چهارمين دوره ي تاريخي امامت(5)
چهارمين دوره ي تاريخي امامت(5)
چهارمين دوره ي تاريخي امامت(5)
تلاش هاي و مبارزات امام هادي(ع)
1) تبيين و تثبت موضع امامت و دفاع از آن
«متوكل در جمعي كه امام هادي(ع)هم حضور داشت، از علي بن جهم پرسيد كه بهترين شاعران كيستند؟ وي برخي از شعراي دوره ي جاهليت و اسلام را نام برد. ولي متوكل توجهي نكرد. سپس متوجه امام هادي(ع)شد و همان پرسش را از حضرت كرد، امام فرمود:حمّاني، آن جا كه مي گويد:
لقدفاخرتنا من قريش عصابهًْ
بمد خدود و امتداد اصابع
فلما تناز عنا المقال قضي لنا
عليهم بما تهوي نداء الصوامع
ترانا سكوتاً و الشهيد بفضلنا
عليهم جهير الصوت في كل جامع
فان رسول الله احمد جدنا
ولحسن نبوه كالنجوم الطوالع
گروهي از قريش، به كشيده بودن گونه ها و بلندي انگشتان شان با ما به تفاخر برخاستند، زماني كه كار به منازعه كشيد، فرياد عبادت گاه ها (به اذان) به سود ما آن گونه كه ما مي خواستيم داوري كرد. تو ما را ساكت مي بيني، در حالي كه گواه برتري و فضيلت ما، آواي بلند در مأذنه هاي همه ي مساجد است. به راستي كه رسول خدا، احمد، جد ماست و ما فرزندان او همچون ستارگان درخشانيم (و در آسمان انسانيت مي درخشيم).
متوكل،نگاهي به امام كرد وگفت:اي ابوالحسن ،مقصود از«نداء الصوامع» در اين شعر چيست؟
حضرت پاسخ داد: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله، سپس فرمود: اي متوكل اين، محمد(ص)، جد من است يا جدتو؟
متوكل كه تمام وجودش را خشم و غضب فراگرفته بود، با صدايي لرزان لحني كه حاكي از شكست او بود گفت: آري، جد توست و ما منكر اين انتساب نيستيم.
اين گفتگو به شدن، متوكل را تحقير كرد، اما كينه اي قوي را در دل سنگش ايجاد نمود.
2) تفسير ناب امامت شيعي
ازامام هادي، مجموعه اي اززيارات ارزشمند به يادگارمانده كه به وسيله آنها، پدران گرامي خودش را زيارت مي كرد و به پيروانش دستورمي داد كه امامان شيعه(ع)را به آن كلمات و عبارات، زيارت كنند.
زيارت جامعه
امام هادي (ع) در اين زيارت پر محتوا و عميق، به معرفي امامان شيعه وابعاد وجودي آنان پرداخته نقش هدايت گرانه آن امامان بزرگواررا به كمال رسانده واسرار نهفته در امامت را بازگو فرموده است. در اين قسمت، مناسب مي نمايد كه بخشي از زيارت جامعه ي كبيره راكه به معرفي امامان پرداخته شده اشاره كنيم.«واشهد وا انكم الائمهًْ الراشدون المهديون المعصومون المكرمون المقربون المتقون الصادقون المصطفون المطيعون لله القوامون بامره العاملون بارادتهًْ الفائزون بكرامته، اصطفاكم بعلمه وارتضاكم لغيبه و اختاركم لستره واجتبيكم بقدرته واعزكم بهداه وخصكم لبرهانه و انتجبكم لنوره ورضيكم خلفاء في ارضه و حججا علي بريته وانصاراً لدينه و حفظهًْ لسره وخزنهًْ لعلمه ومستودعاً لحكمتهًْ، وتراجمهًْ لوحيه، و اركاناً لتوحيده، و شهداء علي خلقه واعلاماً لعباده ومناراً في بلاده وادلاء علي صراطه عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن و اذهب عنكم الرجس وطهركم تطهيراً...»؛ گواهي مي دهم كه شما پيشوايان راهنما، هدايت يافته، معصوم، بزگوار، مقرب درگاه، اهل تقوي، راستگو و برگزيده ي خدا ومطيع خدا هستيد كه به امرش قيام كرده و به اراده اش عمل مي كنيد از كرامت الهي فيض مي بريد.خداوند،شمارابه دانش خويش برگزيد ، شمارا براي غيبش پسنديد وبراي سرمكنون خويش در نظرتان گرفت، به قدرت خويش شما را بر آورد وبه هدايتش عزيزتان نمود، براهين خويش را در شما قرار داد و براي نور خويش در نظرتان.پسنديد كه شما جانشينان اودرزمينش وحجت هاي او بر مخلوقاتش و ياوران دينش و حافظان سرش و خزانه داران علمش و امانت داران حكمتش و مترجمان و مفسران و حيش و بنيانهاي توحيدش و گواهان بر خلقش و پرچم هاي برافراشته براي بندگانش و نشانه هاي روشن در شهرهايش و راهنمايان راهش باشيد.
