پيوستگي كوه‌ها نبود زمين به صورت فعلي درنمي‌آمد و درنتيجه از وجود كوه‌ها بود كه تمدن‌ها گسترش يافت.
9. كوه‌ها فشار هوا و وزش بادها را به صورت ملايم در بردارند.
10. دراثرحركت انتقالي و وضعي زمين اگر كوه‌ها نبودند بين هواي (ثابت) سطح زمين و زمين (متحرك) اصطكاك شديدي پديد مي‌آمد كه حيات ناممكن مي‌شد، لذا وجود كوه‌ها باعث شده تا هواي ثابت سطح زمين پا به پاي زمين حركت كند و مانع اصطكاك شود.
نكته: در قرآن، كوه‌ها به ميخ تشبيه شده است و مي‌دانيم كه وقتي ميخي را به جايي مي‌كوبند قسمت عمده آن به داخل فرو مي‌رود و قسمتي از آن بيرون مي‌ماند پس مي‌توان گفت تمام فوايد و اسراري را كه براي كوه‌ها بيان شد با اين تشبيه، چنين توجيه مي‌شود كه قسمت بيروني كوه ها، فوايد بيروني را دارد.

نتيجه گيري
 

از اينكه خداوند كوه‌ها را به ميخ تشبيه كرده است با توضيحاتي كه آمد شايد بتوان نتيجه گرفت كه (والجبال اوتادا) يكي از آيات علمي ‌قرآن است با اين بيان كه قبلاً به اين نظريه قائل بودند كه كوه‌ها سطحي هستند، ولي الآن به اين نتيجه رسيده اند كه قسمت عمده كوه زير سطح زمين قرار دارد و قرآن با يك تشبيه زيبا اين مطلب را چهارده قرن پيش بيان نموده است.
خورشيد حركت وضعي زمين به دور خود و حركت انتقالي به دور خورشيد
وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَهِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (نمل/ 88)
«و در آن روز كوه‌ها را بنگري و جامد و ساكن تصور كني درصورتي‌ كه مانند ابر در حركتند صنع خداست كه هرچيزي را در كمال اتقان و استحكام ساخته كه علم كامل او به افعال همه‌ي شما خلايق محيط است.»
به دوزخ بيفتند بد كارها
از آن زشت اعمال و كردارها
عمل‌ هاي آن هاست گويي مگر
بگشته مجسم به نار سقر
درقديم تصور مي‌شد كه زمين وسط عالم امكان است و خورشيد و ستارگان دور آن مي‌چرخند و تصور مي‌شد كه زمين پاياني دارد مسطح كه اگر از آن قسمت كسي عبور كند از زمين مي‌افتد.
گاليله يكي از دانشمندان ستاره شناس كه كاشف تلسكوپ است خط بطلان بر اين خيالات كشيد و گفت نه تنها زمين مركز عالم نيست بلكه كروي است و به دور خورشيد مي‌چرخد.
حال قرآن در 1400سال پيش به حركت داشتن زمين اشاره مي‌كند. در آيه88 از سوره نمل خداوند مي‌فرمايد: نگاه كوه‌ها مي‌كني تصورمي‌كني بدون حركت است درصورتي‌ كه مثل ابرها در حركت است. آنچه پرواضح است اين است كه كوه‌ها بر روي زمين قرار دارند و هر بلايي بخواهد به سر زمين بيايد به سر كوه‌ها هم مي‌آيد و هر بلايي به سر كوه‌ها بيايد به سر زمين هم مي‌آيد، مثلاً اگر شب هايي از آسمان روي كوهي بيافتد ما اگر بگوييم شهاب روي كوه افتاده درست گفته ايم و اگر بگوييم آن شهاب روي زمين افتاده درست گفته ايم بنابراين اگر ما بگوييم كوه‌ها حركت دارد درست مثل اين است كه گفته باشيم زمين حركت دارد و اگر بگوييم زمين حركت دارد درست مثل اين است كه بگوييم كوه‌ها حركت دارد.
زمين در هرسال يعني در هر 366روز و 6ساعت يكبار به دور خورشيد مي‌چرخد. اين حركت را اصطلاحاً حركت انتقالي زمين نامند. زمين در هر 24ساعت يك بار به دور خورشيد مي‌چرخد اين حركت را اصطلاحاً حركت وضعي زمين نامند، آيا اين معجزه نيست كه 1400سال پيش كه مردم با شمشير شكم يكديگر را پاره مي‌كردند پيغمبري ظهور كند و قرآني از جانب خدا بياورد و در آن خبر دهد كه زمين مثل ابرها حركت دارد؟

معادن
 

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى (طه/ 6)
«هرچه درآسمان‌ها و زمين و بين آنها يا زير كره خاك موجودات همه ملك اوست.»
هرچه درآسمان‌ها و زمين و بين آنها و بر روي آنها يا زير اين كره خاكي موجود است و هرآنچه در زمين مخفي است و قابل رؤيت نيست مثل معادن و چيزهايي از اين‌نوع كه خيري در آنها ديده مي‌شود، همه ملك اوست.
ماده كلروفيل كه در گياهان موجود است، نقش مهمي ‌را در زندگي موجودات زنده ايفاء مي‌كند. اين ماده زنده و يكتا نيروي خورشيد را با دي‌اكسيد كربن و آب موجود در گياه به كربوهيدرات تبديل شده و سرانجام اكسيژن آزاد مي‌شود.
اين ماده از عمليات جذب نور استفاده مي‌كند به عنوان عاملي مهم ازسوي خداوند در تبديل نيروي خورشيد به غذايي كه مورد استفاده خود گياه هم قرار مي‌گيرد محسوب مي‌شود و در تغذيه حيوان و انسان و همچنين تهيه مواد غذايي لازم زندگي بكار مي‌رود.
علم، اين عمليات شيميايي را در تمام گياهان سبز به اثبات رسانده است.
اين عمليات در پاكيزه كردن هوا از دي‌اكسيدكربن كه عمل تنفس موجودات زنده هم نقش مهمي‌ ايفاء مي‌كند همچنين در مقابل با آزاد كردن اكسيژن لازم براي تنفس اين موجودات نقش حياتي خود را ايفاء مي‌كند. همان‌گونه كه نيروي خورشيد را به غذا تبديل مي‌كند.
هرگاه كه گياهان و موجودات زنده ديگر در درون زمين دفن مي‌شوند، يك جانشيني مختصر روي مي‌دهد و درنتيجه دغال از چوب بدست مي‌آيد، روغن از تحليل رفتن گياهان و حيوانات به بار مي‌نشيند و درنهايت رنگش به سياه تغيير كرده به عنوان منبعي اساسي براي افروختن آتش (سوخت) تصفيه مي‌شود. به طوري‌كه هرگاه اين سوخت مي‌سوزد به دي‌اكسيدكربن تبديل شده و بار ديگر به جو بازمي‌گردد و با عمل جذب نور توسط گياهان سبز و نه غير آنها دوباره در چرخه حيات قرار مي‌گيرد.
تمام انواع سوخت‌ها چه: چوب خشك، روغن نباتي، ذغال‌سنگ، نفت و مشتقات آن و گاز طبيعي همگي به اصل خود كه يك عضو گياهي بوده اند بازخواهند گشت. اين سوخت‌ها به ساير انواع نيروهاي الكتريكي، شيميايي، حرارتي، آلي و... تبديل شده اصل آنها به مخازن نيروي خورشيدي درختان سبز بازمي‌گردد.
نيروي هسته‌اي يكي از مبدل‌هاي منابع نيروي طبيعي است. منشأ آن از دونوع تركيب هسته‌اي نشأت مي‌گيرد.
برخورد تركيبات هسته اي: با اين برخورد دو هسته براي دو ذره كوچك پديد مي‌آيند مثل ذره هيدروژن سنگين (دوتريوم) با هسته ديگر كه يك ذره بزرگ را بوجود مي‌آورند و اين ذره هليوم است؛ اين ذره نسبت به مجموع تراكمات دو ذره دوتريم از تراكم كمتري برخوردار است و اين تفاوت در تراكم در تمام اشكال نيروي فراوان آنها جريان دارد همان‌گونه كه در درون خورشيد اين مسئله براي توليد نيروي خورشيدي اتفاق مي‌افتد.
مقدار نيروي موجود در يك كيلوگرم از دوتريم با نيرويي كه حاصل از انفجار 57000 تن TNT است برابري مي‌كند!
تركيبات تقسيمي ‌هسته اي: با شكاف برخي از هسته‌هاي ذرات سنگين مثل هسته ذره اورانيوم دو هسته يا بيشتر كه حجم كوچك و تراكم كمتري دارند متولد مي‌شوند. درنتيجه نيروي بسيار زيادي مجموعه تراكم متولد شده و تراكم اصلي را از يكديگر متفاوت نشان مي‌دهد. به عنوان مثال تقسيم كامل يك كيلوگرم اورانيوم يا پلوتونيوم نيروي معادل انفجار 1800تن TNT خواهد بود.
اما همواره سختي‌هاي بسياري درجهت عموميت بخشيدن به كاربرد اين نيروي هسته‌اي وجود داشته است كه از مهمترين آنها مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
آلودگي حرارتي، آلودگي تشعشعي، خطرهايي كه درنتيجه انفجار تركيبات رخ مي‌دهد مانند حادثه انفجار تركيبات چرنوبيل كه در شوروي سفيد روي داد.
سوختن سوخت‌ها با انواع مختلف خود نيروي حرارتي زيادي به طور نسبي توليد مي‌كند كه بين يك نوع نيرو و نوع ديگر متفاوت است. اين نيرو در ياري رساندن به ما درنيروهاي محرك با صورت‌هاي متنوّع خود، بكارگرفته مي‌شود.
محرك‌ها و توربين‌هاي بخار و بنزيني با سوزاندن سوخت‌هاي مخصوصي به حركت در مي‌آيند و حرارت زيادي توليد مي‌كنند. اما آيا اين نيروهاي حرارتي، محرّكي بي‌واسطه هستند!!؟ نه (همان‌گونه كه معروف است) بلكه ازطريق پخش شديد گازها، حركت به واسطه كاركرد بخش متحركِ يك محرك انجام مي‌پذيرد.
گازها عبارتند از: بخار آب گرم، نتيجه سوختن بنزين، نتيجه سوختن سلار، نتيجه سوختن هيدروژن مايع.
با قدري توجه معلوم مي‌شود كه تمام گازها اجزاء سخت ندارند. آنها بادهايي هستند كه اجزاء سخت را به حركت درمي‌آورند و درنتيجه با سرعت زيادي به حركت واداشته مي‌شوند؛ اين درحالي است كه مي‌بايست صدها تن سختي را در اين بين متحمل شوند.
درست همان‌گونه كه بادها كشتي‌هاي بادباني سخت را درآب‌هاي روان به حركت وامي‌دارند. و همان‌طور كه موج ها‌ي سهمگين توانايي نابودي سدها و موانع سر راه خود را دارند، همچنين بايد درنظر داشته باشيم كه سوخت‌ها غالباً از درون پوسته زمين استخراج مي‌شوند.
اين هستي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم مملو از خلقت‌هاي شيريني است كه به هرآن‌كس كه دلي دارد، نداي تفكر و ايمان سر مي‌دهد.