در اين فرازها از زبان امام هادي(ع)، ويژگي ها و خصوصياتي براي امامان(ع) بيان شده كه در غير آنها نمي باشد. هر ويژگي، بيان گر جايگاه رفيع امامان(ع) مي باشد و به خوبي به تصرير چهره ي نوانر جريان امامت پرداخته شده است. در اين زيارت به وظايف مردم هم در برابر جريان امامت پرداخته شده است. «فالراغب هنكم مارق و اللازم لكم لا حق و المقصرفي حقكم زاهق و الحق معكم و فيكم و منكم واليكم و انتم اهله و معدنه و ميراث النبوهًْ عندكم و اياب الخلق اليكم و حسابهم عليكم ...»؛ رويگردان از شما، از دين خدا خارج شده، و همراه شمابه دين خداپيوسته و كوتاهي كننده در حق شما، از بين رونده است. حق با شما و در وجود شما و از مجراي شما و به سوي شماست. شما اهل حق و جايگاه آن هستيد، ميراث نبوت در نزد شما، بازگشت مردم به سوي شما و حساب آنان به عهده شماست.
3) اثبات غاصبانه بودن دستگاه خلافت
«محمدبن علي مي گويد: در نامه اي به امام هادي(ع)، از كاركردن براي بني عباس و اجرت گرفتن از آنان پرسيدم كه آيا از نظر شرعي روايت؟ امام در پاسخ فرمود: آن مقدار از همكاري كه به اجبار و زور صورت گرفته، خداوند عذرپذير است ولي به جز آن، ناروا و ناپسند است» (حر عاملي، بي تا، 137/1 ).
4)حمايت از نهضت هاي علويان
ابوهاشم، يكي از ياران آن حضرت مي گويد: «با اباالحسن (ع) به قصد ديدار و ملاقات با بعضي از انقلابيون به بيرون سامرا رفتيم» سپس به بيان معجزهاي از آن حضرت، در آن جمع مي پردازد و بيان مي كند كه گفتگوهاي مفصلي بين امام و آن گروه انقلابي رخ داد.
5)رهبري جنبش هاي مكتبي از طريق وكالت
رسالت سيستم وكالت كه توسط امام هادي (ع) پايه گذاري شد، ايجادارتباط منظم و تشكيلاتي ميان امام و پايگاه هاي مردمي و پاسخ گويي به سؤالات و مشكلات فقهي، اعتقادي و سياسي شيعيان بود كه صدالبته، صورتي از رهبري مرامي و سياسي و مباراتي را به وجود آورد كه بسيار پيچيده، متمركز و فعال هم بود.
6)ارتباط مسقيم با توده ي مردم
7)حمايت از مستمندان
امام(ع) پرسيد: بدهكاريت چقدر است؟ عرض كرد: ده هزار درهم حضرت او را دلداري داد و فرمود: «ناراحت مباش، مشكلت حل خواهد شد. دستوري به تو مي دهم عمل كن و از اجراي آن سرمتاب، اين دستخط را بگير، هنگامي كه به سامرا آمدي مبلغ نوشته شده در اين ورقه را از من بگير، هر چند در حضور مردم باشد. مبادا در اين باره كوتاهي كني» (مجلسي،1987، ج50، ص 185).