آيات كريمه مذكور به معاني زير اشاره مي‌كنند:
 

1. خداوند متعال درختان سبز را منبعي براي افروختن آتش قرار دارد.
2. او پديدآورنده درخت آتش است.
3. هرچه درآسمان‌ها و زمين و دربين آنها و در زير زمين هست از آن اوست.
توجيه اعجازي راهنمايي‌هاي قرآن در اين موضوع است كه خدا درختان سبز را منبع آتش (يعني سوخت) قرار داده است. آنچه كه درمورد اين گياهان ديده مي‌شود عمليات جذب نور خورشيد است تا بدين‌وسيله ماده كلروفيل را توليد كنند. اين ماده غذاي اصلي يك گياه را تشكيل مي‌دهد و ازطريق آن هم سايرحيوانات زنده سود مي‌جويند. با مرگ گياهان و موجودات زنده و مدفون شدن آنان در طبقات پوسته زمين و با در معرض تحليل قرار گرفتن اجزاء آنها، انواع گوناگوني از سوخت‌ها بدست مي‌آيد كه عصب حيات براين كره خاكي را تشكيل مي‌دهند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّهِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (حديد/ 4)
«اوست كه آسمان‌ها و زمين و هرچه بين آنها قرار دارد را در شش روز خلق كرده است و بعد به تدبير عرش پرداخته و هرچه در زمين فرو رود و هرچه از آن خارج شود را مي‌داند؛ او هرچه از آسمان نازل شود و هرچه به آسمان صعود كند را نيز مي‌داند، او از شما آگاه است و به امور شما در هرجايي كه باشيد احاطه دارد و خدا به هرچه مي‌كنيد داناست و دانايي كه هيچ چيزي از او مخفي نمي‌ماند.»
الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (يس/ 80)
"آن خدايي كه از درخت سبز- بعد از خشك شدن آن- آتشي برايتان قرار داد."

درياها
 

چشمه‌هاي اعماق اقيانوس‌ها
خدا راست كشتي همانند كوه
شناور به بحرند بس باشكوه
«و او در درياها چشمه‌هاي تجديدكننده رشته‌كوه مانند دارد».
نكته آيه: در دريا چشمه‌هاي تجديدكننده رشته كوه مانند وجود دارد: قشر خارجي زمين از بخش‌هاي كوچك و بزرگِ جدا ازهم تشكيل شده كه حدوداً 10تا مي‌باشند. ميان آنها شكاف‌هاي بزرگ است كه هزاران كيلومتر طول دارد و بخش عمده آنها در درياها مي‌باشد. ازميان اين شكاف‌ها مواد مذاب درون زمين چشمه‌وار بيرون مي‌ريزند. مواد و عناصري كه از درون زمين از اين چشمه‌ها بيرون مي‌آيند تجديدكننده شرايط زيستي و از ضروريات ادامه حيات روي زمين مي‌باشند. شكل آنها نيز چنان‌ كه قرآن آن را توصيف نموده مانند «رشته كوه» مي‌ماند.
منبع: زمین شناسی در قرآن ، انتشارات فیض دانش ،1389