پس از بازگشت امام به سامرا، مرد عرب به سامرا رفت، در حالي كه عده اي از مردم و درباريان در محضر آن حضرت نشسته بودند، وارد شد و ضمن ارائه نوشته ي امام به آن حضرت، با اصرار دين خود را مطالبه كرد. امام، با نرمي و ملايمت و عذر خواهي تأخير آن، از وي مهلت خواست تا در وقت مناسب، دين خود را پرداخت كند. ليكن مرد عرب همچنان اصرار مي كرد كه هم اكنون بايد بپردازي. جريان به متوكل رسيد،دستور داد سي هزار دينار به امام بدهند، امام (ع) هم پول ها را گرفت و همه آنها را به آن مرد عرب داد، آن مرد پول ها را گرفت و گفت: «الله اعلم حيث يجل رساته» (همان، 177).
8)مهيا ساختن زمينه غيبت حضرت مهدي (ع)
عبدالعظيم حسني، يكي از ياران امام هادي(ع) به حضور آن حضرت رسيد و عقايد خود را بر او عرضه كرد، در بخش امامت، يكايك امامان را نام برد و چون به امام هادي(ع) رسيد، درنگ كرد. امام سخن او را پي گرفت. «پس از من حسن است، پس مردم با جانشين او چگونه خواهد بود» (جزايري، 1369 ، 380).
عبدالعظيم حسني پرسيد: چگونه سرورم؟
فرمود: «زيرا او ديده نمي شود و جايز هم نيست نام او برده شود تا زماني كه قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، پس از آن كه از جور و ظلم پرشده است» (همان، 381).
تلاش هاي گسترده ي ديگري را امام هادي(ع) انجام دادند. همچون مبارزه با افكار و جريان هاي منحرف عقيدتي و معرفتي كه مثلاً فتنه يخال قرآن را به وجود آوردند، امام (ع) ياران خود را از ورود در اين فتنه نهي فرمودند. فتنه اي كه ساخته و پرداخته مسلك اشاعره بود،ونتايج آن معارضه شديد متوكل و گرايش به مذهب اعتزال و تقابل با اين فتنه بود، كه امام(ع) ياران خود را از ورود در اين افكار باطل برحذر داشتند.
از جمله نامه اي به يكي از ياران خويش نوشتند.
«بسم الله الرحمن الرحيم، خداوند ما و تو را از وقوع در فتنه مصون دارد، كه در اين صورت بزرگ ترين نعمت را به ما ارزاني داشته است. و جز اين، هلاكت و سيه روزي است، نظر ما اين است كه بحث و جدال درباره ي قرآن (كه مخلوق است يا غير مخلوق، قديم است يا حادث) بدعتي است كه سؤال كننده و پاسخ دهنده در آن شريكند، زيرا پرسش كننده بي جهت آن چه را كه سودي برايش ندارد مي پرسد و پاسخ دهنده براي پاسخ موضوعي كه به عهد ي او نيست، بي جهت خود را به رنج و مشقت مي اندازد. آفريننده جز خدا نيست و جز او همه، آفريده اند. قرآن، كلام خداست و از پيش خود، اسمي بر آن قرار مده كه جزء گمراهان خواهي گشت. خداوند ما و و تورا از مصاديق اين آيه قرار دهد الذين يخشون ربهم بالغيب و هم من الساعهًْ مشفقون» (انبياء، 49) (شيخ صدوق، 1371 ، 225).
امور ديگري از قبيل پاسخ گويي به شبهادب عقيدتي، كلامي، معارضه با فتنه ها و جريان هاي منحرف تاريخي، ارج نهادن به حائر حسيني و... از جمله تلاش هاي امام هادي(ع) بودند، كه در يك فصل بحراني و حساس با نهايت دقت و درايت انجام گرفت.
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}